
آینده صادرات فرش ایران امیدوارکننده نیست
رضی میری نایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف ایران با 40 سال سابقه تجارت فرش و مدیریت شرکتی با 192 سال سابقه، آینده بازار فرش صادراتی را روشن نمیبیند.
رضی میری نایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف ایران با 40 سال سابقه تجارت فرش و مدیریت شرکتی با 192 سال سابقه، آینده بازار فرش صادراتی را روشن نمیبیند. او معتقد است ایران در سالهای اخیر نهتنها بازار جدیدی به دست نیاورده بلکه بازارهای خوبی را از دست داده است. او به عنوان رئیس کنفدراسیون صادرات ایران معتقد است صادرات تشویق میخواهد و نه قوانین دست و پاگیر. میری متعجب است که چگونه اکنون که دولت به ارز احتیاج دارد، از محدودیت و ممنوعیت صادرات سخن میگوید. نگرانی این فعال بازار فرش صادراتی این است که تجار باسابقه از این بازار بیرون روند و آنگاه بازار جهانی به عدم حضور فرش ایران عادت کند. او فرآیند بازاریابی را در فرش، طولانی و پرهزینه میداند و میگوید روابط بینالمللی ایران با دیگران تاثیر مستقیمی بر روی فرش دارد. مشروح گفتوگو با نایب رئیس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف را در ادامه میخوانید.
آقای میری به عنوان کسی که سالهای طولانی در بازار فرش ایران و جهان بودهاید میخواهم از شما بپرسم چرا مقدار صادرات فرش ما بهرغم قدمت شرکتهای صادرکننده و شهرت فرش ایرانی قابل توجه نیست و عمدتاً بین 500 تا 700 میلیون دلار در نوسان است و درجا میزند؟ آیا اصولاً این بازار قابل توسعه نیست؟
ابتدا به درستی آمار اظهارشده توسط شما بپردازیم. شما صادرات فرش را بین 500 تا 700 میلیون دلار در سال ذکر کردید در حالی که ما طی بیش از 10 سال گذشته به عدد 700 میلیون دلار نرسیدیم. این رقم عمدتاً از زیر 500 میلیون دلار شروع میشده و به 600 میلیون دلار رسیده است. البته دو دهه قبل ما به رقم 7/1 میلیارد دلار هم دست پیدا کردیم. اما سوال اینجاست که این آمارها تا چه اندازه واقعی است؟ باید گفت این
آمارها به چیزهایی وابسته است که آن را غیرواقعی و غیردقیق میکند.
غیرواقعی به سمت بالا یا پایین؟
هم بالا و هم پایین. این وابستگی شدیدی به قوانین داخلی دارد. اگر مالیات بر صادرات داشته باشیم آمارها به سمت پایین میآید چرا که برخی صادرکنندگان «کماظهاری» میکنند. البته چند سالی که مالیات بر فرش صادراتی حذف شده و بالعکس برای صادرکننده جایزه هم میدهند این کماظهاری جای خود را به «زیاداظهاری» داده و البته اینها نشان از بیماری اقتصاد دارد. دولت نیز میخواهد آمار صادرات بالا باشد بنابراین جزییات این آمارها را بررسی نمیکند در نتیجه گمرک و صادرکننده ارزش فرش متری 60 دلار را 70 تا 80 دلار ثبت میکنند. حال صادرکننده چرا این کار را میکند چون میبیند دلار سالهاست که روی عدد 900 یا 1000 تومان ایستاده و صادرات صرف نمیکند پس به دنبال جایزه صادراتی میرود. شما آمار صادرات از گمرک را که نگاه میکنید، میبینید وزن صادرات تغییر نکرده اما ارزش آن بالا رفته است. البته گاهی اوقات فرش با کیفیت بالا و ریزبافت بهرغم وزن کمتر اما با ارزش بیشتر صادر میشود. تنها راه اصلاح آمارها قوانین ساده و روان است، متاسفانه زمزمههای اخیر مبنی بر مالیات بر صادرات و اجبار صادرکننده برای برگرداندن ارز خود به مرکز مبادلات ارزی، مجدداً «کماظهاری» را رونق میدهد به ویژه که جایزه صادرات نیز قطع شده است. دولت باید بیاید قیمتهای قبلی کمیسیون قیمتگذاری را بررسی مجدد کند و بر اساس قیمتهای جدید و نرخ برابری ریال با دلار و ارقام جهانی بسنجد.
در حقیقت شما تا اینجا به بحث قابل اتکا یا غیرقابل اتکا بودن آمارها پرداختید، اما با فرض نیمهدقیق بودن آمارهای صادراتی فرش چرا این ارقام در برابر اقلام صادرات عمده نظیر پتروشیمی و صنایع معدنی اندک است؟
مشکلات صادرات فرش به چند دهه قبل و در برخی موارد به قبل از انقلاب باز میگردد. کپیکاری از فرش و نقشه فرش ایرانی به قبل از انقلاب باز میگردد اما بعد از انقلاب این امر توسط سایر کشورها توسعه پیدا کرد و مهمترین دلیل آن عدم امکان فعالیت برخی تجار خارجی با ایران بود. هشت سال جنگ، مشکلات سیاسی با برخی کشورها و خروج کلیمیهای فعال در زمینه فرش از ایران سبب شد تا این افراد و تاجرها به دنبال ایجاد بازارهای مشابه ما بروند. به خصوص کلیمیها که در بازار فرش دنیا نفوذ زیادی دارند پس از رفتن از ایران تجارت فرش را در آمریکا، انگلیس و ایتالیا گسترش دادند. آنها از هند، پاکستان و اخیراً افغانستان نیز به عنوان منابع تولید استفاده کرده و فرش شبهایرانی را گسترش دادند و چون سالیان متمادی است که این فرشها در هند و پاکستان بافته میشود دیگر اصالت پیدا کرده و نمیتوان این فرش را ایرانی نامید. یک ایرانی هنگامی که به خارج مهاجرت میکند هنوز ایرانی است اما فرزند او دیگر ایرانی نیست چون در مثلاً آمریکا، کانادا یا آلمان به دنیا آمده، فرش ایرانی نیز وقتی اولین بار در یک کشور تولید میشود در ابتدا «کپی» و غیراصل است اما بعد از سالها و دههها دیگر آن فرش هندی و پاکستانی و افغانی است. اکنون اگر ما بخواهیم این رقبای قدرتمند را از صحنه بیرون کنیم باید سالها برنامهریزی دقیق کنیم تا جایگاه قبلی خود را به دست آوریم. البته یک بار ما فرصت خوبی به دست آوردیم. سال 2000 میلادی کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا و خانم آلبرایت وزیر امور خارجهاش تحریم فرش ایران را لغو کردند که این امر سبب ایجاد فرصتی دوباره برای تجار ایرانی شد. من هم به همراه تعداد دیگری از تجار عازم آمریکا شدم تا بازار گذشته فرش ایرانی در آمریکا را احیا کنیم. پس از زحمات و دوندگیهای فراوان و تبلیغات و شرکت در نمایشگاهها و هزینههای هنگفت، دوباره اتفاقات مثبتی در بازار آن کشور افتاد اما سال 2010 اوباما مجدداً تحریم فرش را به ایران تحمیل کرد و این بار تحریم بدتر و پیچیدهتر است چرا که حتی اجازه خروج فرشهای انبارشده در آمریکا را هم به ما ندادند. این ضربه به صادرکنندههای ما به سادگی قابل جبران نیست. برای حضور در یک بازار، تاجر ایرانی هزینههای سنگینی را متقبل میشود. تبلیغات، مکان مناسب صرف سرمایه است اما با یک دستور همه آنها به هم میخورد. بازار آمریکا بین 25 تا 30 درصد صادرات فرش ما را در خود جای داده بود.
اما در آمارهای صادرات فرش در سالهای 89 و 90 ما کاهش 20 تا 25درصدی نمیبینیم؟
این آمارها حتماً اشکال دارد، حتی اگر آمار صادرات فرش به آمریکا را 20 درصد بگیرید باید یکپنجم آمار کل صادرات فرش کاهش یابد. این همان جایی است که میگویم آمارها دقیق نیستند. حتی اگر ما بخشی از صادرات را در جای دیگری جبران کرده باشیم باید افت 15درصدی صادرات داشته باشیم.
آیا بازارهای جدید نمیتواند جای بازارهای سنتی نظیر آمریکا را بگیرد؟
به هیچ وجه. بازار آمریکا یک بازار کهن است. ما از اوایل و اواسط قرن 19 در بازار فرش آمریکا حضور داشتهایم. فرشهای ایرانی که در حراجیهای معتبر آمریکا به قیمتهای بالا فروش میرود گاهی عمری 150 و 160 سال دارند و اولین خریداران آنها خود آمریکاییها بودهاند. این بازار 160 سال قبل به ایران «سفارش خاص» میداده و فرشهای مذکور «آمریکن سایز» است که در هیچ کجای دنیا مشابه ندارد.
از نظر ابعاد بزرگتر از سفارشهای سایر کشورهاست؟
بله و حتی نقشههای متفاوت که بیشتر در آذربایجان بافته شده. چنین بازاری که فرش ایرانی در آن حرف اول را میزند چگونه با بازار جدیدی مانند چین قابل مقایسه است؟ آیا میتوان بازار جدیدی را دو تا سه ساله به سطح این بازارها رساند.
گویا برخی از صادرکنندگان امید دارند مشکل صادرات فرش به آمریکا حل شود. آنها میگویند فرش کالای هنری است و دولت آمریکا حق جلوگیری از ورود آن را ندارد. آیا اینها به مذاکرات خاصی امید دارند یا خواسته خود را در قالب واقعیت بیان میکنند؟
این اظهارات مبنایی ندارد. من به عنوان تاجر فعال در آمریکا که در این رابطه کوشش هم کردهام نه از چند ماه قبل بلکه از سال 2010، حتی سراغ گروههای اروپایی و حقوق بشری رفتم. گروههای حامی فرش را ترغیب به مداخله کردم اما بهرغم نامهنگاری گسترده اتفاق خاصی نیفتاد. تحریم گستردهتر و جدیتر از آن بود که بتوان آن را دور زد.
پس به عقیده شما در این سالها ما نهتنها گسترش بازار نداشتهایم بلکه کاهش بازار داشتهایم.
بله ما کاهش بازار داشتهایم. چین و یا کره و مالزی و چند کشور در خاورمیانه مورد توجه قرار گرفتهاند. من منکر این نیستم اما اینها در برابر بازار آمریکا کوچک محسوب میشوند، مضافاً اینکه ما بازاری بزرگتر از آمریکا به نام آلمان داشتیم. این کشور خود به تنهایی برابری میکرد با آمریکای شمالی. مسائل اقتصادی و اجتماعی خود آلمان در کنار مسائل سیاسی آنها با ما سبب شد تا این بازار تدریجاً محو شود.
آلمانها دیگر خریدی از ما ندارند؟
تقریباً خریدی از ما ندارند.
آماری درباره کاهش صادرات به آلمان دارید؟
نه اما این را میدانم که در یک دوره زمانی هشت تا 10 ساله مراکز توزیع کوچک و بزرگ فرش در آلمان به تدریج تضعیف و نهایتاً دچار اضمحلال شدند. البته این اتفاق در کشورهای دیگر اروپایی هم رخ داد اما در آلمان شدت آن بیشتر بود. فروشگاههای بزرگ و معروف فرش در آلمان یکی پس از دیگری تعطیل شد. مراکز توزیع بسیار مهم است چرا که ممکن است در شهری مصرفکننده علاقه به فرش ایرانی داشته باشد اما اگر فروشگاهی برای فروش این محصول نباشد مصرفکننده در اثر مشاهده نکردن آن از آن فاصله میگیرد و به تدریج آن را فراموش میکند. قالی کالایی خوراکی و یا پوشیدنی نیست که ضروری باشد پس اگر مدتی در یک بازار نباشد از چرخه مصرف خارج میشود. اگر کسی روی فرش ایرانی کار نکند، در تبلیغات و مجلات هم دیده نشود پس از مدتی به فراموشی سپرده میشود. من با یک گروه آلمانی دوست بودم که هنگام خرید به نمایندگی از 16 شرکت به ایران آمده و یکجا خرید میکردند و ورود آنها به بازار فرش مساوی بود با رونق قابل توجه فرش ایرانی. اما اکنون از این هیاتها خبری نیست.
چطور از دست رفتن بازار آلمان و آمریکا در آمارها، خود را نشان نمیدهد؟
سوال ما هم از متولیان آمار کشور همین است. من در همین آمار نیمه اول سال 91 از همکاران گمرک درخواست کردم آمارهای صادرات را با جزییات بدهند اما موفق نشدم. آمارهای کلان مانند میعانات گازی و پتروشیمی را با جزییات میدهند اما آمار بقیه را سرجمع میدهند. مطابق آمارها، صادرات غیرنفتی ما در نیمه اول سال 91، 27 تا 28 درصد منهای پتروشیمی افزایش یافته است. من به عنوان رئیس کنفدراسیون صادرات آمار صادرات غیرنفتی را مرتب بررسی و آن را به سه دسته «نعمت» و «نعمت و همت» و «همت» تقسیمبندی میکنم. آمار صادرات وابسته به نفت نظیر میعانات گازی و پتروشیمی میشود «نعمت و همت»، چون به منابع عظیم خدادادی متصل است و صادرات دسته دوم نظیر فرش، پسته، محصول کشاورزی، سالامبور و نظیر آنها «همت» است چون با زحمات زیاد تولید و صادر میشود. از نظر من حتی محصولات خام معدنی «نعمت» است چون به معادن عظیم زیرزمینی ما مربوط است. حالا دولت میگوید، بخش نعمت و همت در شش ماه اول سال کاهش داشته اما بخش همت 27 تا 28 درصد افزایش داشته و میانگین مجموع این دو بخش چهار درصد افزایش را نشان میدهد. البته یک اتفاق مثبت برای صادرات، افزایش قیمت ارز در داخل بود که به صادرکننده اجازه داد، به مشتری کالای صادراتی خود تخفیف دهد و حجم صادرات خود را افزایش دهد.
آیا این امکان کاستن از قیمت و رقابتی کردن محصول برای فرش هم رخ داده است؟
بله و حتی باید گفت اگر قیمت ارز افزایش نمییافت، افت صادرات فرش خیلی بیشتر بود. بخش عمدهای از افت صادرات فرش ما به دلیل «عدم حضور در بازارهای بزرگ» بوده است. ما بازار را به رقبای بزرگ واگذار کردهایم، سالها پایین نگه داشتن نرخ ارز و بالعکس افزایش هزینههای تولید ما را از رقابت با پاکستان، هند و افغانستان بازداشت. هرچه به مسوولان میگفتیم با قیمت 800، 900 و هزار تومان برای هر دلار ما نمیتوانیم رقابت کنیم کسی فریادرس ما نبود و ما بازارها را از دست دادیم. حالا که ارز به 2500 تا 2800 تومان رسیده فرش ایران رقابتی شده اما مگر میشود به این سرعت بازار از دسترفته را به دست آورد؟ در اینجا ما به تبلیغات «فرابخش خصوصی» یعنی دولتی و ملی نیاز داریم تا بتوانیم دوباره بازار را به سمت خود بیاوریم. تجار دوباره باید کانالهای توزیع را به دست آورند، تبلیغات کنند و در نمایشگاهها شرکت کنند تا بتوانیم به جایگاه قبلی برسیم. البته این اتفاقات باید در تمامی رشتهها و بخشها بیفتد. سایر اقلام صادراتی ما هم نیاز به بازاریابی مجدد دارد. در نمایشگاه دموتکس آلمان به عنوان بزرگترین نمایشگاه سالانه فرش دستباف که در هانور برگزار میشود خیلی از همکاران بخش فرش ما نتوانستند حضور یابند چراکه توان مالی آنها کاهش یافته بود. دولت تسهیلات صادراتی را قطع کرده و یورو نیز چهار هزار تومان شده و طبیعتاً امکان حضور فراهم نمیشود. غیبت در چنین نمایشگاهی به معنای جا باز کردن برای رقیب است. من به طور کلی معتقدم رویکرد دولتها (نه فقط دولتهای نهم و دهم) به صادرات غیرنفتی استراتژیک نیست. بلکه به احتیاج یا عدم احتیاج مربوط است. در سالهایی که فروش نفت خوب است آنها توجهی به صادرات ندارند و در زمانی که قیمت نفت کاهش مییابد توجه به صادرات غیرنفتی زیاد میشود، البته این دفعه جالب است که بهرغم لزوم توجه به صادرات غیرنفتی ما مواجه با اقدامات عجیبی نظیر ممنوعیت صادرات برخی اقلام، تعیین مالیات برای آن، لزوم برگشت ارز به اتاق مبادله و... هستیم.
به نظر میآید شما امیدی به توسعه بازارهای صادراتی فرش ایران در کوتاهمدت ندارید، در درازمدت چطور، آیا این بازارها تغییر میکند؟
علت نداشتن امید من، نبود برنامه است. اگر برنامه داشته باشیم ممکن است حتی در کوتاهمدت به بازار جدیدی برسیم اما وقتی برنامه نداشته باشیم در کوتاهمدت یا درازمدت فرقی نمیکند ما بازار جدید پیدا نمیکنیم و بالعکس من نگران از دست دادن بازارهای موجود هستم. عدم کمک به توسعه صادرات و کمکهای دولتی برای تبلیغات فرابخش خصوصی ادامه دارد.
اتحادیه فرش چقدر سابقه و قدرت دارد، آیا نمیتواند مانند یک کنسرسیوم عمل کند؟
اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف یکی از پرسابقهترین اتحادیههای کشور است، اما ایجاد کنسرسیوم نیاز به فرهنگ دارد. در بازار به معنای شرقی و ایرانی کنسرسیوم هنوز جا نیفتاده، حتی اگر شما در صادرات گاهی همکاری چند شرکت با هم را میبینید با اندکی موشکافی درمییابید که سهامدار آنها در نهایت یک نفر است. مخصوصاً در فرش، ما شاهد کار مشترک نیستیم. ما به سوابق شرکتها که نگاه میکنیم، میبینیم پدری موفق یک شرکت برای خودش و چهار پسرش ایجاد میکند اما پس از فوت پدر، این برادران از هم جدا شده و هر کدام راه خود را میروند. در حالی که در غرب، شرکتها به دنبال ملحق شدن به هم میروند و یا آنکه یک شرکت از 1810 فعال بوده و پسران از پدران جدا نشده و این روند در مورد جانشینان هم رخ نمیدهد. حتی شرکتها به افراد دیگری واگذار میشوند که نام و فامیل آنها با پایهگذار شرکت متفاوت است اما آنها این اجازه را به خود نمیدهند که نام شرکت را تغییر دهند.
قبول دارید که بخشی از تولیدات ما متناسب با سلیقه مشتری قرن 21 نیست؟
به عنوان یک فعال صادراتی در شرق و غرب این گفته را صحیح نمیدانم. اگر فرش ایرانی به دلیل عدم استقبال با افت صادرات مواجه شده چرا هنوز کشورهایی نظیر هند و پاکستان از طرحهای ایرانی تقلید و کپی میکنند؟ اگر نقشههای ایرانی مورد توجه نیستند و نقشه جدید، مشتری بهتری دارد چرا هنوز بخش اصلی بازار در اختیار ایران و یا طرح ایرانی است؟ نمیگویم فرش مدرن طرفداری ندارد، بدیهی است که بخشی از بازار ایران و جهان چنین محصولی را میطلبد اما درباره آن نباید اغراق کرد. در بازار فرش، تولیدکننده و توزیعکننده به یک جمعبندی کلی از بازار میرسند. آنها به طور مرتب با سلیقه مشتریان در ارتباطند، طراحان و دکوراتورها به فروشنده و توزیعکننده خط میدهند و آنها نیز به تولیدکننده فرشی با طرحی مشخص را سفارش میدهند، اما مشکل از زمانی شروع میشود که ارتباط ما به هر دلیلی با طراح و سفارشدهنده قطع میشود. آنها بعضاً کار با ایران را «پرریسک» میدانند و معتقدند قوانین در معاملات با ایران مرتب دستخوش حوادث میشود. نمونه آن هم بازار آمریکاست. 10 سال در آمریکا کار کردیم، طراح را شناختیم، توزیعکننده را شناختیم، سفارش گرفتیم اما سنگاندازی آمریکا همهچیز را به هم ریخت. بنلادن را در پاکستان گرفتهاند اما تاجر آمریکایی با تاجر پاکستانی فرش مبادله میکنند. این شرایط نمیگذارد تا شما بتوانید کار اصولی در بازار فرش کنید، فقط میتوان کارهای کوتاهمدت با طرف خارجی انجام داد. من نگران هستم که صنعت فرش ایران با چنان ریسکی مواجه شود که تجار از آن خارج شوند. آنگاه مرکز فرش جهان به تدریج قدرت خود را از دست خواهد داد. آینده فرش روشن نیست. افراد باتجربه در حال خارج شدن از آن هستند و قدرت هر صنعت و یا تجارتی به آدمهای آن است. اگر جانشینان ما به دنبال این راه نروند قطعاً آینده فرش بدتر میشود. یک اشتباه مسوولان آن است که به صادرات اهمیت میدهند اما به صادرکننده نه، در حالی که پایه یک صادرات قدرتمند، صادرکنندگان قدرتمند است. در تولید نیز باید حمایت از تولیدکننده باشد تا تولید قدرت بگیرد.
به عقیده شما تجار اصلی بخش فرش در حال خروج از این بازار هستند؟
این را به این شکل میگویم که آینده فعالان بخش صادرات فرش دستباف ناامیدکننده است. من 40 سال، روزی 12 ساعت کار کردهام و انتظار دارم تاجری جوانتر بیاید و جای مرا بگیرد اما گاهی با خود فکر میکنم آیا جوانترها علاقهای به صادرات پردردسر فرش دارند؟ وقتی دلالی و واسطهگری سودآور باشد هر کسی حاضر نیست کار پرزحمت تولید و بازرگانی را انجام دهد.
آقای میری، رقبای آینده ما را در فرش چه کشورهایی میبینید؟
هند، پاکستان و اخیراً مجدداً چین اندکی فعال شده و افغانستان که رقیبی خطرناک است، البته جالب است بدانید ورود فرش ماشینی ایران صنعت فرش دستباف آن کشور را با خطر مواجه کرده. فرش ماشینی نهتنها به ما لطمه میزند بلکه به کشورهای مجاور ما نیز لطمه میزند. اما در نهایت افغانستان رقیب خطرناکی است. آنها کار را از خود ما یاد گرفتهاند، خوب کار میکنند و فرش ایرانی را خیلی ارزانتر و باکیفیت میبافند.
منبع: تجارت فردا
|
![]() | لکه بری در فرش (60658 بازدید) |
![]() | توجه به فرش در دکوراسیون داخلی (34751 بازدید) |
![]() | شرایط عضویت در انجمن علمی فرش ایران (29073 بازدید) |
![]() | انواع گره ها در فرش ایرانی (27397 بازدید) |
![]() | اطلاعاتی در مورد گلیم و انواع آن (27337 بازدید) |
![]() | اعضای پیوسته (24505 بازدید) |
![]() | نام و نام خانوادگی اعضای دانشجویی (21494 بازدید) |
![]() | شیوه های بافت در فرش ایرانی (20991 بازدید) |
![]() | نشانی و تلفن انجمن علمی فرش ایران (20563 بازدید) |
![]() | بخش ها (19476 بازدید) |