آقای مجید خورسنده رحیم زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده
صنعت فرش دستباف که از دیرباز در این مرز و بوم رواج داشته است، در ایجاد اشتغال و کسب درآمد ارزی جایگاه مهمی دارد. همچنین این هنر در نقاط فراوانی از دنیار با هنر ایرانی شناخته شده است. یکی از برنامه های بنیادی و جامع که می تواند ضامن بقا، گسترش و رونق این صنعت باشد، آموزش عالی است. در سال ۱۳۷۵ آموزش عالی کشورمان رشته فرش را تاسیس کرد. بخشی از ظرفیت در مقطع کارشناسی از طریق آزمون سراسری، بخشی در مقطع کاردانی از طریق دانشگاه جامع علمی- کاربردی و بخشی در مقطع کاردانی از طریق دانشگاه آزاد اسلامی تامین و ارائه می گردد. در این تحقیق تلاش بر این است که با مطالعه انگیزه دانشجویان مقطع کاردانی دانشگاه جامع علمی- کاربردی (مرکزآموزش عالی سازمان جهاد کشاورزی فارس) ورودی سال ۸۱و ۸۲ عوال موثر بر انتخاب رشته فرش شناسایی شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که قویترین عامل موثر بر انتخاب رشته خصوصیات فردی(علایق،گرایشها،تجربیات) و پس از آن عوامل اجتماعی و خانوادگی(ارزش های اجتماعی و محیط و فضای زندگی) و سپس عوامل اقتصادی و افق آینده(کسب درآمد و اشتغال) است.
دکتر امیرحسین چیتسازیان،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
دایرهالمعارف[۱] یا دانشنامه به اثری جامع اطلاق میگردد که حاوی زبده شاخههای دانش بشری است و علاوه بر صحت و جامعیت، میتواند به عنوان مرجعی معتبر دانش و اطلاعات موجود را در دسترس مخاطبان قرار دهد. در واقع دایرهالمعارف، اثر مرجعی است که اصلاحات جامعی را در مورد همه شاخههای دانش عرضه میکند و یا به صورت جامع به شاخه خاصی از دانش اختصاص دارد. هدف آن جستجوی علوم و اطلاعات پراکنده در جهان، گردآوری و انسجامبخشی و همچنین عرضه آنها به علاقمندان و مخاطبان است. دایرهالمعارفنویسی کاری است توصیفی و واقعنگارانه که اطلاعات آن موثق و بدون شاخ و برگ تجزیه و تحلیل است و به حفظیات و فرضیات استناد نمینماید بلکه از منابع دست اول و بدون پیشداوری، آخرین دادههای یک دانش را ثبت و ضبط میکند.
سابقه پیدایش آن در عرصه دانش، حداقل به سده دوم پیش از میلاد مسیح (ع) بر میگردد که در روم درباره فن خطابه، کشاورزی، بهداشت، دانش سپاهیگری و قانون تدوین شد. سپس در چین و ایران و برخی کشورهای دیگر این فعالیت تداوم یافت و علاوه بر دانشنامههای عمومی، دانشنامههای تخصصی نیز - که به شاخهای از دانش یا رشتههای وابسته محدود بود - تهیه گردید.
در ایران این حرکت از دوره اسلامی و از قرن دوم و سوم هجری آغاز گردید. مجموعههایی همچون دینکرت - تدوین شده در قرن دوم و سوم هجری، رسایل اخوان الصفا، احصاء العلوم اثر فارابی، قانون اثر ابوعلی سینا، ذخیره خوارزمشاهی اثر اسماعیل جرجانی، جامع العلوم اثر فخرالدین رازی و ... نمونههایی از جریان دایرهالمعارفنویسی دوره اسلامی در ایران است.
دایرهالمعارفنویسی در جهان در سده هیجدهم میلادی با تحول بزرگی در ضابطهمند شدن فن خود روبهرو گردید و با تألیف کتابشناسی جهان در ایتالیا و دایرهالمعارف در انگلستان که دومی به دست افرهیم چمبرز و زیر نظر دیدرو و با همکاری دانشمندانی چون ولتر، روسو، منتسکیو، دالامبر و ... ترجمه و تألیف شد، الگوی نوینی یافت که ذوق و سلیقه شخصی مؤلف را تابع ضابطه و اصول معین و تعریف شدهای نمود؛ اصولی که تا امروز کم و بیش معتبر است.
دایرهالمعارفنویسی با روش امروزی آن در ایران سابقه پنجاه ساله دارد و ترجمه دایرهالمعارف اسلام آغازگر این جریان است. نخستین اثر تألیفی و تحقیقی برجسته در این زمینه نیز دایرهالمعارف فارسی است که با سرپرستی مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب تدوین شد. در دوران جمهوری اسلامی نیز مواردی همچون دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در سال ۱۳۶۲ این حرکت را تداوم بخشید.[۲] در حال حاضر بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسالت پیگیری تهیه دانشنامههای عمومی و تخصصی را در سطح کشور بر عهده گرفته است.
نقش و جایگاه دایرهالمعارف در نظام فرش کشور
در ایران هنرمندان و دستاندرکاران فرش، اطلاعات و دانستههای هنرهای صناعی فرش را طی هزاران سال سینه به سینه و نسل به نسل آن به آیندگان منتقل کردهاند و تنها در موارد معدودی است که در سفرنامهها و شرح اموال و دارایی اماکن مذهبی و آموزشی و یا کاخها و پادشاهان، مطالبی از فرش و کلیات آن عنوان گردیده است. اسناد مصور و نیز آثار باستانی و تاریخی کشف شده نیز منابعی هستند که دادههای مناسبی را در این مقوله در بر دارند. همه این موارد زمینههای مناسبی برای انسجامبخشی به اطلاعات در یک نظم و سامان منطقی بهدست میدهد اما با وجود این، تا حدود سال ۱۹۰۰ میلادی پژوهش و تألیف مشخصی در این زمینه نداشتهایم.[۳] این حرکت از آن زمان عمدتاً از اروپا و امریکا آغاز میگردد و در این کشورها کتابهایی در زمینه فرشهای شرقی و ایرانی به نگارش در میآید که تعداد آنها تا سال ۱۳۸۲ بالغ بر ۱۸۰۰۰ مورد میشود.
در طی این مدت در ایران تألیفات بسیار محدودی را تا دهه پنجاه خورشیدی داریم. از آن زمان به بعد حرکت مناسبتری در این زمینه صورت میگیرد اما با این همه هنوز تعداد کتب معتبر داخلی در زمینه فرش دستباف به ۱۰۰ مورد هم نمیرسد. این در حالی است که حداقل در ۱۰ دانشگاه در مقطع کارشناسی و در ۱۰ مؤسسه آموزش عالی و دانشگاه در مقطع کاردانی، در رشته فرش دانشجو پذیرش میگردد و آموزش و پرورش نیز دانشآموزِ رشته فرش دارد. بدیهی است که همه این محصلان و پیش و بیش از آنها استادان و مربیان ذیربط، به اطلاعات سامان یافته علمی و هنری معتبر نیاز دارند، و هیچ منبعی همانند فرهنگنامه و لغتنامه و تعریف واژگان فرش پاسخگوی نیاز جامعه علمی نیست. از طرفی سیاستگذاران، برنامهریزان و دستاندرکاران نظام فرش کشور در ردههای مختلف ملی و استانی و در موضوعات داخلی و خارجی جهت تصمیمگیری و تصمیمسازی برای فرش ایران به یک رکن اساسی یعنی اطلاعات درست، جامع، علمی و روزآمد در این زمینه نیاز دارند. تولیدکنندگان، بازرگانان، صادرکنندگان، کارشناسان و متخصصان، تهیهکنندگان مواد اولیه و ابزار وسایل و پژوهشگران فرش نیز از دیگر گروههایی هستند که چنین اطلاعاتی میتواند مسیر مناسبتری را در زمینه فعالیتشان به آنها نشان دهد. بیشک تهیه و تدوین دایرهالمعارف فرش ایران یکی از مهمترین و اساسیترین راههای جبران این کمبود است.
اهداف و کارکردهای اساسی دایرهالمعارف فرش
نقش «اطلاعات و دادهها» در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری، همچنین در فرآیند پژوهش، مطالعه و آموزش و بالاخره در فرآیندهای عملیاتی تولید، توزیع و مصرف و سایر عرصهها بر هیچکس پوشیده نیست، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد وجود توأمان ویژگیهای صحت، جامعیت و مرجعیت این اطلاعات در یک وضعیت نظاممند و سامانیافته است. دایرهالمعارف فرش در پی رسیدن به چنین جایگاهی در زمینه بهدست آوردن و گردآوری دادههای پراکنده فرش ایران است. موارد زیر از جمله پیامدهای پدید آمدن این دایرهالمعارف است:
ثبت هویت جنبههای مختلف این هنر اصیل و پیشگیری از امحاء و از بین رفتن اطلاعات و دانستههای موجود درباره فرش ایران؛
گردآوری اطلاعات و شناسنامه مناطق مشهور فرشبافی و نیز مشخصات سبکها و روشهای آنها و همچنین مشخص نمودن جغرافیای فرش کشور و زادگاههای اصلی آن و جایگاه هر یک در توسعه اجتماعی و اقتصادی؛
جمعآوری و ثبت دادههای تاریخی فرش و مشخصات فرشهای نفیس باقیمانده در گنجینههای مختلف داخل و خارج؛
ایجاد یک مرجع معتبر علمی و در عین حال مستند و حقوقی برای محققان و دانشپژوهان و نیز برای بهرهبرداری در مجامع و مراجع تخصصی و رسمی در دفاع از حقوق و مالکیت مادی و معنوی هنرمندان و تولیدکنندگان، بازرگانان و صاحبان طرحها و نقشههای اصیل ایران؛
پدید آوردن مجموعهای معتبر از دانستهها و اطلاعات جهت بهرهبرداری در تدوین استراتژی توسعه روستایی و نیز در برنامههای کلان و خرد فرش کشور.
تهیه و تدوین یک دایرهالمعارف جامع میتواند به نظام فرش در موارد دیگری که در پی میآید نیز کمک کند و اثرات مطلوبی بر آنها داشته باشد:
ایجاد زبان مشترک و فهم یکسان از مفاهیم و واژهها در حوزه دانش فرششناسی و شاخههای هنر صناعی فرش.
تعیین گستره و حیطههای مورد بحث در این دانش توسط نخبگان و صاحب نظران فرش.
توسعه و گسترش دانش و ابعادی از دانش فرششناسی که در تحقیقات کاربردی مورد غفلت قرار گرفته است.
ایجاد بسترهای لازم برای توسعه تحقیقات در زمینه جنبهها و مسایل گوناگون فرش.
فهم نقاط ضعف و نقصانهایی که به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
تولید علم و ایجاد وحدت رویه در تحقیقات علمی و پایهای از طریق گسترش نگرش علمی مشترک در بین پژوهشگران.
بیرون آوردن مدافعان و مخالفان از بلاتکلیفی در قبال پشتوانه علمی و جایگاه فرش در دانش بشری.
پر کردن نیاز جامعه به داشتن یک مرجع تخصصی معتبر و جامع در زمینه فرش ایران.
بدیهی است در نتیجه اثرگذاریهای فوق و بهویژه در پی ایجاد زبان مشترک و فهم یکسان از واژهها و مفاهیم و شاخههای هنر اصیل فرش، میتوان به «ایجاد نقشه کلی و نگرش جامع پیرامون ابعاد مختلف رشته علمی فرش» دست پیدا نمود و به شالودهریزی دانش فرششناسی در ایران اطمینان یافت.
گزارش کلی مراحل کار انجام شده در زمینه دایرهالمعارف فرش
برقراری تماسهای مکرر و ایجاد تفاهم میان انجمن و بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی از آبان ۱۳۸۴.
انجام ملاقاتها و مذکرات متعدد با نهادها و شخصیتهای ذیربط به منظور جلب حمایت مادی و معنوی در این زمینه (از جمله با: مرکز ملی فرش ایران، شرکت سهامی فرش ایران، فرهنگستان هنر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگردی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، معاونت پژوهشی وزارت علوم، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، کانون هماهنگی و فناوری فرش ایران، دانشگاه کاشان، معاونت ریاست جمهوری و...).
تهیه طرح پیشنهادیِ تهیه و تدوین دایرهالمعارف و مذاکرات ذیربط بین انجمن و بنیاد.
جلب موافقت همکاریهای مادی و معنوی مرکز ملی فرش ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، کانون هماهنگی و فناوری فرش ایران، دانشگاه کاشان، شرکت سهامی فرش و حمایت معنوی فرهنگستان هنر.
انعقاد قرارداد تهیه و تدوین دایرهالمعارف میان انجمن و بنیـاد در تاریخ ۱۵/۹/۸۶ با حجم تقریبی ۱۰۰۰ صفحه ۶۰۰ واژهای.
رایزنی درخصوص تشکیل شورای علمی دایرهالمعارف که در نهایت در اسفند ۱۳۸۶ اولین جلسه آن با حضور اعضای شورا تشکیل گردید. در این جلسه ضمن معارفه اعضاء و معرفی اهداف، آموزش توجیهی لازم صورت گرفت.
مدخلیابی و مدخلگزینی و تصویب آنها در شورای علمی دایرهالمعارف پس از طی حداقل ۱۰ جلسه و کار مستمر (که کار کارشناسی آن در خارج از جلسات نیز صورت پذیرفته است).
ساماندهی مداخل اصلی و فرعی در ۱۰ محور: مواد اولیه، طرح و نقش و زیباییشناسی، دانش فنی و فناوری فرش، مرمت و تکمیل، رنگرزی، سازمان و مدیریت، اقتصاد و بازرگانی، فرهنگی و اجتماعی، تاریخ، جغرافیا و سبکشناسی. ضمناً ۱۳۸ مدخل اصلی و ۵۴۶ مدخل فرعی شناسایی، بررسی و تصویب گردید.
برگزاری کارگاه آموزشی مقالهنویسی دایرهالمعارف در تاریخ ۶/۲/۸۷ در دانشگاه کاشان با حضور بیش از پنجاه نفر از استادان، پژوهشگران و نیز اعضاء پیوسته و وابسته انجمن پس از اعلام فراخوان در دانشگاهها و نیز کمیتهها و واحدهای انجمن.
برگزاری جلسه مشترک شورای علمی دایرهالمعارف و مسئولان گروهها و کمیتههای تخصصی انجمن جهت هماهنگی فعالیتها و جلب مشارکت اعضاء انجمن و شناسایی صاحبنظران و محققان فرش کشور.
فراخوان تهیه مقاله از طریق تهیه پوستر و ارسال به همه دانشگاهها و مراکز علمی تحقیقاتی و دستاندرکار فرش و مجامع عمومی و نیز از طریق مصاحبه مطبوعاتی و رسانهای و اعلام در روزنامهها و سایتها و اطلاعرسانی لازم در پایگاه رایانهای انجمن و بنیاد ( www.icsa.ir ) و ( www.bdbf.org.ir ).
تهیه شیوهنامه و ضوابط مقالهنویسی و نیز تنظیم بسته لازم برای راهنمایی داوطلبان و مؤلفان مقالهها.
بررسی و شناسایی محققان و پژوهشگران ذیربط به منظور پوشش تحقیقاتی مداخل مختلف که از دشوارترین مراحل اساسی در این فرآیند است. ضمناً تعداد محدودی نیز از طریق سایتها و اطلاعیهها اعلام آمادگی کردهاند.
تنظیم و تطبیق عناوین مداخل و زیر مداخلها با نوع تخصص و توانمندی محققان جهت پیشنهاد تدوین مقاله.
تشکیل پرونده برای مداخل و مؤلفان و انجام مکاتبه برای پیشنهاد مؤلف و حجم تألیف و مشخصات آن مقاله.
لازم به ذکر است در همه این مراحل علاوه بر کمک اعضاء شورای علمی و معاونت پژوهشی بنیاد، از کمکهای اعضاء هیئت مدیره و مسئولان گروهها و کمیتههای انجمن بهویژه مسئول کمیته آموزش و تحقیقات و نیز برخی از صاحبنظران دیگر بهرهمند گردیدهایم. همچنین مراحل دشوار دیگری از قبیل داوری، ارزیابی و پردازش مقالات، پیگیری اصلاح لازم، ویرایشهای گوناگون علمی، فنی، ادبی و بازبینی و بازخوانی در پیش است که هر کدام به تلاش و فعالیتهای مستمر و جدی نیاز دارد.
آقای میرمحمد اسعدی، آقای محسن برزگری، دکتر حبیب اله میرغفوری، خانم زهرا صادقی آرانی ،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده
دانشگاه محل تفکر منطقی و آموزش و یادگیری بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که باعث ایجاد فرصتهایی برای پیشرفت و ترقی افراد میشود و آنان را برای ورود به عرصههای کاری آماده میسازد. افزایش و گسترش این مؤسسات به همراه رشد تغییرات محیطی باعث شده است تا مراکز دانشگاهی نیز، همانند سایر سازمانها، اهمیت فلسفه مشتری مداری را درک نموده و برای حفظ موقعیت رقابتی خود، به بهبود کیفیت خدمات خود بپردازند. از آنجا که پیشنیاز بهبود کیفیت خدمات، پایش و ارزیابی آن و شناخت نقاط قوت و ضعف سازمان از این نظر است، استفاده از ابزار و روشهای مناسب میتواند ما را در انجام این کار یاری رساند. یکی از ابزار مهم و پرکاربرد در این زمینه ServQual است. در این راستا، پرسشنامهای بر اساس مدل ServQual (سروپرف) و در ۵ بُعد و ۲۷ سؤال طراحی و طی آن، سطح کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده در دانشکدهی فرش جهاد دانشگاهی یزد اندازهگیری شده است. سپس با استفاده از روش TOPSIS فازی، مؤلفههای کیفیت خدمات در این دانشگاه رتبهبندی شدهاند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده در این دانشکده در سطح متوسط قرار داشته است. همچنین رتبهبندی مؤلفههای کیفیتی نشان داده که جذابیت ظاهری تسهیلات فیزیکی و ثبت و نگهداری سوابق تحصیلی دانشجو بدون کم و کاست، به ترتیب بهترین و بدترین مؤلفههای کیفیت خدمات آموزشی در این دانشکده بودهاند. در پایان پیشنهاداتی به منظور بهبود مهمترین مؤلفههای کیفیت خدمات آموزشی ارائه گردیده است.
آقای محمدرضا عابد،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
الف) پژوهش بنیادی یک ضرورت است، اما آیا اولویت هم هست؟
در حال حاضر پژوهشهای بنیادی گوناگونی در حوزه هنر- صنعت فرش دستباف ایران از سوی محققان و دانشجویان صورت میپذیرد که در جای خود ارزشمند و شایسته تقدیرند. انجام چنین تحقیقاتی به گسترش چشمانداز نگاه علمی به مقوله فرش دستباف و رسیدن به نگاهی جامع و فرادستی در این حوزه یاری میرساند و زوایای پنهان این هنر کهن و این گستره تاریخمند و آمیخته با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی را بهتر و بیشتر آشکار میکند.
اما هنر- صنعت فرش دستباف در ایران همچنان به پژوهشهای کاربردی نیز نیازمند است. ارکان مختلف این هنر- صنعت و فعالان آن در همه ردههای فرایند تولید تا توزیع مشتاق دانستن ماحصل پژوهشهایی هستند که به افزایش بهرهوری، بهینه ساختن تولید، حفظ تندرستی عوامل تولید، بازارسازی و بازاریابی، نیرومند شدن در برابر رقبا، و ... بینجامد.
بررسی مجموعه مقالاتی که برای انتشار به گلجام میرسند نشان میدهد که گاه این نیاز مبرم تولیدکنندگان و عرضهکنندگان فرش ایران از یاد میرود و اولویت در پژوهشها بهجای تحقیقات کاربردی، جای خود را به پژوهشهای بنیادی داده است.
تدبیری باید.
ب) از زوایای مختلفی به فرش بنگریم.
فرش دستباف ایران کمتر از دو دهه است که آموزش دانشگاهی را تجربه میکند و در طول این سالها دانشجویان بسیاری در این رشته ردای دانش آموختگی بر تن کرده و عنوان کارشناس فرش را دریافت کردهاند. آشکار است که این جمعیت فراوان دانشگاهیان در حوزه فرش دستباف اصلیترین پژوهشگران این هنر- صنعت باشند، اما از یاد نبریم که فرش مقولهای گوناگون و چندوجهی است. از یک سو میراثی از فرهنگ و تمدن ایرانی و برجای مانده از تاریخی سترگ است، از سوی دیگر یک هنر ناب و نمادی از هنرهای ایرانی و اسلامی این سرزمین. از یک سو پایی در توسعه دارد و شاخصههایی همچون اشتغالزایی و تکیه بر تولیدات بومی را با خود دارد و از سوی دیگر رنگ و بوی اقتصادی گرفته و بهعنوان یکی از اقلام صادرات غیرنفتی کشور نقشی در ارزآوری دارد.
این چندوجهی بودن میطلبد که در پژوهشها نیز از زوایای مختلفی بدان پرداخته شود و لزوم در نظر گرفتن فرش به عنوان عنصری بین رشتهای در امر تحقیق آشکار میشود. روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، تاریخ، تبلیغات، ارتباطات، ادبیات و... هر یک میتوانند از منظری خاص با هنر- صنعت فرش دستباف همراه شوند و از این رو گلجام پذیرای مجموعهای از علوم خواهد بود.
ج) پژوهش زمانبر است؛ داوری نیز.
پژوهش امری دقیق، زمانبر و پروسواس است و داوری بر فرایند و نتایج پژوهش نیز کار آسان و سریعی نیست و به همان اندازه وسواس و دقت نظر میطلبد. بر بسیاری از نشریات علمی- پژوهشی همچون گلجام خرده گرفته میشود که چرا نظم در انتشار ندارند و دیر به دیر منتشر میشوند. یکی از پاسخها همین است که بر فرض که مقالاتی پرتعداد به دست گردانندگان نشریه برسد و بر فرض که بسیاری از این مقالات از رتبه و درجه علمی مطلوبی هم برخوردار باشند، باز هم کار آسان نیست و فرایند ارسال هر مقاله برای چند داور، تجمیع و تطبیق آرای داوران که گاه همنظر نیستند، رفت و برگشت مقاله بین داور و پژوهشگر برای تصحیح و تکمیل کاستیهای احتمالی و ... خود امری زمانبر است که موجب تأخیر در انتشار چنین نشریاتی خواهد شد.
هرچند که میتوان از داوران مقالات انتظار داشت سرعت عمل بیشتری داشته باشند، اما انتشار با تأخیر بهتر از انتشار مقالاتی با سطح علمی کم و یا دارای کاستی است.
دکتر سیدجلال الدین بصام،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
همواره شنیدن اخبار خوب مسرت بخش است و انسان تمایل دارد که در تمام زندگی این اخبار به وی برسد. در این ایام، خبر پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را میتوان یکی از این اخبار خوب قلمداد کرد که بخشی از اهالی جامعه فرش از شنیدن آن خوشحال شدند. در کنار شنیدن اخبار خوش، انتظار به ثمر نشستن فعالیتهای جوانان نیز دغدغه ای است که همواره ذهن همگان را مشغول داشته است. در این فرصت سعی بر این است که با نگاهی گذرا به روند شکل گیری این دوره آموزشی، این دغدغه مطرح شود که مبادا این همه تلاش و امیدواری به ثمر ننشیند. از آنجا که روند تدوین و تصویب این دوره مشابهت زیادی با دورههای پیش داشته بنابراین این وضعیت را در ۴ پرده به مشاهده مینشینیم.
پرده اول:
سال ۱۳۷۴ چندین گروه از خبرگان فرش در آموزش و پرورش، سازمان صنایع دستی و جهاد سازندگی به صورت موازی اما جدا از یکدیگر شروع به تدوین دورههای آموزشی برای فرش دستباف در سطوح مختلف دیپلم، کاردانی و کارشناسی نمودند. خروجی جلسات این گروهها به صورت برنامههای درسی نمود پیدا کرد و به صورت گستردهای پذیرش دانشآموز و دانشجو در مدارس، مراکز آموزش عالی و دانشگاههای کشور آغاز شد.
در همان زمان عده قابل ملاحظهای از کارشناسان و خبرگان با طرح سؤالات مهم و اساسی نظیر چگونگی تأمین مدرس، امکانات آموزشی، کتاب و ... عکسالعملهای متفاوتی نشان دادند. برخی معتقد بودند که این کار باید کاملاً متوقف شود زیرا با خلأ جدی در تأمین پایههای اصلی تعلیم و تعلم، به نظر ایشان این کار اتلاف وقت و سرمایه است. در مقابل برخی معتقد بودند که با راهاندازی این دورهها به تدریج این موارد برطرف خواهد شد. در بین این دو نظر کاملاً متفاوت، افرادی نیز بودند که نظرات میانه داشتند.
در هر صورت قطار آموزش عالی فرش با سعی و تلاش بسیار به راه افتاد و دانشجویان زیادی جذب این رشتهها شدند. از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد رشد کمی این دورهها در دانشگاههای مختلف بودیم که با انگیزههای متفاوتی به باشگاه آموزش هنری فرش میپیوستند. در این بین برخی دانشگاهها بودند که به کیفیت نیز پرداخته و در زمینههای مختلف مدرس، کتاب و امکانات آموزشی اقدامات خوبی انجام دادند. البته تعداد این دانشگاهها در بین دانشگاههای دارای رشته فرش نسبتاً اندک محسوب میشود.
مشتریان این آموزشها، یعنی دانشجویان و بازار فرش، عکسالعملهای متفاوتی نشان دادند. هرچند که شاید بتوان برآیند کلیه اتفاقات رخ داده در آموزش عالی فرش را مثبت ارزیابی نمود، لیکن توقعات دانشجویان مشتاق به رشته فرش بیش از این بوده و دودلی بازار فرش نیز بیشتر. در سالهای نخستین برگزاری این دورهها، مطالبات دانشجویان عمدتاً حول کیفیت آموزشی میچرخید در حالی که در سالهای بعد، این مطالبات به نگرانی دانشجویان و ناامیدی دانشآموختگان از آینده شغلی گرایش پیدا کرد. هرچند که بدیهی است سیستم آموزش عالی تنها محملی برای انتقال دانش و مهارت به دانشجو به شمار میآید، ولی دانشآموختگان و دانشجویان این رشته انتظار داشتند که با کسب یک مدرک دانشگاهی بتوانند با استقبال بخش خصوصی یا دولتی مواجه شوند و به راحتی یک شغل مناسب پیدا کنند، موضوعی که در عمل بجز موارد نسبتاً معدود اتفاق نیفتاد.
در این بین آموزشهای علمی کاربردی که آموزش شاغلین یکی از اهداف اصلی آن بود نسبتاً موفقتر عمل کرد و میزان اشتغال دانشآموختگان این سیستم آموزشی ملموستر از بقیه دانشگاهها بود. به منظور بررسی وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان سمینارها و همایشهای متعددی برگزار شد و سعی شد که این موضوع ریشهیابی شود. اکثر دلایل عدم موفقیت، یا بهتر بگوییم موفقیت کمتر این دورهها در هدایت دانشجویان به سمت بازار کار، به جهت گیری اشتباه در تدوین برنامه آموزشی، کمبود مدرس مناسب، کمبود منابع علمی، کمبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی، عدم تناسب محیط آموزشی برای تربیت دانشآموختگان مناسب برای ورود به بازار کار از یک طرف و از طرف دیگر دلایل موضع گرفتن بازار کار در مقابل دانشآموختگان فرش، آماده نبودن شرایط جذب دانشآموختگان در بازار کار، روند نزولی صادرات و تولید فرش دستباف و تأمین نشدن خواست بازار کار از دانشآموختگان اعلام میشد.
پرده دوم:
به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، یکی از مطالبات دانشجویان از مسئولین امر راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی بود. هرچند که راهاندازی دورههای آموزش عالی مخالفانی داشت، لیکن مخالفان ورود به تحصیلات تکمیلی بیشتر و جدیتر از آنها بود. تعداد زیادی از موافقان دورههای کاردانی و کارشناسی، با ورود فرش به سطح کارشناسی ارشد مخالف بودند. از سوی دیگر تعداد قابل توجهی دانشآموخته فرش در جامعه حضور داشتند که نیاز اجتماعی ایشان برای ادامه تحصیل فشار زیادی به مجموعه دستاندرکار فرش وارد میکرد. در کنار این دانشآموختگان نیز کارشناسانی بودند که به دلایل کارشناسی مختلفی با این امر موافقت داشتند.
موافقان تحصیلات تکمیلی به نیاز دورههای آموزش عالی به مدرس، نیاز جامعه علمی فرش برای تربیت محقق، نیاز دانشآموزان و دانشجویان به مؤلفین کتاب و مقاله در زمینه فرش اشاره داشتند. سوابق تولید علم در زمینه فرش نشان میدهد که در طول سالیان زیادی که تحقیق در زمینه فرش از سوی غربیها آغاز شد نزدیک به یک هزار عنوان کتاب و چندین عنوان فصلنامه به زبان غیر فارسی تولید و منتشر شده است. در حالی که در ایران کمتر از دویست کتاب در زمینه فرش تولید شده بود و از این تعداد حدود ۱۵ درصد آن کتب تحقیقی و دست اول و مابقی کتب تکراری و بعضاً ضعیف بوده است. در زمینه مجلات هم تقریباً تمامی مجلاتی که منتشر میشدهاند به دلیل فقر مالی و یا فقر منبع و مؤلف متوقف شدند. فصلنامه گلجام، از جمله معدود مجلاتی است که به صورت کاملاً علمی و با انجام مراحل داوری دقیق بر روی مقالات ارسالی موفق به انتشار بیست و یکمین شماره خود میشود. به این دلیل تربیت دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی میتواند به عنوان تربیت اشخاصی که در زمینه تولید علم اقدام خواهند کرد جایگاه ایران را در جهان ارتقا دهند.
از سوی دیگر، عده ای از موافقین تحصیلات تکمیلی با اشاره به ضعفها و کاستیهای موجود در بازار فرش معتقد بودند که راه اندازی این دورهها میتواند فکر جدیدی به مجموعه بازار فرش ایران تزریق نماید و جای کار برای سایر دانشآموختگان بازتر شود. با ورود دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی در برخی شاخههایی که به شدت احساس ضعف میشود میتوان گامهای اساسی برای رفع معضلات فرش کشور برداشت. این شاخهها عبارتند از تولید فرش، طراحی، رنگرزی و بازاریابی و حضور در بازارهای جهانی.
مخالفین تحصیلات تکمیلی نیز به نوبه خود از جنبه آموزشی و بازار کار مخالفت خود را بیان میداشتند. به اعتقاد این افراد، همانگونه که در ۱۵ سال گذشته که آموزش عالی فرش راهاندازی شد و در زمینه تأمین استاد و کتاب درسی قدم جدی برداشته نشد اطمینانی برای اینکه برای دورههای تحصیلات تکمیلی این معضل- که اتفاقاً بزرگتر مینماید- به وجود نیاید نیست، بلکه برعکس میتوان با اطمینان گفت که این دورهها با کمبود استاد مواجه شده و موجب سردرگمی بیشتر دانشجویان شود. برخی اظهار میداشتند که آیا قرار است دوره های کارشناسی ارشد یک طراح را طراحتر کند یا یک رنگرز را رنگرزتر کند، یا به عبارت دیگر قرار است در این دوره چه چیزی به دانشجو آموخته شود که در دوره های پیش به وی ارائه نشده است. همچنین بدبینی این عده به بازار کار که از تجربه قبلی سرچشمه میگیرد اعلام میکند که دانشآموختگان این رشته چه تضمینی دارند که بازار کار از آنها استقبال کند. این دسته از دانشآموختگان احتمالاً مشکلات بیشتری در ورود به بازار نسبت به کاردانها و کارشناسها خواهند داشت.
در هر صورت همانند گذشته، کارشناسانی بودند که با واقع بینی بیشتر بین این دو دیدگاه کاملاً متفاوت دیدگاههای میانه را مطرح میکردند و معتقد بودند که با برنامهریزی بهتر از دورههای قبل میتوان مشکلات کمتری ایجاد نمود و به این ترتیب به تدریج ایده راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی فرش در میان مسئولین مقبولیت بیشتری پیدا کرد.
پرده سوم:
از سوی دانشگاههای مختلف مانند کاشان، هنر تهران، هنر اصفهان، تبریز و شاید دانشگاههای دیگر تحرکاتی در زمینه تدوین دوره کارشناسی ارشد فرش آغاز شد. با شروع این اقدامات پراکنده و نداشتن موضع روشن و مشخص از سوی مسئولین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای سامان دادن به این حرکت، مشخص شد که موافقین و افراد میانه زیادی به سامان یافتن موضوع خوش بین بودند. جلسات پراکندهای که در طول چند سال برگزار شد بالاخره منتج به نتیجه شد و برنامه درسی پیشنهادی دانشگاه کاشان تهیه و به وزارت عتف عرضه شد. در اینجا قابلیتهای شخصی مجموعه کارشناسان و مدیران دانشگاه کاشان نقش اساسی در هماهنگی تدوین دوره و کسب موافقت از مسئولین فرش کشور و مسئولین آموزش عالی برای تصویب این دوره داشت. دفتر برنامهریزی آموزش عالی وزارت که نقش اساسی در هدایت و هماهنگی تدوین برنامههای آموزشی دارد نتوانست به درستی از عهده این مهم برآید و تشتت حاصل از برنامه های موجود از نقایص این کار به شمار میآید.
در سال ۱۳۹۰ و پس از آن که با تلاش انجمن علمی فرش و تعدادی از دانشگاهها، نظر موافق وزارت عتف بر لزوم راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی فرش جلب شد برنامه درسی تهیه شده توسط دانشگاه کاشان برای بررسی در اختیار گروهی که به پیشنهاد انجمن علمی فرش معرفی شده بود قرار گرفت. امید میرفت که علیرغم سستیهایی که قبلاً در کار دفتر برنامه ریزی آموزش عالی مشاهده شده بود، این بار پذیرفتهاند که کار باید با هماهنگی و به صورت اصولی انجام شود. طی یک ماه بررسی، اشکالاتی که در برنامه ارائه شده وجود داشت مشخص و قرار شد که اصلاحات برنامه توسط اعضای گروه که نمایندگانی از دانشگاههای مختلف بودند به دفتر برنامهریزی آموزش عالی ارائه شود. متأسفانه با پدیده نادر مدیریت این دفتر، برنامه ارائه شده بدون اینکه اجازه استمرار بررسی در این گروه داشته باشد و یا حتی در گروه هنر وزارت عتف مطرح شود، صرفاً با این ادعا که رئیس دانشگاه کاشان مدافع این برنامه است، توسط مدیر دفتر و با مسئولیت شخص ایشان (این جمله از ایشان است) به شورای برنامهریزی درسی ارائه و به تصویب رسید. هرچند که این موضوع مورد اعتراض این انجمن (و احتمالاً گروه هنر وزارت عتف) قرار گرفت ولی پاسخ مدیرکل محترم دفتر این بود که این اعتراضات برای ایشان ارزشی ندارد (این جمله هم قریب به مضمون از ایشان است).
پرده چهارم:
در مهر سال ۱۳۹۰ بر اساس مجوز وزارت عتف، نخستین گروه دانشجویان کارشناسی ارشد فرش در دانشگاه تبریز پذیرفته شدند و مشغول به تحصیل. از آنجا که برنامه درسی به مهر شورای برنامهریزی درسی وزارت عتف ممهور نشده بود بنابراین برای تحصیل دانشجویان این مقطع به صورتی که بعدها برای آنها مشکلی پیش نیاید با تدبیر مسئولین دانشگاه هنر اسلامی تبریز سرفصلهایی که قرار بود متعاقباً به صورت رسمی ابلاغ شود به دانشجویان ارائه شد. در سال ۱۳۹۱ با تغییراتی برنامه مصوب شده در شورای برنامهریزی درسی مجدداً مصوب شد و به مهر این شورا ممهور شد. قطعاً استادان، مدیران گروههای فرش و دانشجویان با کم و کاستیهای برنامه ابلاغ شده به خوبی آشنایی پیدا کردهاند.
کلام آخر:
در اینجا قصد نقد این برنامه نیست، ولی مشخص است که پرده آخر به پرده اول وصل میشود و این دور درجا زدن در آموزش عالی مشخص نیست که چه زمانی قرار است خاتمه یابد. هنوز راهبرد کلان وزارت عتف برای این دوره مشخص نیست، هنوز استادان برای ارائه این دورهها به خوبی تجهیز نشدهاند، هنوز منابع علمی کافی در دسترس دانشجویان این مقطع نیست، هنوز دانشگاهها برای ارائه این دوره به اندازه کافی تجهیز نشدهاند، هنوز بازار برای ورود دانش آموختگان این مقطع آمادگی ندارد و هنوز های زیادی که از قبل میدانستیم و میگفتیم ولی گوش شنوایی وجود نداشت.
آیا اکنون که این دورهها به لطف خدا راه افتاده است وظیفه استادان و دانشجویان و مدیران گروه فرش مانند سابق است؟ به نظر میرسد که این بار باید برخورد دیگری داشت و راه اندازی این دوره را باید به فال نیک گرفت و از فرصت به وجود آمده حداکثر بهره را گرفت. باید تلاش کنیم تا نقاط ضعف را برطرف کنیم. استادان با تعمق بیشتر در سرفصل دروس و آمادگی بهتر، مطالب جدیدی که نیاز دانشجویان است را استخراج کرده و ارائه نمایند و همچنین در تألیف کتب علمی و درسی مورد نیاز تلاش نمایند. دانشجویان با علم و آگاهی یافتن از وضعیت موجود آستین همت بالا زده و خود برای شناسایی و کمک به رفع کمبودها اقدام کنند. مدیران گروه فرش با ایجاد ارتباط با مسئولین فرش و آموزش عالی زمینههای برطرف کردن مشکلات بیرونی دانشگاه را فراهم نمایند. دست آخر این که مسئولین فرش و آموزش عالی سعی نمایند که بجای ارائه آمار عملکرد فعالیت خود، هزینه های مالی و انسانی فراوانی که برای تربیت این دانشجویان صورت میگیرد به درستی راهبری شود و گرهی از گره مشکلات فرش کشور را باز کند.
دکتر امیرحسین چیت سازیان،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
یکی از برتریهای نظام فرشبافی ایران نسبت به بسیاری از نظامهای نوخاسته فرش جهان، سابقه طولانی و غنای فرهنگی و تجارب ارزشمند نسلهای متعدد هنرمندان اعصار ایران است که امروزه برای ارتقاء و تعالی این هنر صناعی کهن قابل بهرهبرداری است. «مدیریت دانش» یکی از مهمترین فرایندهایی است که میتواند این بهرهبرداری را ساماندهی کرده و برتری کیفی و برند فرش ایران و جایگاه برتر آن در جهان را حفظ نماید.
براساس تعاریفی که از مدیریت دانش ارائه شده است، این مدیریت، فرآیندی است که به سازمان یا نظام کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم و تجارب ارزشمند و دانش ضمنی و سرمایه فکری و معنوی که بهعنوان حافظه نظام محسوب میشود و بسیاری از آنها به صورت ارزیابی نشده و پنهان وجود دارند را براساس هدفگذاری و اهداف معین، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و تقویت نموده و جهت بهرهبرداری، بازآوری و منتشر نمایند.
یکی از عرصههایی که مدیریت دانش در آن ضرورت دارد، هنر صناعی فرش در ایران است، چه فرش دستباف علیرغم قدمت از جمله حوزههایی است که دانش و اطلاعاتش کمتر از بسیاری از عرصهها گردآوری و مکتوب گردیده و حتی دیرتر از عمده آنها از این حیث مورد توجه واقع شده است.
دانش فرششناسی که عمدتاً از غرب آغاز گردیده بیش از ۱۴۰ سال عمر رسمی ندارد. در ایران هم این روند که با تألیف یکی دو اثر در اواخر قرن سیزده خورشیدی شروع شده تا دهههای ۵۰ و ۶۰ سده چهاردهم به کندی حرکت نموده است. شاید بتوان گفت از زمانی که سمینارهای ملی تحقیقات - که ابتدا از وزارت جهاد سازندگی آغاز شد و در وزارت بازرگانی تداوم یافت - و آموزش عالی فرش که در دهه هشتاد شکل گرفت و منجر به تأسیس انجمن علمی فرش ایران گردید، به سمت و سوی نظاممندی گرایش یافت.
حرکت ارزشمند تهیه و تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران از سوی این انجمن را میتوان نمونه مناسبی در این راستا برشمرد، اما هرچند که انجمن را میتوان طلایهدار این استراتژی در بحث و عمل در نظر گرفت، اما این راهبرد نباید به این حرکت و یک سازمان غیردولتی منحصر گردد، بلکه همه اعضای انجمن، پژوهشگران، مؤلفان ارجمند، اعضای هیئت علمی و مدرسان محترم دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و نیز هنرستانهای کار-دانش و حتی آموزشگاههای فنی و حرفهای دولتی و غیردولتی میتوانند این رسالت را بر دوش گیرند و در این فرآیند ضروری ایفای نقش نمایند.
انجمن میتواند به عنوان هماهنگ کننده این فرآیند با برنامهریزی و هدفگذاری، سازماندهی لازم را برای شناسایی، انتخاب و بهدست آوردن اطلاعات و دانش آشکار و نهان و تجارب نهفته در سینههای هنرمندان فرش کشور و کشف سرمایه فکری و معنوی آنها در ابعاد مختلف آغاز کند و با کمک دانشجویان و دانشپژوهان و با نظارت استادان و محققان ذیصلاح آنها را تدوین و مستند نمایند تا پس از آن پایهای برای توسعه و تقویت این معارف فراهم شود تا جهت بهرهبرداری آماده گردد.
تجربه تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران که در ده حوزه تخصصی: «طرح و نقش و زیباییشناسی»،” «رنگرزی»، «دانش فنی و فناوری»، «مواد اولیه»، «مرمت و تکمیل»، «اقتصاد و بازرگانی»، «تاریخ فرش»، «جغرافیا و سبکشناسی»، «سازمان و مدیریت»، «فرهنگی و اجتماعی» در اختیار قرار دارد میتواند با کمک گروههای تخصصی انجمن، این راهبرد اساسی و ضروری را در این مقطع زمانی ساماندهی نماید. اما علاوه بر آمادگی و تحرک بیشتر این گروههای تخصصی، به عزم جدی هنرمندان، استادان، پژوهشگران و دانشجویان دلسوز فرش و نیز مساعدت و کمکهای مالی و پشتیبانی متولیان حاکمیتی و غیرحاکمیتی امر پژوهش و فناوری کشور و بهویژه متولیان فرش دستباف کشور همچون مرکز ملی فرش ایران، شرکت سهامی فرش ایران، کانون هماهنگی دانش صنعت فرش کشور و دانشگاههای مجری آموزش عالی فرش نیاز دارد.
راهبرد مدیریت دانش در نظام فرش دستباف ایران ضرورتی اساسی در برهه زمانی حاضر است که تعامل سه رکن متولیان فرش دستباف، هنرمندان و دانشپژوهان فرش و هماهنگ کننده علمی (انجمن) میتواند استعداد و پتانسیل نهفته در نظام فرش را به سلاحی برنده در عرصه رقابت جهانی تبدیل نموده و حفظ و ارتقاء جایگاه فرش ایران را با خواست و یاری خالق یکتا پی بگیرد.
آقای سید محمد مهدی میرزاامینی، دکتر ایمان زکریایی کرمانی، دکتر محمدرضا نیلی احمد آبادی،
دوره 13، شماره 32 - ( 12-1396 )
چکیده
فرش دستباف با توجه به ویژگیهای هنری، اقتصادی، ایجاد اشتغال و درآمدزایی، نقش مهمی در اقتصاد کشور و مخصوصا اقتصاد مقاومتی دارد. در این بین آموزش عالی در رشد و توسعه این هنر-صنعت میتواند نقش موثری ایفا کند. لذا انجام ارزشیابی دقیق و همه جانبه از برنامه درسی این رشته برای بهبود و توسعه آن ضروری است. پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته فرش دستباف در بخش زمینه و بر مبنای الگوی ارزشیابی سیپ انجام شد. روش مورد استفاده به صورت ترکیبی کمی و کیفی بود. جامعه آماری دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید مقطع کارشناسی ارشد فرش بودند که با پرسشنامه محقق ساخته به صورت 219 نمونه طبقهبندی تصادفی در چهار بعد ضرورت، زیرساختها، هدف و نیاز جامعه مورد نظرسنجی قرار گرفتند. روش نمونه گیری طبقهبندی تصادفی به این دلیل انتخاب شد که از دانشگاههای مختلف مجری مقطع کارشناسی ارشد با توجه به ظرفیت اسمی به تناسب نمونه انتخاب انجام شود و نمونهها از شانس برابر برخوردار باشند. روایی پرسشنامه با توزیع مقدماتی و نظر کارشناسان تایید و پایایی پرسشنامه با محاسبه آلفای کرونباخ کل پرسشنامه برابر با 866/0 بود. همچنین با 23 نفر از خبرگان بازار کار این رشته در خصوص زمینههای مقطع کارشناسی ارشد فرش مصاحبه عمیق انجام شد. روش انتخاب نمونه، گلوله برفی بود و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری انتخاب شد.
نتایج این تحقیق نشان میدهد هرچند ضرورت شکل گیری مقطع کارشناسی ارشد فرش تایید میشود اما در بعد زیرساختهای آموزشی و فرهنگی بازار کار و تدوین اهداف این مقطع توجه و دقت کافی انجام نشده و در این دو بعد نیاز به بازنگری جدی وجود دارد. همچنین در بخش نیازهای جامعه بین نظر بازار کار و دانشگاهیان در اولویت نیاز تحقیق، پژوهش و آموزش اختلاف نظر معنی داری وجود دارد باین حال بر نیاز جامعه فرش به کارآفرین و مدیر تولید و بازرگانی در هر دو گروه به شکل معناداری تاکید شده است.
اقای سیدمحمدمهدی میرزاامینی، دکتر ایمان زکریایی کرمانی، دکتر محمدرضا نیلی احمد آبادی،
دوره 15، شماره 35 - ( 6-1398 )
چکیده
آموزش دانشگاهی فرش با توجه به جایگاه فرش دستباف در ایران و جهان از نیازهایی بود که نهایتا سال 1374 با طرح و تصویب اولین برنامه درسی رسمی کارشناسی شروع شد و در سال 1389 تا مقطع کارشناسی ارشد توسعه یافت. یکی از نگرانیهای ذینفعان فرش در خصوص ایجاد و توسعه فرش در دانشگاهها دروندادهای این رشته شامل برنامه درسی، اساتید، دانشجویان و امکانات و منابع بوده و هست. این تحقیق با هدف ارزشیابی کیفیت دروندادهای کارشناسی ارشد فرش بر مبنای الگوی سیپ[1] به روش ترکیبی (کمی و کیفی) با ابزار پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه نیمه ساخت دار انجام شده است. جامعه آماری تحقیق در بخش کمی، دانشجویان، دانشآموختگان و استادان دانشگاههای مجری کارشناسی ارشد فرش بود که به روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده 264 نمونه انتخاب شد. در بخش کیفی از جامعه تحقیق شامل خبرگان فرش دستباف 46 نمونه به روش افزایشی انتخاب شد. تجزیه و تحلیل دادههای کیفی به روش تحلیل مضمون و دادههای کمی در سطح توصیفی و استنباطی و آزمونهای آماری انجام شد. نتایج تحقیق نشان میدهد دروندادهای کارشناسی ارشد فرش در سطح مطلوبی نیستند (کمتر از حد متوسط) و ضرورت بازنگری در بعد دروندادهای این مقطع بسیار احساس میشود. در بین متغیرهای درونداد متغیر امکانات در رتبه اول و متغیر استاد در رتبه چهارم قرار دارد. ارزشیابی و بازنگری مستمر برنامه درسی متناسب با تغییرات و نیازهای جامعه و دانشجویان، توجه به الگوهای نوین آموزشی مثل الگوی برنامه درسی معکوس در تدوین دروس، ارائه ممیزیها در جذب دانشجو، تمدید و اعطا مجوز پذیرش دانشجو بر اساس حداقل استانداردهای آموزشی و پژوهشی، همراهی با دانشگاههای مجری برای جذب اعضای هیئت علمی متخصص با پایه فرش از جمله پیشنهاداتی است که بر روند کیفی سازی دروندادهای کارشناسی ارشد فرش موثر است.
[1] Context, Input, Process, Product