4 نتیجه برای اربابی
آقای بیژن اربابی،
دوره 4، شماره 11 - ( پاییز و زمستان 1387 )
چکیده
تدوین نشدن کتب و مباحث هنرهای سنتی (خصوصاً فرش دستباف) براساس شیوههای علمی، همواره از جمله مواردی است که ذهن را به خود مشغول مینماید. سالهاست که ادبیات نوشتاری در زمینه طرح و نقش فرش بهگونهای عجیب بدون ساختار و توأم با نواقص بسیار ارائه میگردد و هر یک از بزرگان صاحبقلم در این حوزه از ظن خود – چه درست و چه نادرست - بر آن افزودهاند و آشنا و بیگانه پای در جای پای دیگری - ولو در راهی نادرست - میگذارند. این مقاله تلاشی کوچک را در راه پروراندن این نگاه آغاز نموده است که: جهت شناخت و طبقهبندی «طرح» و «نقش» قالی ایران نیازمند ساختارهایی متقن و محکم هستیم. مرور بخشهایی از کتابهایی که از طرح و نقش نام برده و برای آنها طبقهبندی معرفی میکنند، نشانگر ناهمگونی تعاریف، نامشخص بودن مآخذ و ساختارها و همچنین تفاوتهای فاحش آنها با یکدیگر است، چنانکه گویی برای طرح و نقش تنها مجموعهای از عنوانها و بدون هیچ هدفی شناختی و محتوایی گردآوری شده است. هیچ یک از این طبقهبندیها اتکاء علمی لازم را دارا نیست، از این رو در پی شناخت طرح و نقش میباید شیوه و تعاریفی را اتخاذ نمود که جامعیت لازم را دارا باشد و فاقد بیانی صرفاً توصیفی و سلیقهای باشد. از این رو این نوشتار نتیجتاً این نظر را مطرح میکند که «طرح» را میتوان معماری و تصویر کلی نقشهای جای گرفته در یک متن دانست و «نقش» را عنصری خواند که با توانمندیهای خاص خود، طرح را میآراید.
دکتر علیرضا خواجه احمد عطاری، دکتر محمد تقی آشوری، دکتر بیژن اربابی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 11، شماره 28 - ( پاییز و زمستان 1394 )
چکیده
باغ، فارغ از شکل معمارانۀ آن، یکی از مفاهیم کلیدی در تاریخ هنر ایران از دوران باستان تا عصر اسلامی به شمار میآید؛ بهگونهای که در شکلدهی به فرم، مضمون، موضوع و محتوای بسیاری از آثار هنری در هنرهای مختلف، از جمله معماری این سرزمین، نقشی محوری و تعیینکننده داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی این مفهوم و جنبههای تعیینکنندۀ آن در هنر و فرهنگ دورۀ صفوی است. مسئله این است که باغ در جایگاه مفهوم فکری و معرفتشناختی چه نقشی در شکلگیری بسیاری از جریانها و آثار هنری دورۀ صفوی و بهویژه فرش داشته است؟ این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی ـ توصیفی ـ تحلیلی به شمار میآید و از روش کتابخانهای برای گردآوری دادهها بهره برده است. همچنین برای تحلیل دادهها و رسیدن به پاسخ مسئله در این تحقیق از نظریۀ گفتمان میشل فوکو و نظریات لاکلا و موفه بهعنوان چارچوب نظری استفاده شده است. نتیجۀ پژوهش نیز نشانگر آن است که با توجه به ویژگیهای تعیینکنندگی، نظمبخشی و معنادهی، مفهوم باغ در شکلدادن فرمی، مفهومی، مضمونی و محتوایی، یک گفتمان معرفتشناختی در هنر دورۀ صفوی است؛ بنابراین، میتوان از باغ بهعنوان گفتمانی مسلط در هنر و فرش دورۀ صفوی یاد کرد.
دکتر علیرضا خواجه احمد عطاری، دکتر محمدتقی آشوری، آقای بیژن اربابی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 13، شماره 31 - ( بهار و تابستان 1396 )
چکیده
بسیاری از رشتههای هنری و فرهنگی دوره قاجار همانند نقاشی، معماری، شعر و ادبیات و هنرهای صناعی ایران تحت تأثیر اندیشههای مدرنیته غربی دچار تغییر و تحولات و دگرگونیهایی در شکل و محتوا شدند، اما به نظر میآید، برخلاف چنین تغییراتی، قالیهای این دوره با حفظ سنتهای هنری و فرهنگی پیشین عمدتاً به بازنمایی طرحها و نقوش سنتی قالیهای ایرانی پرداخته است.
پژوهش حاضر سعی دارد، با بررسی و شناخت موقعیتهای فرهنگی و اقتصادی، وضعیت قالیبافی دوره قاجار، چگونگی تأثیر روابط تولید، حضور شرکتهای خارجی در توسعه قالیبافی سنتی قاجار و نقش و تأثیر درخواست بازارهای مصرفی غرب را در پایداری طرحها و نقوش سنتی قالیهای قاجار مطالعه کند.
این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی-توصیفی-تحلیلی است که از روش کتابخانهای برای گردآوری دادهها بهره برده است. پژوهش دربردارنده نتایجی است که نشان میدهد افزایش صادرات قالیهای قاجاری و حضور سرمایهگذاریهای خارجی در مناطق قالیبافی ایران، که تحت تأثیر بازارهای مصرفی غرب بودهاند، عاملی تعیینکننده در حفظ و تداوم طرحها و نقوش سنتی قالیهای قاجاری شده است.
فائزه قملاقی، ایمان زکریایی کرمانی، مهدی کشاورز افشار، بیژن اربابی،
دوره 15، شماره 36 - ( پاییز و زمستان 1398 )
چکیده
ایران کشوری است با تاریخ و فرهنگ و هنر بسیار غنی و دارای مردمی با فرهنگ و ادیان مختلف که در کنار یکدیگر زندگی میکنند. فرش اصیل ترین هنر ایرانی، که قدمتی به بلندای تاریخ دارد و همواره بستر مناسبی برای نشاندن نقش ها و نمادهایی بوده که نمایانگر باورها ،آئین و رسوم، نمادهای مذهبی و اجتماعی و غیره را در بر داشته و دارد . قالی ایران به واسطه حضور نقش و نگارهای متفاوت بر روی آن، کالای هنری مناسب برای هدیه دادن و برقرار کردن ارتباط با افراد و جوامعی می باشد که گاه از نظر فرهنگ و دین با یکدیگر در یک رتبه و رده قرار نداشته اند.
یکی از این فرش هایی که دارای نقش و نماد مذهبی بوده، قالی اهدایی ناصرالدین شاه به پزشک یهودی خود نورمحمود می باشد. نورمحمود، پزشک یهودی دربار ناصری بود که از یک سوءقصد جان سالم به در می برد و ناصرالدین شاه این فرش را به عنوان هدیه به وی تقدیم می کند. لذا فرضیه را بر آن می گذاریم که که فرش مذکور یک قالی اهدایی معمولی ملوکانه نبوده و از قدرت برقراری ارتباط بالایی بین جوامع و ادیان مختلف برخوردار بوده است. هدف از این پژوهش آن است تا با خوانش نمادها و مفاهیم موجود بر روی قالی مورد نظر به این پرسش پاسخ دهد که: خوانش و تحلیل قالی اهدایی ناصرالدین شاه به پزشک یهودی در چه فضای گفتمانی شکل گرفته و چه روابطی بین نقوش این فرش با مولفه ها و اصول دین یهود وجود دارد؟
در این پژوهش سعی بر آن است تا با استفاده از تحلیل گفتمان که امروزه تبدیل به گرایش بین رشته ای شده، گفتگو با افراد آگاه از نقوش و مفاهیم دین یهود به خوانش این نمادها پرداخته و آنها را با کتب مقدس و اطلاعات موجود در منابع مکتوب تطبیق دهیم .
نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقوش موجود بر روی این فرش برگرفته از کتاب مقدس یهودیان است و هنرمند با استفاده از تکرار قسمت یا قسمتهایی از کتاب مقدس و یا با بزرگ کشیدن اشخاص مهم از نظر مذهبی که برای یهودیان اهمیت ویژه ای دارد، این تقدس و اهمیت را نشان دهد.
مفاهیم کلیدی: فرش، دین یهود، نماد و نگاره، ناصرالدین شاه، نورمحمود.