4 نتیجه برای خواجه احمد عطاری
آقای علیرضا خواجه احمد عطاری،
دوره 4، شماره 10 - ( تابستان 1387 )
چکیده
عمدهترین عناصر زیباییشناسی فرش همانا طرح، رنگ و نقش آن است که به آن هویت میبخشد. طراحان طی چندین سده توانستهاند زیباترین و دلانگیزترین طرحها را بهصورت نقشه فرش اجرا نمایند و این امر تا به امروز ادامه دارد. عمر استفاده از رایانه در طراحی فرش به بیش از سه دهه نمیرسد و در مقایسه با طراحی با دست کاملاً جوان است، با اینحال توانسته امکانات وسیعی را پیش روی ما قرار دهد؛ گرچه به دلیل استقبال نشدن گسترده از رایانه در زمینههای مختلف تولید فرش، حضور آن کمرنگ بهنظر میرسد و باید در پی پاسخ گفتن به چالشهای میان فضای سنتی طراحی با دست و رایانه باشیم. در این زمینه با سؤالاتی از این دست مواجهیم: آیا ورود رایانه به عرصه طراحی سنتی به اصالتهای این هنر لطمه میزند؟ و یا اساساً حضور رایانه در این حوزه ضروری است؟ همچنین در صورتی که انبوهی از نقوش و طرحها در رایانه ذخیره شده باشد و دیگری نیازی به یادگیری طراحی با دست احساس نشود آنگاه رابطه استاد و شاگردی آسیب نمیبیند؟ روش تحقیق این مقاله بهصورت مطالعه موردی بوده و به منظور شناخت هر یک از روشهای یاد شده در طراحی فرش، نیاز بوده است به بررسی تاریخی روند شکلگیری طراحی با دست، تأثیر ابزار در سرعتبخشی به تولید طرحهای فرش و همچنین طراحی با استفاده از رایانه در مقایسه با طراحی با دست پرداخته شود. بدین منظور اطلاعات لازم از طریق مطالعه کتابخانهای و مصاحبه با استادان فن جمعآوری گردید. از مطالعه منابع یاد شده چنین بر میآید که هر یک از روشهای دستی و رایانهای در طراحی فرش مناسبات خاص خود را داراست که باعث شده وجوه افتراق و اشتراک میان این دو روشن گردد. با وجود این، امکانات و برنامههایی که در نرمافزارهای رایانهای پیشبینی شده بنمایههای تفکر و روشهای طراحی با دست را دنبال میکند. ویژگی بارز رایانه در سرعتبخشی به تولید، هم در موضوع طراحی و هم در زمینههای دیگر فرش چون محاسبات اولیه، بافت و بازاریابی است. بهنظر میرسد تمایل نداشتن طراحان سنتی فرش در استفاده از رایانه فینفسه ربطی به کاربرد رایانه بهعنوان ابزار ندارد، و دلایل این بیمیلی را باید در جای دیگری جستجو کرد. مهم این است که جایگاه رایانه در طراحی فرش درست تعریف شود.
دکتر علیرضا خواجه احمد عطاری، دکتر محمد تقی آشوری، دکتر بیژن اربابی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 11، شماره 28 - ( پاییز و زمستان 1394 )
چکیده
باغ، فارغ از شکل معمارانۀ آن، یکی از مفاهیم کلیدی در تاریخ هنر ایران از دوران باستان تا عصر اسلامی به شمار میآید؛ بهگونهای که در شکلدهی به فرم، مضمون، موضوع و محتوای بسیاری از آثار هنری در هنرهای مختلف، از جمله معماری این سرزمین، نقشی محوری و تعیینکننده داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی این مفهوم و جنبههای تعیینکنندۀ آن در هنر و فرهنگ دورۀ صفوی است. مسئله این است که باغ در جایگاه مفهوم فکری و معرفتشناختی چه نقشی در شکلگیری بسیاری از جریانها و آثار هنری دورۀ صفوی و بهویژه فرش داشته است؟ این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی ـ توصیفی ـ تحلیلی به شمار میآید و از روش کتابخانهای برای گردآوری دادهها بهره برده است. همچنین برای تحلیل دادهها و رسیدن به پاسخ مسئله در این تحقیق از نظریۀ گفتمان میشل فوکو و نظریات لاکلا و موفه بهعنوان چارچوب نظری استفاده شده است. نتیجۀ پژوهش نیز نشانگر آن است که با توجه به ویژگیهای تعیینکنندگی، نظمبخشی و معنادهی، مفهوم باغ در شکلدادن فرمی، مفهومی، مضمونی و محتوایی، یک گفتمان معرفتشناختی در هنر دورۀ صفوی است؛ بنابراین، میتوان از باغ بهعنوان گفتمانی مسلط در هنر و فرش دورۀ صفوی یاد کرد.
دکتر علیرضا خواجه احمد عطاری، دکتر محمدتقی آشوری، آقای بیژن اربابی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 13، شماره 31 - ( بهار و تابستان 1396 )
چکیده
بسیاری از رشتههای هنری و فرهنگی دوره قاجار همانند نقاشی، معماری، شعر و ادبیات و هنرهای صناعی ایران تحت تأثیر اندیشههای مدرنیته غربی دچار تغییر و تحولات و دگرگونیهایی در شکل و محتوا شدند، اما به نظر میآید، برخلاف چنین تغییراتی، قالیهای این دوره با حفظ سنتهای هنری و فرهنگی پیشین عمدتاً به بازنمایی طرحها و نقوش سنتی قالیهای ایرانی پرداخته است.
پژوهش حاضر سعی دارد، با بررسی و شناخت موقعیتهای فرهنگی و اقتصادی، وضعیت قالیبافی دوره قاجار، چگونگی تأثیر روابط تولید، حضور شرکتهای خارجی در توسعه قالیبافی سنتی قاجار و نقش و تأثیر درخواست بازارهای مصرفی غرب را در پایداری طرحها و نقوش سنتی قالیهای قاجار مطالعه کند.
این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی-توصیفی-تحلیلی است که از روش کتابخانهای برای گردآوری دادهها بهره برده است. پژوهش دربردارنده نتایجی است که نشان میدهد افزایش صادرات قالیهای قاجاری و حضور سرمایهگذاریهای خارجی در مناطق قالیبافی ایران، که تحت تأثیر بازارهای مصرفی غرب بودهاند، عاملی تعیینکننده در حفظ و تداوم طرحها و نقوش سنتی قالیهای قاجاری شده است.
اردشیر بروجنی، علیرضا خواجه احمد عطاری، محمد تقی آشوری، محمدرضا حافظ نیا،
دوره 16، شماره 38 - ( پاییز و زمستان 1399 )
چکیده
زیباییشناسی فرش دستباف ایرانی بر گرفته از باور و درک زیباشناختی انسان ایرانی از نظام هستی است. در مجموعهی دستبافتههای کوچک عشایر بختیاری، خورجینها از نظر الیاف، کاربرد و نقوش یک نمونهی با ارزش محسوب میشوند. نقوش اینگونه دستبافتهها ذهنی بوده و مبتنی بر باورها و اعتقادات عشایر با کمک گرفتن از طبیعت شکل گرفتهاند. نقوش ذهنی خورجینهای عشایر منطقهی بختیاری دارای ویژگیهای خاص و ارزشهای بصری بر مبنای استفاده و برداشت از طبیعت و زیبائیهای آن، از حیث طرح و رنگ است و از آنجایی که تابع هیچ نقشهی از قبل تهیه و سفارشی شده نیست، جایگاهی برتر به خود اختصاص دادهاند. هدف این مقاله تبیین ویژگیها و زیباییهای مستتر در نقوش ذهنی اینگونه دستبافتهها است، که این ویژگی و زیباییهای نقوش، جزیی از ویژگیهای کلی و زیباییهای مجموعه (پشت و روی دستبافته، الیاف دستبافته، شیرازه و اتصالات دیگر دستبافته) دستبافته عشایری است. سؤال اصلی مقاله این است که نقوش ذهنی دستبافتههای عشایری بازتاب چه ویژگیهای تجسمی است و جایگاه طبیعت و زیباییهای آن از حیث طرح و رنگ و ترکیببندی در خلق نقوش ذهنی خورجینهای عشایر منطقهی بختیاری کجاست و چگونه نقوش ذهنی خورجینها از طبیعت منطقه تأثیر گرفته و یا تجرید و انتزاع یافتهاند. دادههای پژوهش با استفاده از روش میدانی، مصاحبه و کتابخانهای گردآوری شدهاند، تا بتوانند آنچه از ذهن بافندهی عشایری با توجه به پیشینهی قومی و طبیعت محیط زندگیاش نقش بر خورجین شده است؛ کشف و استخراج شود و سپس ثبت و دستهبندی شوند. در نتیجهی این پژوهش، دستیابی به یک دستهبندی کامل از انواع نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و تصویری با توجه به ابعاد گستردهی فرهنگ و آداب زندگی عشایر بختیاری حاصل شده است. همچنین درصد و میزان استفاده بافندگان عشایر منطقه از الیاف بومی و سنتی نسبت به الیاف کارخانهای به دست آمده است و در ارتباط با میزان استفادهی بافندگان عشایر بختیاری از رنگهای سنتی و گیاهی نسبت به رنگهای شیمیایی، این پژوهش نتایج قابل توجهی را به همراه داشته است.