جستجو در مقالات منتشر شده


270 نتیجه برای نوع مطالعه: علمی - پژوهشي

بنت الهدی یعقوبی، محمد خراسانی زاده،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

فرش «بهرام گور و هفت گنبد» موجود در موزه فرش ایران، از قالی‌های تصویری دوره قاجار است که یکی از داستان‌های «هفت پیکر» نظامی گنجوی، در خصوص ازدواج بهرام با شاهزادگان هفت اقلیم را روایت می‌کند. این فرش تا به حال، از جهات مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته، ولی به پیوند این فرش با معماری قاجاری توجهی نشده است. در این مقاله، سعی بر آن است که، عناصر و آرایه‌های معماری موجود در فرش استخراج شده وبه این پرسش پاسخ داده شود که: سبک معماری رایج دوران قاجار، چه نمودهایی در فرش «بهرام گور و هفت گنبد» داشته است؟ روش این تحقیق، توصیفی – تحلیلی و تاریخی، و گردآوری مطالب و اسناد، به شیوه کتابخانه‌ای بوده است. در این پژوهش، پس از بررسی داستان بهرام گور و هفت گنبد، برخی ویژگی‌های معماری عصر قاجار بیان شده و پس از آن، عناصر معماری این عصر، با تصاویر منقوش فرش نام‌برده، مقایسه شده‌اند. بسیاری از ویژگی‌های سبک‌شناسانه معماری قاجاری از قبیل: مناره‌های باریک، گنبدهای پیازی‌شکل، ستون‌های مزین، پنجره‌های ارسی، بادگیر، کوشک و کتیبه‌ها، به شیوه‌ای هنرمندانه در این فرش ترسیم شده و طراح این اثر به‌خوبی توانسته، طرز فکر و سبک زندگی اشراف‌زادگان قاجار که احتمالأ سفارش‌دهندگان یا مشتریان این فرش بوده‌اند، را نمایان سازد و در قالب تار و پود فرش، شرایط اجتماعی، فرهنگی و هنری عصر خود را به نمایش بگذارد. به طور کلی می‌توان،  فرش «بهرام گور و هفت گنبد» را حلقه واسطی میان ادبیات غنایی، نگارگری ، هنر قالی‌بافی و معماری دانست.
سیده معصومه شاه چراغ، علیرضا طاهری، فرنوش شمیلی، ابوالقاسم دادور، ناهید عبدی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

قالیچه‏ی تصویری «شتر لیلی» متعلق به دوره‏ی قاجار است که تصویر مرکزی در آن را پیکر بزرگ شتری «درون ترکیبی» اشغال نموده که در شکل بیرونی به صورت واقع‏گرایانه بوده و درون آن از تعداد زیادی نقوش انسانی و حیوانی کوچک تشکیل شده است. نقش‏پردازی برخی از موجودات به این شیوه، از دوره‏ی تیموری در نگارگری ایران رواج یافت که اوج و محبوبیت آن در مکتب صفوی بود. این شیوه همزمان با صفویان، در هنر هند گورکانی نیز مورد توجه قرار گرفت.
در مقاله‏ی حاضر قالیچه‏ی «شتر لیلی» با رویکردی شمایل‏‏ نگارانه و با استفاده از منابع کتابخانه‏ای و برخی سایت‏های علمی مورد توصیف و تحلیل قرار می‏گیرد. هدف از این تحقیق معرفی نمونه‏ای خاص از فرش تصویری و تحلیل آن به روشی علمی می‏باشد. در این راستا سعی شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود:
  1. رابطه‏ی کتیبه‏های قالیچه با تصویر متن آن چگونه قابل خوانش است؟
  2. مضمون اصلی داستان در سطح تحلیل شمایل نگارانه چیست؟
  3. مجموعه‏ی گونه‏های حیوانی تشکیل دهنده‏ی پیکره‏ی شتر لیلی کنایه از چیست؟
  4. حضور فرشته-هارپی و اژدهای بال‏دار سرخ رنگ، در قالیچه به صورت نمادین به چه چیز اشاره دارند؟
کتیبه‏های شعری در حاشیه‏ی قالیچه همسو با عناصر تصویری متن آن، به ماجرای عروسی لیلی با ابن سلام و وداع او با مجنون، به نقل از «مکتبی شیرازی» ارجاع دارد. اما معنای اصلی داستان در سطح دوم، غلبه و پیروزی خیر-مجنون- بر شر-ابن سلام- توسط حیوانات است. شتر «درون ترکیبی» نیز متشکل از حیواناتی می‏باشد که مجنون در کوه و بیابان با آن ها همنشین بوده اما در عین حال کاروان سرور عروسی را نیز در خود جای داده است. همچنین تصویر فرشته-هارپی در معنای باستانی آن نمادی از پیروزی است که به نبرد حیوانات حامی مجنون با اژدها -ابن سلام- و کشتن او اشاره دارند.

مهنوش محبی، دکتر مهران هوشیار، دکتر هانیه نیکخواه، دکتر رضا مبین،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

هنر ایران تا قبل از شروع روابط با کشورهای غربی ­­ویژگی­های خاص و منحصر به فرد خود را داشت. عوامل مختلفی در به­ وجود ­آمدن طرح­های تصویری و اقتباسی از هنر غرب تاثیر­گذار بود. اختراع دوربین عکاسی، چاپخانه­ها و چاپ کتاب­های تصویری و آشنایی هنرمندان با آثار هنرمندان غیر ایرانی از جمله عواملی بود که تصویر­گرایی را وارد هنر ایران و به­ ویژه فرش کرد. قالی "رقص الهه" یکی از نمونه­های قالی تصویری و از آثار حسن­خان­ شاهرخی است که برخی نقوش آن از گوبلنی متعلق به ناصر­الدین شاه در تالار کاخ گلستان، مربوط به دوره­ی لویی چهاردهم اقتباس شده­است. این پژوهش بر آن است تا با هدف شناخت ساختار و فرم پیکره­ها و روش­های بهره­مندی طراح در ترسیم پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" به پرسش­های زیر پاسخ دهد:
1-ویژگی­های ساختاری پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" چیست؟
2-حسن­خان­ شاهرخی برای ترسیم پیکره­ها در قالی "رقص الهه" از چه اصول و روش­هایی بهره­گرفته و تبعیت نموده­است؟
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه­ای و مشاهده­ی آثار موزه­ای است. این مقاله از لحاظ هدف، بنیادی و از لحاظ چیستی، کیفی است. جامعه­ی هدف ، قالی "رقص الهه"­ی موجود در موزه­ی فرش ایران است. نتیجه­ی حاصل نشان ­می­دهد در قالی رقص الهه ، 7پیکر انسانی دیده می­شود که 5 پیکره در متن قالی و 2 پیکره در حاشیه­ی قالی و در قاب­هایی قرار دارند که به صورت قرینه، تکرار شده­اند. در این قالی انتقال احساس حرکت توسط ریتم بصری صورت گرفته و ریتم به صورت تکاملی از یک پیکره با وضعیت و حالتی تازه­تر به پیکره­های بعدی رسیده است. حسن­خان ­شاهرخی، طراح قالی تصویری "رقص الهه"، یکی از افراد پرکار و صاحب­ سبک در طراحی قالی کرمان است که گاهی به دلیل پذیرش قالی­های سفارشی و فرمایشی ناگزیر بود از رسم روز و متداول در کشورهای غربی پیروی نماید.

واژگان کلیدی: تحلیل ساختاری، قالی تصویری، رقص الهه، قالی کرمان،حسن­خان­ شاهرخی
سیران چوپان، خانم فهیمه فدوی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

نقوش در هنر ایرانی را بایستی نقاشی پیام و نقاشی بیان نامید که گاه مستقیم جلوه‌گری می‌کند و گاه با زبان رمز و نمادین. از جمله جایگاه‌های بیان و ظهور نمادها در ایران، "فرش" است. این نقش و نگارها، علاوه بر جنبه‌های سنتی و محلی، می تواند بیان کننده ذهن خلاق تأثیر پذیرفته از محیط پیرامون هنرمند فرش‌باف باشد. به گواه محققان، هر چند که در مورد بافندگی کردها، تا قبل از قرن نوزدهم اطلاعات چندانی در دست نیست اما بسیاری از مقامات باغ و فرش‌های گل‌دار قرن 1۷ تا ۱۸ شمال غربی ایران را کردی شناسایی می‌کنند. در هر کتاب عمومی فرش، از دو نوع شناخته شده و معروف "سنه" و "بیجار" سخن به میان می‌آید اما این دو را نمی‌توان کردی‌ترین فرش‌های به جای مانده حساب کرد زیرا دست کم دو نوع فرش کردی دیگر، به نام "موصل" (در کردستان عراق) و "ساوجبلاغ" در ردیف انواع قالی‌های کردی معاصر، از وجود و تولید خود دست برداشته‌اند. هدف از این پژوهش، بازیابی تاریخ، معرفی مکانی، و جایگاه فرش منسوب به ساوجبلاغ در منطقه موکریان، یعنی شمال غرب ایران است. بدین منظور نگارندگان با روشی توصیفی- تحلیلی و با هدف توسعه‌ای، و داده های کیفی آن بصورت اسنادی، سعی در بازیابی جایگاه فرش‌های منسوب به "ساوجبلاغ" است. نتیجه حاوی این یافته ها بود که؛ قالی ساوجبلاغ تا قبل از جنگ جهانی اول و به دلایلی که ما از آن بی‌خبر هستیم، تولید نشده‌اند و این نوع را می توان بهترین فرش، با رنگ‌های طبیعی گیاهی و دارای قیمت متوسط در بازار آن زمان خود، عنوان کرد. رد پای این فرش ها، اغلب در کلکسیون های کشورهای اروپایی است. با توجه به عدم معرفی این نوع از فرش در ایران و اهمیت و ضرورت احیا کردن و پرداختن به آن و یا حتی بازیابی چنین طرح‌ها و رنگ‌هایی، برای بافندگان فرش‌کردی، می تواند به تداوم تولید چنین فرش‌های نفیسی منجر گردد.
اعظم رسولی، سید رضا حسینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زمان، مفهوم و چگونگی ادراک و بیان آن، از مقولات مورد توجه در حوزه­های مختلف اندیشه بشری ­است. نحوه نگرش به زمان، سبب گردیده تا آرای مختلفی در باب ماهیت آن ارائه شود. هنرمندان فرش در عصر قاجاریه، متاثر از روند تحولات در زمینه­های گوناگون، تجارب جدیدتری را در نقش­پردازی، نسبت به ادوار گذشته حاصل نمودند و در مواجهه با پدیده­هایی چون زمان بر اساس جهان ذهنی و عینی خود و با توجه به ظرفیت­های فرش، به بازنمایی آن پرداختند. مساله این پژوهش تاویل و فهم زمان در طرح و نقش فرش قاجار به­مثابه یک متن تک­رسانه­ای، مبتنی­بر گزاره «فهم» در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر است. مبتنی­بر ضرورت شناخت وجوه مختلف فرش، از جمله ظرفیت­ بازنمایی و دلالت­های معانی طرح و نقش فرش، هدف این مقاله، شناسایی زمان، کیفیت و هویت گونه­های آن در فرش قاجار می­باشد. مهم­ترین سوالات این پژوهش عبارتند از: بازنمود زمان در فرش قاجار چگونه است؟ فهم زمان و هویت گونه­های آن در فرش قاجار، براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه قابل تبیین است؟ برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش، طرح و نقش پنج تخته از فرش قاجار به­عنوان نمونه پژوهشی، با روش غیراحتمالی انتخاب و بر مبنای روش تحلیل محتوا مطالعه شده­اند. ماهیت این پژوهش، بنیادی، در قالب پژوهش­های کیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه­ای- اسنادی و مشاهده­ آثار و ابزار جمع­آوری اطلاعات، فیش تحقیق و تصاویر است. بر اساس نتایج حاصله زمان در فرش قاجار از نظر ماهیتی به دو صورت کیفی و کمّی با نشانه­های مرتبط، ثبت شده­است. وقایع آئینی، اندیشه­ها و روایات اساطیری، نوشتارهای مختلف، ایجاد حرکت و توالی زمان با استفاده از تقابل­های مکانی، عناصر تجسمی، خوانش نوشتارها، سطح­بندی اثر، روایت و عناصر آن، استفاده از نمادهای ارجاع دهنده به زمان، از پیش­فهم­های مولد زمان هستند و با دلالت­های صریح و ضمنی و بازخوانی متون غایب در اثر، تداعی ذهنی و فهم شهودی از گونه­های زمان  در فرش را موجب می­شوند. همچنین گفتمان های مسلط در دوره قاجار بر نحوه مواجهه جامعه و هنرمند فرش با زمان و گونه های آن، موثر بوده اند. قدرت و اقتدار شاهانه، باستان گرایی (ملی گرایی)، سنت گرایی، تجددگرایی (نوگرایی)، اسطوره و مذهب از مهم ترین این گفتمان ها هستند.
مجیدرضا مقنی پور، اشکان رحمانی، محمود کارگر،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

حکومت صفویه را می­توان بنیانگذار دولت به معنی اجتماعی آن دانست که به­واسطۀ آن در سایۀ یک ساختار اداری نسبتاً متمرکز، موسسات و مناصبِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی­ای به فعالیت مشغول بودند که تا قبل از آن جایگاه رسمی­ای در حکومتها و دربارها نداشتند. همچنین در این دوره با سیاست­گذاریهای فرهنگی مناسب و امنیت نسبی شهرها و روستاها، زمینه­های لازم برای شکوفایی و رونق بسیاری از هنرها و فنون فراهم آمد و قالی یکی از شاخص­ترین این هنرها بود. هدف اصلی در این مقاله واکاوی جنبه­های مختلف اهمیت قالی برای دربار صفوی و به تبع آن شناسایی انواع مختلف ارتباط حکومت مرکزی با تولید این محصول است. رویکرد پژوهش تاریخی و روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی می­باشد. برای نیل به اهداف پژوهش، ضمن استناد به منابع تاریخی و پژوهشی معتبر، نمونه قالی­های آن دوره نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
در روند انجام این پژوهش، اهمیت فعالیت پیشه­های مرتبط با تولید و عرضۀ ­قالی در دورۀ صفوی و دلایل نظارت حکومت بر ­آنها از جنبه­های مختلف مورد بـررسی قـرار گرفت و نقش مستقیم و غیر­مستقیمِ مناصبی همچون باشی , مُشرف در این فرایند روشن گردید. همچنین با بررسی و تحلیل نمونه قالی­های تولید شده در آن دوران، و نیز واکاوی اسناد و مدارک بر­جای مانده، می­توان وجود روابطی حرفه­ای میان هنرمندان فعال در عرصۀ کتابت و طراحی منسوجات با جامعۀ تولید­کنندۀ قالیهای درباری را بازسازی نمود.
 
علیرضا شیری، غلام رضا هاشم زاده خوراسگانی، نسرین آخوندی، فضل الله جمالو،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

صنعت فرش دستباف به سبب عوامل عدیده درونی و بیرونی با معضلات متعددی روبه رو شده است.استفاده از روش های علمی،مدون و از پیش برنامه ریزی شده که با مددجویی از آن ها بتوان تاثیرات این عوامل را از بین برده و یا کاهش داد،می تواند باعث رونق گیری این صنعت موثر بر فرهنگ،اقتصاد و زندگی اجتماعی باشد.یکی از این روش های علمی،ارائه مدل تکوین و توسعه محصول می باشد.مدل تکوین محصول به منظور حصول اطمینان از تحقق خواسته ها و رضایت  مشتریان درقبال محصول و فرآیندهای مورد استفاده،افزایش کیفیت و کاهش ضایعات از فاز جمع آوری خواسته های مشتریان تا تولید و رسیدن محصول به دست مشتری نهایی و حتی نظارت بر خدمات پس از فروش وجمع آوری بازخورد،الگوها،استاندارد ها،رویه ها و روش ها و مراحلی ارائه می دهد. از سویی دیگر،فرآیند تولید و توسعه محصولات جدید به سبب افزایش مخاطره های جهانی،تغییر سریع نیاز و خواسته های مشتریان و افزایش ریسک پذیری دستخوش تغییر و تحولات بسیار گردیده است. به طوری که توجه به استراتژی های چابک سازی را در فرآیند های تولید مطرح ساخته است. هدف از این پژوهش ارائه مدل اختصاصی تکوین محصول برای صنعت فرش دستباف ایران با رویکرد چابکی می باشد.این پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و از نوع توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق ابتدا به وسیله مطالعات کتابخانه ای،به بررسی مدل های تکوین و توسعه محصول، خدمات و مدل های تولید چابک پرداخته و سپس با استفاده از آرای خبرگان و روش دلفی فازی به غربال شاخص های مستخرج از مدل های بررسی شده،پرداخته شده است،که حاصل این مهم رسیدن به 47 شاخص برگزیده از منظر خبرگان از بین 147 شاخص کلی است.در ادامه از آنجا که ماهیت تولید فرش دستباف با ماهیت تولید اغلب محصولات صنایع دیگر متفاوت می باشد،به دستیابی به شاخص های اختصاصی اقدام ورزیده شد.به همین منظور با استفاده از مصاحبه های پرسش باز و اشباع نظریه (گلوله برفی) اقدام به جمع آوری داده های تازه با انجام مصاحبه با خبرگان مبادرت ورزیده شد.این کار تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.در مرحله بعد با مددجویی از روش داده بنیاد به استخراج کد ها از میان متون  مصاحبه های پرسش باز پرداخته شد.نتیجه این روش نیز دست یافتن به 31 شاخص تازه بود.در پایان نیز با استفاده از تلفیق شاخص های به دست آمده از هر دو روش به ارائه مدل اختصاصی این صنعت با استفاده از نرم افزار Atlas.ti نسخه 8 پرداخته شد.مدل به دست آمده شامل 8 بعد اصلی،7بعد فرعی و 47 زیر شاخص است.

الهه ایمانی، مریم فروغی نیا،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زیبایی­شناسی یکی از مباحث مهم در ارزش­گذاری آثار هنری است و از دو جنبه عینی (ابژکتیو) و ذهنی (سوبژکتیو) در آثار هنری قابل بررسی است. قالی­های روستایی و عشایری ایران نیز حاصل ذوق و خلاقیّت ذهنی بافندگان و گاه طراحان است که علی­رغم حفظی­ باف بودن، هماهنگی بسیاری در آنها مشاهده­ می ­شود. پژوهش حاضر در پی تحلیل زیبا­شناسی بصری در این قبیل ­قالی ­ها ­­است و به دلیل تنوع آن­ها و برای جلوگیری از گستردگی موضوع، دو طرح از منطقه یلمه و میناخانی را با طرح این پرسش مورد مطالعه قرار داده است: اصول حاکم در زیبایی­ شناسی عینی، در طرح­های حوضی و بندی یلمه و روستایی میناخانی چگونه نمود و قابل درک می­ شوند؟ این پژوهش کیفی با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره­ گیری از منابع کتابخانه ­ای انجام یافته است و مبتنی بر دیدگاه عینی میکل دوفرنه نسبت به زیبایی­ شناسی و با روش تحلیل بصری اوکویرک که یکی از زیر شاخه­ های اصلی دیدگاه زیبایی­ شناسی عینی است، صورت پذیرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که ساختار صحیح اصول بصری در نقوش این قالی­ ها به عنوان یک ابژه هنری، باعث ادراک زیبایی شناختی این آثار توسط مخاطب می­ شوند به­ طوری­­که هفت شاخصه­ ی رویکرد اوکویرک و همکارانش یعنی هماهنگی، تناسب، تعادل، حرکت، تسلط و ایجاز در طرح و رنگ نمونه­های مورد بررسی، مشهود است و تنها در قالی ­های طرح میناخانی، اصل تنوع طرح به واسطه تکراری­ بودن نقوش،کمرنگ تر است. همچنین حفظ تناسبات هندسی در طرح و رعایت اصول بصری و نمادین در فرم و رنگ، از دیگر مؤلفه­ های زیبایی­ شناسی در این طرح ­ها­ است.


 
سید محمد رضا طبسی، ایمان زکریایی کرمانی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

چکیده:
یکی از قالی های هوشنگ شاهی که دارای برخی از عناصر تصویری متفاوت با دیگر قالی‌های این دسته ‌می‌باشد، قالی موسوم به هوشنگ شاه با دیپلمات‌های فرنگی است‌. حضور توامان پادشاه اسطوره ای ایران و فرنگی هایی در البسه ای مدرن در این قالی و نیز چگونگی ارتباطی که می­تواند بین عناصر کنشگر این متن باشد، مسئله ای است که تا کنون کمتر مورد توجه بوده است. فرض اصلی پژوهش آن است که عناصر تصویری این قالی دارای ویژگی‌ها و معانی است که با رجوع به پیش متن‌های مرتبط، امکان بازخوانی متن، درک سویه های ارتباطی کنشگران و تفسیر اجتماعی آن فراهم می گردد. هدف پژوهش رسیدن به درکی از چرایی درهم آمیزی گذشته و حال، شناخت عناصر تصویری متمایز موجود، فهم روابط کنشگران و شناسایی پیش متن هایی است که بر نقوش این قالی موثر بوده است. روش پژوهش و چهارچوب نظری نشانه شناسی اجتماعی تصویر گونتر کرس و تئو ون لییون است. عمده نتایج این مقاله شامل تغییر زمان کتیبه درج شده بر روی قالی، تاثیر پذیری اشیاء بازنموده شده از تخت های سلطنتی و معماری ستون های ایوان تخت مرمر در عصر قاجار، بازتولید مفاهیم فره ایزدی و قبله‌ی عالم، آرزو برای بازگشت به اقتدار پادشاهان اساطیری، احتمال تاثیر پذیری از پیش متن­هایی چون سنگ نگاره های باستانی، نگارگری ایرانی،ادبیات کلاسیک و داستان های عامیانه فارسی، شناخت دلایل همجواری و ارتباط کنشگران ناهمگون با طرح سناریو های احتمالی، قرابت ظهور عناصر مدرنیته با دربار، ارتباط انتخاب هوشنگ شاه به عنوان اولین قانون گذار با جریان قانون خواهی در ایران، الهام پذیری حاشیه داخلی قالی از حاشیه آثار چاپی، اهمیت ترکیب بندی و دقت در بکار گیری رنگ‌ها و خطوط در ایجاد معنا، دسته بندی و طبقه بندی شخصیت ها، تاثیر قاب بندی در نمایاندن مفهوم ما و دیگری و اهمیت بازنمایی تصویر در عصر قاجار می باشد.

 
مهدیه ضیاءالدینی دشتخاکی، محبوبه اسلامی زاده، سکینه تاج الدینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده


 پس از گذشت چند صباحی از حمله قاجاریان به کرمان، ابراهیم­خان ظهیرالدوله به عنوان حاکم این شهر انتخاب شد. با آغاز حکومت ابراهیم­خان در کرمان، ساخت بناهای سودمند و بهبود معیشت مردم در دستور کار وی قرار گرفت. پس از آن، هنرهایی همچون قالیبافی که رونق خود را از دست داده بودند، مجدداً احیاء گردیدند. بناهای ساخته شده، با کاشیهای الوان آرایش می­یافتند و خانه­ها با قالیهای دستباف آراسته می­شدند. بنابراین این هنرها از جایگاه ویژه­ای برخوردار گردیدند. با توجه به رونق این هنرها این سوال مطرح می­شود که آیا در تزئین کاشیهای بکار رفته در ابنیه این دوره از جمله مدرسه ابراهیم­خان و نقشه­های قالی کرمان، وجوه تشابهی وجود دارد و به فرض وجود تشابهات، این تأثیر و تأثرات تا چه حد بوده است؟ پاسخ به این پرسشها، سیر تحول و تطور نقوش و نحوه تغییر کارکرد آنها در هنرهای مختلف را نشان می­دهد. روش انجام این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است و با مطالعه منابع کتابخانه ای و بررسی تصاویر؛ سعی در شناسایی، طبقه بندی، تحلیل و تطبیق نقوش دارد.درنهایت، ارزیابی عناصر و موتیف­های بکار رفته در طراحی­ها، در این دو شاخه از هنر، حکایت از وجوه تشابه و افتراق در استفاده از نقوش دارد. 
ساحل عرفان منش،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

در کشور ترکیه، شهر هِرِکه در اواخر قرن 19 میلادی قالیچه­هایی موسوم به محرابی رواج می­یابند که ملهم از قالیچه­های دوره صفویِ موجود در موزه توپقاپی هستند. در هرکه این قالیچه­ها در کارگاه­های سلطنتی با تغییراتی در متن کلامی و دیداری در مقیاس وسیع تکثیر می­یابد. از جمله قالیچه­هایی که به­نظر می­رسد از نظر شکل ظاهری تأثیر بسیاری بر قالیچه­های این دوره گذاشته، قالیچه­ای است از دوره صفوی، که در موزه توپقاپی نگهداری می­شود. این قالیچه با تغییرات مختصری در متن دیداری و کلامی در هِرِکه بسیار بازتولید می­شود. نمونه­ای از این بازتولید قالیچه­ای است که «زاره پنیامین» طراحی کرده است. در متن کلامیِ قالیچه­ی «زاره»، کلام فارسی جایگاه ویژه­ای دارد و همچنین قالیچه­ی موجود دارای امضای هنرمند است؛ در حالی­که متن کلامی قالیچه دوره صفوی به عربی و فاقد امضاست. از آنجا که این قالیچه­ها در دو فرهنگ و زمان متفاوت بافته شده­اند حال سوال این است: گفتمان غالب در جامعه چه نقشی در تغییرات نشانه­های کلامی و دیداریِ قالیچه بازتولید شده از قالیچه محفوظ در موزه توپقاپی داشته است؟ برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی-تطبیقی، قالیچه­های مذکور در هر دو دوره با یکدیگر تطبیق داده شده و گفتمان غالب در هر دو دوره بررسی شد. از مقایسه موجود این نتیجه حاصل گشت که قالیچه دوره صفوی بیانگر اندیشه عارفانه آن دوران است؛ در حالیکه اعمال تغییرات جزئی در قالیچه و بازتولید آن توسط زاره، به قالیچه نه به­عنوان دستبافته­ای جهت سلوک و عبادت، بلکه به­عنوان کالایی برای بیان اندیشه­های اومانیستی، ملی­گرایی و بازنمایی دوران طلایی امپراتوری عثمانی توجه شده است.
 
فاطمه باقری زاده، عبداله میرزایی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

قالی­های عشایری استان فارس یکی از مهم­ترین تولیدات عشایری ایران ضمن برخورداری از پیوندهای فرهنگی و جغرافیایی، نمودی از هویت، فرهنگ، آداب­ و ­رسوم، ادبیات و هنرهای بومی و کاربردی ایلات هستند. در سال­های اخیر نفوذ سلیقه و معیارهای بازار در مؤلفه­های بصری و فنی قالی­های عشایری فارس تأثیرات قابل­توجهی داشته است. مسئله اصلی پژوهش، فاصله­گرفتن قالی­های عشایر فارس از بنیان­های معرفتی و فرهنگی خویش تحت­تأثیر پدیده بازاری­شدن می­باشد. هدف از پژوهش، شناخت عوامل زمینه­ساز تغییرات هویتی و فرهنگی در قالی­های عشایر فارس با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای اتخاذ راهکارهای لازم توسط نهادهای متولی می­باشد. سؤالات پژوهش معطوف به، الف: شناخت عوامل بازاری­شدن و ب: شناخت تبعات بازاری­شدن قالی­های عشایر فارس هستند. پژوهش از نوع کیفی و با نمونه­گیری هدفمند و تحلیل­50 نمونه قالی عشایر فارس به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از داده­های حاصل از منابع کتابخانه­ای و انجام مصاحبه­های کیفی به انجام رسید. نتایج نشان دادند: در چند دهه اخیر اجرای طرح اصلاحات­­ارضی، اسکان­­اجباری عشایر و جریان آموزش عشایر موجب تغییر در سبک­زندگی و تغییر انگیزه های تولید بافندگان از رویکرد تولید برای خود به تولید با هدف عرضه در بازار گردید. از تبعات بازاری­شدن قالی­های عشایر فارس، رواج تولید قالی با نقشه­های سفارشی، مهجور ماندن نقوش ذهنی بافندگان، نفوذ نقوش غیربومی، اولویت دادن به سلیقه مخاطب و تغییر در شیوه­های تولید نظیر انبوه­بافی هستند که منجر به کم­رنگ شدن مبانی هویتی و اصالت­های بومی و فرهنگی قالی­های تک­نسخه و منحصربه ­فرد عشایر می­شود. این تغییرات تحت ­عنوان بازاری­ شدن مفهوم ­سازی و در نتایج معرفی گردید.

ناصر سیف اللهی، آقای رحیم محمدخانی، هاجر فتحی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

چکیده
افزایش پرشتاب میزان تولید و رقابت در صحنه بین المللی صنعت فرش، رقابت را برای تولیدکنندگان بسیار حساس و برندسازی را به عنوان یکی از راهکارهای رقابتی فعالان  این صنعت، برجسته ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش انجام شده است. مطابق با الگوی نظام‌مند نظریه داده بنیاد، خبرگان خوش‌نام تولیدکننده و صادرکننده حال حاضر با سابقه فرش برای جامعه آماری انتخاب شدند. کارشناسان خبره صنعت در جامعه آماری با روش نمونه‌گیری هدفمند توصیه‌ای برگزیده شدند و با 15  نفر از کارشناسان خبره و خوش‌نام صنعت فرش به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه عمیق به عمل آمد که در سه مرحله به کفایت داده‌ها انجامید. برای گردآوری داده‌ها از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی و نرم‌افزار MAXQDA  انجام گرفت. نتایج تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از مصاحبه‌ها، طی فرایندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به شکل‌گیری مدل عوامل ایجاد برند پیشرو در صنعت فرش بر مبنای نظریه‌پردازی داده بنیاد انجامید. با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد کدهای شناسایی‌شده در 6 طبقه هسته‌ای شامل شرایط علی، مقوله محتوایی، شرایط زمینه‌ای، عوامل مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. در نهایت، الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش شناسایی شد. داشتن مزیت رقابتی، جایگاه قوی بازاریابی، شناخت نیازهای بازار و مشتری رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم توسعه برند فرش در بازارهای داخلی و بین‌المللی است.
سید محمد رضا طبسی، ایمان زکریایی کرمانی زکریایی کرمانی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

چکیده
قالی‌های تصویری که در عصر قاجار قابلیت‌های خود را برای انعکاس سویه‌های مختلف تجدد ازجمله مفهوم ملّی‌گرایی نشان داده است در عصر پهلوی هم منعکسکنندۀ وجوه دیگری از این مفهوم است. هدف از این پژوهش شناخت وجوه متنوع مفهوم ملّی‌گرایی در قالی‌های تصویری عصر پهلوی است و سؤال اصلی‌ پژوهش آن است که وجوه ملّیگرایانۀ منعکسشده بر قالی‌های تصویری عصر پهلوی دارای چه مشخصه‌‌ها و دلالت‌‌‌هایی است؟ روش پژوهش، کیفی و از نوع تاریخیتطبیقی است. یافته‌های پژوهش بیانگر آن است که مفهوم ملّی‌گرایی در پیکره مطالعاتی، متأثر از وجه مرکب سهگانه جغرافیایی، باستانشناسی و درمانی و نیز وجه انشایی متأثر از اشعار و شعارهای رایج و  همچنین وجه پیشینهجویی، در مفاخر و مشاهیر علم و ادب است که در دو وجه اول با مفهوم شاه، سلطنت و گاه مذهب پیوندی مستقیم دارد و وجه پادشاهانه آن برجسته می‌شود و در مفهوم آخر، این پیوند بیشتر مفهومی میهنی به خود می‌گیرد. از دیگر سو، یافته‌‌ها بیانگر ‌تأثیر نهادهای نوین آموزشی و فرهنگی در پیکره مطالعاتی است و مشخص می شود که استفاده از نشان شیر و خورشید به‌عنوان نشانی ملّیگرایانه، با توجه زمینه مورد استفاده از آن دارای وجوه هویتی، دولتی و مردمی در قالی‌های تصویری است. از دیگر نتایج این پژوهش وجود ارتباطی پایاپای، بین نقش و کتیبه‌های قالیهای ملّیگرایانه با تحولات عصر پهلوی به‌نحو همزمانی و با تحولات عصر قاجار به شکل درزمانی است. به طور کلی می توان گفت بازشناسی تاریخی ملی گرایی در پیکره مطالعاتی وابسته به درک رابطه در هم تنیده ای است که بین نهاد های نو بنیاد در عصر پهلوی و زمینه های اجتماعی آن وجود داشته است.
 
سکینه خاتون محمودی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

در میان هنرهای مردمی معاصر، فرش‌های جنگ افغانستان ویژگی ممتاز و منحصر به فردی دارند که آن‌ها را از همگنان متمایز گردانیده‌است. سخن گفتن با جهان دربارۀ مصیبت جنگ، مهم‌ترین ویژگی‌ این آثار می‌باشد. فضا و ضرباهنگ موجود در این دستبافته‌ها که نقش مهمی در انتقال اندیشه‌های ذهنی هنرمندان دارد، همواره بین دو مفهوم کلی جنگ و زندگی یا فضای تحمیلی و مطلوب در نوسان است. این پژوهش در پی تبیین چگونگی بازنمایی فضا و ضرباهنگ در فرش‌های جنگ افغانستان به کاوش در این مقوله بر مبنای نظریۀ هانری لوفور پرداخته‌است. بدین قرار، مهم‌ترین پرسش‌های این پژوهش عبارتند از: فضای جنگ،  فضای زندگی و ضرباهنگ‌های مرتبط با این پدیده‌ها چگونه در فرش‌های جنگ افغانستان به تصویر کشیده شده‌اند؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی تدوین گردیده، حکایت از آن دارد که: بازنمایی‌های فضا در فرش‌های جنگ افغانستان، کوششی برای ابراز وجود در مناسبات قدرت بوده و مهم‌ترین راهبرد برای انجام این امر، ایجاد تفاوت و تقابل در بازنمایی‌ بوده‌است. در حالی‌که غلبۀ عناصر نظامی در فرش‌های جنگ افغانستان ضرباهنگ غالب را تشکیل می‌دهد، در تقابل با آن می‌توان به گزارۀ دیگری اشاره کرد که با عناصری همچون: گل‌ها، درخت‌ها و گیاهان تعریف شده و با تدابیری مانند درنگ، سکون و تغییر در ضرباهنگ، به مقابله با سلطۀ جنگ بر فضا پرداخته‌است.
 
سعیده رفیعی، داود شادلو،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده


در دهه گذشته، رنگزاهای طبیعی زیست‌سازگار با خواص ضد‌میکروبی جهت حفاظت از الیاف رنگرزی شده در فرش های دستبافت در مقابل میکروارگانیسم‌ها بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش، از برگ 6 گیاه بومی استان فارس اعم از بادام کوهی (ارژن)، پسته کوهی (بنه)، انجیر کوهی، آویشن شیرازی، انگور عسکری شیرازی و گردو به عنوان رنگزای طبیعی برای رنگرزی پشم در حضور هشت دندانه فلزی مختلف استفاده شده است. طیف‌های انعکاسی نمونه های رنگ‌ شده به وسیله دستگاه اسپکتروفوتومتر انعکاسی مورد بررسی قرار گرفت. علاوه براین، مشخصه‌های رنگی، روشنایی نمونه‌های رنگ شده، تنوع فام‌های رنگی در حضور دندانه‌های مختلف، ثبات‌نوری و شستشوی نمونه‌ها و همچنین خاصیت ضد باکتری پشم رنگرزی شده ارزیابی شد. نتایج اسپکتروسکوپی انعکاسی نشان داد که الیاف رنگ شده با برگ گیاهان بادام کوهی (ارژن)، انگور، آویشن و انجیر مقادیرa* منفی وb* مثبت داشتند که تایید کننده ته رنگ سبز و زرد آنهاست. در حالیکه، الیاف رنگ شده با برگ درختان بنه و گردو مقادیرa* وb* مثبت داشتند که ته رنگ قرمز و زرد این نمونه ها را اثبات می‌کند. الیاف پشم رنگ شده با برگ بادام کوهی (ارژن)، انجیر و آویشن در حضور دندانه‌های فلزی مختلف بیشترین تنوع فام را ایجاد کردند. فام‌های عاجی، کرم، سبز، قهوه ای، زیتونی، نارنجی، آجری و بنفش بر روی الیاف پشم در حضور برگ این گیاهان به همراه دندانه‌های مخلتف ایجاد شد. ثبات نوری و شستشویی الیاف رنگ شده با تمام رنگزاهای ذکر شده قابل قبول بودند. پشم رنگرزی شده با عصاره برگ آویشن و بنه حداکثر درصد بازداری (99%) را در مقابل دو نوع باکتری اشرشیا‌کلی و استافیلو‌کوکوس‌آرئوس نشان داد.

 
میثم ابراهیمی، عباس علی رستگار، محسن شفیعی نیک آبادی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

یکی از الگوهای مهمی‌که ‌می‌تواند به توسعه صنعت بو‌می‌ و پرارزش فرش دستباف کمک کند که هم ابعاد هنری آن تماما حفظ شده و هم با افزایش بهروری، باعث عدم تقلید این هنر توسط رقبا شود، الگوی مبتنی بر خوشه صنعتی ‌می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش آن است که با بررسی ذهنیت‌ها و عقاید مشارکت کنندگان به شناسایی عوامل بازدارنده تشکیل خوشه صنعتی فرش دستباف خراسان شمالی بپردازیم. در انجام این پژوهش، از روش شناسی کیو به عنوان یکی از روش‌های آمیخته استفاده گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش، تعداد 10 نفر از مدیران، کارشناسان و تولیدکنندگان فرش دستباف خراسان شمالی بودند که با موضوع تحقیق ارتباط مستقیم داشتند. فضای گفتمان پژوهش حاضر از منابع گوناگونی جمع آوری گردید و پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان، از میان 134 عبارت کیو، در نهایت 52 عبارت به عنوان نمونه عبارات کیو(دسته کیو)، پس از نظرسنجی از خبرگان انتخاب شد. پس از جمع آوری اطلاعات حاصل از مرتب سازی کیو، این اطلاعات با روش تحلیل عاملی کیو تحلیل گردید. تحلیل توزیع نشان داد که ‌می‌توان تعداد 3 الگوی ذهنی متمایز(نبود حمایت و زیرساخت مناسب، نبود حمایت و واحدهای مکمل، شرایط بافندگان) را در میان مشارکت کنندگان تحقیق در مورد عوامل بازدارنده تشکیل خوشه صنعتی فرش دستباف خراسان شمالی شناسایی نمود که جمعا در حدود 62.8 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. اهمیت و اولویت بندی موانع شناسایی شده بر اساس الگوهای ذهنی به دست آمده صورت گرفت و در نهایت راهکارهایی برای برطرف نمودن موانع شناسایی شده پیشنهاد شد تا بتواند در پیاده سازی الگوی خوشه صنعتی در صنعت فرش دستباف، مثمر ثمر واقع شود.
 
سامرا سلیم پور ابکنار،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

هر قالی دست­بافت زبانی دارد و میراث ­دار پیام­های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و احساسات درونی بافندۀ خویش است. بنابراین، آگاهی از پیام­هایی که یک قالی می­ تواند از گذشته به عصر حاضر پیشکشی کند، مستلزم خوانش زبان نمادین طرح و نقش­مایه ­های آن قالی است. با این وجود، از آن جایی که در اغلب موارد اطلاعاتی پیرامون معانی مکنون در یک قالی به عنوان یک اثر هنری در دسترس نیست، ناگزیر باید از یک روش منطقی و نظام ­مند جهت گذر از تصویر و رسیدن به مفهوم واقعی بهره جُست. پژوهش پیش رو، در تلاش برای افشای پیام­های نهفته در ورای نگاره ­های یک قالیچۀ حاجی­جلیلی با طرح محرابی است که دارای دو ویژگی برجسته می­ باشد: اولاً درخت زندگی موجود در میانۀ قالی از نوع تلفیقی است و ثانیاً بافنده آن را با ظرافت خاصی به شیوه اَبرش حقیقی رنگ­ آمیزی نموده است؛ مواردی که به ندرت در سایر قالیچه­ های محرابی به چشم می­خورند. بر این اساس، این مطالعه در پی یافتن پاسخ به این سوالات است که: مفاهیم نمادینی که در پس طرح، نقش و رنگ قالیچه مذکور پنهان شده ­اند، کدامند و چگونه می ­توان به آنها دست یافت؟ و همچنین زبان نمادین نقوش از طریق چه ارتباطی به معنایی غایی اشاره دارند؟ بدین ترتیب، هدف این جُستار استفاده از الگوی آیکونولوژی پانوفسکی جهت یافتن لایه­ های معنایی و خوانش نگاره ­های شناسایی شده در سه مرحله «توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی» است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به کمک گردآوری اطلاعات کتابخانه ­ای و اسناد مکتوب نگاشته شده است. نتایج تحلیل آیکونوگرافی که از بهم پیوستن زنجیرۀ معانی پنهان شده در پس نقش­مایه ­ها شکل گرفته­ است بر «وقفی یا نذری بودن» قالیچه مذکور گواهی می­ دهند. از سویی دیگر، بر اساس تفسیر آیکونولوژی نیز مشخص شد که هنرمند طراح و بافندۀ این قالیچه دانسته یا نادانسته اثری را خلق نموده که بر نیاز انسان زمینی (یا همان نمازگزار) جهت دستیابی به تکامل معنوی از طریق سیر و سلوک در کُنه دایره هستی و عروجی روحانی تاکید دارد.
 
امید وحدانی فر، لادن دانشوری،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

رایجترین هنر عشایر کرمانج بافت نوعی گلیم به نام «سفرۀ کرمانج» است که بازگوکننده داستان زندگی یا باور و عقاید آن قوم است. این هنر مختص به کرمانج‌زبان‌های خراسان شمالی است و در شهرستان‌های بجنورد، فاروج، مانه و سملقان، شیروان و اسفراین رواج دارد. اگرچه سفرۀ کردی امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و به عنوان کفپوش استفاده می‌شود و یا جنبۀ تزئینی دارد، امّا کاربرد اوّلیۀ آن در گذشته محلّ قرار دادن نان بوده است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه‌ای و با هدف بررسی نمادهای موجود در نقوش گلیم سفرۀ عشایر قوم کرمانج خراسان شمالی به منظور زنده نگه‌داشتن نقوش و نمادهای قدیمی است که در معرض فراموشی و منسوخ شدن هستند، نگارش یافته است. یافته‌های این پژوهش بیانگر آن است که نقوش به کار رفته در سفره کردی قوم مذکور از تنوّع و اهمیّت معناشناسی بالایی برخوردارند و شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، انسانی و حیوانی است که از این میان، نقوش حیوانی بیشترین کاربرد را دارد؛ زیرا متأثّر از زندگی کوچ‌نشینی قوم کرمانج است. در میان نقوش انسانی نقش‌مایه دختر بیشتر دیده می‌شود؛ به این دلیل که بافندگان اصلی سفرۀ کردی زنان و دختران‌اند. نقش‌مایۀ درخت به سبب تقدّس داشتن و نشانه حیات و برکت بودن پرتکرارترین نقش گیاهی است. نقوش انتزاعی و هندسی نیز جنبۀ نمادین و تزئینی دارند.
 
علی دادخواه، بهاره تقوی نژاد،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

     فرش تشعیر از جمله آثار استاد عیسی بهادری در زمینه طراحی نقشه فرش است که دارای ویژگی های خاص ساختاری و بصری است. این فرش که با یک موضوع واحد و به سه شکل متفاوت طراحی و بافته شده؛ بیش از پیش توانایی های این هنرمند خلاق را آشکار می سازد؛ لذا تجزیه و تحلیل بصری این سه گانه با رویکرد تطبیقی، هدف مقاله مذکور به شمار می رود. گردآوری اطلاعات با استناد به تحقیقات میدانی (مصاحبه و عکاسی از آثار) و منابع مکتوب انجام شده و روشی توصیفی- تحلیلی  و رویکردی تطبیقی دارد و در صدد پاسخگوی به این پرسش اصلی است: وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های ساختاری طرح و نقش، در سه فرش با موضوع تشعیر اثر عیسی بهادری کدام است؟ نتایج مطالعات حاکی از آن است که علاوه بر مشابهت در بخش هایی از گردش های اسلیمی، تکرار تعدادی از نقشمایه ها نیز در هر سه نمونه مشترک است که از آن جمله می توان به وجود حیوانات (بزکوهی، آهو، ببر، شیر، خرس)، پرندگان(قرقاول، هدهد، شاهین)، جانوران اساطیری (سیمرغ و اژدها)، طرح گلدان و صحنه گرفت و گیر بین سیمرغ و قرقاول اشاره نمود. اما علاوه بر این وجوه مشترک، ساختار فرش از حیث وجود یا عدم وجود ترنج و سرترنج و فرم آن ها (بیضی، دایره)، رنگ آمیزی زمینه و حاشیه و حتی چگونگی به تصویر کشیده شدن موجودات و عناصر گیاهی در هر یک از فرش ها؛ دارای ارزش های بصری منحصر به فردی است که نمونه های فرش تشعیر را علی رغم موضوع واحد؛ از یکدیگر متمایز ساخته و روندی رو به رشد را در طراحی این سه اثر، آشکار می سازد.
 

صفحه 13 از 14     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb