جستجو در مقالات منتشر شده



رضوان احمدی پیام، عفت السادات افضل طوسی، مهدی کشاورزافشار،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

حاشیه به‌عنوان یک مولفه اصلی در فرش‌های ایرانی، قابی مُصوّر و تزئینی است که در دورتادور دستبافته تعبیه شده است. حضور و ضرورت استفاده از حاشیه در مفروشات ادوار مختلف تاریخی، نکته قابل تاملی است که می‌توان بواسطه آن استقلال عناصر ساختاری موجود در ابتدایی ترین نمونه‌ها را شناسایی نمود. به‌منظور بررسی حضور حاشیه و چگونگی آن در تولیدات متعلق به ادوار قبل از اسلام می‌توان پاسخ‌گویی به دو پرسش زیر را مدنظر قرار داد:
اجزای نقوش، ابعاد و اندازه  آن در حاشیه‌ها با متن مفروشات بررسی شده از چه روابطی با یکدیگر برخوردارند؟
جایگاه حاشیه در قدیمی‌ترین نمونه‌ها بالاخص فرش‌های گره‌خورده پرزدار چگونه است؟
گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر بر پایه داده‌های کتابخانه‌ای بوده و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. با مطالعه منابع مختلف نظیر مکتوبات، تصویر فرش های منعکس شده در دیگر هنرها و بررسی معدودی از دستبافته‌های برجای مانده به‌نظر می‌رسد، وجود حاشیه در نمونه‌های (پرزدار و فاقد پرز) ادوار قبل از اسلام مسجل گردید. تناسبات میان حاشیه و زمینه فرش‌ها در نوع نقش مایه‌ها، اندازه و تناسبات موجود در آن نسبت به زمینه بررسی شد؛ جامعه آماری در این پژوهش دستبافته‌های متعلق به قبل از اسلام است که موارد قابل مطالعه 6 نمونه پرزدار و فاقد پرز هستند. فرش پازیریک به‌عنوان قدیمی‌ترین نمونه، از روابطی بصری و هماهنگی کامل نقش در حاشیه و زمینه برخوردار است و این نکته در تولیدات دوره ساسانی کاهش یافت. تناسبات ابعادی حاشیه و زمینه فرش پازیریک با اصول طراحی امروزین حاشیه در فرش فاصله دارد، اما در نمونه‌های ساسانی این اصول قرابت بیشتری با قواعد کنونی دارند. کیفیت‌های بصری در فرش پازیریک می‌تواند به حضور حاشیه در تولیدات هنری با بن‌مایه اعتقادی و  فرهنگی اشاره داشته باشد. اما در دوره ساسانی جایگاه حاشیه به میزان یک قاب تزئینی فاقد کیفیت های بصری تقلیل می‌یابد.

سجاد بشیری، فریبرز دولت آبادی،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

نشانه­های تطبیق میان معماری و فرش ایرانی از منظر هندسه و تناسبات وجود دارد مبنی بر اینکه ابعاد فضای داخلی خانه و ابعاد فرش ارتباط تنگاتنگی با هم داشته­اند. توجه به فرش در دو بعد طرح و ابعاد هندسی به عنوان عاملی مهم در شکل­گیری ابعاد فضای داخلی خانه ایرانی بوده است. این پژوهش بر آن است با مطالعه رابطه میان نظام شکل گیری فضا­های داخلی خانه (در دوران قاجار و اوایل پهلوی در تهران را)  و ابعاد و هندسه فرش ایرانی را رمز گشایی نماید. در این راستا از روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر فن تحلیل داده­ها و همینطور مطالعات میدانی-کتابحانه­ای استفاده گردیده است. جامعه آماری تناسبات شاخص فرش در نواحی مختلف ایران شناسایی، سپس در تناسبات پلان خانه­ها مورد ارزیابی قرار گرفته­اند. با استفاده از فرمول کوکران 30 نمونه از خانه­های تهران دورۀ قاجار و پهلوی در بافت تاریخی تهران به صورت تصادفی انتخاب گردیده­اند که بتواند به درجه اطمینان یا دقت احتمالی مطلوب به سوالات پژوهش پاسخ دهند. دستور زبان­های هندسی، سامانه­های تولید کننده­ای هستند که بر پایه مجموعه­ای از قاعده­های هندسی به طراحی منجر شده و بر مبنای قواعد هندسی کار می­کنند. روش شناسی قوانین، تأویل پدیدار شناسی خانه­های دوره قاجاری با روش ماکس ون­منن است فلذا، کیفیت خانه­های قاجاریه در این مقاله به عنوان یک پژوهش پدیدار شناسی بر مبنای تجربه زیسته در خانه­ استوار است. نتایج حاصل از تحلیل نمونه­های موردی خانه­های­ دوره قاجاریه و پهلوی شهر تهران نشان می­دهد که در بیشتر خانه­های تهران ابعاد اتاق­ خانه­ها براساس (تناسبات طلایی ایرانی و یونانی)، (تناسبات بر اساس تزیینات سقف)، (تناسبات بر اساس ابعاد رایج فرش، با محاط شدن کف اتاق بر ابعاد فرش) غالب بوده، در اوایل دوران قاجار شکل­گیری اتاق خانه­ها بر اساس تناسبات طلایی ایرانی بوده سپس در اواخر دوران قاجار و دوران پهلوی تناسبات فرش به عنوان معیار اصلی شکل­گیری خانه­ها تأثیر گذار بوده است.
مرضیه صحت، سیدمحمدجواد افسریان،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

چکیده:
در میان عشایر قشقایی آنچه  که بیش از همه زبانزد خاص و عام است تنوع دستبافته ، طرح و نقش آن ، و رنگهای درخشان و زیبای آن است. شیشه درمه یکی از ده ها دستبافته ایل قشقایی است و نوعی گلیم تار نما و دو رنگ  محسوب  می شود و مانند سایر دستبافته های عشایری از مادر به فرزند آموزش داده می شده که امروزه به دلیل مشکلاتی چون کمبود بافنده ماهر ، بافت زمان بر ، نداشتن نقشه بافت ، عدم معرفی ، بافت آن در حال منسوخ شدن  می باشد . از این رو سعی بر این بوده که این دستبافته احیاء گردد تا از منسوخ شدن آن جلوگیری شود  و با معرفی صحیح آن در زندگی روزمره مورد استفاده قرار گیرد.بدین ترتیب به روش میدانی( حضور در شهرستان فیروزآباد و مصاحبه و یادگیری نحوه بافت از بافنده قدیمی آن شهرستان ) و سپس کتابخانه ای تحقیقات انجام شده که هدف پژوهش در هنر خلق مسیری مناسب و ایده آل برای سایر هنرمندان و زمینه ساز برای فعالیت هنرمندان فراهم گردد.
در انجام این تحقیق سعی نگارنده بر این بوده که سوالات زیر را پاسخ گوید :
  1. با چه تکنیکی بافته شده و محدودیت های تکنیکی آن چیست و می توان آن را بر طرف ساخت یا خیر؟
  2. چگونه می توان نقش آن را اصلاح و برای آن نقشه تهیه کرد؟
در این پروژه تحقیقاتی با بررسی نقوش شیشه درمه مشخص شده که چون این دستبافته در حال منسوخ شدن است تنها یک نقش از شیشه درمه شناخته شده و تنها همین یک نقش را شیشه درمه می خوانند در حالیکه چندین نقش دیگر ،  هم از حاشیه  هم از متن ، بدست آمده که در چندین عکس مشترک بوده اند . در ادامه تکنیک بافت شیشه درمه مورد بررسی قرار گرفت . نتیجه این بررسی این بود که شیشه درمه گلیمی است تار نما با دو رنگ کاملا متضاد که نقش ها با 2چوب به وجود می آید در واقع چوب ها نقش وردها را در پارچه بافی بعهده دارند.
 
واژگان کلیدی: جاجیم ، بافت ، تار نما ، شیشه درمه ، فیروزآباد
اردشیر بروجنی، علیرضا خواجه احمد عطاری، محمد تقی آشوری، محمدرضا حافظ نیا،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

زیبایی‌شناسی فرش دست‌باف ایرانی بر گرفته از باور و درک زیباشناختی انسان ایرانی از نظام هستی است. در مجموعه‌ی دست‌بافته‌های کوچک عشایر بختیاری، خورجین‌ها از نظر الیاف، کاربرد و نقوش یک نمونه‌ی با ارزش محسوب می‌شوند. نقوش این‌گونه دست‌بافته‌ها ذهنی بوده و مبتنی بر باورها و اعتقادات عشایر با کمک گرفتن از طبیعت شکل گرفته‌اند. نقوش ذهنی خورجین‌های عشایر منطقه‌ی بختیاری دارای ویژگی‌های خاص و ارزش‌های بصری بر مبنای استفاده و برداشت از طبیعت و زیبائی‌های آن، از حیث طرح و رنگ است و از آن‌جایی که تابع هیچ نقشه‌ی از قبل تهیه و سفارشی شده نیست، جایگاهی برتر به خود اختصاص داده‌اند. هدف این مقاله تبیین ویژگی‌ها و زیبایی‌های مستتر در نقوش ذهنی این‌گونه دست‌بافته‌ها است، که این ویژگی و زیبایی‌های نقوش، جزیی از ویژگی‌های کلی و زیبایی‌های مجموعه (پشت و روی دست‌بافته، الیاف دست‌بافته، شیرازه و اتصالات دیگر دست‌بافته) دست‌بافته عشایری است. سؤال اصلی مقاله این است که نقوش ذهنی دست‌بافته‌های عشایری بازتاب چه ویژگی‌های تجسمی است و جایگاه طبیعت و زیبایی‌های آن از حیث طرح و رنگ و ترکیب‌بندی در خلق نقوش ذهنی خورجین‌های عشایر منطقه‌ی بختیاری کجاست و چگونه نقوش ذهنی خورجین‌ها از طبیعت منطقه تأثیر گرفته و یا تجرید و انتزاع یافته‌اند. داده‌های پژوهش با استفاده از روش میدانی، مصاحبه و کتابخانه‌ای گردآوری شده‌اند، تا بتوانند آن‌چه از ذهن بافنده‌ی عشایری با توجه به پیشینه‌ی قومی و طبیعت محیط زندگی‌اش نقش بر خورجین شده است؛ کشف و استخراج شود و سپس ثبت و دسته‌بندی شوند. در نتیجه‌ی این پژوهش، دست‌یابی به یک دسته‌بندی کامل از انواع نقوش گیاهی، حیوانی، هندسی و تصویری با توجه به ابعاد گسترده‌ی فرهنگ و آداب زندگی عشایر بختیاری حاصل شده است. همچنین درصد و میزان استفاده بافندگان عشایر منطقه از الیاف بومی و سنتی نسبت به الیاف کارخانه‌ای به دست آمده است و در ارتباط با میزان استفاده‌ی بافندگان عشایر بختیاری از رنگ‌های سنتی و گیاهی نسبت به رنگ‌های شیمیایی، این پژوهش نتایج قابل توجهی را به همراه داشته است.

 
الهه شیخی، ایمان زکریایی کرمانی، فرهاد باباجمالی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

هنر بافندگی در قلمرو سرزمین ایران بخشی از هویت فرهنگی مردمان آن بشمار می‌رود. دستبافته های سنتی سیستان و بلوچستان نیز به‌عنوان گوشه‌ای مهم از این هویت قلمداد می‌شود. علاوه بر طرح و رنگ بسیاری دیگر از ابعاد تولید قالیچه‌های این منطقه را می‌توان به‌عنوان شناسه‌های فرهنگی -اعتقادی آن‌ها تلقی کرد. ازآنجاکه بررسی ابعاد معنایی یک اثر هنری در ارتباط با خالق آن بهتر قابل‌تشخیص است؛ پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با حضور در میدان تحقیق، زوایایی ناشناخته از فرهنگ بومی و اعتقادی تولیدکنندگان این آثار را شناسایی کرده و به این پرسش پاسخ دهد که قالیچه‌های بومی سیستان و بلوچستان چه نسبتی با مؤلفه‌های فرهنگی و ارزش‌های اعتقادی پدیدآورندگان آن‌ها داشته است؟
این پژوهش با رویکرد انسان‌شناسی هنر و با روش مردم‌نگاری در منطقه به انجام مشاهده مستقیم و مصاحبه‌ با بومیان پرداخته و سپس از طریق کدگذاری داده‌ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی به طبقه‌بندی آن‌ها مبادرت ورزیده است.
نتایج حاصل از یافته‌ها نشان می‌دهد، مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده قالیچه‌های منطقه سیستان و بلوچستان از مراحل ابتدایی آن تا به انتها دارای ابعاد وسیع معنایی است؛ به‌طوری‌که حتی جزئی‌ترین آن‌ها نیز ریشه‌ای‌ عمیق در فرهنگ و اعتقادات بومیان منطقه دارد. آداب‌ورسوم خاص برای بافتن، اعتقاد به چشم‌زخم، خواندن شعرهای مخصوص به هنگام بافت، مراسم شستشو و ...همگی ازجمله این مؤلفه‌ها است. در این استان فرش جدا از جنبه‌های کاربردی، کالایی مقدس شناخته می‌شود و باوجود برخی تمایزات فرهنگی بین سیستانی‌ها و بلوچ‌ها، شباهت تعدادی اعتقادات و رسوم در مورد فرش نشان از وحدت ریشه‌های ابتدایی بافت فرش در بین دو گروه اصلی ساکنان این منطقه دارد.
 
علی پیری، محمدکاظم حسنوند، مرتضی فرهادیه،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

موضوع شکار و گرفت و گیر حیوانات در دوره صفویه در ترکیب ­بندی­ های گوناگون در نقشه­ های قالی بازتاب یافته است و با نقشه­ های افشان، ترنجی و لچک و ترنج تلفیق شده است. یکی از نمونه­ های قابل توجه قالی با نقشه لچک و ترنج شکارگاه، قالی محفوظ در موزه پولدی پتزولی میلان است. در این قالی­ صحنه­ های پر جنب و جوش شکار  به تصویر کشیده­ شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین روش طراحی نقشه این قالی صورت گرفته است. روش انجام پژوهش به­ صورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به­ صورت کتابخانه ­ای است. تجزیه و تحلیل داده­ های این پژوهش به­ صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل ساختاری و بر اساس استانداردهای موجود حاکم بر طراحی قالی ایران در دوره صفویه صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می­ دهد که نقشه این قالی دارای طرحی دولایه است. طراحی لایه اول که طرح لچک و ترنج است به­ روش یک چهارم صورت گرفته و با ایجاد تغییر در جزییات طرح به صورت یک دوم در آمده است و در لایه دوم، صحنه شکار به ­صورت سراسری به یک دوم نقشه قالی افزوده شده است. اجزای مورد استفاده در نقشه این قالی عبارتند از: ترنج، کتیبه، سرترنج، لچک، زمینه، حاشیه و صحنه شکار که نقش غالب در زمینه این قالی­ را به خود اختصاص می­ دهد. واگیره ترنج به­ روش یک شانزدهم طراحی شده و پس از سه بار تکرار به­ صورت یک چهارم در آمده است. سپس توسازی ترنج به ­روش یک چهارم انجام شده است. پس از تکمیل واگیره ترنج، کتیبه و سرترنج به­ صورت یک دوم به آن افزوده شده و همان بخش به­ عنوان لچک قالی مورد استفاده قرار گرفته و زمینه با نقوش ختایی تزیین شده است. این قالی دارای چهار ردیف حاشیه است. حاشیه خارجی و حاشیه اصلی به روش واگیره ­ای انعکاسی و دو حاشیه داخلی به روش واگیره­ ای انتقالی (سرهم سوار) طراحی شده است.
مهنوش محبی، دکتر مهران هوشیار، دکتر هانیه نیکخواه، دکتر رضا مبین،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

هنر ایران تا قبل از شروع روابط با کشورهای غربی ­­ویژگی­های خاص و منحصر به فرد خود را داشت. عوامل مختلفی در به­ وجود ­آمدن طرح­های تصویری و اقتباسی از هنر غرب تاثیر­گذار بود. اختراع دوربین عکاسی، چاپخانه­ها و چاپ کتاب­های تصویری و آشنایی هنرمندان با آثار هنرمندان غیر ایرانی از جمله عواملی بود که تصویر­گرایی را وارد هنر ایران و به­ ویژه فرش کرد. قالی "رقص الهه" یکی از نمونه­های قالی تصویری و از آثار حسن­خان­ شاهرخی است که برخی نقوش آن از گوبلنی متعلق به ناصر­الدین شاه در تالار کاخ گلستان، مربوط به دوره­ی لویی چهاردهم اقتباس شده­است. این پژوهش بر آن است تا با هدف شناخت ساختار و فرم پیکره­ها و روش­های بهره­مندی طراح در ترسیم پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" به پرسش­های زیر پاسخ دهد:
1-ویژگی­های ساختاری پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" چیست؟
2-حسن­خان­ شاهرخی برای ترسیم پیکره­ها در قالی "رقص الهه" از چه اصول و روش­هایی بهره­گرفته و تبعیت نموده­است؟
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه­ای و مشاهده­ی آثار موزه­ای است. این مقاله از لحاظ هدف، بنیادی و از لحاظ چیستی، کیفی است. جامعه­ی هدف ، قالی "رقص الهه"­ی موجود در موزه­ی فرش ایران است. نتیجه­ی حاصل نشان ­می­دهد در قالی رقص الهه ، 7پیکر انسانی دیده می­شود که 5 پیکره در متن قالی و 2 پیکره در حاشیه­ی قالی و در قاب­هایی قرار دارند که به صورت قرینه، تکرار شده­اند. در این قالی انتقال احساس حرکت توسط ریتم بصری صورت گرفته و ریتم به صورت تکاملی از یک پیکره با وضعیت و حالتی تازه­تر به پیکره­های بعدی رسیده است. حسن­خان ­شاهرخی، طراح قالی تصویری "رقص الهه"، یکی از افراد پرکار و صاحب­ سبک در طراحی قالی کرمان است که گاهی به دلیل پذیرش قالی­های سفارشی و فرمایشی ناگزیر بود از رسم روز و متداول در کشورهای غربی پیروی نماید.

واژگان کلیدی: تحلیل ساختاری، قالی تصویری، رقص الهه، قالی کرمان،حسن­خان­ شاهرخی
سیران چوپان، خانم فهیمه فدوی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

نقوش در هنر ایرانی را بایستی نقاشی پیام و نقاشی بیان نامید که گاه مستقیم جلوه‌گری می‌کند و گاه با زبان رمز و نمادین. از جمله جایگاه‌های بیان و ظهور نمادها در ایران، "فرش" است. این نقش و نگارها، علاوه بر جنبه‌های سنتی و محلی، می تواند بیان کننده ذهن خلاق تأثیر پذیرفته از محیط پیرامون هنرمند فرش‌باف باشد. به گواه محققان، هر چند که در مورد بافندگی کردها، تا قبل از قرن نوزدهم اطلاعات چندانی در دست نیست اما بسیاری از مقامات باغ و فرش‌های گل‌دار قرن 1۷ تا ۱۸ شمال غربی ایران را کردی شناسایی می‌کنند. در هر کتاب عمومی فرش، از دو نوع شناخته شده و معروف "سنه" و "بیجار" سخن به میان می‌آید اما این دو را نمی‌توان کردی‌ترین فرش‌های به جای مانده حساب کرد زیرا دست کم دو نوع فرش کردی دیگر، به نام "موصل" (در کردستان عراق) و "ساوجبلاغ" در ردیف انواع قالی‌های کردی معاصر، از وجود و تولید خود دست برداشته‌اند. هدف از این پژوهش، بازیابی تاریخ، معرفی مکانی، و جایگاه فرش منسوب به ساوجبلاغ در منطقه موکریان، یعنی شمال غرب ایران است. بدین منظور نگارندگان با روشی توصیفی- تحلیلی و با هدف توسعه‌ای، و داده های کیفی آن بصورت اسنادی، سعی در بازیابی جایگاه فرش‌های منسوب به "ساوجبلاغ" است. نتیجه حاوی این یافته ها بود که؛ قالی ساوجبلاغ تا قبل از جنگ جهانی اول و به دلایلی که ما از آن بی‌خبر هستیم، تولید نشده‌اند و این نوع را می توان بهترین فرش، با رنگ‌های طبیعی گیاهی و دارای قیمت متوسط در بازار آن زمان خود، عنوان کرد. رد پای این فرش ها، اغلب در کلکسیون های کشورهای اروپایی است. با توجه به عدم معرفی این نوع از فرش در ایران و اهمیت و ضرورت احیا کردن و پرداختن به آن و یا حتی بازیابی چنین طرح‌ها و رنگ‌هایی، برای بافندگان فرش‌کردی، می تواند به تداوم تولید چنین فرش‌های نفیسی منجر گردد.
اعظم رسولی، سید رضا حسینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زمان، مفهوم و چگونگی ادراک و بیان آن، از مقولات مورد توجه در حوزه­های مختلف اندیشه بشری ­است. نحوه نگرش به زمان، سبب گردیده تا آرای مختلفی در باب ماهیت آن ارائه شود. هنرمندان فرش در عصر قاجاریه، متاثر از روند تحولات در زمینه­های گوناگون، تجارب جدیدتری را در نقش­پردازی، نسبت به ادوار گذشته حاصل نمودند و در مواجهه با پدیده­هایی چون زمان بر اساس جهان ذهنی و عینی خود و با توجه به ظرفیت­های فرش، به بازنمایی آن پرداختند. مساله این پژوهش تاویل و فهم زمان در طرح و نقش فرش قاجار به­مثابه یک متن تک­رسانه­ای، مبتنی­بر گزاره «فهم» در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر است. مبتنی­بر ضرورت شناخت وجوه مختلف فرش، از جمله ظرفیت­ بازنمایی و دلالت­های معانی طرح و نقش فرش، هدف این مقاله، شناسایی زمان، کیفیت و هویت گونه­های آن در فرش قاجار می­باشد. مهم­ترین سوالات این پژوهش عبارتند از: بازنمود زمان در فرش قاجار چگونه است؟ فهم زمان و هویت گونه­های آن در فرش قاجار، براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه قابل تبیین است؟ برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش، طرح و نقش پنج تخته از فرش قاجار به­عنوان نمونه پژوهشی، با روش غیراحتمالی انتخاب و بر مبنای روش تحلیل محتوا مطالعه شده­اند. ماهیت این پژوهش، بنیادی، در قالب پژوهش­های کیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه­ای- اسنادی و مشاهده­ آثار و ابزار جمع­آوری اطلاعات، فیش تحقیق و تصاویر است. بر اساس نتایج حاصله زمان در فرش قاجار از نظر ماهیتی به دو صورت کیفی و کمّی با نشانه­های مرتبط، ثبت شده­است. وقایع آئینی، اندیشه­ها و روایات اساطیری، نوشتارهای مختلف، ایجاد حرکت و توالی زمان با استفاده از تقابل­های مکانی، عناصر تجسمی، خوانش نوشتارها، سطح­بندی اثر، روایت و عناصر آن، استفاده از نمادهای ارجاع دهنده به زمان، از پیش­فهم­های مولد زمان هستند و با دلالت­های صریح و ضمنی و بازخوانی متون غایب در اثر، تداعی ذهنی و فهم شهودی از گونه­های زمان  در فرش را موجب می­شوند. همچنین گفتمان های مسلط در دوره قاجار بر نحوه مواجهه جامعه و هنرمند فرش با زمان و گونه های آن، موثر بوده اند. قدرت و اقتدار شاهانه، باستان گرایی (ملی گرایی)، سنت گرایی، تجددگرایی (نوگرایی)، اسطوره و مذهب از مهم ترین این گفتمان ها هستند.
زهرا چراغی، حبیب شهبازی شیران، سیدمهدی حسینی نیا، محمد اسکندری پویا،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

چکیده
دست‌بافته‌های گلیم به عنوان یک هنر دستی زنانه در برخی از مناطق عشایری و روستایی ایران رواج دارد. این هنر، دارای تنوعی از بافت و نقوش بوده که در برخی از نقاط، مشخصۀ فرهنگ همان منطقه است. یکی از هنرهای رایج در استان لرستان، بافت گلیم با استفاده از نقوش سنتی می‌باشد که در گذر زمان دستخوش تغییرات گوناگونی شده است. از ویژگی‌های بارز این هنر در این منطقه تقارن، تنوع، انتزاعی و گرافیکی بودن نقوش می‌باشد. نقوش گلیم‌های لرستان مجموعه‌ای از دست‌بافته‌ها است که در طول سالیان متمادی؛ اعتقادات، باورها و آداب و رسوم را که نسل به نسل به آن‌ها رسیده، در خود جای داده است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه مهم‌ترین نقوش به کار رفته در روی گلیم­های شهرستان کوهدشت با تاثیر­پذیری از فرهنگ مردم منطقه و همچنین عوامل مؤثر در پیدایش آن‌ها می‌باشد. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می‌گردد که دست بافته‌های گلیم در این منطقه به چند گونه تقسیم می‌شوند؟ و کدام عوامل در ایجاد تزئینات و پیدایش نقوش گلیم مؤثر بوده­اند؟ روش تحقیق در این پژوهش، به صورت توصیفیتحلیلی می‌باشد و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای و میدانی است و به تحلیل کیفی نمونه‌های مورد مطالعه می‌پردازد. براساس نتایج مطالعات، مهم‌ترین نقوش بافته شده بر روی گلیم‌ها عباتنداز؛ نقوش آیینی و اسطوره‌ای (نقش سرو، درخت زندگی همراه با گوزن، الهه زن، کوه)، نقوش حیوانات و مرغان (بزکوهی، اسب، خروس، اردک)، نقوشی یادمانی از سوگ و سور (رقص)، نقوش گیاهی و نقوشی برگرفته از اعتقادات مذهبی (نقش حوض)، همچنین می‌توان گفت اکثر نقوش به کار رفته برروی این دست‌بافته‌ها با الهام از نقوش مفرغ‌های لرستان بوده که به صورت پیوسته تا به امروز ادامه داشته است.
الهه ایمانی، مریم فروغی نیا،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زیبایی­شناسی یکی از مباحث مهم در ارزش­گذاری آثار هنری است و از دو جنبه عینی (ابژکتیو) و ذهنی (سوبژکتیو) در آثار هنری قابل بررسی است. قالی­های روستایی و عشایری ایران نیز حاصل ذوق و خلاقیّت ذهنی بافندگان و گاه طراحان است که علی­رغم حفظی­ باف بودن، هماهنگی بسیاری در آنها مشاهده­ می ­شود. پژوهش حاضر در پی تحلیل زیبا­شناسی بصری در این قبیل ­قالی ­ها ­­است و به دلیل تنوع آن­ها و برای جلوگیری از گستردگی موضوع، دو طرح از منطقه یلمه و میناخانی را با طرح این پرسش مورد مطالعه قرار داده است: اصول حاکم در زیبایی­ شناسی عینی، در طرح­های حوضی و بندی یلمه و روستایی میناخانی چگونه نمود و قابل درک می­ شوند؟ این پژوهش کیفی با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره­ گیری از منابع کتابخانه ­ای انجام یافته است و مبتنی بر دیدگاه عینی میکل دوفرنه نسبت به زیبایی­ شناسی و با روش تحلیل بصری اوکویرک که یکی از زیر شاخه­ های اصلی دیدگاه زیبایی­ شناسی عینی است، صورت پذیرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از آنست که ساختار صحیح اصول بصری در نقوش این قالی­ ها به عنوان یک ابژه هنری، باعث ادراک زیبایی شناختی این آثار توسط مخاطب می­ شوند به­ طوری­­که هفت شاخصه­ ی رویکرد اوکویرک و همکارانش یعنی هماهنگی، تناسب، تعادل، حرکت، تسلط و ایجاز در طرح و رنگ نمونه­های مورد بررسی، مشهود است و تنها در قالی ­های طرح میناخانی، اصل تنوع طرح به واسطه تکراری­ بودن نقوش،کمرنگ تر است. همچنین حفظ تناسبات هندسی در طرح و رعایت اصول بصری و نمادین در فرم و رنگ، از دیگر مؤلفه­ های زیبایی­ شناسی در این طرح ­ها­ است.


 
مهدیه ضیاءالدینی دشتخاکی، محبوبه اسلامی زاده، سکینه تاج الدینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده


 پس از گذشت چند صباحی از حمله قاجاریان به کرمان، ابراهیم­خان ظهیرالدوله به عنوان حاکم این شهر انتخاب شد. با آغاز حکومت ابراهیم­خان در کرمان، ساخت بناهای سودمند و بهبود معیشت مردم در دستور کار وی قرار گرفت. پس از آن، هنرهایی همچون قالیبافی که رونق خود را از دست داده بودند، مجدداً احیاء گردیدند. بناهای ساخته شده، با کاشیهای الوان آرایش می­یافتند و خانه­ها با قالیهای دستباف آراسته می­شدند. بنابراین این هنرها از جایگاه ویژه­ای برخوردار گردیدند. با توجه به رونق این هنرها این سوال مطرح می­شود که آیا در تزئین کاشیهای بکار رفته در ابنیه این دوره از جمله مدرسه ابراهیم­خان و نقشه­های قالی کرمان، وجوه تشابهی وجود دارد و به فرض وجود تشابهات، این تأثیر و تأثرات تا چه حد بوده است؟ پاسخ به این پرسشها، سیر تحول و تطور نقوش و نحوه تغییر کارکرد آنها در هنرهای مختلف را نشان می­دهد. روش انجام این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است و با مطالعه منابع کتابخانه ای و بررسی تصاویر؛ سعی در شناسایی، طبقه بندی، تحلیل و تطبیق نقوش دارد.درنهایت، ارزیابی عناصر و موتیف­های بکار رفته در طراحی­ها، در این دو شاخه از هنر، حکایت از وجوه تشابه و افتراق در استفاده از نقوش دارد. 
ناصر ساداتی، حسین کمند لو، زری پناهی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

شهرستان مهدی‌شهر (سنگسر) واقع در استان سمنان، محل اسکان اقوام سنگسری یکی از ایل‌های اصیل ایرانی است. بافت قالی در ناحیه سنگسر به دلیل زندگی چادرنشینی، قدمتی بسیار کهن داشته ولی بافت قالی شهری به احتمال، قدمتی در حدود صد سال دارد. طرح­های قالی سنگسر در طول سالیان گذشته متأثر از ذوق، سلیقه، شرایط اقلیمی و اجتماعی ساکنان این منطقه بوده و مفاهیم فرهنگی و بومی در تکامل و تنوع طرح، نقش اساسی داشته است. یکی از ویژگی‌های قالی سنگسر علی‌رغم داشتن مواد اولیه بومی و پشم­های خودرنگ، استفاده از طرح و نقش فرشهای مناطق معتبر فرش‌بافی است که در کمتر ایل و یا طایفه‌ای مشابه آن را شاهد هستیم. بافندگان سنگسری طرح‌های متنوعی همچون چهار فصل، لچک و ترنج، زیر خاکی، بته‌ای، تابلو فرش و غیره را بر اساس نقشه و یا با الگوبرداری از پشت فرش‌های شهری دیگر مناطق می‌بافتند. یکی از متنوع‌ترین طرح‌هایی که در ابعاد و انواع مختلف در این ناحیه بافته می‌شود طرح محرابی است.
سوال اصلی پژوهش این است که طرح محراب به چه صورت‌هایی در منطقه سنگسر بافته می‌شود و خاستگاه طرح‌های بافته شده در قالی­های محرابی سنگسر به کدام حوزه­های جغرافیایی برمی‌گردد؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت مطالعه میدانی و اسنادی توامان انجام گرفته است و هدف از اجرای آن، علاوه بر آشنایی با شیوۀ فرش‌بافی در منطقۀ سنگسر، معرفی ویژگی‌ها و شناسایی انواع فرش‌های محرابی بافته شده، موجود و در دسترس منطقه در یکصد سال اخیر است.
یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که بافندگان محلی بنا به سفارش و یا با الگوبرداری ‌از فرش‌های مناطقی همچون قم، اصفهان و کاشان، همدان، راور کرمان و الگوبرداری از زیور آلات سنگسرتوانسته‌اند انواع طرح‌‌های محرابی همچون محرابی گلدانی- ستون‌دار، درختی- ستون‌دار، درختی- جانوری، گلدانی- سروی، گلدانی- ترنج‌دار و محرابی دو طرفه- گلدانی را با ویژگی‌های بومی طراحی و اجرا کنند.

 
فاطمه باقری زاده، عبداله میرزایی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

قالی­های عشایری استان فارس یکی از مهم­ترین تولیدات عشایری ایران ضمن برخورداری از پیوندهای فرهنگی و جغرافیایی، نمودی از هویت، فرهنگ، آداب­ و ­رسوم، ادبیات و هنرهای بومی و کاربردی ایلات هستند. در سال­های اخیر نفوذ سلیقه و معیارهای بازار در مؤلفه­های بصری و فنی قالی­های عشایری فارس تأثیرات قابل­توجهی داشته است. مسئله اصلی پژوهش، فاصله­گرفتن قالی­های عشایر فارس از بنیان­های معرفتی و فرهنگی خویش تحت­تأثیر پدیده بازاری­شدن می­باشد. هدف از پژوهش، شناخت عوامل زمینه­ساز تغییرات هویتی و فرهنگی در قالی­های عشایر فارس با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای اتخاذ راهکارهای لازم توسط نهادهای متولی می­باشد. سؤالات پژوهش معطوف به، الف: شناخت عوامل بازاری­شدن و ب: شناخت تبعات بازاری­شدن قالی­های عشایر فارس هستند. پژوهش از نوع کیفی و با نمونه­گیری هدفمند و تحلیل­50 نمونه قالی عشایر فارس به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از داده­های حاصل از منابع کتابخانه­ای و انجام مصاحبه­های کیفی به انجام رسید. نتایج نشان دادند: در چند دهه اخیر اجرای طرح اصلاحات­­ارضی، اسکان­­اجباری عشایر و جریان آموزش عشایر موجب تغییر در سبک­زندگی و تغییر انگیزه های تولید بافندگان از رویکرد تولید برای خود به تولید با هدف عرضه در بازار گردید. از تبعات بازاری­شدن قالی­های عشایر فارس، رواج تولید قالی با نقشه­های سفارشی، مهجور ماندن نقوش ذهنی بافندگان، نفوذ نقوش غیربومی، اولویت دادن به سلیقه مخاطب و تغییر در شیوه­های تولید نظیر انبوه­بافی هستند که منجر به کم­رنگ شدن مبانی هویتی و اصالت­های بومی و فرهنگی قالی­های تک­نسخه و منحصربه ­فرد عشایر می­شود. این تغییرات تحت ­عنوان بازاری­ شدن مفهوم ­سازی و در نتایج معرفی گردید.

سامرا سلیم پور ابکنار،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

هر قالی دست­بافت زبانی دارد و میراث ­دار پیام­های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و احساسات درونی بافندۀ خویش است. بنابراین، آگاهی از پیام­هایی که یک قالی می­ تواند از گذشته به عصر حاضر پیشکشی کند، مستلزم خوانش زبان نمادین طرح و نقش­مایه ­های آن قالی است. با این وجود، از آن جایی که در اغلب موارد اطلاعاتی پیرامون معانی مکنون در یک قالی به عنوان یک اثر هنری در دسترس نیست، ناگزیر باید از یک روش منطقی و نظام ­مند جهت گذر از تصویر و رسیدن به مفهوم واقعی بهره جُست. پژوهش پیش رو، در تلاش برای افشای پیام­های نهفته در ورای نگاره ­های یک قالیچۀ حاجی­جلیلی با طرح محرابی است که دارای دو ویژگی برجسته می­ باشد: اولاً درخت زندگی موجود در میانۀ قالی از نوع تلفیقی است و ثانیاً بافنده آن را با ظرافت خاصی به شیوه اَبرش حقیقی رنگ­ آمیزی نموده است؛ مواردی که به ندرت در سایر قالیچه­ های محرابی به چشم می­خورند. بر این اساس، این مطالعه در پی یافتن پاسخ به این سوالات است که: مفاهیم نمادینی که در پس طرح، نقش و رنگ قالیچه مذکور پنهان شده ­اند، کدامند و چگونه می ­توان به آنها دست یافت؟ و همچنین زبان نمادین نقوش از طریق چه ارتباطی به معنایی غایی اشاره دارند؟ بدین ترتیب، هدف این جُستار استفاده از الگوی آیکونولوژی پانوفسکی جهت یافتن لایه­ های معنایی و خوانش نگاره ­های شناسایی شده در سه مرحله «توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی» است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به کمک گردآوری اطلاعات کتابخانه ­ای و اسناد مکتوب نگاشته شده است. نتایج تحلیل آیکونوگرافی که از بهم پیوستن زنجیرۀ معانی پنهان شده در پس نقش­مایه ­ها شکل گرفته­ است بر «وقفی یا نذری بودن» قالیچه مذکور گواهی می­ دهند. از سویی دیگر، بر اساس تفسیر آیکونولوژی نیز مشخص شد که هنرمند طراح و بافندۀ این قالیچه دانسته یا نادانسته اثری را خلق نموده که بر نیاز انسان زمینی (یا همان نمازگزار) جهت دستیابی به تکامل معنوی از طریق سیر و سلوک در کُنه دایره هستی و عروجی روحانی تاکید دارد.
 
علی دادخواه، بهاره تقوی نژاد،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

     فرش تشعیر از جمله آثار استاد عیسی بهادری در زمینه طراحی نقشه فرش است که دارای ویژگی های خاص ساختاری و بصری است. این فرش که با یک موضوع واحد و به سه شکل متفاوت طراحی و بافته شده؛ بیش از پیش توانایی های این هنرمند خلاق را آشکار می سازد؛ لذا تجزیه و تحلیل بصری این سه گانه با رویکرد تطبیقی، هدف مقاله مذکور به شمار می رود. گردآوری اطلاعات با استناد به تحقیقات میدانی (مصاحبه و عکاسی از آثار) و منابع مکتوب انجام شده و روشی توصیفی- تحلیلی  و رویکردی تطبیقی دارد و در صدد پاسخگوی به این پرسش اصلی است: وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های ساختاری طرح و نقش، در سه فرش با موضوع تشعیر اثر عیسی بهادری کدام است؟ نتایج مطالعات حاکی از آن است که علاوه بر مشابهت در بخش هایی از گردش های اسلیمی، تکرار تعدادی از نقشمایه ها نیز در هر سه نمونه مشترک است که از آن جمله می توان به وجود حیوانات (بزکوهی، آهو، ببر، شیر، خرس)، پرندگان(قرقاول، هدهد، شاهین)، جانوران اساطیری (سیمرغ و اژدها)، طرح گلدان و صحنه گرفت و گیر بین سیمرغ و قرقاول اشاره نمود. اما علاوه بر این وجوه مشترک، ساختار فرش از حیث وجود یا عدم وجود ترنج و سرترنج و فرم آن ها (بیضی، دایره)، رنگ آمیزی زمینه و حاشیه و حتی چگونگی به تصویر کشیده شدن موجودات و عناصر گیاهی در هر یک از فرش ها؛ دارای ارزش های بصری منحصر به فردی است که نمونه های فرش تشعیر را علی رغم موضوع واحد؛ از یکدیگر متمایز ساخته و روندی رو به رشد را در طراحی این سه اثر، آشکار می سازد.
 
لیلا فرهبد، ابوالفضل داودی، تورج فشندکی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده



چکیده
ترسیمات ساده هندسی جزو اولین اشکالی بودند که در هنر و معماری ایران از آن استفاده شده است. هنرمندان ایرانی بوسیله اشکال مختلف اندیشه‌ها،مفاهیم و باورها خود رانشان داده اند. در آثار هنری اشکال  هندسی دارای تنوع زیادی هستند. ایجاد گونه های متنوع در اشکال حوض، نماد تکاپوهای معنایی و زیباشناختی برای حُسن بهره وری از آب بوده و انعکاس زیباشناختی خاصی در  بناهای ایرانی دارد.  هدف این پژوهش بررسی ساختاری اشکال مختلف حوض در فرش، نگارگری و معماری منظر ایران است . پژوهش فوق به روش توصیفی- تطبیقی و با بهره گیری از منابع اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده است.  
یافتهها نشانگر این است که معماری گاهی منبع الهام برای نقوش و طرح های فرش و نگارگری بوده است، بنابراین هندسه جز اصلی ترین وجوه مشترک بین این سه هنر است. همچنین بین معماری، فرش و نگارگری  از گذشته  تا کنون نمادهای مشترک وجود داشته است که هر کدام دارای معانی خاص و ویژه ای بوده اند.
نتایج این پژوهش نماینگر این نکته اشت که اشکال و عنصر حوض در اکثر فرش ها برگرفته از معماری باغ ایرانی بوده و بیشتر به اشکال چهارگوش و دایره مرکزی دیده شده است. نگارگر ایرانی نیز سندی مهم و با ارزش و جلو های بی نظیر از باغ ایرانی را به نمایش گذاشته است. در نتیجه اشکال حوض در نگاره ها و قالی های ایرانی تأکید بر مرکزیت حوض، شبکه آبرسانی جریان آب، تقارن، طبیعت گرایی، هماهنگی بین عناصر موجود در معماری و تفکیک فضاها تأکید دارد.


 
اعظم رسولی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

ویژگیهای بیانی فرش دستباف بهعنوان شاخصترین گونه هنرهای سنتی ایران، در بستر سنتهای جمعی تعریف میگردد. اما برخی هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی از آن برای آفرینش هنر معاصر که خصلتی فردگرایانه دارد، بهره گرفتهاند. پژوهش حاضر قصد دارد تا با هدف واکاوی ظرفیت و قابلیتهای بیانی فرش در هنرهای معاصر، به نحوه و چگونگی بازنمود فرش به مثابه متن در ان آثار و دلالتهای ارجاعی، معنایی و کارکردی آن بپردازد. از اینرو رویکرد ترامتنیت ژنت که رویکردی مبتنی بر متن و روابط میان متنی است برای خوانش آثار دو هنرمند، محمود صالح محمدی و النا هرزگ که به واسطه تناسب با موضوع تحقیق به صورت هدفمند انتخاب شدهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاست. ماهیت پژوهش حاضر توسعهای و به روش توصیفیتحلیلی و با اتکا به دادههای کیفی بر گرفته از مطالعات کتابخانهای- اسنادی و  مشاهده انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در آثار این هنرمندان، فرش به مثابه یک متن در ترکیب با متون و بافت هنر معاصر به عنوان بینامتنی برای بیان فردگرایانه و تجسمی و با اشاره به مفاهیمی فراتر از خود  مورد استفاده قرار گرفته است و در نوعی رابطه پیرامتنی به ابزار بیان ایدهها و مفاهیم مورد نظر هنرمند و به سرمتنی در حوزه هنر معاصر بدل شده است و هر دو هنرمند در قالب اثر خود با اتکا به شناخت ماهیت و دلالتهای معنایی و قابلیتهای بیانی و تجسمی فرش ایران و ترکیب آن با ایدههای برگرفته از فرهنگهای گوناگون، از فرش به عنوان قالبی برای بیان ایده فردی خود و پدید آوردن یک اثر تجسمی معاصر بهره گرفتهاند.



مریم متفکرآزاد، شهریار شکرپور، رضا افهمی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

این پژوهش سعی بر آن دارد تا با پاسخ به این سوال اساسی که ویژگیهای زیبایی شناختی قالی های محرابی و به ویژه قالی محرابی تبریز با توجه به نمونه های موجود در موزه فرش ایران کدام موارد هستند؟ به اصول و مبانی زیبایی شناختی قالی های محرابی پرداخته و آنها  را معرفی نماید.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار زیبایی شناختی قالی های محرابی با وجود عناصر زیبایی شناختی و ترکیب عواملی چون طرح،نقش و رنگ، گویای مفاهیم رمزی و نمادین بوده اند. با توجه به نقشمایه های به کار رفته در این نوع از قالیها چون محراب، قندیل، ستون، گلدان و... می توان به مفهوم رایج در قالی ایرانی که نهایتا به بهشت ازلی و مکانی برای نمایش ذات باریتعالی ختم میشود، دست یافت. در این قالیها با وجود پایبندی به عناصر سنتی قالی ایرانی و کاربست مناسب نقشمایه ها با توجه به مفاهیم آنها، تنوع و نوآوری در طرح و رنگ نیز نمایان است. در نمونه های مورد مطالعه استفاده از نقشمایه های تجریدی چون گردشهای اسلیمی و گلهای ختایی در بخشهای مختلف قالی چون متن و حاشیه ها و ترکیب مناسب آنها با نقشمایه های نمادینی چون محراب ستوندار و قندیل و گلدان و.. حائز اهمیت است. این تحقیق از نظر زمانی یک پژوهش تاریخی و از نظر هدف توصیفی- تحلیلی بوده. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش 8 نمونه از تصاویر قالی محرابی تبریز موزه فرش ایران به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرارگرفته است.
تکتم جلالیان راد، آقای محمدرضا خیرالهی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

در شهر تهران، به خصوص حومه­ آن قالی‌هایی در دوره­ قاجار، در کارگاه‌های متمرکز و نیمه متمرکز تولید شده است. قالی‌هایی که بیشتر دسترنج استاد‌کاران و بافندگان مهاجر از شهر‌های یزد، اصفهان، تبریز و کرمان است. قالی­هایی که با  تبعیت از فنون بافت شهر‌های مذکور و مواد اولیه‌ی با کیفیت موجود در شهر تهران با شرایط، امکانات و سلایق این شهر، بافته شده و نشان می‌دهد که بین سبک قالی تهران و شهرهای مذکور پیوندهایی در طرح، نقش و رنگ‌بندی ایجاد شده است.
هدف اصلی تحقیق، شناسایی طرح و نقشه قالی‌ تهران در دوره قاجار است. سوال اصلی مقاله این است که: پایه و اساس طرح‌ و نقشه قالی تهران چه بوده و ویژگی‌های ظاهری آن کدامند؟ این تحقیق با رویکرد پژوهش کیفی از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و جامعه آماری آن از نمونه  قالی‌های انتخابی موجود در موزه­ها، بازار تهران و مجموعه­های شخصی افراد و تصاویر موجود در منابع معتبر است که توسط اساتید فن اصالت و قدمت آنها محرز شده است. با توجه به منابع محدود و اطلاعات مختصر مکتوب درباره قالی تهران این تحقیق به روش میدانی، مصاحبه و مشاهده انجام گرفته است.
نتایج تحقیق حاکی از آن است که بافندگان مهاجر ساکن در شهر تهران و حومه­ آن، علاوه بر تولیدات مناطق اصلی و بومی خود، طرح قالی­ شهرهایی همچون اصفهان، تبریز، کرمان و مناطق صاحب سبک که مقبولیت نسبی و عمومی به همراه داشته را نیز بافته­اند. همچنین بررسی قالی­های معدود موجود از آن دوره نشان می­دهد، اواخر دوره قاجار همراه با شکوفایی و رونق قالی شهری تهران بوده است.

صفحه 6 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb