خانم فرزانه خمسه، خانم مرجان صلواتی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
دستبافهای اصیل جامعه ایرانی مشخصکننده هویت و فرهنگ غنی کشورمان هستند. بافندگان روستایی بهواسطه نقوش اصیل و بدیع، عشق و ایمان را در تار و پود دستبافهای خود به اسارت گرفتهاند. قالی بیدگنه بهعنوان جلوهای از فرهنگ و هنر غنی این مرز و بوم، سالهاست که مورد بیمهری قرار گرفته و به دست فراموشی سپرده شده است. علیرغم وجود سابقه بسیار دیرین قالیبافی در این روستا، تاکنون تحقیق و پژوهش جامعی در زمینه شناسایی و معرفی دستبافتهای این منطقه صورت نگرفته لذا به منظور احیاء و جانبخشی دوباره به این هنر ضروری است با نگاهی دقیقتر به عناصر مؤثر در شکل پذیری آن، ظرفیتهای بالقوه موجود را غنا بخشیده و با بررسی عوامل آسیبرسان در جهت رشد و اعتلای آن کوشید. در گام نخست، مطالعات کتابخانهای و جستجو در پایگاههای اینترنتی نشان داد که تاکنون در این خصوص بجز چند پژوهش جانبی، تحقیق دیگری انجام نگرفته است. در گام بعدی با مطالعات میدانی و نمونهگیری از فرشهای بومی منطقه و آسیبشناسی آنها، راهکارها و روشهایی جهت ارتقاء و بازآفرینی قالی این منطقه ارائه گردید.
آقای سید محمدحسین رحمتی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل مرغوبیت فرشهای ایرانی، کیفیت طراحی آنهاست. چگونه میتوان ارزشهای هنری و فرهنگی این نقوش را شناسایی کرد و در نقشههای جدید بهکار برد تا ضمن نوآوری، ارزشهای هنری و فرهنگی آنها حفظ گردد؟ در این مقاله سعی میشود به کمک اصول و مبانی هنرهای تجسمی، خصوصیات اصلی و ثابت نقشههای اصیل شناسایی گردد تا بتوان به کمک این قوانین، طرحهای جدید را آسیبشناسی و تلاش کرد تا نقشههایی همپایه آثار گذشته بهوجود آورد. این بررسی نشان میدهد عیوب فرشهای ناموفق جدید ناشی از نارسایی فرهنگی، ضعف طراحی، ترکیب و پیکربندی آنهاست. در انتها سعی میشود با ارائه قواعد پایه بهدست آمده، بایدها و نبایدهای نوآوری در طراحی فرش ارائه گردد.
خانم محبوبه الهی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
هر چیز در نظام آفرینش نمادی است که دلالت بر حقیقت وجود چیز دیگری دارد که باید آن را جست و برای دریافت آن از دایره موجودیت آن خارج و یا در عمق آن وارد شد. مظهر نماد را میتوان از طبیعت یا منتزع از آن دانست. در طراحی فرش اشکال خالص و انتزاعی با چنان مهارتی بهکار گرفته میشوند که احساسی عمیق و ارزنده را با قدرتی کامل بیان مینمایند. ماهی از جمله نمادهایی است که در این حوزه تحقیقی به آن میپردازیم و در مناطق مختلف ایران با اشکال و نقشهای متفاوتی قابل رؤیت است که مسلماً این اشکال و نقشها را تحت تأثیر شرایط جغرافیایی، هنری و فرهنگی به خود گرفته است.
آقای جواد پویان ، دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر اکبر عالمی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
نقوش قالی مانند نقوش سایر هنرهای دستی ایران منابع تصویری بسیار غنی و با ارزشی هستند که میتوانند در مواقع مناسب در طراحی آثار گرافیک امروز مورد استفاده قرار گیرند. این نقوش در سیر تاریخی قالیبافی عملاً مسیر بسیار پر نشیب و فرازی را طی کرده و به نقوشی خلاصه شده و زیبا با ساختار طراحی بسیار دقیق و منظم تبدیل شده و عملاً تکامل یافتهاند. آشنایی کلی دانشجویان رشته گرافیک با این نقوش و آگاهی تخصصی از آنها امروز یک ضرورت فرهنگی محسوب شده و بیشک کاربرد و بهرهگیری از آنها در ارتقاء سواد بصری و ایجاد هویت فرهنگی نقش بسیار مهمی دارد. بدیهی است که استفاده صحیح از این نقوش مستلزم شناخت صحیح آنها و تشخیص بهموقع کاربردشان بوده و لذا مهارت و تجربه لازم طراحان گرافیک را در بهرهبرداری از آنها میطلبد. بدون هر یک از این موارد، استفاده از نقوش به درستی انجام نشده، در نهایت باعث از بین رفتن جنبههای زیبایی و فرهنگی آن نقوش خواهد شد.
آقای علیرضا خواجه احمد عطاری،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
عمدهترین عناصر زیباییشناسی فرش همانا طرح، رنگ و نقش آن است که به آن هویت میبخشد. طراحان طی چندین سده توانستهاند زیباترین و دلانگیزترین طرحها را بهصورت نقشه فرش اجرا نمایند و این امر تا به امروز ادامه دارد. عمر استفاده از رایانه در طراحی فرش به بیش از سه دهه نمیرسد و در مقایسه با طراحی با دست کاملاً جوان است، با اینحال توانسته امکانات وسیعی را پیش روی ما قرار دهد؛ گرچه به دلیل استقبال نشدن گسترده از رایانه در زمینههای مختلف تولید فرش، حضور آن کمرنگ بهنظر میرسد و باید در پی پاسخ گفتن به چالشهای میان فضای سنتی طراحی با دست و رایانه باشیم. در این زمینه با سؤالاتی از این دست مواجهیم: آیا ورود رایانه به عرصه طراحی سنتی به اصالتهای این هنر لطمه میزند؟ و یا اساساً حضور رایانه در این حوزه ضروری است؟ همچنین در صورتی که انبوهی از نقوش و طرحها در رایانه ذخیره شده باشد و دیگری نیازی به یادگیری طراحی با دست احساس نشود آنگاه رابطه استاد و شاگردی آسیب نمیبیند؟ روش تحقیق این مقاله بهصورت مطالعه موردی بوده و به منظور شناخت هر یک از روشهای یاد شده در طراحی فرش، نیاز بوده است به بررسی تاریخی روند شکلگیری طراحی با دست، تأثیر ابزار در سرعتبخشی به تولید طرحهای فرش و همچنین طراحی با استفاده از رایانه در مقایسه با طراحی با دست پرداخته شود. بدین منظور اطلاعات لازم از طریق مطالعه کتابخانهای و مصاحبه با استادان فن جمعآوری گردید. از مطالعه منابع یاد شده چنین بر میآید که هر یک از روشهای دستی و رایانهای در طراحی فرش مناسبات خاص خود را داراست که باعث شده وجوه افتراق و اشتراک میان این دو روشن گردد. با وجود این، امکانات و برنامههایی که در نرمافزارهای رایانهای پیشبینی شده بنمایههای تفکر و روشهای طراحی با دست را دنبال میکند. ویژگی بارز رایانه در سرعتبخشی به تولید، هم در موضوع طراحی و هم در زمینههای دیگر فرش چون محاسبات اولیه، بافت و بازاریابی است. بهنظر میرسد تمایل نداشتن طراحان سنتی فرش در استفاده از رایانه فینفسه ربطی به کاربرد رایانه بهعنوان ابزار ندارد، و دلایل این بیمیلی را باید در جای دیگری جستجو کرد. مهم این است که جایگاه رایانه در طراحی فرش درست تعریف شود.
خانم مریم کامیار، دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر محمود طاووسی ،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
این مقاله به بررسی تناسبات هندسی پنج نمونه از شاخصترین طرحهای فرش صفوی، بهعنوان یکی از مهمترین سبکهای هنر فرش در ایران میپردازد. فرایند بررسی شامل استفاده از روشهای هندسی انتقال اندازهها و جستجوی یافتن سنجه (مدول) مبنا برای تشخیص تناسب در فرش با هدف تعیین و مقایسه اندازه سنجهها نسبت به یکدیگر بوده است. سپس یافتههای حاضر با تحقیقات و تناسبات هندسی مرجع در هندسه ایرانی مقایسه شده است. در نهایت با هدف تعیین منشأ این نظام تناسبات، نتایج بررسی حاضر با تناسبات خاص موجود در هنرهای تزیینی دورههای تیموری، ایلخانی و سلجوقی که بر اساس نظریات محققان دارای تناسبات خاص و ویژه هستند، مقایسه شده است. نتیجه بررسی نشان میدهد فرشها از تناسبی هندسی در کلیت خود برخوردار هستند. این تناسب ویژه شامل نسبتهای مشخصی است که بین نقوش و ابعاد فرش و بهطور کلی در تناسبات کل و جزء برقرار است.
خانم فتانه محمودی، دکتر مهناز شایستهفر،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
شاهسونها یا عشایر ایلسون (عشایر شاهسون بعد از انقلاب نام خود را به «ایلسون» تغییر دادند)، یکی از مهمترین طوایف شمال غربی و ترکزبان ایران بهشمار میروند. سرزمین کنونی این ایل، منطقه کوهستانی اهر، مشکین شهر، دشت مغان، کنارههای رود ارس و پارهای دیگر از مناطق آذربایجان شرقی است. آنها به تولید سوماک، کیف گلیم (مفرش)، بافتههای مسطح، روکرسی، پالاس و ورنی شهرت دارند. در طرح و بافت گلیمهای آنها نوعی محدودیت به چشم میخورد. از نگارههای بزرگ و برجسته، بهصورت ردیفی استفاده شده است. اکثریت این نقوش در بافتههای قفقاز و آناتولی نیز مشاهده میگردد. بعضی شباهتهای اقوام شاهسون و قفقاز به حدی است که امکان تمایز آنها به سختی میسر است، بهخصوص در بافتههای قدیمیتر که مربوط به زمانی است که مرزهای جنوبی قفقاز و شاهسون یکی بودهاند. هدف از این تحقیق، بررسی تطبیقی عناصر تزیینی و نقوش گلیمهای ایل شاهسون و منطقه قفقاز است. این مقاله با هدف پاسخگویی به سؤالات زیر نوشته شده است: ۱) نقوش تزیینی بافتههای ایل شاهسون چه هستند؟، ۲) نقوش بافتههای منطقه قفقاز چه عناصر تزیینی در بر دارند؟ و ۳) نقوش دو منطقه چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مقاله از نوع تاریخی و روش بررسی، توصیفی- تحلیلی است. بر اساس این روش ابتدا مناطق و سپس نقوش بافتهها توصیف و تحلیل میشوند. گردآوری مطالب از منابع کتابخانهای و الکترونیکی انجام گرفته است.
آقای بیژن اربابی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
تدوین نشدن کتب و مباحث هنرهای سنتی (خصوصاً فرش دستباف) براساس شیوههای علمی، همواره از جمله مواردی است که ذهن را به خود مشغول مینماید. سالهاست که ادبیات نوشتاری در زمینه طرح و نقش فرش بهگونهای عجیب بدون ساختار و توأم با نواقص بسیار ارائه میگردد و هر یک از بزرگان صاحبقلم در این حوزه از ظن خود – چه درست و چه نادرست - بر آن افزودهاند و آشنا و بیگانه پای در جای پای دیگری - ولو در راهی نادرست - میگذارند. این مقاله تلاشی کوچک را در راه پروراندن این نگاه آغاز نموده است که: جهت شناخت و طبقهبندی «طرح» و «نقش» قالی ایران نیازمند ساختارهایی متقن و محکم هستیم. مرور بخشهایی از کتابهایی که از طرح و نقش نام برده و برای آنها طبقهبندی معرفی میکنند، نشانگر ناهمگونی تعاریف، نامشخص بودن مآخذ و ساختارها و همچنین تفاوتهای فاحش آنها با یکدیگر است، چنانکه گویی برای طرح و نقش تنها مجموعهای از عنوانها و بدون هیچ هدفی شناختی و محتوایی گردآوری شده است. هیچ یک از این طبقهبندیها اتکاء علمی لازم را دارا نیست، از این رو در پی شناخت طرح و نقش میباید شیوه و تعاریفی را اتخاذ نمود که جامعیت لازم را دارا باشد و فاقد بیانی صرفاً توصیفی و سلیقهای باشد. از این رو این نوشتار نتیجتاً این نظر را مطرح میکند که «طرح» را میتوان معماری و تصویر کلی نقشهای جای گرفته در یک متن دانست و «نقش» را عنصری خواند که با توانمندیهای خاص خود، طرح را میآراید.
آقای حسن عزیزی، خانم مهناز نوائی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
یک نقش از صافی ذهن انسانهای مختلفی عبور میکند. دالان زمان و ذهن در شکلگیری طرحها نقش مهمی ایفا میکنند. بسیاری از طرحها و نقوش قالی محصول تبادلات فرهنگی ملتها و اقوام مختلف هستند؛ همانگونه که بسیاری از محصولات فرهنگی و اجتماعی نظیر داستانها، گویشها، آداب و رسوم و... بین ملتها و اقوام مختلف مبادله میگردند و در این مسیر رنگ و بو و لهجه محلی بهخود میگیرند، نقشها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. نقشها نیز در نقل و انتقالات خود از محلی به محل دیگر دچار تغییر و تحول میگردند. هر نقشی فرزند نیازهای جامعه خود در زمانی خاص محسوب میگردد، شاید هم این طرح و نقش در جوامع دیگر متناسب با نوع زندگی، عملکردی متفاوت داشته باشد و حتی با نامی دیگر معرفی و عرضه گردد. طرحهای شکسته هریس نیز از این قاعده پیروی میکنند. طرح لچک ترنج شاه عباسی گردان را بافندگان این ناحیه به طرح شکسته تبدیل کردهاند و به مرور با تغییرات صورت گرفته به روش ذهنی و ابداعات نو در طرحها، الگوهای بصری تازهای به فرهنگ تصویری فرش عرضه شده است. وجود ارتباط بین نقشمایههایی مثل گوبک، لَلَک، سوقوردی و... در قالی هریس و بُنمایههای اسطورهای تأملبرانگیز است. بافندگان ذهنیباف این حوزه، با بهرهگیری از عامل تشبیه و انتزاع به خلق مجموعهای از نقشمایههای بدیع پرداختهاند.
دکتر امیرحسین چیتسازیان ، خانم امینه نظری اصطهباناتی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
در عرصه فرش دستباف ایران، مناطقی گوناگون با دیرینهای متفاوت وجود دارند که برخی از آنها همچنان ناشناخته باقی مانده یا به فراموشی سپرده شدهاند. یکی از این موارد منطقه باستانی «ایج» و فرش هور شریعتمدار است که در زمانی نه چندان دور، از شاهکارهای بینظیر فرشبافی فارس محسوب میشد. بیتردید از جمله پژوهشهای ضروری در پهنه فرش دستباف، بیرون کشیدن و آشکار نمودن چنین گنجینههای فرهنگی از زیر غبارها و ناپیداهای روزگار است. پژوهش حاضر با هدف معرفی این هویت پنهان با همه ویژگیهایش و از جمله خصوصیات طرح و مفاهیم نهفته در آرایههای نمادین آن صورت پذیرفته است و با استفاده از مطالعه میدانی و کتابخانهای تلاش کرده توانمندیهای هنرمندان خلاق و بافندگان گمنام این فرش خاص را در معرض مطالعه پژوهشگران و علاقهمندان فرش این مرز و بوم قرار دهد. ناگفتههای آشکار شده در این جستار، میتواند به افزایش دادههای مورد نیاز در برنامهریزیها و پژوهشهای کاربردی فرش ایران مساعدت نماید. همچنین این تحقیق اصیل، از امحاء اطلاعات فرش مورد نظر پیشگیری نموده و زمینههای احیاء و رونق دوباره آن را در منطقه ایج و استهبان فارس فراهم میکند.
آقای حمید صادقیان، خانم لیلا مدنی،
دوره 5، شماره 12 - ( 3-1388 )
چکیده
طرح درخت یکی از مهمترین و اصیلترین نقشمایههای تزیینی و عرفانی در هنر بشری است. گونههای مختلف درخت و گیاه که بهنوعی نماد انسان نیایشگر نیز بود از دورههای کهن در آثار تاریخی ایران و البته دیگر ملل جهان هویداست که هر نوع از آن بیانگر مفهوم خاصی بوده و در موارد متعدد، معانی گوناگون دارد. نمونهای از آن درخت بید مجنون است که در نگارهها و آثار هنری ایران، خصوصاً فرش دستباف بعضی از مناطق نمایان است. به همین ترتیب، قالی استان چهارمحال و بختیاری که در رسته فرشهای روستایی- عشایری قرار دارد، بستر این نقشمایه بهویژه در قالی نقش خشتی است. در این مقاله ضمن معرفی گونههایی از این نقشمایه، به بررسی فرمی و معنایی آن در قالی نقش خشتی مناطق مختلف استان چهارمحال و بختیاری پرداخته شده است.
آقای حسین عابد دوست، خانم زیبا کاظم پور،
دوره 5، شماره 12 - ( 3-1388 )
چکیده
درخت زندگی رمز «محور جهان» و درختی همیشه سبز است که میوه هایش ابدیت و بی مرگی را همراه دارد و هستی همه درختان است. تحلیل حاضر در پی معرفی صورت های مختلف درخت و گیاه مقدس (درخت زندگی) بر روی فرش های ایرانی است. علاوه بر این با مقایسه مفاهیم باستانی تر این صورت ها، اصل تداوم حیات مفاهیم این نماد را بر روی قالی ها مورد توجه قرار می دهد. ابتدا به بررسی ارتباط درخت زندگی با نمادهای محراب و نور، سبو، حیوانات محافظ، نیلوفر و سیمرغ پرداخته، نمونه های موجود در هنر باستانی ایران و اسطوره های زرتشتی را یافته و سپس طرح درخت زندگی را همراه با این نمادها بر روی قالی های ایرانی را معرفی می کند. شواهد نشان می دهد این نمادها با مفهوم برکت و باروری مرتبط است و تداوم این مفهوم نیز بر روی فرش ایرانی وجود دارد. محراب به مثابه مکان ارتباط عالم زمینی با جهان ملکوتی، قندیل به مثابه نور، نیلوفر نماد جاودانگی و تجدید حیات و سبو یا گلدان نماد برکت و باران آوری است. سیمرغ و دیگر حیوانات، محافظ آن به شمار می روند، که این امر خود یادآور اسطوره های ایرانی مرتبط با مفهوم درخت است. از طرفی خیال بهشت که اندیشه ای بنیادی در تمدن ایرانی است و اعتقاد به وجود درخت خیر و شر و درخت حیات در بهشت، از موارد موثر در تصویرگری درخت مقدس بر روی قالی های باغی است. در این باغ ها درخت سرو، درخت بید، درخت گلدار و تاک و همچنین صورت های استلیزه درختی ظاهر می شوند. نقوش قابقابی (بختیاری و چهارمحال)، نقوش تکراری درختی و ترنجی با تکرار درخت در چهار جهت متقارن، شیوه دیگری از نقش پردازی درخت زندگی در بهشت است.
دکتر ابوالقاسم دادور، خانم فرناز مؤذن،
دوره 5، شماره 13 - ( 6-1388 )
چکیده
عشایر بختیاری گروهی از اجتماع محسوب میشوند که نوع زندگیشان بیتردید در گذر زمان دستخوش تغییرات گوناگون شده است، تغییراتی که ناگزیر ادامه خواهند داشت. دستبافتهای آنان مجموعهای از معدود دستساختهای ایشان است که در طول سالیان متمادی باورها، اعتقادات و آنچه را که نسل به نسل به آنها رسیده در خود جای داده است. تکتک تصاویر نقش بسته بر بافتهها بههمراه شیوههای بافت به دختران بختیاری آموخته میشود و بر ملزومات زندگی آنان نقش میبندد. آنها با توجه به نیازهایشان و با مواد اولیهای که در دسترس دارند، ضروریترین و کاربردیترین وسایل خود را میبافند و در سرتاسر زندگی همراه خود نگه میدارند. این مقاله از طریق روش تحقیق پژوهشی تاریخی و توصیفی نگاشته شده است و هدف اصلی آن علاوه بر معرفی تکتک بافتهها، معرفی و ریشهیابی اسطورهای برخی از نقوش نمادین نیز هست. چرا که با توجه به گسترش دلالان بازارهای صنایع دستی و نفوذ آنان در میان بختیاریها، بیم آن میرود که نقوش مورد تقاضای بازار کمکم جای نقوش سینه به سینه آموخته شده را بگیرد و اثری از آنها باقی نگذارد و یا حتی نفوذ وسایل و ابزار معمول شهری، ضرورت تولید بافتهها و به تبع آن ثبت نقوش اصیل را در میان این قوم از بین ببرد.
دکتر سید رسول موسوی حاجی، آقای علی پیری،
دوره 5، شماره 13 - ( 6-1388 )
چکیده
قالی سیستان یکی از اصیلترین هنرهای بومی منطقه است که با روح و جسم مردم این سامان پیوندی تنگاتنگ دارد. از آنجا که این هنر اصیل در سالهای اخیر کمتر مورد توجه و مطالعه متخصصان و محققان ذیربط قرار گرفته، روز به روز تغییراتی در طرح، نقش و رنگ آن ایجاد شده و بیم آن میرود تا نقشمایههای بهکار رفته در قالیهای اصیل سیستان به فراموشی سپرده شوند. بنابراین برای حفظ و احیاء نقوش این میراث ارزشمند فرهنگی و هنری لازم است تا نقوش اصیل قالی سیستان شناسایی شده و در تهیه نقشههای جدید و با اصالت مورد استفاده قرار گیرند. در این پژوهش سعی نگارندگان بر آن است تا با بررسی نقوش بهکار رفته در قالیهای سیستان به شیوه پیمایشی و کتابخانهای و تطبیق آنها با نقوش سفالهای نخودیِ شهر سوخته، بر اصالت نقشه قالیهای سیستانی و قدمت آنها مهر تأیید نهاده و با پیوند دادن قالی سیستان با گذشته افتخارآمیزش راه را برای تهیه نقشههای اصیل قالی سیستان هموار سازند. نتایج تحقیق حاضر همچنین بر این حقیقت گواهی میدهند که نقوش قالیهای اصیل سیستان بهویژه نقشمایههای هندسی، ریشه در فرهنگ بومی منطقه داشته و نقشمایههای حیوانی و گیاهی نیز عمدتاً از اقلیم و محیط طبیعی منطقه الهام گرفتهاند.
آقای عبداله میرزایی،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده
چکیده فرش ایران بخش اصلی جنبه هنری خود را مدیون طرح و نقش خویش است. راههای انتقال این طرحها بر روی فرشهای بافته شده به طرق مختلفی از جمله استفاده از دستمال نقشهها صورت میگیرد. دستمال نقشهها بهعنوان واسطهای میان ذهن هنرمند طراح و دستان بافنده هنرمند عمل مینمایند. این طرحهای روی پارچه علاوه بر نقش ذاتی خود بهعنوان الگوهای بافت فرشها، قدرت خیال و نقشپردازی بافندگان را بالا برده و با تنوع بخشیدن به تولیدات فرش منطقه در حفظ و تداوم میراث ارزشمند نقشمایهها نقش محوری ایفا میکنند. رواج نقشههای شطرنجی جدید باعث کمرنگ شدن حضور دستمال نقشهها در فرهنگ قالیبافی هریس شده و تنوع در طرحها و نقشمایههای فرش را بهشدت کاهش داده است.
دکتر مهدی مرتضوی، آقای مهدی فلاح ،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده
قومباستانشناسی یکی از راهبردهایی است که به باستانشناسان برای بازسازی رفتارهای گذشته اعم از رفتارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره یاری میرساند. شاید اینگونه بتوان بیان کرد که مهمترین هدف قومباستانشناسی درک گذشته از طریق مشاهده جوامع سنتی امروز است. بهعبارتی باستانشناسان سعی میکنند با یاری گرفتن از این راهبرد میان گذشته که ایستا است و حال که پویا[۱]، پلی ایجاد کنند و از طریق آن اقدام به بازسازی گذشته نمایند. البته باستانشناسان از این طریق قادر خواهند بود تا تصویری روشن از گذشته هنرهای سنتی جوامع امروز نیز ارائه دهند. شاید درک و فهم بهتر گذشته این هنرها به محققان این امکان را بدهد تا با پیشنهاد راهکارهای علمی و اقدامات مناسب و درخور راه حفظ سنتها را نشان دهند. فرش دستباف که در جغرافیای فرهنگی ایران زمین رشد کرده از جمله هنرهایی است که در عین دارا بودن ویژگی اصالت و نوآوری، ریشه در هنرهای کهن این سرزمین دارد. هدف این مقاله این است که (۱) با ارائه راهکارهای علمی مناسب، چگونگی درک پیشینه نقوش موجود بر روی فرش دستباف این سرزمین را مطالعه کند و (۲) به درک بهتری از چرایی و چگونگی رفتارهای گذشته انسانی برسد. در واقع مقاله حاضر با یاری گرفتن از راهبرد قومباستانشناسی پیشنهادهایی را در جهت بهرهگیری مناسب از رفتارهای گذشته مردم این سرزمین ارائه خواهد داد تا محققان فعال در حوزه فرش دستباف ضمن آگاهی از ریشه این هنر سنتی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف موجود در زمینه این هنر، با اطلاعاتی بیشتر قادر به حمایت بهتری از این هنر ریشهدار گردند.
خانم طیبه صباغ پور آرانی، دکتر مهناز شایسته فر،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده
اغراق نخواهد بود اگر بگوییم هویت فرهنگی، هنری و حتی ملی ایران بهنوعی با قالی ایران عجین و مرتبط است. تاریخ قالیبافی، تاریخی پر افتخار و درخشان بوده است. اکنون نیز هنرمندان این رشته موفق نخواهند بود، مگر با اتکا به گذشته غنی و پربار این هنر و البته دمیدن روح خلاقانه در آثار. از این رو، شناخت دقیق گذشته و مسیری که طرحها و نقوش قالیها تاکنون پیمودهاند، بخشی از وظایف پژوهشگران و محققان این رشته است تا با معرفی آن به جامعه فرش، هویت عظیمی را که گاه به بهانه نوآوریها به فراموشی سپرده میشود، فرا یاد آورند. در این مقاله تلاش میشود بخش مهمی از تاریخ این هنر که به سلطنت قاجاریان باز میگردد، بررسی شده و ویژگیهای خاص طرح و نقش در قالیهای موزه فرش ایران معرفی گردد. تحقیق حاضر بهروش توصیفی انجام گرفته و مطالب و تصاویر به روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. ظهور و رواج طرحهای تصویری، گسترش طرحهای بندی گلفرنگ و بندی بتهای، رواج نقوش گل رز، بته و ماهیدرهم، طبیعتپردازی در ترسیم نقوش و سبک ساده و بیتکلّف، برخی از خصوصیات و ویژگیهای قالیهای قاجار را تشکیل میدهند.
دکتر قباد کیانمهر، دکتر حسین میرجعفری، خانم آزاده پشوتنیزاده ،
دوره 6، شماره 15 - ( 3-1389 )
چکیده
در فرش ایرانی، حضور نیروهای مافوق طبیعی در قالب تصاویر طبیعی رخ مینماید و همواره جهان خاکی آدمیان با ماوراء آن پیوند داده شده است. نه تنها نقوش گیاهی در بخش میانی فرش ایرانی، باغ و بوستانی را در قالب نمونهی آرمانی بهشت بر ذهن تداعی میکند، نقوش حاشیهای آن نیز به عالم بالا اشاره دارد که گاهی با تعدادی از فرشتگان زینت یافته است. شاید حضور این فرشتگان در حاشیهی فرش و قبل از ورود به مرکز آن، اشاره به مراحل پیشین ورود به بهشت (مرکزیت فرش) و سنجش اعمال نیک و بد توسط فرشتگان در محضر پروردگار دارد یا سمت و سوی آن وامدار کهن الگوی دیگری است که آن نیز همانند فرشتگان در ایران باستان دارای مقام الوهیت بوده است و ما آن را فروهر میخوانیم. در این تحلیل، سعی بر آن است تا با گردآوریهای اسنادی و کتابخانهای به تحلیل و توصیف موضوع اقدام نموده و در ادامه به ریشهیابی نقش فرشته در کهن الگوی فروهر پرداخته و با استناد به آیات و روایات مذهبی، به توجیه مناسبی در جهت شکلگیری فرم ظاهری فرشته به صورت انسان بالدار دست بیابیم. نگارندگان بر این باورند که نقوش فرشتهای که در فرشهای ایران دیده میشود رابطهی معنایی محکمی با نقش فروهر دارد.
دکتر ابوالقاسم دادور، خانم اعظم رسولی،
دوره 6، شماره 15 - ( 3-1389 )
چکیده
قالیچههای عرب جنّی، مبین نگرش ویژه خالقان آن است که دستبافتههایی نادر و اسرارآمیز را در هنر ایران رقم زدهاند. برای اولین بار در سال ۱۳۷۱ دکتر پرهام نام این طایفه و دستبافتههایشان را وارد ادبیات فرش ایران نمود. برخلاف ناشناخته بودن این طایفه در منابع مکتوب ادبی و تاریخی ایران، در کتب انساب عرب و تفاسیر قرآنی از طوایف جنّی به تفصیل سخن رفته است. در روند شناخت قومی و اعتقادی این طایفه، ظاهراً باور به جن و گرایش به اسرار و رموز آن یکی از عوامل تأثیرگذار در خلق نگارهها و محتوای قالیچههای عرب جنّی بوده است. شناخت طوایف جنّی عرب و باورهایشان، احتمال ارتباط نسبی و بینشی این طایفه مرموز و ناشناخته با آنان، گرایشهای توتمی خالقان قالیچهها و دستیابی به تأثیر تلفیق فرهنگی سه تمدن مهم آسیای غربی، بینالنهرین، ایران و هند در شکلگیری نگارهها، از مهمترین یافتههای این پژوهش میباشند.
دکتر زهرا رهبرنیا، خانم بهاره پور یزدانپناه ،
دوره 6، شماره 15 - ( 3-1389 )
چکیده
تاکنون هنر فرشبافی ایران -خصوصاً فرشبافی عشایری و روستایی- از وجوه گوناگونی چون زیباییشناسی، رمزگرایی، طبیعتگرایی و ... بررسی شده است. اما با نگرش متفاوت جامعهشناس آلمانی «جورج زیمل» به «جامعه و اثر هنری»، میتوان وجهی فرامتنی و بینرشتهای از این هنر، در ارتباط با جامعه مطرح کرد. وی معتقد است که سرمنشأ همه اصول زیباییشناختی در اصل «تقارن» نهفته است و این گرایش به تقارن با نوع اداره جامعه رابطه دارد. این تحقیق بنیادین برای پاسخگویی به این سؤال بوده که آیا ارتباطی بین معیارهای زیباییشناسی با اوضاع جامعه وجود دارد یا خیر. برای یافتن پاسخ، با استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی و ابزار اسنادی و کتابخانهای، گردآوری مطالب و تبیین مبانی بخش نظری انجام شد. جامعه و نقوش قالیچههای عشایر افشاری کرمان به عنوان نمونه در نظر گرفته شده است تا در تطبیق با آراء زیمل و به ویژه با اتکا به نظریه بازتاب، بررسی شود. لذا مقاله حاضر در عین پرداختن به نقش و حاشیه فرش، انعکاس جامعه و نوع اداره آن را بر موزون و متقارن بودن هنر فرشبافی جوامع عشایری جستوجو میکند. در مجموع، رویکردهای زیباییشناسی جامعهشناختی زیمل در ارتباط جامعه و این هنر سنّتی کشورمان مصداق مییابد. هنوز در نمونههایی از جوامع روستایی و عشایری هماهنگ از نظر سیاسی و اجتماعی، ساختار فرش عشایری همچنان بر نظم و تقارن است؛ در حالی که جامعه کاملاً فردگرایانه مدرن، هنر را به سوی عدم تقارن سوق داده است که نمونه عینی آن در فرشهای مدرن مشاهده میشود. همچنین برخورداری از نگاهی تلفیقی بین زیباییشناسی و جامعه شناسی نسبت به حضور «قاب یک اثر هنری و به عبارتی حاشیه فرش» و تلقیِ رکن اساسی بودن آن، باعث میشود جامعه به مثابه اثری هنری، دارای کلیتی انسجام یافته شود.