آقای پرویز اسکندرپور خرمی، آقای محسن قاسمی نژاد رائینی، آقای سید بدرالدین احمدی ،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده
آثار و یافتههای دوره تمدن و هنر اسلامی بر سطوح مختلف از جمله چوب، لوح سنگی، گچبری، پارچه، گلیم، جاجیم یا قالی و قالیچه به اشکال مختلف هندسی یا منحنی و با نمادها و نشانههایی از دل طبیعت یا برگرفته از الهامی عمیق و حسی معنوی، طراحی و اجرا شدهاند. هنر طراحی نقشه فرش و مهارت بافت فرش که با صنعت موجود و صنایع دستی از یک سو و تلفیق با معیارها و شاخصهای طبیعی و تجسمی از سویی دیگر عجین شدهاند، رمز ارتباط هنرمند با محیط اطراف خود و حتی طرز فکر و باورهای دینی و آیینی وی، همراه با نوآوری بوده است. تمرکز عمده این تحقیق بر آن دستهی از فرشهای ایرانی است که طرح یا نقشهاش به صورت محراب بر سجاده یا فرشی مزین به طرح و نقشه محرابی استوار میباشد. در این مقاله تحقیقی با اشاره به فرشهای محرابی و سجادهها سعی شده است تا با استفاده از منابع، ابتدا مضمونهای رایج از جمله وجود «طاق محراب» و «دروازه» در فرهنگ و هنر دوره اسلامی مورد توجه قرار گیرد؛ سپس نتایج حاصل با توجه به آثار نگارگری و سابقه پیدایش این گونه فرشها بررسی و همراه با معرفی چند اثر در این باب ارائه گردد. در ادامه به نمونههای اولیه موجود که در آنها از نقوش گل، گیاه و مرغ استفاده شده و سپس به دو نماد رایج در فرشها، یعنی «قندیل» و «سرو» به طور اختصار پرداخته و چند ویژگی این فرشها تحلیل و معرفی میشود.
آقای علیرضا بهارلو، خانم صدیقه آقایی، دکتر محمدتقی آشوری،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده
نمکدانهای عشایری از جمله آن دستبافتههای عشایری هستند که در مقایسه با سایر منسوجات ایلیاتی مثل قالی، قالیچه، گلیم و... در سطح محدودتری شناخته شدهاند. این محفظههای کاربردی عموماً در میان سایر دستبافتههای ایلات مختلف کشورمان قابل مشاهدهاند و به لحاظ ساختار و فرم، طرح و نقش، بافت، رنگ و تزئینات، مشخصات ویژهای دارند که این امر لزوم شناخت آنها را در کنار سایر تولیدات عشایری، با اهمیت جلوه میدهد. در این میان، ایل افشاری کرمان با داشتن سابقهای طولانی در زمینه بافندگی، از جمله عشایری میباشد که دارای نمکدانهای متنوع و قابل توجهی است. نمکدانهای افشاری معمولاً به دست زنان ایل بافته میشوند و به لحاظ ظاهری و سایر مختصات بافندگی بیانگر ویژگیهای افشار هستند، حتی با وجود اینکه تأثیر و تأثرات بارزی نیز در آنها مشاهده میشود. بدین جهت در مقاله پیش رو سعی بر آن بوده تا با مطالعه ایل افشاری و سابقه بافندگی آن، و همچنین بررسی پیشینه تاریخی و اقلیمی و میزان تأثیرپذیری بافتههایشان از سایر نواحی؛ به شناختی پیرامون تولیدات آنها-علی الخصوص نمکدانها- دست یافت و میزان اصالت طرحها و سایر متعلقات این دستبافتهها را تعیین نمود. جنبههای زیباییشناختی ظاهری نمکدانها نیز مورد بررسی و تحلیل واقع شده و در نهایت، نتایج حاصل در تطبیق با منسوجات سایر اقوام کوچرو سنجیده شده است.
خانم پیوند توفیقی،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده
زیر اندازهای پنبه ای ایران و هند از نوع بافته های تخت و بدون پرز هستند، هر دو سازگار با آب و هوای گرم بوده و در بعضی از نمونه هایشان شباهت هایی از لحاظ رنگ، نقوش و ترکیب بندی دیده می شود. این بافتههای پنبهای همراه با نقاط مشترکشان، ویژگیهای خاص فرهنگی، روانی، اعتقادی و حتی شرایط خاص اقلیمی بافندگان خود را (که منجر به تفاوت بین بافتههای دو کشور شده است) نیز انعکاس میدهند. در تحقیق پیش رو بر آن هستیم تا این فرضیه که «بین طرح، رنگ و ترکیببندی تعدادی از بافتههای پنبهای ایران و هند شباهت وجود دارد»، را به روش کتابخانهای و میدانی مورد ارزیابی قرار دهیم. مقاله حاضر به معرفی و بررسی بافتههای پنبهای ایران با نام زیلو و نمونههای هندی با عنوان داری خواهد پرداخت و سعی شده است تا وجوه اشتراک و افتراق آنها مورد بررسی قرار گیرند. از آن جایی که طرح و رنگ در این بافتهها طی سالیان متمادی تابع روشهای سنتی بوده و تغییرات جزیی و اندکی به خود پذیرفتهاند، در بررسی آنها محدوده زمانی خاصی مد نظر نبوده است. همچنین علاوه بر مطالعهی تطبیقی بافتههای دو کشور، تفاوت نمونههای قدیمی با نمونههای جدید آشکار خواهد شد؛ ضمن آنکه این بررسی تنها نمونههایی با رنگهای محدود (دو تا سه رنگ) را مد نظر خواهد داشت.
دکتر حسنعلی پورمند، دکتر محمدجواد مهدوینژاد، خانم الهه ایمانی،
دوره 6، شماره 17 - ( 12-1389 )
چکیده
امروزه با شرایط پیش آمده در دنیای صنعتی مادی و مدپذیر، نگاه صرفاً هنری و یا زیباییشناسی به فرش دستباف، نمیتواند جوابگوی این کالای دستی و با ارزش باشد. نگاه صرفاً هنری و یا صرفاً تجاری، هر کدام به اندازه خود زیانهایی را به فرش دستباف وارد ساخته و میسازند. بنابراین، حفظ تعادل در بررسی این امر بسیار مهم است. نگهداری بازار فرش دستباف به اندازه جنبه هنری آن حائز اهمیت است و به همین علت این مقاله، جایگاه طرحهای جدید فرش در نظام بازار و نوع گرایش افراد مخاطب به آنها را مورد بررسی قرار داده است. امروزه سنتگرایی محض در طرح و نقش فرشها و خلاقیت و نوآوری در طرحهای جدید با چالش روبرو شده است، بنابراین مطالعه در این زمینه برای توسعه و گسترش جایگاه فرش ضروری مینماید. این مقاله با روش کتابخانهای و بر اساس دریافت اطلاعات از نمونههایی واقعی و تکمیل پرسشنامهها به این نتیجه رسیده است که تحریک نیاز در مخاطبان به واسطه طرحهای جدید و همچنین تبلیغات مؤثر، تقاضا ایجاد میکند و در نتیجه بازار، سفارش جدید طرح به هنرمندان میدهد تا طر ح جدیدتری را وارد بازار کنند، بنابراین طرحهای جدید و استفاده از خلاقیت در طرح فرش باعث استقبال مصرفکنندگان و توسعه مصرف فرش دستباف، خواهد شد.
آقای محمد علی اسپنانی ، خانم پیوند توفیقی بروجنی،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
کهن نقش گلدانی از اساسیترین نقشمایههای الگوساز در فرهنگ تصویری ایران، چه بهصورت منفرد و چه در ترکیب بوده و از مظاهر مفرح و خرمی بیپایان است. کثرت گونهها، تنوع فرم و ساختار انعطافپذیر آن در همنشینی با نقشمایههای دیگر، نقشمایه گلدان را به عنصری پایه و هادی دیگر نقشها مبدل نموده است. دستبافتههای روستایی و عشایری به تنهایی و تمامی، قدرت و ارزشهای نقش گلدانی را هویدا ساخته و خود را بهمثابه سرمشقهایی نو در صناعات و سبکهای شهری قرار دادهاند. در این بین، فراوانی، تنوع و بهویژه حضور خلاقانه نقش گلدان در قلمرو قالیهای خشتی روستایی چهارمحال و بختیاری از اهم مواردی است که سؤالات متعددی را مطرح مینماید. از آن جمله: تنوع نقشمایه گلدان در قالیهای خشتی چگونه است؟ ترکیبات اصلی (شکل و ساختار) آن چیست؟ و در نهایت، تغییر و تحولات این نقش در حوزه فوق مدلول چه عواملی است؟ بهنظر میرسد موشکافی در حوزه فوق علاوه بر شناسایی شکل و ترکیبات نقشمایه گلدان منجر به کشف اهمیت و جایگاه نقشهای اصیل در حوزههای روستایی، حفظ میراث ملی و بهویژه خلق ترکیباتی ارزشمند برپایه الگوهای بکر در طراحی امروز خواهد شد. تحقیق حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات به منابع اسنادی و بهویژه مطالعات میدانی اتکاء شده است.
خانم مهلا تختی ، دکتر رضا افهمی،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
قالی ایران همواره تجلیگاه باورها و آیینهای اقوام مختلف این سرزمین بوده است. در میان نقوش گوناگون گیاهی و جانوری، قالیهای منقوش به درخت سخنگو که به «واقواق» نیز مشهورند، بهواسطه خصوصیات تصویری خود نقش روایی را جایگزین رویه تمثیلی و نمادین نقوش تزئینی فرش نمودهاند. پژوهش حاضر هدف خود را دستیابی به کیفیات بصری و مفاهیم این درخت از طریق بررسی تطبیقی میان آثار موجود در سه تمدن ایران، هند و آسیای میانه قرار داده است. پژوهش بر روی مفاهیم و در زمینه سنت تصویری با اتکا به مدارک برجای مانده در فرهنگ، ادبیات و سنت تصویری قالیهای ایران، هند و آسیای میانه انجام پذیرفته است. نتیجه حاصل نشان میدهد که واقواق ریشه در دل فرهنگ کهن هندو ایرانی دارد ولی با جدایی شاخههای این تمدن معانی گوناگونی یافته است. در هند این درخت از بعد مفهومی، تصویری از درخت دانش و تصویری از کلیله و دمنه بهعنوان خرد جاری از زبان حیوانات است، اما هنگام ورود به نواحی شرقی، این بعد مفهومی را حفظ و در نواحی شمال غربی ایران بهواسطه پیوند با ریشههای شمنیزم برجای مانده از آسیای میانه به درخت زندگی، بخشی از مناسک باروری و مأمن سکونت ارواح تصویر کنونی تبدیل میشود. این نقشمایه تزئینی به مرور از قرن ششم هجری/ دوازدهم میلادی و با ورود قبایل آسیای میانه به سرزمین ایران وارد شده و به صورتهای گوناگونی تجلی مییابد. این پژوهش با روش توصیفی/تحلیلی صورت گرفته است.
آقای مهدی جهانی، دکتر اشرفالسادات موسوی لر، آقای جواد حسن پورنامی، آقای عبد الله میرزایی،
دوره 7، شماره 19 - ( 6-1390 )
چکیده
بررسی و پژوهش درباره قالی معاصر از اهمیت شایانی برخوردار است و دریافتهای اصیل از مسئله هویت و بیانهای منطبق با محیط و زمان بدون تردید آسان نخواهد بود. چنانکه پرداختن به مفاهیم کلی همچون هویت، متون پژوهشی را در پارهای موارد به حوزه جملات پیچیده و اغلب فلسفی میکشاند. در بررسی تقابلها و تداخلهای فرهنگی قالی اردبیل ملاحظه میشود که یک روند نامتعادل در روابط اجتماعی- هنری با برخی شهرهای صاحب سبک و پویا موجب گردیده تا در نیم قرن گذشته اصالتهای برجسته آن به آلایشها و خدشههایی دچار گردد و تضادهایی آشکار در آن راه یابد. این مقاله با مطالعه تطبیقی ۳۶ نمونه از آثار شاخص «اران جمهوری آذربایجان» و «اردبیل» به کنکاش در مفهوم هویت در دو نگاه سنتی و معاصر میپردازد و رمز بیهویتی قالی معاصر را در گذر از هویت بومی مشترک به هویتهای غیربومی تکثیر شده مییابد.
دکتر محمد ابراهیم زارعی،
دوره 7، شماره 19 - ( 6-1390 )
چکیده
باغ و قالی از قدیمیترین پدیدههای ایرانیها در سیر تاریخ است. نشانههایی وجود دارد مبنی بر اینکه باغ و فرش ارتباطی تنگاتنگ با هم داشتهاند. در ایران دستکم از دورههای هخامنشی و ساسانی در پیش از اسلام، و همچنین از دورههای ایلخانی، تیموری و بهویژه دوره صفوی آثار مهمی از چهارباغهای قدیمی بهجا مانده است. به موازات باغسازی به سبک چهارباغ، حضور قالیهای طرح گلستان یا چهارباغی نیز در دورههایی از تاریخ ایران پررنگ و چشمگیر است. هر چند که از قالیهای چهارباغی اواخر دوره صفوی تعداد زیادی باقی نمانده، ولی نمونههای انگشتشمار موجود، گسترش این سبک قالی را که بازتابی از نقش چهارباغ است، نشان میدهد. نمونههایی از قالیهای با طرح چهارباغی در غرب ایران و بهویژه در کردستان وجود دارند که تعدادی از آنها اکنون زینتبخش موزهها و کلکسیونهای خصوصی در بیرون از مرزهای ایران هستند. با بررسی این نوع قالیها و چهارباغهای این منطقه در خواهیم یافت که این ارتباط دیرینه است. آثار موجود نشانگر تداوم طرح و نقش فرش چهارباغی و ساخت چهارباغ در منطقه غرب است که پایدارتر از سایر نقاط ایران بوده و تا اواخر دوره قاجار ادامه یافته است. شواهد مربوط به این ایده، قالیهایی باقی مانده با نام قالیهای شمال غرب ایران با طرح چهارباغی یا گلستان بوده که با چهارباغهایی در غرب ایران و بهویژه در شهرهای بیجار و سنندج در استان کردستان قابل مقایسه است. نمونههای این چهارباغها تا پنج دهه گذشته بهصورت کامل وجود داشته است. بنابراین به نظر میرسد که بانیان و سفارش دهندگان چهارباغ و قالیهای طرح گلستان از یک گروه اجتماعی بودهاند، و تصور میشود که آنها در زمره حاکمان محلی بوده باشند. در این نوشته به پیشینه چهارباغ، و قالی چهارباغی در استان کردستان، و ارتباط بین قالی چهارباغی و چهارباغ در استان کردستان پرداخته شده است.
آقای حجت اله رشادی، دکتر محسن مراثی،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
تحولات گستردهای که در هنر ایران در دوره قاجار رخ داد، در نهایت به تصویری شدن غالب گونههای هنری منجر گردید. فرش نیز همچون سایر صورتهای هنری پذیرای تصاویر شد و فرشهای موسوم به فرشهای تصویری در فرشبافی ایران بهوجود آمدند. هرچند که در اینگونه فرشها تصویر غالباً در متن ظاهر میشد و بیشترین تأثیر را بر متن فرشها بر جای نهاد، اما در عین حال حاشیه و جایگاه آن نیز دستخوش تغییر و تحولاتی گردید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در این دوره با وجود تعدیل شدن حاشیههای فرشهای تصویری، حاشیه هیچگاه حذف نشده است و همواره بهعنوان جزئی ثابت و جداناشدنی بهحساب میآمده است. گرچه در پارهای از فرشها تناسبات رایج حاشیه رعایت نشده است، ولی همواره هویت محل بافت را به همراه داشته است. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری آن ۷۹ فرش تصویری دوره قاجار بوده و شیوه گردآوری اطلاعات بهصورت ترکیب شیوه کتابخانهای و مشاهدهای بوده است.
خانم افسانه قانی،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
نقشمایه طاووس یکی از برجستهترین نگارههای جانوری است که بهصورت انتزاعی و هندسی در گلیمبافتههای عشایری بهویژه اقوام شاهسون و قشقایی بهوفور دیده میشود. تنوع نقش این پرنده در دستبافتههای گلیمی دو قوم نام برده، انگیزهای شد تا این نگاره از زوایای مختلفی همچون نقش، رنگ و فرم شناسایی، معرفی، طبقهبندی و سپس بررسی و تحلیل شود. لذا این مقاله در پی پاسخ دادن به سؤالات زیر است: مهمترین وجه اشتراک و افتراق نقشمایه طاووس در دستبافتههای دو قوم شاهسون و قشقایی کداماند؟ و تنوع فرمی این نقش در دستبافتههای کدام قوم بیشتر است؟ فرضیه مورد نظر حاکی از این نکته است که طاووس بافته شده در گلیمبافتههای قشقایی نسبت به دستبافتههای ایل شاهسون از تنوع فرمی و رنگی بیشتری برخوردار است. از مهمترین اهداف این تحقیق علاوه بر جمعآوری و طراحی انواع نگارههای طاووس در دستبافتههای دو قوم و نمایش آنها در جداول جداگانه، بررسی و تحلیل انواع آن و تأثیر و تأثرپذیریشان از یکدیگر بوده است. روش تحقیق در این پژوهش علاوه بر مطالعات میدانی (بهخصوص یافتن انواع نگارههای طاووس) و کتابخانهای، از نوع توصیفی- تحلیلی است. کاربرد نمادین برخی از نقشمایهها مانند ستاره هشتپر بافته شده بر بال طاووسها، همنشینی آن با نقشمایههای چخماق، شانه و بز در جهت تبیین پدیدههای جوی (بهویژه باران) از دورانهای پیش از تاریخ در ایران و بینالنهرین و طاووسهای دو سر شاخص ایل شاهسون که در اثر کوچ و سایر مراوداتها در گلیمهای قشقایی و ایلات عرب خمسه نظیر عرب جنی مشاهده میشود، از مهمترین یافتههای این پژوهش بهشمار میآید.
دکتر علیاصغر شیرازی، آقای حسام کشاورز،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
در اواخر حکومت قاجار، بار دیگر طراحی نقشه فرش در اصفهان بهدست تعدادی از هنرمندان طراح مانند میرزا آقا امامی و محمدحسین مصورالملکی احیا شد. محمدحسین مصورالملکی معروف به حاج مصورالملکی که از هنرمندان شاخص اواخر قاجار و اوایل دوره بعد بهشمار میرود، هم در نقاشی و هم در طراحی فرش به ابداع و نوآوری روی آورد. از سویی در کار وی توجه به سنتهای طراحی و نقاشی صفوی جلوه برجستهای دارد. در همین راستا، مصورالملکی در طراحی نقشه فرش به برخی نقشههای فراموش شده صفوی از جمله شکارگاه پرداخت. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقشه فرشهای شکارگاهی مصورالملکی پرداخته شد و در همین راستا برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای سود جسته شد. بررسی این نقشهها آشکار ساخت که مصورالملکی در عین حال که نقوش شکارگاهی صفوی را وارد فرشبافی معاصر اصفهان کرد، بهسبب نگرش خاص خود، تغییر و تحولاتی در آن به عمل آورد. از جمله این تحولات، تغییر ترکیببندی به قالب عمودی و ایجاد افق رفیع در متن شکارگاه بود. وی در این نقشهها واقعگرایی را مطمح نظر قرار داد و علاوه بر استفاده از برخی عناصر تصویری جدید، مسئله تفکیک بین پسزمینه یا متن و عناصر شکارگاهی را که در فرشهای دوره صفوی وجود داشت، با تغییر عناصر پسزمینه از بندهای افشان به گلبوتهها و درختچههای کوچک، حل نمود. در واقع امر، کار او را میتوان ایجاد ارتباط منطقی بین طراحی فرش اصفهان در نیمه سده چهاردهم ه.ش. با سنتهای تصویری پیشین دانست.
خانم ندا فخر، دکتر امیرحسین چیت سازیان، دکتر الیاس صفاران،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
نقش پرنده همواره از جایگاه مهمی در آثار ادبی، تاریخی و هنری ایران برخوردار بوده است. پرندگان، در پهنه هنرهای این سرزمین و از جمله هنر صناعی فرش، به اشکال گوناگون نمایش داده شدهاند. نقشمایه پرنده چه بهصورت تجریدی و یا طبیعتگرایانه در فرشهای تمام مناطق ایران حضور یافته است. در این نوشتار، ابتدا به جایگاه پرنده در ادبیات و هنر ایران پرداخته شده و سپس مفاهیم پرنده و حضور آن در فرش خشتی چهارمحال و بختیاری بررسی گردیده است. این مقاله یک پژوهش توصیفی است که برای جمعآوری اطلاعات نظری از روش کتابخانهای و اسنادی– تاریخی، منابع مکتوب و تصاویر بهره گرفته شده است. در طی آن با ارائه تصاویری از نقشمایه پرنده بر فرش خشتی چهارمحال و بختیاری، به بررسی محتوایی و تصویری آن بر این فرشها پرداخته شده است.
خانم پیوند توفیقی، آقای محمد علی اسپنانی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
قالیهای منطقۀ چهارمحال و بختیاری تنوع بسیاری از نظر طرح و رنگ دارند. یکی از مطرحترین این طرحها، طرح قابی بوده که خود دارای انواع مختلفی است. طرحهای قابی به دو شکل خشتی و قابقابی ارائه میشوند. در این بررسی سعی بر آن خواهد بود تا طرح قابقابی و انواع آن در قالیهای روستایی منطقه بررسی شده و پس از طبقهبندی آنها، اجزای تشکیل دهنده طرح قابقابی و سیر تحول آن مورد بررسی قرار گیرد. انواع طرحهای قابقابی در منطقه عبارتند از: قابی ساده، قابی حقهای (سرو کاج)، قابی حسنخانی ، قاب پاپیونی، قاب سماوری و قابی گلفرنگ. سؤالات مطرح شده در این بررسی عبارتند از: طرح قابی از چه زمانی در منطقه بهکار گرفته شد؟ انواع طرحهای قابی در منطقه کدامند؟ تفاوتهای موجود در نگارههای پرکننده، ساختار و اتصالات قاب در مکانهای مختلف استان چهارمحال و بختیاری کدامند؟ سیر تحول آنها در گذر زمان به چه شکل بوده است؟ و متنوعترین نمونهها به کدام منطقه اختصاص دارد؟ همچنین سعی بر آن خواهد بود تا با روش کتابخانهای و میدانی به طبقهبندی و بررسی قالیهای قابقابی در منطقه پرداخته شود. بهاین منظور شکل قاب، تزیینات جدارهها، بستهای ارتباط دهندۀ بین قابها، رنگبندی و چیدمان رنگی قابها، تزیینات درون قاب و چگونگی توزیع قابها در فرشهای قابقابی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
آقای داریوش کاظم پور، آقای محسن سلیمانی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
طراحی نشانه، از مباحث پایهای و علمی هنر گرافیک است که بنا به ویژگیهای ذاتی خود، ارتباط وسیعی با دیگر بخشهای هنر گرافیک برقرار میکند. از جمله مشخصترین این ویژگیها، رابطه آنی و دیداری این نشانهها با مخاطب است که در پس نشانههای زیبا و جذاب، همزمان باطنهای معنوی و دقیقی را به مخاطب ارائه میکند. فرش ایرانی یکی از بهترین دلایل ماندگاری خود را مرهون رمز و رازهای نهفته در نقوشی است که با بیانی شیوا، فرهنگها، سنتها، شادیها و آلام مردمی که خالق آن هستند را به تصویر میکشد. دستبافتههای ایرانی و نقوش بهکار رفته در آنها در هر نقطه از کشورمان متنوع و قابل تعمق بوده و ابعاد تازهای از هنر غنی، دیرینه و پر از اسرار این سرزمین کهن را میگشاید؛ بهخصوص نقوش بهکار رفته در دستبافتههای منطقه خراسان شمالی که از غنای خاصی برخوردار است. بدیهی است این خصوصیات برای طراح گرافیک این امکان را فراهم میآورد تا با استفاده از نقشمایههای نمادین بهکار رفته در این دستبافتهها، ارتباط معناداری را در قالب هنری پرمخاطب که نظیر یک رسانه چند سویه عمل میکند، به منصه ظهور برسانند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و سعی شده تا با توجه به ویژگیهای معنوی و درونی دستبافتههای خراسان شمالی امکان طراحی نشانه از میان نقوش بررسی شود.
آقای حسام کشاورز، دکتر محسن مراثی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
از پیامدهای جنگ طولانی در افغانستان ظهور بافتهای بهنام «فرش جنگ» است. در این مقاله سیر تحول فرش جنگ افغانستان با روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و دادههای تحقیق بهصورت کتابخانهای و مشاهدهای گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که فرش جنگ افغانستان از آغاز پیدایش تاکنون به سه نسل متفاوت قابل تقسیم است. در نسل اول فرش جنگ که به دوره جنگ شوروی با مجاهدین افغان باز میگردد، هنوز تداوم سنت فرشبافی افغانستان مشاهده میشود. اما از حدود ۱۹۹۰ تا به امروز نقشمایههای سنتی جلوه کمتری در این فرش داشته است. در نسل دوم فرشهای جنگ که اغلب توسط پناهندگان افغان بافته شده است، بهتدریج تصویر سلاحها و ادوات نظامی در کنار نقوش سنتی بافته شده و در نهایت سهم بیشتری از فضای فرش را به خود اختصاص میدهند. نسل سوم فرش جنگ که طرح و نقش آن حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا و عواقب آن را نمایش میدهد، جلوهای بهشدت سیاسی بهخود میگیرد و در مقابل با کاهش کیفیت مواجه میگردد.
آقای صمد نجارپور جباری، دکتر احمد نادعلیان، دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر مهدی پوررضائیان، دکتر اصغر کفشچیان مقدم،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
یکی از دورههای شکوفایی صنعت قالی ایران و گسترش بازرگانی آن به عصر صفوی و بهخصوص قرنهای دهم و یازدهم هجری قمری مربوط میشود. توجه بیشتر حکومت به مقوله هنر و هنرمندان و گسترش امکانات از یکسو، و توجه و رغبت سایر استادان هنر از جمله تذهیبکاران و نگارگران به طراحیهای زیبا و دقیق قالی در کنار پیشرفت صنعت رنگرزی از سوی دیگر، باعث شد که قالیبافی در آن زمان در زمینه هنر و صنعت، مقامی ویژه پیدا کند. حال سؤال اصلی پژوهش این است که طراحان قالی ایران در مناطق جغرافیایی مختلف و در زمانهای گوناگون و در بافتههای متنوع چه کسانی بودند؟ و منبع اصلی الهام هنرمندان قالی در طراحی آن دوره چه بوده است؟ فرضیه اصلی این است که نگارگران بزرگ برخی از قالیهای عصر صفوی را طراحی میکردند. با توجه به گستره موضوع، در این مقاله به روش تطبیقی دو نمونه از قالیهایی که از آن دوره باقی ماندهاند با نگارههای همان دوره مورد مطالعه گرفت. با بررسی آثار هنری بهجا مانده از آن دوره، مشاهده میشود که اکثر هنرها، از جمله هنرهای سنتی و معماری، با یکدیگر قرابت نزدیکی داشتند که نشاندهنده مدیریت هنری واحد در نظام فرهنگی آن عصر بود و این مسئولیت بهعهده نگارگران و معماران برجسته نهاده شده بود. توجه به مطابقت نگارهها با نقشمایههای قالی در همان دوره نشان میدهد به احتمال زیاد نگارگران بزرگی از جمله کمالالدین بهزاد، آقامیرک اصفهانی و سلطانمحمد عراقی و... در طراحی برخی از این قالیها دست داشتهاند و قالیهای نفیسی برای دربار صفوی مستقیماً زیر نظر این استادان بافته شده است. و از طرف دیگر با تربیت طراحان قالی که این طراحان ادامه دهنده شیوه استادان خود بودند، بهنوعی تأثیر غیرمستقیمی بر تحول نقشمایههای قالی در عرصه تولید و صادرات داشتهاند. بهطوری که طراحان قالی در مراکز تولیدی از آثار و طراحیهای این استادان الهام میگرفتند.
آقای جواد آویشی، دکتر زهرا حسینآبادی، دکتر علیرضا طاهری،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
سجاده یکی از دستبافتههایی است که از دیرباز تاکنون در استان سیستان و بلوچستان رایج بوده و علاوه بر زیبایی بصری، دارای معانی عمیق معنوی نیز هست و توجه پژوهشگران، بهویژه کارشناسان بومی این استان را در دو دهه اخیر به خود جلب کرده است. بهمنظور بررسی سجادهها، ابتدا با اشاره به اعتقادات و باورهای اصیل مردم در نقوش شاخص بهکار رفته در سجادهها، آنها را به گروههای اقتباسی، نیمه-اقتباسی، بومی و اصیل، جدید و ذهنی تقسیم کردهایم. رایجترین و زیباترین این نمونهها طرحهای بومی بوده که شامل سجادههای محرابی، قابی یا رضوان، گنبدی-گلدستهای و قالیچه نمازی است. سؤالاتی که در این پژوهش مطرح گردیده بدینقرار است: (۱) ساختار کلی سجادههای قالیچهای سیستان و بلوچستان چگونه است؟ و (۲) مهمترین طرحها و نقوش سجادههای سیستان و بلوچستان که باعث ماندگاری آنها شده است، کداماند؟ نقش و رنگ بهکار رفته در سجادههای قالیچهای سیستان و بلوچستان متأثر از طبیعت، خواستههای مردم و فرهنگ حاکم بر منطقه است. بهطور کلی ساختار و نقوش سجادهها در اکثر مناطق بههم نزدیک است و این دستبافتهها دارای ریشههای تصویری و مفهومی یکساناند که بخش اعظم نقوش این سجادهها بهصورت هندسی است. ویژگیها و مشخصههای بافت بومی و مواد اولیه رایج در استان نیز در این مقاله مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق، تحلیلی و توصیفی است و استخراج اطلاعات، علاوه بر مطالعات اسنادی که با رجوع به منابع مکتوب و غیرمکتوب صورت میپذیرد، حاصل مشاهدات، مطالعات و بررسیهای میدانی[۱] است. تجزیه، تحلیل و تطبیق دادهها و تصاویر، معیاری برای شناسایی سجادهها و دستبافتههای استان بوده و به احیاء و حفظ هنر بومی این منطقه کمک شایانی مینماید.
آقای سید محمد مهدی میرزاامینی، آقای داریوش کاظم پور،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
دوره صفویه در تاریخ قالیبافی ایران همواره بهعنوان عصر طلایی این هنر شناخته شده که علاوه بر زیبایی طرح و نقش و رنگ مفاهیم ارزندهای بر پهنای قالی آن نقش بسته است. نقش شیر یکی از آن نقوشی است که در بیشتر قالیهای صفویه در حالتهای مختلف نقش بسته است چنانکه در این قالیها هم در مقام صیاد و هم در جایگاه صید به تصویر درآمده است. تکرار و تأکید بر این نقش که در فرهنگ ایرانی و اسلامی و دیدگاه عرفا همواره معانی نمادین مختلف و بعضاً متضادی داشته است این پرسش را مطرح مینماید که شیر در قالیهای صفویه دارای چه مفاهیمی است. از طرفی در اشعار و آرای مولانا نیز شیر مفاهیم متفاوتی دارد. در نظر مولانا شیر نماد حق تعالی و اسماء و صفات وی، نماد قضای الهی، نماد انسانهای اهل فضیلت، نماد اولیاء، نماد رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) ، نماد عقل، نماد عشق، نماد اندیشه و حتی نماد نفس اماره است؛ اما در نظر او از شیر، مفهوم انسان و انسان کامل استنباط بیشتر میشود. در مطالعه بصری و معنایی نقش شیر در قالیهای صفویه نیز ارتباط معناداری بین شیر در قالیهای صفویه و نظر مولانا مشاهده میشود. نقش شیر در بیش از ده نمونه از قالیهای بررسی شده در حالتهای متفاوت و جایگاههای مختلف مشاهده شده که همگی مؤید آن است که شیر بر پهنه قالی در کشاکشی صعب و دشوار نهایتاً به مرکز هستی که همان ترنج قالی باشد میرسد و در آن به درجه شیرمردی نایل میآید. این مفهوم در نظر مولانا نیز انعکاسی روشن دارد. مطالعه انجام شده بهشیوه اسنادی و بررسی مشاهده موردی نمونه قالیهای دوره صفویه با استفاده از روش تحلیل محتوا و تطبیق نمونهها صورت پذیرفته است.
خانم ماهمنیر شیرازی، خانم مینا طلایی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
در اثر گسترش روابط گورکانیان هند با پادشاهان صفوی، تأثیرات مختلفی از هنر ایران در هنر هند قابل بررسی است. این تأثیرات در حوزه هنر نگارگری، فرش، معماری و هنرهای وابسته به آنها فراوان است. بسیاری از طرحها و نقشهها در حوزه فرش از طریق هنر نگارگری ایران در قلمرو گورکانیان هند رواج یافت. هنرمندان نگارگر فراوانی بهویژه از زمان شاه طهماسب از دربار صفویان به هندوستان کوچیدند و آثار بسیاری برای ایشان تولید و شاگردان فراوانی تربیت نمودند. از اینرو هدف این مقاله ریشهیابی و تطبیق طرح و نقشه فرشهای صفوی در نگارههای گورکانیان هند است. از این رو سؤالهای اصلی این مقاله عبارتند از: (۱) علت بازتاب نقش فرشهای ایرانی در نگارههای دوره گورکانیان چیست؟؛ (۲) نقوش فرشهای ایرانی بازتاب یافته در نگارههای مذکور کدامند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی و روش جمعآوری اطلاعات آن کتابخانهای است. نتایج تحقیق نشان میدهد که علت بازتاب نقش فرشهای ایرانی در نگارههای گورکانیان هند، علاقهمندی پادشاهان مغولی هند به هنر و روابط حسنه با حکومت صفوی از یکسو و مهاجرت هنرمندان ایرانی در عهد شاه طهماسب و بهرهبرداری از ایشان در سالهای مذکور از سوی است. اگرچه نقوش فرشهای بازتاب یافته در نگارههای هندی نیز تحت تأثیر هنرمندان ایرانی است که البته بومی کردن عناصر گیاهی در نقشه فرشها از شیوه تجریدی به طبیعی، بهدست هنرمندان هندی انجام پذیرفته است.
دکتر محمدجواد کارآمد،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
میزان وضوح نقش فرش یکی از عوامل تأثیرگذار بر جلوه بصری فرش است که در این مقاله برای اندازهگیری آن مقدماتی فراهم آورده شده است. ابتدا عوامل مختلف مؤثر بر میزان وضوح نقش فرش تجزیه و تحلیل شده و بهنحو مناسبی فرموله شدهاند که از معادله حاصله میتوان بهعنوان مبنای نظری مناسبی برای اندازهگیری میزان وضوح نقش فرش استفاده کرد. سپس با شبیهسازی تشکیل نقش بر روی فرش، تأثیر مراحل مختلف تبدیل نقشه فرش به نقش فرش بر میزان وضوح این نقش بررسی شده است.