جستجو در مقالات منتشر شده


187 نتیجه برای فرش

اکرم امیدوار پس حصار، امیرمحمد فکورثقیه، علیرضا پویا،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

امروزه افزایش رقابت در محیط کسب و کار بیش از پیش سازمان‌ها را به ارائه محصولاتی با کیفیت و مبتنی بر خواسته‌های مشتریان ترغیب می‌کند. در این میان صنعت فرش به عنوان یکی از با قدمت‌ترین صنایع ایران از این موضوع مستثنی نبوده و در سالیان اخیر توجه به خواسته‌های مشتریان و مشتری‌مداری را از اولویت‌های خود قرار داده است. یکی از روش‌های مناسب برای شناسایی دقیق انتظارات مشتریان، روش گسترش عملکرد کیفیت است. در همین راستا تحقیق حاضر در پی شناسایی و اعمال نظرات و خواسته‌های مشتریان در طراحی فرش دستباف است تا هر چه بیشتر با سلیقه و نیاز آن‌ها منطبق شود. برای تعیین انتظارات و خواسته‌های مشتریان و شناسایی الزامات طراحی و مهندسی از تیم تصمیم که شامل12 نفر از خبرگان و صاحبنظران فعال در زمینه بازاریابی و فروش، طراحی و مهندسی فرش با حداقل 15 سال سابقه کاری بهره گرفته شده است. سپس با استفاده از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، ارجحیت معیارها تعیین شد. پس از تکمیل ماتریس‌های خانه کیفیت، نتایج بیانگر این است که نیاز و خواسته‌هایی مثل نبود سرکجی و هماهنگی رنگ‌های فرش، دارای بیشترین اهمیت است. همچنین خروجی ماتریس طراحی محصول نشان داد که نخ پرز استاندارد و نخ تار استاندارد اهمیت زیادی دارد. علاوه بر این، گره زنی و پرداخت فرش مهمترین عملیاتی هستند که شرکت‌ها در جهت افزایش رضایت مشتری از فرش دستباف باید توجه ویژه به آن داشته باشند.
 
هما موسی نژاد، محمد شاکر اردکانی،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

هنر-صنعت فرش دستباف یکی از پرکاربردترین صنایع‌دستی ایران محسوب می‌شود. فرش دستباف با وجود سابقه تاریخی و قدمت کهنی که دارد به لحاظ شناخت موضوعی و محتوایی به ویژه با نگاهی علمی، جای پژوهش گسترده‌ای دارد. توجه ویژه به عوامل ادراکی و نگرشی مشتریان فرش دستباف، می‌تواند کمک شایانی به تولید و بازاریابی این هنر اصیل کند؛ بنابراین هدف پژوهش، بررسی و تحلیل نقش عوامل سه‌گانه اعتماد، آگاهی از قیمت و قصد همرنگی بر ریسک ادراک‌شده در خرید فرش دستباف کرمان و تأثیر این ریسک بر نگرش و قصد خرید فرش دستباف کرمان است. جامعه آماری پژوهش، کلیه مشتریان فرش دستباف کرمان بوده است که به روش نمونه‌گیری در دسترس، 100 نفر از آنها به‌عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شده‌اند. اطلاعات پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و اینترنتی در بخش نظری و پرسشنامه‌‌های استاندارد در بخش میدانی جمع‌آوری شده است. پایایی و روایی پرسشنامه‌ها بر مبنای مقادیر آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و AVE تأیید گردیده است. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها در بخش توصیفی از نرم‌افزار SPSS و در بخش استنباطی جهت آزمون مدل و فرضیات به روش مدل‌سازی معادلات ساختاری (SEM) با رویکرد حداقل مربعات جزئی از نرم‌افزار Smart PLS2 استفاده شده است. یافته‌های پژوهش نشان داد بر مبنای شاخص‌های برازش، مدل پژوهش برازش مناسب و نسبتاً خوبی دارد. همچنین نتایج نشان داد ریسک ادراک‌شده بر نگرش و قصد خرید مشتریان به میزان 36/0 و 27/0 تأثیرگذار است. همچنین نگرش مشتریان نیز به میزان 43/0 بر قصد خرید مؤثر می‌باشد. بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از بین سه عامل مؤثر بر کاهش ریسک ادراک‌شده مشتریان، بیشترین تأثیر کاهشی را اعتماد به میزان 49/0 و سپس آگاهی از قیمت (27/0) داشته است و اثر کاهشی قصد همرنگی بر ریسک ادراک‌شده معنادار نبوده است.

محمد علی اسپنانی، خانم پیوند توفیفی،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

     طرح "بید مجنون" ازمشهور طرح های قالی ایرانی است که در گستره قالیهای روستایی جایگاهی ارزنده و درخور توجه دارد. با آنکه زادگاه دقیقی نمی توان برای طرح بیدمجنون معین نمود اما به واسطه نمونه های کهن موجود درحوزه شمال غرب ایران، خاصه حوزه بیجار را از اصلی ترین پایگاه های این طرح می دانند. بکارگیری خطوط شکسته ، نیمه گردان و بهره گیری از بافتی متوسط آن را در طیف شناسه های قالی های روستایی قرار می دهد. عناصر اصلی آن نقشمایه های درخت بیدمجنون ، سرو ، سپیدار ، تبریزی و درختان میوه است. این عناصر درهمنشینی هایی متعادل و در تناسب با یکدیگر الگویی واگیره یی پدید می آورند که از اقبال فراوانی در حوزه های چهارمحال و بختیاری و شمال غرب ایران و حتی فراتر از مرزهای میهنی برخوردار شده است. مقاله حاضر به بررسی عناصر و تنوع آن درطرح بید مجنون ازطریق تحلیل 20 نمونه از نواحی مهم روستایی آن و به انگیزه چگونگی ترکیب بندی و شکل گیری ساختار الگویی آنها می پردازد . ازاینرو هدف تحقیق جستجوی پاسخ به این سوال خواهد بود که : ساختار الگویی طرح بیدمجنون چگونه است و نحوه برخورد نواحی نفوذطرح با آن به چه صورت بوده است؟  طیف زمانی نمونه ها مربوط به اواخرقرن19 و20میلادی است و جغرافیای مورد مطالعه، شمال غرب ایران(بیجار، بخشایش، ساوجبلاغ و هریس) و استان چهارمحال و بختیاری (فرخشهر، سامان وحاجی آباد) است. نتایج تحقیق نشان می دهد که طرح بیدمجنون دارای ساختاری واحد بوده و در حوزه های مطالعه با اعمال انتزاع عناصر و اندک جابجایی آنها تنوع حاصل گردیده اما ترکیب کلی حفظ گردیده است. شناسایی شاخصه ها و ترکیبات منسجم از مولفه های مهم در طبقه بندی ،گونه شناسی و احراز هویت های نمونه های اصیل فرشبافی روستایی است. پژوهش حاضر از نوع تطبیقی با شیوه توصیفی- تحلیلی  است که در گردآوری اسناد به منابع  کتابخانه ای و میدانی اتکا شده است.
کلید واژه ها: طرح بیدمجنون، واگیره، ساختارالگویی، فرشبافی ایران، قالی های روستایی.

رضوان احمدی پیام، عفت السادات افضل طوسی، مهدی کشاورزافشار،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

حاشیه به‌عنوان یک مولفه اصلی در فرش‌های ایرانی، قابی مُصوّر و تزئینی است که در دورتادور دستبافته تعبیه شده است. حضور و ضرورت استفاده از حاشیه در مفروشات ادوار مختلف تاریخی، نکته قابل تاملی است که می‌توان بواسطه آن استقلال عناصر ساختاری موجود در ابتدایی ترین نمونه‌ها را شناسایی نمود. به‌منظور بررسی حضور حاشیه و چگونگی آن در تولیدات متعلق به ادوار قبل از اسلام می‌توان پاسخ‌گویی به دو پرسش زیر را مدنظر قرار داد:
اجزای نقوش، ابعاد و اندازه  آن در حاشیه‌ها با متن مفروشات بررسی شده از چه روابطی با یکدیگر برخوردارند؟
جایگاه حاشیه در قدیمی‌ترین نمونه‌ها بالاخص فرش‌های گره‌خورده پرزدار چگونه است؟
گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر بر پایه داده‌های کتابخانه‌ای بوده و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. با مطالعه منابع مختلف نظیر مکتوبات، تصویر فرش های منعکس شده در دیگر هنرها و بررسی معدودی از دستبافته‌های برجای مانده به‌نظر می‌رسد، وجود حاشیه در نمونه‌های (پرزدار و فاقد پرز) ادوار قبل از اسلام مسجل گردید. تناسبات میان حاشیه و زمینه فرش‌ها در نوع نقش مایه‌ها، اندازه و تناسبات موجود در آن نسبت به زمینه بررسی شد؛ جامعه آماری در این پژوهش دستبافته‌های متعلق به قبل از اسلام است که موارد قابل مطالعه 6 نمونه پرزدار و فاقد پرز هستند. فرش پازیریک به‌عنوان قدیمی‌ترین نمونه، از روابطی بصری و هماهنگی کامل نقش در حاشیه و زمینه برخوردار است و این نکته در تولیدات دوره ساسانی کاهش یافت. تناسبات ابعادی حاشیه و زمینه فرش پازیریک با اصول طراحی امروزین حاشیه در فرش فاصله دارد، اما در نمونه‌های ساسانی این اصول قرابت بیشتری با قواعد کنونی دارند. کیفیت‌های بصری در فرش پازیریک می‌تواند به حضور حاشیه در تولیدات هنری با بن‌مایه اعتقادی و  فرهنگی اشاره داشته باشد. اما در دوره ساسانی جایگاه حاشیه به میزان یک قاب تزئینی فاقد کیفیت های بصری تقلیل می‌یابد.

سجاد بشیری، فریبرز دولت آبادی،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

نشانه­های تطبیق میان معماری و فرش ایرانی از منظر هندسه و تناسبات وجود دارد مبنی بر اینکه ابعاد فضای داخلی خانه و ابعاد فرش ارتباط تنگاتنگی با هم داشته­اند. توجه به فرش در دو بعد طرح و ابعاد هندسی به عنوان عاملی مهم در شکل­گیری ابعاد فضای داخلی خانه ایرانی بوده است. این پژوهش بر آن است با مطالعه رابطه میان نظام شکل گیری فضا­های داخلی خانه (در دوران قاجار و اوایل پهلوی در تهران را)  و ابعاد و هندسه فرش ایرانی را رمز گشایی نماید. در این راستا از روش توصیفی تحلیلی با تکیه بر فن تحلیل داده­ها و همینطور مطالعات میدانی-کتابحانه­ای استفاده گردیده است. جامعه آماری تناسبات شاخص فرش در نواحی مختلف ایران شناسایی، سپس در تناسبات پلان خانه­ها مورد ارزیابی قرار گرفته­اند. با استفاده از فرمول کوکران 30 نمونه از خانه­های تهران دورۀ قاجار و پهلوی در بافت تاریخی تهران به صورت تصادفی انتخاب گردیده­اند که بتواند به درجه اطمینان یا دقت احتمالی مطلوب به سوالات پژوهش پاسخ دهند. دستور زبان­های هندسی، سامانه­های تولید کننده­ای هستند که بر پایه مجموعه­ای از قاعده­های هندسی به طراحی منجر شده و بر مبنای قواعد هندسی کار می­کنند. روش شناسی قوانین، تأویل پدیدار شناسی خانه­های دوره قاجاری با روش ماکس ون­منن است فلذا، کیفیت خانه­های قاجاریه در این مقاله به عنوان یک پژوهش پدیدار شناسی بر مبنای تجربه زیسته در خانه­ استوار است. نتایج حاصل از تحلیل نمونه­های موردی خانه­های­ دوره قاجاریه و پهلوی شهر تهران نشان می­دهد که در بیشتر خانه­های تهران ابعاد اتاق­ خانه­ها براساس (تناسبات طلایی ایرانی و یونانی)، (تناسبات بر اساس تزیینات سقف)، (تناسبات بر اساس ابعاد رایج فرش، با محاط شدن کف اتاق بر ابعاد فرش) غالب بوده، در اوایل دوران قاجار شکل­گیری اتاق خانه­ها بر اساس تناسبات طلایی ایرانی بوده سپس در اواخر دوران قاجار و دوران پهلوی تناسبات فرش به عنوان معیار اصلی شکل­گیری خانه­ها تأثیر گذار بوده است.
الهه شیخی، ایمان زکریایی کرمانی، فرهاد باباجمالی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

هنر بافندگی در قلمرو سرزمین ایران بخشی از هویت فرهنگی مردمان آن بشمار می‌رود. دستبافته های سنتی سیستان و بلوچستان نیز به‌عنوان گوشه‌ای مهم از این هویت قلمداد می‌شود. علاوه بر طرح و رنگ بسیاری دیگر از ابعاد تولید قالیچه‌های این منطقه را می‌توان به‌عنوان شناسه‌های فرهنگی -اعتقادی آن‌ها تلقی کرد. ازآنجاکه بررسی ابعاد معنایی یک اثر هنری در ارتباط با خالق آن بهتر قابل‌تشخیص است؛ پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با حضور در میدان تحقیق، زوایایی ناشناخته از فرهنگ بومی و اعتقادی تولیدکنندگان این آثار را شناسایی کرده و به این پرسش پاسخ دهد که قالیچه‌های بومی سیستان و بلوچستان چه نسبتی با مؤلفه‌های فرهنگی و ارزش‌های اعتقادی پدیدآورندگان آن‌ها داشته است؟
این پژوهش با رویکرد انسان‌شناسی هنر و با روش مردم‌نگاری در منطقه به انجام مشاهده مستقیم و مصاحبه‌ با بومیان پرداخته و سپس از طریق کدگذاری داده‌ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و گزینشی به طبقه‌بندی آن‌ها مبادرت ورزیده است.
نتایج حاصل از یافته‌ها نشان می‌دهد، مؤلفه‌های تشکیل‌دهنده قالیچه‌های منطقه سیستان و بلوچستان از مراحل ابتدایی آن تا به انتها دارای ابعاد وسیع معنایی است؛ به‌طوری‌که حتی جزئی‌ترین آن‌ها نیز ریشه‌ای‌ عمیق در فرهنگ و اعتقادات بومیان منطقه دارد. آداب‌ورسوم خاص برای بافتن، اعتقاد به چشم‌زخم، خواندن شعرهای مخصوص به هنگام بافت، مراسم شستشو و ...همگی ازجمله این مؤلفه‌ها است. در این استان فرش جدا از جنبه‌های کاربردی، کالایی مقدس شناخته می‌شود و باوجود برخی تمایزات فرهنگی بین سیستانی‌ها و بلوچ‌ها، شباهت تعدادی اعتقادات و رسوم در مورد فرش نشان از وحدت ریشه‌های ابتدایی بافت فرش در بین دو گروه اصلی ساکنان این منطقه دارد.
 
علی پیری، محمدکاظم حسنوند، مرتضی فرهادیه،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

موضوع شکار و گرفت و گیر حیوانات در دوره صفویه در ترکیب ­بندی­ های گوناگون در نقشه­ های قالی بازتاب یافته است و با نقشه­ های افشان، ترنجی و لچک و ترنج تلفیق شده است. یکی از نمونه­ های قابل توجه قالی با نقشه لچک و ترنج شکارگاه، قالی محفوظ در موزه پولدی پتزولی میلان است. در این قالی­ صحنه­ های پر جنب و جوش شکار  به تصویر کشیده­ شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین روش طراحی نقشه این قالی صورت گرفته است. روش انجام پژوهش به­ صورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به­ صورت کتابخانه ­ای است. تجزیه و تحلیل داده­ های این پژوهش به­ صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل ساختاری و بر اساس استانداردهای موجود حاکم بر طراحی قالی ایران در دوره صفویه صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می­ دهد که نقشه این قالی دارای طرحی دولایه است. طراحی لایه اول که طرح لچک و ترنج است به­ روش یک چهارم صورت گرفته و با ایجاد تغییر در جزییات طرح به صورت یک دوم در آمده است و در لایه دوم، صحنه شکار به ­صورت سراسری به یک دوم نقشه قالی افزوده شده است. اجزای مورد استفاده در نقشه این قالی عبارتند از: ترنج، کتیبه، سرترنج، لچک، زمینه، حاشیه و صحنه شکار که نقش غالب در زمینه این قالی­ را به خود اختصاص می­ دهد. واگیره ترنج به­ روش یک شانزدهم طراحی شده و پس از سه بار تکرار به­ صورت یک چهارم در آمده است. سپس توسازی ترنج به ­روش یک چهارم انجام شده است. پس از تکمیل واگیره ترنج، کتیبه و سرترنج به­ صورت یک دوم به آن افزوده شده و همان بخش به­ عنوان لچک قالی مورد استفاده قرار گرفته و زمینه با نقوش ختایی تزیین شده است. این قالی دارای چهار ردیف حاشیه است. حاشیه خارجی و حاشیه اصلی به روش واگیره ­ای انعکاسی و دو حاشیه داخلی به روش واگیره­ ای انتقالی (سرهم سوار) طراحی شده است.
سیران چوپان، خانم فهیمه فدوی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

نقوش در هنر ایرانی را بایستی نقاشی پیام و نقاشی بیان نامید که گاه مستقیم جلوه‌گری می‌کند و گاه با زبان رمز و نمادین. از جمله جایگاه‌های بیان و ظهور نمادها در ایران، "فرش" است. این نقش و نگارها، علاوه بر جنبه‌های سنتی و محلی، می تواند بیان کننده ذهن خلاق تأثیر پذیرفته از محیط پیرامون هنرمند فرش‌باف باشد. به گواه محققان، هر چند که در مورد بافندگی کردها، تا قبل از قرن نوزدهم اطلاعات چندانی در دست نیست اما بسیاری از مقامات باغ و فرش‌های گل‌دار قرن 1۷ تا ۱۸ شمال غربی ایران را کردی شناسایی می‌کنند. در هر کتاب عمومی فرش، از دو نوع شناخته شده و معروف "سنه" و "بیجار" سخن به میان می‌آید اما این دو را نمی‌توان کردی‌ترین فرش‌های به جای مانده حساب کرد زیرا دست کم دو نوع فرش کردی دیگر، به نام "موصل" (در کردستان عراق) و "ساوجبلاغ" در ردیف انواع قالی‌های کردی معاصر، از وجود و تولید خود دست برداشته‌اند. هدف از این پژوهش، بازیابی تاریخ، معرفی مکانی، و جایگاه فرش منسوب به ساوجبلاغ در منطقه موکریان، یعنی شمال غرب ایران است. بدین منظور نگارندگان با روشی توصیفی- تحلیلی و با هدف توسعه‌ای، و داده های کیفی آن بصورت اسنادی، سعی در بازیابی جایگاه فرش‌های منسوب به "ساوجبلاغ" است. نتیجه حاوی این یافته ها بود که؛ قالی ساوجبلاغ تا قبل از جنگ جهانی اول و به دلایلی که ما از آن بی‌خبر هستیم، تولید نشده‌اند و این نوع را می توان بهترین فرش، با رنگ‌های طبیعی گیاهی و دارای قیمت متوسط در بازار آن زمان خود، عنوان کرد. رد پای این فرش ها، اغلب در کلکسیون های کشورهای اروپایی است. با توجه به عدم معرفی این نوع از فرش در ایران و اهمیت و ضرورت احیا کردن و پرداختن به آن و یا حتی بازیابی چنین طرح‌ها و رنگ‌هایی، برای بافندگان فرش‌کردی، می تواند به تداوم تولید چنین فرش‌های نفیسی منجر گردد.
اعظم رسولی، سید رضا حسینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زمان، مفهوم و چگونگی ادراک و بیان آن، از مقولات مورد توجه در حوزه­های مختلف اندیشه بشری ­است. نحوه نگرش به زمان، سبب گردیده تا آرای مختلفی در باب ماهیت آن ارائه شود. هنرمندان فرش در عصر قاجاریه، متاثر از روند تحولات در زمینه­های گوناگون، تجارب جدیدتری را در نقش­پردازی، نسبت به ادوار گذشته حاصل نمودند و در مواجهه با پدیده­هایی چون زمان بر اساس جهان ذهنی و عینی خود و با توجه به ظرفیت­های فرش، به بازنمایی آن پرداختند. مساله این پژوهش تاویل و فهم زمان در طرح و نقش فرش قاجار به­مثابه یک متن تک­رسانه­ای، مبتنی­بر گزاره «فهم» در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر است. مبتنی­بر ضرورت شناخت وجوه مختلف فرش، از جمله ظرفیت­ بازنمایی و دلالت­های معانی طرح و نقش فرش، هدف این مقاله، شناسایی زمان، کیفیت و هویت گونه­های آن در فرش قاجار می­باشد. مهم­ترین سوالات این پژوهش عبارتند از: بازنمود زمان در فرش قاجار چگونه است؟ فهم زمان و هویت گونه­های آن در فرش قاجار، براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه قابل تبیین است؟ برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش، طرح و نقش پنج تخته از فرش قاجار به­عنوان نمونه پژوهشی، با روش غیراحتمالی انتخاب و بر مبنای روش تحلیل محتوا مطالعه شده­اند. ماهیت این پژوهش، بنیادی، در قالب پژوهش­های کیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه­ای- اسنادی و مشاهده­ آثار و ابزار جمع­آوری اطلاعات، فیش تحقیق و تصاویر است. بر اساس نتایج حاصله زمان در فرش قاجار از نظر ماهیتی به دو صورت کیفی و کمّی با نشانه­های مرتبط، ثبت شده­است. وقایع آئینی، اندیشه­ها و روایات اساطیری، نوشتارهای مختلف، ایجاد حرکت و توالی زمان با استفاده از تقابل­های مکانی، عناصر تجسمی، خوانش نوشتارها، سطح­بندی اثر، روایت و عناصر آن، استفاده از نمادهای ارجاع دهنده به زمان، از پیش­فهم­های مولد زمان هستند و با دلالت­های صریح و ضمنی و بازخوانی متون غایب در اثر، تداعی ذهنی و فهم شهودی از گونه­های زمان  در فرش را موجب می­شوند. همچنین گفتمان های مسلط در دوره قاجار بر نحوه مواجهه جامعه و هنرمند فرش با زمان و گونه های آن، موثر بوده اند. قدرت و اقتدار شاهانه، باستان گرایی (ملی گرایی)، سنت گرایی، تجددگرایی (نوگرایی)، اسطوره و مذهب از مهم ترین این گفتمان ها هستند.
علیرضا شیری، غلام رضا هاشم زاده خوراسگانی، نسرین آخوندی، فضل الله جمالو،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

صنعت فرش دستباف به سبب عوامل عدیده درونی و بیرونی با معضلات متعددی روبه رو شده است.استفاده از روش های علمی،مدون و از پیش برنامه ریزی شده که با مددجویی از آن ها بتوان تاثیرات این عوامل را از بین برده و یا کاهش داد،می تواند باعث رونق گیری این صنعت موثر بر فرهنگ،اقتصاد و زندگی اجتماعی باشد.یکی از این روش های علمی،ارائه مدل تکوین و توسعه محصول می باشد.مدل تکوین محصول به منظور حصول اطمینان از تحقق خواسته ها و رضایت  مشتریان درقبال محصول و فرآیندهای مورد استفاده،افزایش کیفیت و کاهش ضایعات از فاز جمع آوری خواسته های مشتریان تا تولید و رسیدن محصول به دست مشتری نهایی و حتی نظارت بر خدمات پس از فروش وجمع آوری بازخورد،الگوها،استاندارد ها،رویه ها و روش ها و مراحلی ارائه می دهد. از سویی دیگر،فرآیند تولید و توسعه محصولات جدید به سبب افزایش مخاطره های جهانی،تغییر سریع نیاز و خواسته های مشتریان و افزایش ریسک پذیری دستخوش تغییر و تحولات بسیار گردیده است. به طوری که توجه به استراتژی های چابک سازی را در فرآیند های تولید مطرح ساخته است. هدف از این پژوهش ارائه مدل اختصاصی تکوین محصول برای صنعت فرش دستباف ایران با رویکرد چابکی می باشد.این پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و از نوع توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق ابتدا به وسیله مطالعات کتابخانه ای،به بررسی مدل های تکوین و توسعه محصول، خدمات و مدل های تولید چابک پرداخته و سپس با استفاده از آرای خبرگان و روش دلفی فازی به غربال شاخص های مستخرج از مدل های بررسی شده،پرداخته شده است،که حاصل این مهم رسیدن به 47 شاخص برگزیده از منظر خبرگان از بین 147 شاخص کلی است.در ادامه از آنجا که ماهیت تولید فرش دستباف با ماهیت تولید اغلب محصولات صنایع دیگر متفاوت می باشد،به دستیابی به شاخص های اختصاصی اقدام ورزیده شد.به همین منظور با استفاده از مصاحبه های پرسش باز و اشباع نظریه (گلوله برفی) اقدام به جمع آوری داده های تازه با انجام مصاحبه با خبرگان مبادرت ورزیده شد.این کار تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.در مرحله بعد با مددجویی از روش داده بنیاد به استخراج کد ها از میان متون  مصاحبه های پرسش باز پرداخته شد.نتیجه این روش نیز دست یافتن به 31 شاخص تازه بود.در پایان نیز با استفاده از تلفیق شاخص های به دست آمده از هر دو روش به ارائه مدل اختصاصی این صنعت با استفاده از نرم افزار Atlas.ti نسخه 8 پرداخته شد.مدل به دست آمده شامل 8 بعد اصلی،7بعد فرعی و 47 زیر شاخص است.

ناصر سیف اللهی، آقای رحیم محمدخانی، هاجر فتحی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

چکیده
افزایش پرشتاب میزان تولید و رقابت در صحنه بین المللی صنعت فرش، رقابت را برای تولیدکنندگان بسیار حساس و برندسازی را به عنوان یکی از راهکارهای رقابتی فعالان  این صنعت، برجسته ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش انجام شده است. مطابق با الگوی نظام‌مند نظریه داده بنیاد، خبرگان خوش‌نام تولیدکننده و صادرکننده حال حاضر با سابقه فرش برای جامعه آماری انتخاب شدند. کارشناسان خبره صنعت در جامعه آماری با روش نمونه‌گیری هدفمند توصیه‌ای برگزیده شدند و با 15  نفر از کارشناسان خبره و خوش‌نام صنعت فرش به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه عمیق به عمل آمد که در سه مرحله به کفایت داده‌ها انجامید. برای گردآوری داده‌ها از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی و نرم‌افزار MAXQDA  انجام گرفت. نتایج تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از مصاحبه‌ها، طی فرایندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به شکل‌گیری مدل عوامل ایجاد برند پیشرو در صنعت فرش بر مبنای نظریه‌پردازی داده بنیاد انجامید. با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد کدهای شناسایی‌شده در 6 طبقه هسته‌ای شامل شرایط علی، مقوله محتوایی، شرایط زمینه‌ای، عوامل مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. در نهایت، الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش شناسایی شد. داشتن مزیت رقابتی، جایگاه قوی بازاریابی، شناخت نیازهای بازار و مشتری رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم توسعه برند فرش در بازارهای داخلی و بین‌المللی است.
سکینه خاتون محمودی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

در میان هنرهای مردمی معاصر، فرش‌های جنگ افغانستان ویژگی ممتاز و منحصر به فردی دارند که آن‌ها را از همگنان متمایز گردانیده‌است. سخن گفتن با جهان دربارۀ مصیبت جنگ، مهم‌ترین ویژگی‌ این آثار می‌باشد. فضا و ضرباهنگ موجود در این دستبافته‌ها که نقش مهمی در انتقال اندیشه‌های ذهنی هنرمندان دارد، همواره بین دو مفهوم کلی جنگ و زندگی یا فضای تحمیلی و مطلوب در نوسان است. این پژوهش در پی تبیین چگونگی بازنمایی فضا و ضرباهنگ در فرش‌های جنگ افغانستان به کاوش در این مقوله بر مبنای نظریۀ هانری لوفور پرداخته‌است. بدین قرار، مهم‌ترین پرسش‌های این پژوهش عبارتند از: فضای جنگ،  فضای زندگی و ضرباهنگ‌های مرتبط با این پدیده‌ها چگونه در فرش‌های جنگ افغانستان به تصویر کشیده شده‌اند؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی تدوین گردیده، حکایت از آن دارد که: بازنمایی‌های فضا در فرش‌های جنگ افغانستان، کوششی برای ابراز وجود در مناسبات قدرت بوده و مهم‌ترین راهبرد برای انجام این امر، ایجاد تفاوت و تقابل در بازنمایی‌ بوده‌است. در حالی‌که غلبۀ عناصر نظامی در فرش‌های جنگ افغانستان ضرباهنگ غالب را تشکیل می‌دهد، در تقابل با آن می‌توان به گزارۀ دیگری اشاره کرد که با عناصری همچون: گل‌ها، درخت‌ها و گیاهان تعریف شده و با تدابیری مانند درنگ، سکون و تغییر در ضرباهنگ، به مقابله با سلطۀ جنگ بر فضا پرداخته‌است.
 
میثم ابراهیمی، عباس علی رستگار، محسن شفیعی نیک آبادی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

یکی از الگوهای مهمی‌که ‌می‌تواند به توسعه صنعت بو‌می‌ و پرارزش فرش دستباف کمک کند که هم ابعاد هنری آن تماما حفظ شده و هم با افزایش بهروری، باعث عدم تقلید این هنر توسط رقبا شود، الگوی مبتنی بر خوشه صنعتی ‌می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش آن است که با بررسی ذهنیت‌ها و عقاید مشارکت کنندگان به شناسایی عوامل بازدارنده تشکیل خوشه صنعتی فرش دستباف خراسان شمالی بپردازیم. در انجام این پژوهش، از روش شناسی کیو به عنوان یکی از روش‌های آمیخته استفاده گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش، تعداد 10 نفر از مدیران، کارشناسان و تولیدکنندگان فرش دستباف خراسان شمالی بودند که با موضوع تحقیق ارتباط مستقیم داشتند. فضای گفتمان پژوهش حاضر از منابع گوناگونی جمع آوری گردید و پس از ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان، از میان 134 عبارت کیو، در نهایت 52 عبارت به عنوان نمونه عبارات کیو(دسته کیو)، پس از نظرسنجی از خبرگان انتخاب شد. پس از جمع آوری اطلاعات حاصل از مرتب سازی کیو، این اطلاعات با روش تحلیل عاملی کیو تحلیل گردید. تحلیل توزیع نشان داد که ‌می‌توان تعداد 3 الگوی ذهنی متمایز(نبود حمایت و زیرساخت مناسب، نبود حمایت و واحدهای مکمل، شرایط بافندگان) را در میان مشارکت کنندگان تحقیق در مورد عوامل بازدارنده تشکیل خوشه صنعتی فرش دستباف خراسان شمالی شناسایی نمود که جمعا در حدود 62.8 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. اهمیت و اولویت بندی موانع شناسایی شده بر اساس الگوهای ذهنی به دست آمده صورت گرفت و در نهایت راهکارهایی برای برطرف نمودن موانع شناسایی شده پیشنهاد شد تا بتواند در پیاده سازی الگوی خوشه صنعتی در صنعت فرش دستباف، مثمر ثمر واقع شود.
 
علی دادخواه، بهاره تقوی نژاد،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

     فرش تشعیر از جمله آثار استاد عیسی بهادری در زمینه طراحی نقشه فرش است که دارای ویژگی های خاص ساختاری و بصری است. این فرش که با یک موضوع واحد و به سه شکل متفاوت طراحی و بافته شده؛ بیش از پیش توانایی های این هنرمند خلاق را آشکار می سازد؛ لذا تجزیه و تحلیل بصری این سه گانه با رویکرد تطبیقی، هدف مقاله مذکور به شمار می رود. گردآوری اطلاعات با استناد به تحقیقات میدانی (مصاحبه و عکاسی از آثار) و منابع مکتوب انجام شده و روشی توصیفی- تحلیلی  و رویکردی تطبیقی دارد و در صدد پاسخگوی به این پرسش اصلی است: وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های ساختاری طرح و نقش، در سه فرش با موضوع تشعیر اثر عیسی بهادری کدام است؟ نتایج مطالعات حاکی از آن است که علاوه بر مشابهت در بخش هایی از گردش های اسلیمی، تکرار تعدادی از نقشمایه ها نیز در هر سه نمونه مشترک است که از آن جمله می توان به وجود حیوانات (بزکوهی، آهو، ببر، شیر، خرس)، پرندگان(قرقاول، هدهد، شاهین)، جانوران اساطیری (سیمرغ و اژدها)، طرح گلدان و صحنه گرفت و گیر بین سیمرغ و قرقاول اشاره نمود. اما علاوه بر این وجوه مشترک، ساختار فرش از حیث وجود یا عدم وجود ترنج و سرترنج و فرم آن ها (بیضی، دایره)، رنگ آمیزی زمینه و حاشیه و حتی چگونگی به تصویر کشیده شدن موجودات و عناصر گیاهی در هر یک از فرش ها؛ دارای ارزش های بصری منحصر به فردی است که نمونه های فرش تشعیر را علی رغم موضوع واحد؛ از یکدیگر متمایز ساخته و روندی رو به رشد را در طراحی این سه اثر، آشکار می سازد.
 
لیلا فرهبد، ابوالفضل داودی، تورج فشندکی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده



چکیده
ترسیمات ساده هندسی جزو اولین اشکالی بودند که در هنر و معماری ایران از آن استفاده شده است. هنرمندان ایرانی بوسیله اشکال مختلف اندیشه‌ها،مفاهیم و باورها خود رانشان داده اند. در آثار هنری اشکال  هندسی دارای تنوع زیادی هستند. ایجاد گونه های متنوع در اشکال حوض، نماد تکاپوهای معنایی و زیباشناختی برای حُسن بهره وری از آب بوده و انعکاس زیباشناختی خاصی در  بناهای ایرانی دارد.  هدف این پژوهش بررسی ساختاری اشکال مختلف حوض در فرش، نگارگری و معماری منظر ایران است . پژوهش فوق به روش توصیفی- تطبیقی و با بهره گیری از منابع اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده است.  
یافتهها نشانگر این است که معماری گاهی منبع الهام برای نقوش و طرح های فرش و نگارگری بوده است، بنابراین هندسه جز اصلی ترین وجوه مشترک بین این سه هنر است. همچنین بین معماری، فرش و نگارگری  از گذشته  تا کنون نمادهای مشترک وجود داشته است که هر کدام دارای معانی خاص و ویژه ای بوده اند.
نتایج این پژوهش نماینگر این نکته اشت که اشکال و عنصر حوض در اکثر فرش ها برگرفته از معماری باغ ایرانی بوده و بیشتر به اشکال چهارگوش و دایره مرکزی دیده شده است. نگارگر ایرانی نیز سندی مهم و با ارزش و جلو های بی نظیر از باغ ایرانی را به نمایش گذاشته است. در نتیجه اشکال حوض در نگاره ها و قالی های ایرانی تأکید بر مرکزیت حوض، شبکه آبرسانی جریان آب، تقارن، طبیعت گرایی، هماهنگی بین عناصر موجود در معماری و تفکیک فضاها تأکید دارد.


 
خانم ریحانه کثیری، فرهاد باباجمالی، دکتر محمد طغرایی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

اکثراً موانع توسعه و همینطور کاهش تولید و صادرات فرش دستباف در بُعد اقتصادی به عواملی همچون عدم وجود بازاریابی، بی­ثباتی نرخ ارز، تحریم­های بین­المللی، دستمزد و هزینه مواد اولیه تولید و عدم حمایت دولت، نسبت داده شده است. در این پژوهش ضمن پذیرفتن این عوامل در فرش‌دستباف و اثرات قابل ملاحظه آن‌ها، به موضوع بسیار مهم کارکرد تشکل‌ها بر اساس رویکرد اقتصادنهادگرا، در این حوزه پرداخته‌ شده است. هدف این پژوهش بررسی کارکرد تشکل‌ها بر اساس نظریه داگلاس سی. نورث، اقتصاددان نهادگرایی، در فرش‌دستباف، دوره جمهوری اسلامی ایران است. گردآوری مطالب به روش کتابخا‌نه­ای (اسنادی) و گردآوری داده‌ها از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است و سپس با روش تحلیل کیفی با رویکرد تماتیک مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است مؤلفه‌ها مخصوصاً  نهادهای تأثیرگذار در ابتدا شناسایی و سپس مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گیرد. همچنین برای اندازه تعداد مصاحبه‌ها از اشباع نظری استفاده شده است و مصاحبه‌ها تا زمانی که ایده جدیدی کشف نشد ادامه یافت نمونه‌های مورد مصاحبه بر اساس تخصص‌های لازم و سوالات نیز بر همین اساس تدوین شده است که به شیوه کدگذاری با نرم افزار maxQDA کدگذاری، مقوله‌بندی و تجزیه و تحلیل شده است که نتایج قابل ملاحظه‌ای از آن بدست آمده است. بررسی­های این پژوهش نشان می­دهد؛ از چالش‌های مهم نهادی نبود جامعه‌مدنی قدرتمند است، و عدم فعالیت تشکل‌ها، الف: هزینه مبادله را بالا می­برد (عدم انسجام سراسری اصناف و اتحادیه­های فرش دستباف برای حل مشکلات خود). ب: حقوق قشرهای مختلف جامعه که بر اساس چانه‌زنی محقق می­شود را به گروه­های سیاسی و یا امیال سیاست­مداران می­سپارد. ج: در جامعه­ی دسترسی­باز، دسترسی به رانت مولد اقتصادی برای همگان و نه صرفاً فرادستان است که این مهم نیاز به برابری حقوقی و آزادی و استقلال تشکل­ها و سازمان­های مستقل است و اگر این جامعه مدنی پرقدرت وجود نداشته باشد دسترسی‌باز امکان پذیر نخواهد بود.
 
مریم رنجبر، امیرحسین چیت سازیان، اسماعیل مزروعی نصرآبادی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

فرش دستبافت در سال‌های اخیر جایگاه جهانی خود را از دست داده است. مشکلات متعددی باعث این موضوع شده‌اند. یکی از موارد مهم، مشخص نبودن بهره‌وری کارگاه‌های تولید فرش دستبافت است. روش‌های موجود اندازه‌گیری بهره‌وری، کمی هستند. در صنعت فرش دستبافت دستیابی به داده‌های کمی یا امکان‌پذیر نیست یا به سختی امکان‌پذیر است. تاکنون تحقیقی برای ارزیابی کیفی بهره‌وری انجام نشده است در نتیجه این تحقیق با هدف ارائه روشی برای ارزیابی بهره‌وری کارگاه‌های متمرکز تولید فرش دستبافت به صورت کیفی  صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق و شیوه نمونه گیری در مراحل اول و دوم تحقیق عبارتند از: خبرگان فرش دستبافت، قضاوتی؛ تولیدکنندگان فرش دستبافتِ دارای کارگاه بافت در شهر اصفهان و تصادفی. برای تعیین شاخص‌های ارزیابی بهره‌وری، از روش دلفی در مرحله اصلی و مقدماتی و برای ارزیابی بهره‌وری، از آزمون تی یک نمونه‌ای استفاده شده است. در این تحقیق به عنوان نتیجه، روشی برای ارزیابی بهره‌وری ارائه گردید که برای ارزیابی بهره‌وری قابلیت اجرا در کلیه کارگاه‌های متمرکز تولید فرش دستبافت را دارد. در این پژوهش برای بهره وری دو بُعد اثربخشی و کارایی منظور گردیده است. سرمایه، مواد، تجهیزات، روش، مدیریت و نیروی انسانی ، شاخص‌های کارایی بوده  و تحقق اهداف و رضایت مشتری شاخص‌های اثربخشی اند. نتایج آزمون تی یک نمونه‌ای بیانگر این است که بهره‌وری، ابعاد و مؤلفه‌های آن از حد متوسط بیشتر اما از حد ایده‌آل کمتر می‌باشند.


اعظم رسولی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

ویژگیهای بیانی فرش دستباف بهعنوان شاخصترین گونه هنرهای سنتی ایران، در بستر سنتهای جمعی تعریف میگردد. اما برخی هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی از آن برای آفرینش هنر معاصر که خصلتی فردگرایانه دارد، بهره گرفتهاند. پژوهش حاضر قصد دارد تا با هدف واکاوی ظرفیت و قابلیتهای بیانی فرش در هنرهای معاصر، به نحوه و چگونگی بازنمود فرش به مثابه متن در ان آثار و دلالتهای ارجاعی، معنایی و کارکردی آن بپردازد. از اینرو رویکرد ترامتنیت ژنت که رویکردی مبتنی بر متن و روابط میان متنی است برای خوانش آثار دو هنرمند، محمود صالح محمدی و النا هرزگ که به واسطه تناسب با موضوع تحقیق به صورت هدفمند انتخاب شدهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاست. ماهیت پژوهش حاضر توسعهای و به روش توصیفیتحلیلی و با اتکا به دادههای کیفی بر گرفته از مطالعات کتابخانهای- اسنادی و  مشاهده انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در آثار این هنرمندان، فرش به مثابه یک متن در ترکیب با متون و بافت هنر معاصر به عنوان بینامتنی برای بیان فردگرایانه و تجسمی و با اشاره به مفاهیمی فراتر از خود  مورد استفاده قرار گرفته است و در نوعی رابطه پیرامتنی به ابزار بیان ایدهها و مفاهیم مورد نظر هنرمند و به سرمتنی در حوزه هنر معاصر بدل شده است و هر دو هنرمند در قالب اثر خود با اتکا به شناخت ماهیت و دلالتهای معنایی و قابلیتهای بیانی و تجسمی فرش ایران و ترکیب آن با ایدههای برگرفته از فرهنگهای گوناگون، از فرش به عنوان قالبی برای بیان ایده فردی خود و پدید آوردن یک اثر تجسمی معاصر بهره گرفتهاند.



مریم متفکرآزاد، شهریار شکرپور، رضا افهمی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

این پژوهش سعی بر آن دارد تا با پاسخ به این سوال اساسی که ویژگیهای زیبایی شناختی قالی های محرابی و به ویژه قالی محرابی تبریز با توجه به نمونه های موجود در موزه فرش ایران کدام موارد هستند؟ به اصول و مبانی زیبایی شناختی قالی های محرابی پرداخته و آنها  را معرفی نماید.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار زیبایی شناختی قالی های محرابی با وجود عناصر زیبایی شناختی و ترکیب عواملی چون طرح،نقش و رنگ، گویای مفاهیم رمزی و نمادین بوده اند. با توجه به نقشمایه های به کار رفته در این نوع از قالیها چون محراب، قندیل، ستون، گلدان و... می توان به مفهوم رایج در قالی ایرانی که نهایتا به بهشت ازلی و مکانی برای نمایش ذات باریتعالی ختم میشود، دست یافت. در این قالیها با وجود پایبندی به عناصر سنتی قالی ایرانی و کاربست مناسب نقشمایه ها با توجه به مفاهیم آنها، تنوع و نوآوری در طرح و رنگ نیز نمایان است. در نمونه های مورد مطالعه استفاده از نقشمایه های تجریدی چون گردشهای اسلیمی و گلهای ختایی در بخشهای مختلف قالی چون متن و حاشیه ها و ترکیب مناسب آنها با نقشمایه های نمادینی چون محراب ستوندار و قندیل و گلدان و.. حائز اهمیت است. این تحقیق از نظر زمانی یک پژوهش تاریخی و از نظر هدف توصیفی- تحلیلی بوده. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش 8 نمونه از تصاویر قالی محرابی تبریز موزه فرش ایران به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرارگرفته است.
مجتبی دورودی، سهیل دلشاد، زهرا گلمحمدی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

در گفتار پیش‌رو به بررسی دو قالی از دوران قاجار متأخر (حوالی سال 1315 هجری قمری) پرداخته می‌شود که یکی از آنها امروزه زینت‌بخش موزه فرش در تهران است و دیگری در مکانی نامعلوم در کشور آمریکاست. این دو فرش که طراح آن فرصت‌الدوله شیرازی است از چندین منظر دارای اهمیّت هستند. نخست اینکه طرح‌های موجود در آن از آثار تاریخی، حاصل بازدید طراح از اصل آثار است و دوم اینکه طراح با نسخه‌برداری پاره‌ای از کتیبه‌های میخی هخامنشی تلاش نموده از این آثار مکتوب هم در نقوش این دو قالی استفاده کند. موضوع مهم بعدی بستر تاریخی تولید این دو قالی در دوران قاجار متأخر است. فرصت شیرازی بعنوان طراح این نقوش نخستین ایرانی به شمار می‌آید که در دوران معاصر به یادگیری خطّ و زبان فارسی باستان مبادرت ورزیده است و این دو فرش ازجمله نخستین فرش‌هایی هستند که در طراحی‌شان از ترکیب توأمان آثار تاریخی و خط میخی فارسی‌باستان استفاده شده است. اینکه آثار تاریخی و خطوط میخی ترسیم شده بر این دو فرش تا چه اندازه حاصل انتقال یک به یک مشاهدات طراح از آثار بر روی نقش فرش‌ها است و تا چه اندازه طراح در تهیۀ طرح‌های این دو فرش از ذوق و قریحۀ شخصی خود استفاده کرده از‌ جمله پرسش‌های پژوهش حاضر به‌شمار می‌روند. با اینکه در نگاه کلی هر دو فرش به یکدیگر شبیه هستند امّا در طراحی آن‌ها تفاوت‌هایی دیده می‌شود که سبب می‌گردد هر کدام از این دو فرش در جای خود یگانه و منحصربه‌فرد باشند. بنابراین یکی دیگر از اهداف پژوهش حاضر بررسی این تفاوت‌ها است. فرصت‌الدوله بر اماکنی که در هر دو فرش دیده می‌شود توضیحاتی نیز افزوده است که این توضیحات در پاره‌ای از موارد ریشه در باورهای عامیانه مردم آن روزگار دارند.
 
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb