187 نتیجه برای فرش
خانم مهلا تختی ، دکتر رضا افهمی،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
قالی ایران همواره تجلیگاه باورها و آیینهای اقوام مختلف این سرزمین بوده است. در میان نقوش گوناگون گیاهی و جانوری، قالیهای منقوش به درخت سخنگو که به «واقواق» نیز مشهورند، بهواسطه خصوصیات تصویری خود نقش روایی را جایگزین رویه تمثیلی و نمادین نقوش تزئینی فرش نمودهاند. پژوهش حاضر هدف خود را دستیابی به کیفیات بصری و مفاهیم این درخت از طریق بررسی تطبیقی میان آثار موجود در سه تمدن ایران، هند و آسیای میانه قرار داده است. پژوهش بر روی مفاهیم و در زمینه سنت تصویری با اتکا به مدارک برجای مانده در فرهنگ، ادبیات و سنت تصویری قالیهای ایران، هند و آسیای میانه انجام پذیرفته است. نتیجه حاصل نشان میدهد که واقواق ریشه در دل فرهنگ کهن هندو ایرانی دارد ولی با جدایی شاخههای این تمدن معانی گوناگونی یافته است. در هند این درخت از بعد مفهومی، تصویری از درخت دانش و تصویری از کلیله و دمنه بهعنوان خرد جاری از زبان حیوانات است، اما هنگام ورود به نواحی شرقی، این بعد مفهومی را حفظ و در نواحی شمال غربی ایران بهواسطه پیوند با ریشههای شمنیزم برجای مانده از آسیای میانه به درخت زندگی، بخشی از مناسک باروری و مأمن سکونت ارواح تصویر کنونی تبدیل میشود. این نقشمایه تزئینی به مرور از قرن ششم هجری/ دوازدهم میلادی و با ورود قبایل آسیای میانه به سرزمین ایران وارد شده و به صورتهای گوناگونی تجلی مییابد. این پژوهش با روش توصیفی/تحلیلی صورت گرفته است.
خانم سمیه لطیفی، دکتر حشمت اله سعدی،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
تعاونیهای فرش دستباف روستایی یکی از نظامهای تولیدی در صنعت فرش دستباف کشور هستند که هدف آنها استفاده مؤثر از منابع جهت پاسخگویی به نیازهای تولیدکنندگان سنتی فرش دستباف است. از آنجا که در حدود سه دهه از تشکیل این تعاونیها در کشور میگذرد و ادامه فعالیت اقتصادی و اجتماعی این تعاونیها بستگی به تجزیه و تحلیل مشکلات جاری آنها دارد، در این مطالعه تعاونیهای فرش دستباف روستایی شهرستان همدان آسیبشناسی شدهاند. مهمترین اهداف تحقیق عبارتند از: (۱) تحلیل نقاط ضعف، تهدیدها، نقاط قوت و فرصتهای تعاونیهای فرش دستباف و (۲) تدوین، تبیین و تحلیل استراتژیهایی جهت تقویت این تعاونیها با توجه به نتایج آسیبشناسی. جامعه آماری تحقیق کلیه اعضای فعال تعاونیهای فرش دستباف شهرستان همدان (۹۲۳ نفر) است که از این تعداد ۹۰ نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه مهمترین ابزار جمعآوری اطلاعات در تحقیق حاضر است، اما با توجه به ماهیت تحقیق در کنار پرسشنامه، از تکنیک مصاحبه نیز استفاده شده است. روایی صوری پرسشنامه توسط صاحبنظران و محققان مورد تأیید قرار گرفت. جهت بررسی پایایی ابزار تحقیق، پرسشنامه در اختیار تعدادی از اعضای تعاونیهای فرش دستباف قرار گرفت و نتایج آن بررسی و آلفای کرونباخ آن ۷۹/۰ به دست آمده که رقم قابل قبولی است. در این مطالعه جهت تشخیص آسیبهای تعاونیهای فرش دستباف از آنالیز SWOT استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد رضایت اعضا در زمینه تهیه طرحها و نقشههای جدید فرش دستباف مهمترین نقطه قوت، کمبود امکانات تعاونی برای ایفای نقش مناسب مهمترین نقطه ضعف، مناسب بودن جایگاه فرش ایران در دنیا مهمترین فرصت و بیثباتی بازار فرش دستباف مهمترین تهدید برای تعاونیهای فرش دستباف روستایی هستند. در ادامه مقاله چهار دسته استراتژی جهت مقابله با تهدیدها و نقاط ضعف و تقویت فرصتها و نقاط قوت با توجه به نتایج بهدست آمده، ارائه شده است.
دکتر کامبیز فرقاندوست حقیقی، آقای بهمن عبدی گلزار ،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
در تحقیق حاضر هدف بررسی مراحل تولید و در نهایت ارائه الگوی بهای تمام شده مناسب برای تابلو فرش دستبافت است. تابلو فرش به فرشهایی گفته میشود که معمولاً جنبه تزیینی دارند. این فرشها همانند تابلو قاب شده و بر دیوار نصب میشوند، اکثر این نوع فرشها در اندازههای بین ۵۰×۳۵ سانتیمتر تا ۳×۲ متر بافته میشود. خاستگاه این نوع فرشها آذربایجان ایران و در واقع شهر کوچک ولی سه هزار سالهای بهنام سردرود است که بهعنوان پایتخت تابلو فرش جهان لقب گرفته است. از آنجا که این صنعت سابقه دیرینهای در ایران دارد، میتواند نقش مؤثری در راستای رفع معضل بیکاری ایفا نماید. جهت دستیابی به این هدف و همچنین توسعه صادرات غیرنفتی، میتوان در این صنعت سرمایهگذاری کرد. از طرفی چون صنعت فرش ایران دارای رقبای خارجی فراوانی است درنتیجه باید در این صنعت و در تمامی جنبهها اعم از طراحی، تولید، بازاریابی و همچنین در زمینه بهای تمام شده با برنامهریزی حساب شده اقدام نمود تا بتوان بهای تمام شده محصول را به منظور افزایش رقابتپذیری کنترل نموده و کاهش داد. با عنایت به اینکه تحقیقات دانشگاهی بهویژه تحقیقات کاربردی میتوانند عامل اثربخش و سازندهای در زمینه بهبود و توسعه روشهای مدیریت و تولید باشند و در نهایت باعث توسعه صنعتی در کشور گردند، لذا با اقداماتی از قبیل تحقیق حاضر در واقع گامی در راه کاربردی کردن نتایج تحقیقات دانشگاهی در محیطهای صنعتی برداشته میشود. گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است. به این منظور اطلاعات لازم از طریق مصاحبه و گفتگو با مسئولان و کارشناسان مربوط، مشاهده و بازدید عینی از واحدهای تولیدکننده فرش دستباف، بهخصوص کارگاه تولید فرش میرحبیبی و بررسی مراحل تولید آن، مطالعه کتب و سوابق و نشریات مربوط به موضوع، گردآوری و به روش استقرایی طبقهبندی گردید و درنهایت با توجه به اصول و مبانی متداول حسابداری و منابع در دسترس، الگوی مناسب ارائه شد. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی در پژوهش حاضر از روش دلفی استفاده گردید. جهت گردآوری نظرات کارشناسان و متخصصان، از فرم نظرخواهی متناسب استفاده شده و تکمیل آن تا دستیابی به یک توافق عام ادامه یافت.
دکتر سیدعباس حیدری، آقای نیما سعیدی،
دوره 7، شماره 19 - ( 6-1390 )
چکیده
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی نقش هوشمندی رقابتی بر رقابتپذیری صنعت فرش کشور است. برای سنجش هوشمندی رقابتی از ابعاد هوشمندی اجتماعی- استراتژیک، هوشمندی تکنولوژیک و هوشمندی بازار و جهت سنجش رقابتپذیری نیز از شاخصهای منابع ورودی، موقعیت در بازار و توان خلاقیت و نوآوری استفاده شد. در ابتدا با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون، تأثیر مثبت و معنادار هر سه بعد هوشمندی رقابتی یعنی هوشمندی اجتماعی- استراتژیک، هوشمندی تکنولوژیک و هوشمندی بازار بر رقابتپذیری صنعت فرش اثبات گردید. در ادامه از طریق آزمون میانگین، موقعیت هر یک از ابعاد هوشمندی رقابتی صنعت فرش بهدست آمد که تنها هوشمندی اجتماعی- استراتژیک در سطح مطلوب و مناسبی قرار نداشت. در انتها نیز با بهکارگیری تکنیک تاپسیس فازی، اجزای هوشمندی رقابتی رتبهبندی شدند که «اطمینان از تداوم رابطه با مشتری»، «بازخورد از مشتریان» و «انجام برنامهریزی استراتژیک» بهعنوان مهمترین اجزای هوشمندی رقابتی انتخاب شدند.
آقای عباس جوهری، آقای سید محسن مشرف، آقای محمد نجار فیروزجایی، آقای مهدی هادیان، آقای رضا اله داد،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
در خصوص «امکانپذیری و ارزیابی ایجاد کارگزاری کنترل کیفیت فرش دستباف با تأکید بر کارگاههای خانگی»، شاخصها و معیارهای کنترل کیفی فرش دستباف مدون شده و بر اساس نظرات تولیدکنندگان، صادرکنندگان، خبرگان و صاحبنظران فرش دستباف، اولویتبندی و کنترل کیفیت فرش دستباف در منطقه کاشان بهصورت پایلوت عملیاتی گردیده است. بر اساس یافتهها و نتایج حاصل از مطالعه میدانی و اجرای پایلوت، امکانپذیری فنی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کارگزاری کنترل کیفیت بررسی شده است. لازم به ذکر است بدون کمک و حمایت مالی دولت و بهدلیل عدم تمایل بافندگان جهت پرداخت حقالزحمه جهت استفاده از خدمات کارگزاری، امکانپذیری اقتصادی فاقد توجیه میگردد.
آقای سید محمد مهدی میرزاامینی، دکتر فریبرز صدیقی ارفعی،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
فرش دستباف یکی از مهمترین کالاهای صادراتی ایران محسوب میشود که در بازارهای خارجی دارای جایگاه والایی است. اما این کالا در بازارهای داخلی دارای جایگاهی مشابه جایگاه آن در خارج از مرزها نیست و امروزه در خانههای ایرانیان فرش دستباف نسبت به فرش ماشینی با اختلافی محسوس بسیار کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به نظر نویسندگان عمده دلیل این استقبال ضعیف قیمت بالای این کالا نسبت به نمونههای ماشینی است. در این تحقیق که به روش پیمایشی، در چهار مرحله و در مناطق عمومی و مرفهنشین چهار شهر تبریز، قم، تهران و اصفهان انجام شده قیمت بالای فرش دستباف دلیل غالب عدم استفاده قشر مرفه جامعه از فرش نبوده و دلایل دیگری نیز بیان شده است که عبارت است از عدم شناخت کیفیات ویژه فرش دستباف نسبت به نمونههای ماشینی.
آقای حجت اله رشادی، دکتر محسن مراثی،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
تحولات گستردهای که در هنر ایران در دوره قاجار رخ داد، در نهایت به تصویری شدن غالب گونههای هنری منجر گردید. فرش نیز همچون سایر صورتهای هنری پذیرای تصاویر شد و فرشهای موسوم به فرشهای تصویری در فرشبافی ایران بهوجود آمدند. هرچند که در اینگونه فرشها تصویر غالباً در متن ظاهر میشد و بیشترین تأثیر را بر متن فرشها بر جای نهاد، اما در عین حال حاشیه و جایگاه آن نیز دستخوش تغییر و تحولاتی گردید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در این دوره با وجود تعدیل شدن حاشیههای فرشهای تصویری، حاشیه هیچگاه حذف نشده است و همواره بهعنوان جزئی ثابت و جداناشدنی بهحساب میآمده است. گرچه در پارهای از فرشها تناسبات رایج حاشیه رعایت نشده است، ولی همواره هویت محل بافت را به همراه داشته است. این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری آن ۷۹ فرش تصویری دوره قاجار بوده و شیوه گردآوری اطلاعات بهصورت ترکیب شیوه کتابخانهای و مشاهدهای بوده است.
آقای محمدرضا عابد،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
الف) پژوهش بنیادی یک ضرورت است، اما آیا اولویت هم هست؟
در حال حاضر پژوهشهای بنیادی گوناگونی در حوزه هنر- صنعت فرش دستباف ایران از سوی محققان و دانشجویان صورت میپذیرد که در جای خود ارزشمند و شایسته تقدیرند. انجام چنین تحقیقاتی به گسترش چشمانداز نگاه علمی به مقوله فرش دستباف و رسیدن به نگاهی جامع و فرادستی در این حوزه یاری میرساند و زوایای پنهان این هنر کهن و این گستره تاریخمند و آمیخته با فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی را بهتر و بیشتر آشکار میکند.
اما هنر- صنعت فرش دستباف در ایران همچنان به پژوهشهای کاربردی نیز نیازمند است. ارکان مختلف این هنر- صنعت و فعالان آن در همه ردههای فرایند تولید تا توزیع مشتاق دانستن ماحصل پژوهشهایی هستند که به افزایش بهرهوری، بهینه ساختن تولید، حفظ تندرستی عوامل تولید، بازارسازی و بازاریابی، نیرومند شدن در برابر رقبا، و ... بینجامد.
بررسی مجموعه مقالاتی که برای انتشار به گلجام میرسند نشان میدهد که گاه این نیاز مبرم تولیدکنندگان و عرضهکنندگان فرش ایران از یاد میرود و اولویت در پژوهشها بهجای تحقیقات کاربردی، جای خود را به پژوهشهای بنیادی داده است.
تدبیری باید.
ب) از زوایای مختلفی به فرش بنگریم.
فرش دستباف ایران کمتر از دو دهه است که آموزش دانشگاهی را تجربه میکند و در طول این سالها دانشجویان بسیاری در این رشته ردای دانش آموختگی بر تن کرده و عنوان کارشناس فرش را دریافت کردهاند. آشکار است که این جمعیت فراوان دانشگاهیان در حوزه فرش دستباف اصلیترین پژوهشگران این هنر- صنعت باشند، اما از یاد نبریم که فرش مقولهای گوناگون و چندوجهی است. از یک سو میراثی از فرهنگ و تمدن ایرانی و برجای مانده از تاریخی سترگ است، از سوی دیگر یک هنر ناب و نمادی از هنرهای ایرانی و اسلامی این سرزمین. از یک سو پایی در توسعه دارد و شاخصههایی همچون اشتغالزایی و تکیه بر تولیدات بومی را با خود دارد و از سوی دیگر رنگ و بوی اقتصادی گرفته و بهعنوان یکی از اقلام صادرات غیرنفتی کشور نقشی در ارزآوری دارد.
این چندوجهی بودن میطلبد که در پژوهشها نیز از زوایای مختلفی بدان پرداخته شود و لزوم در نظر گرفتن فرش به عنوان عنصری بین رشتهای در امر تحقیق آشکار میشود. روانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، تاریخ، تبلیغات، ارتباطات، ادبیات و... هر یک میتوانند از منظری خاص با هنر- صنعت فرش دستباف همراه شوند و از این رو گلجام پذیرای مجموعهای از علوم خواهد بود.
ج) پژوهش زمانبر است؛ داوری نیز.
پژوهش امری دقیق، زمانبر و پروسواس است و داوری بر فرایند و نتایج پژوهش نیز کار آسان و سریعی نیست و به همان اندازه وسواس و دقت نظر میطلبد. بر بسیاری از نشریات علمی- پژوهشی همچون گلجام خرده گرفته میشود که چرا نظم در انتشار ندارند و دیر به دیر منتشر میشوند. یکی از پاسخها همین است که بر فرض که مقالاتی پرتعداد به دست گردانندگان نشریه برسد و بر فرض که بسیاری از این مقالات از رتبه و درجه علمی مطلوبی هم برخوردار باشند، باز هم کار آسان نیست و فرایند ارسال هر مقاله برای چند داور، تجمیع و تطبیق آرای داوران که گاه همنظر نیستند، رفت و برگشت مقاله بین داور و پژوهشگر برای تصحیح و تکمیل کاستیهای احتمالی و ... خود امری زمانبر است که موجب تأخیر در انتشار چنین نشریاتی خواهد شد.
هرچند که میتوان از داوران مقالات انتظار داشت سرعت عمل بیشتری داشته باشند، اما انتشار با تأخیر بهتر از انتشار مقالاتی با سطح علمی کم و یا دارای کاستی است.
دکتر علیاصغر شیرازی، آقای حسام کشاورز،
دوره 7، شماره 20 - ( 12-1390 )
چکیده
در اواخر حکومت قاجار، بار دیگر طراحی نقشه فرش در اصفهان بهدست تعدادی از هنرمندان طراح مانند میرزا آقا امامی و محمدحسین مصورالملکی احیا شد. محمدحسین مصورالملکی معروف به حاج مصورالملکی که از هنرمندان شاخص اواخر قاجار و اوایل دوره بعد بهشمار میرود، هم در نقاشی و هم در طراحی فرش به ابداع و نوآوری روی آورد. از سویی در کار وی توجه به سنتهای طراحی و نقاشی صفوی جلوه برجستهای دارد. در همین راستا، مصورالملکی در طراحی نقشه فرش به برخی نقشههای فراموش شده صفوی از جمله شکارگاه پرداخت. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقشه فرشهای شکارگاهی مصورالملکی پرداخته شد و در همین راستا برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانهای سود جسته شد. بررسی این نقشهها آشکار ساخت که مصورالملکی در عین حال که نقوش شکارگاهی صفوی را وارد فرشبافی معاصر اصفهان کرد، بهسبب نگرش خاص خود، تغییر و تحولاتی در آن به عمل آورد. از جمله این تحولات، تغییر ترکیببندی به قالب عمودی و ایجاد افق رفیع در متن شکارگاه بود. وی در این نقشهها واقعگرایی را مطمح نظر قرار داد و علاوه بر استفاده از برخی عناصر تصویری جدید، مسئله تفکیک بین پسزمینه یا متن و عناصر شکارگاهی را که در فرشهای دوره صفوی وجود داشت، با تغییر عناصر پسزمینه از بندهای افشان به گلبوتهها و درختچههای کوچک، حل نمود. در واقع امر، کار او را میتوان ایجاد ارتباط منطقی بین طراحی فرش اصفهان در نیمه سده چهاردهم ه.ش. با سنتهای تصویری پیشین دانست.
دکتر سیدجلال الدین بصام،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
همواره شنیدن اخبار خوب مسرت بخش است و انسان تمایل دارد که در تمام زندگی این اخبار به وی برسد. در این ایام، خبر پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد را میتوان یکی از این اخبار خوب قلمداد کرد که بخشی از اهالی جامعه فرش از شنیدن آن خوشحال شدند. در کنار شنیدن اخبار خوش، انتظار به ثمر نشستن فعالیتهای جوانان نیز دغدغه ای است که همواره ذهن همگان را مشغول داشته است. در این فرصت سعی بر این است که با نگاهی گذرا به روند شکل گیری این دوره آموزشی، این دغدغه مطرح شود که مبادا این همه تلاش و امیدواری به ثمر ننشیند. از آنجا که روند تدوین و تصویب این دوره مشابهت زیادی با دورههای پیش داشته بنابراین این وضعیت را در ۴ پرده به مشاهده مینشینیم.
پرده اول:
سال ۱۳۷۴ چندین گروه از خبرگان فرش در آموزش و پرورش، سازمان صنایع دستی و جهاد سازندگی به صورت موازی اما جدا از یکدیگر شروع به تدوین دورههای آموزشی برای فرش دستباف در سطوح مختلف دیپلم، کاردانی و کارشناسی نمودند. خروجی جلسات این گروهها به صورت برنامههای درسی نمود پیدا کرد و به صورت گستردهای پذیرش دانشآموز و دانشجو در مدارس، مراکز آموزش عالی و دانشگاههای کشور آغاز شد.
در همان زمان عده قابل ملاحظهای از کارشناسان و خبرگان با طرح سؤالات مهم و اساسی نظیر چگونگی تأمین مدرس، امکانات آموزشی، کتاب و ... عکسالعملهای متفاوتی نشان دادند. برخی معتقد بودند که این کار باید کاملاً متوقف شود زیرا با خلأ جدی در تأمین پایههای اصلی تعلیم و تعلم، به نظر ایشان این کار اتلاف وقت و سرمایه است. در مقابل برخی معتقد بودند که با راهاندازی این دورهها به تدریج این موارد برطرف خواهد شد. در بین این دو نظر کاملاً متفاوت، افرادی نیز بودند که نظرات میانه داشتند.
در هر صورت قطار آموزش عالی فرش با سعی و تلاش بسیار به راه افتاد و دانشجویان زیادی جذب این رشتهها شدند. از سال ۱۳۷۵ به بعد شاهد رشد کمی این دورهها در دانشگاههای مختلف بودیم که با انگیزههای متفاوتی به باشگاه آموزش هنری فرش میپیوستند. در این بین برخی دانشگاهها بودند که به کیفیت نیز پرداخته و در زمینههای مختلف مدرس، کتاب و امکانات آموزشی اقدامات خوبی انجام دادند. البته تعداد این دانشگاهها در بین دانشگاههای دارای رشته فرش نسبتاً اندک محسوب میشود.
مشتریان این آموزشها، یعنی دانشجویان و بازار فرش، عکسالعملهای متفاوتی نشان دادند. هرچند که شاید بتوان برآیند کلیه اتفاقات رخ داده در آموزش عالی فرش را مثبت ارزیابی نمود، لیکن توقعات دانشجویان مشتاق به رشته فرش بیش از این بوده و دودلی بازار فرش نیز بیشتر. در سالهای نخستین برگزاری این دورهها، مطالبات دانشجویان عمدتاً حول کیفیت آموزشی میچرخید در حالی که در سالهای بعد، این مطالبات به نگرانی دانشجویان و ناامیدی دانشآموختگان از آینده شغلی گرایش پیدا کرد. هرچند که بدیهی است سیستم آموزش عالی تنها محملی برای انتقال دانش و مهارت به دانشجو به شمار میآید، ولی دانشآموختگان و دانشجویان این رشته انتظار داشتند که با کسب یک مدرک دانشگاهی بتوانند با استقبال بخش خصوصی یا دولتی مواجه شوند و به راحتی یک شغل مناسب پیدا کنند، موضوعی که در عمل بجز موارد نسبتاً معدود اتفاق نیفتاد.
در این بین آموزشهای علمی کاربردی که آموزش شاغلین یکی از اهداف اصلی آن بود نسبتاً موفقتر عمل کرد و میزان اشتغال دانشآموختگان این سیستم آموزشی ملموستر از بقیه دانشگاهها بود. به منظور بررسی وضعیت اشتغال فارغالتحصیلان سمینارها و همایشهای متعددی برگزار شد و سعی شد که این موضوع ریشهیابی شود. اکثر دلایل عدم موفقیت، یا بهتر بگوییم موفقیت کمتر این دورهها در هدایت دانشجویان به سمت بازار کار، به جهت گیری اشتباه در تدوین برنامه آموزشی، کمبود مدرس مناسب، کمبود منابع علمی، کمبود امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی، عدم تناسب محیط آموزشی برای تربیت دانشآموختگان مناسب برای ورود به بازار کار از یک طرف و از طرف دیگر دلایل موضع گرفتن بازار کار در مقابل دانشآموختگان فرش، آماده نبودن شرایط جذب دانشآموختگان در بازار کار، روند نزولی صادرات و تولید فرش دستباف و تأمین نشدن خواست بازار کار از دانشآموختگان اعلام میشد.
پرده دوم:
به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، یکی از مطالبات دانشجویان از مسئولین امر راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی بود. هرچند که راهاندازی دورههای آموزش عالی مخالفانی داشت، لیکن مخالفان ورود به تحصیلات تکمیلی بیشتر و جدیتر از آنها بود. تعداد زیادی از موافقان دورههای کاردانی و کارشناسی، با ورود فرش به سطح کارشناسی ارشد مخالف بودند. از سوی دیگر تعداد قابل توجهی دانشآموخته فرش در جامعه حضور داشتند که نیاز اجتماعی ایشان برای ادامه تحصیل فشار زیادی به مجموعه دستاندرکار فرش وارد میکرد. در کنار این دانشآموختگان نیز کارشناسانی بودند که به دلایل کارشناسی مختلفی با این امر موافقت داشتند.
موافقان تحصیلات تکمیلی به نیاز دورههای آموزش عالی به مدرس، نیاز جامعه علمی فرش برای تربیت محقق، نیاز دانشآموزان و دانشجویان به مؤلفین کتاب و مقاله در زمینه فرش اشاره داشتند. سوابق تولید علم در زمینه فرش نشان میدهد که در طول سالیان زیادی که تحقیق در زمینه فرش از سوی غربیها آغاز شد نزدیک به یک هزار عنوان کتاب و چندین عنوان فصلنامه به زبان غیر فارسی تولید و منتشر شده است. در حالی که در ایران کمتر از دویست کتاب در زمینه فرش تولید شده بود و از این تعداد حدود ۱۵ درصد آن کتب تحقیقی و دست اول و مابقی کتب تکراری و بعضاً ضعیف بوده است. در زمینه مجلات هم تقریباً تمامی مجلاتی که منتشر میشدهاند به دلیل فقر مالی و یا فقر منبع و مؤلف متوقف شدند. فصلنامه گلجام، از جمله معدود مجلاتی است که به صورت کاملاً علمی و با انجام مراحل داوری دقیق بر روی مقالات ارسالی موفق به انتشار بیست و یکمین شماره خود میشود. به این دلیل تربیت دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی میتواند به عنوان تربیت اشخاصی که در زمینه تولید علم اقدام خواهند کرد جایگاه ایران را در جهان ارتقا دهند.
از سوی دیگر، عده ای از موافقین تحصیلات تکمیلی با اشاره به ضعفها و کاستیهای موجود در بازار فرش معتقد بودند که راه اندازی این دورهها میتواند فکر جدیدی به مجموعه بازار فرش ایران تزریق نماید و جای کار برای سایر دانشآموختگان بازتر شود. با ورود دانشآموختگان تحصیلات تکمیلی در برخی شاخههایی که به شدت احساس ضعف میشود میتوان گامهای اساسی برای رفع معضلات فرش کشور برداشت. این شاخهها عبارتند از تولید فرش، طراحی، رنگرزی و بازاریابی و حضور در بازارهای جهانی.
مخالفین تحصیلات تکمیلی نیز به نوبه خود از جنبه آموزشی و بازار کار مخالفت خود را بیان میداشتند. به اعتقاد این افراد، همانگونه که در ۱۵ سال گذشته که آموزش عالی فرش راهاندازی شد و در زمینه تأمین استاد و کتاب درسی قدم جدی برداشته نشد اطمینانی برای اینکه برای دورههای تحصیلات تکمیلی این معضل- که اتفاقاً بزرگتر مینماید- به وجود نیاید نیست، بلکه برعکس میتوان با اطمینان گفت که این دورهها با کمبود استاد مواجه شده و موجب سردرگمی بیشتر دانشجویان شود. برخی اظهار میداشتند که آیا قرار است دوره های کارشناسی ارشد یک طراح را طراحتر کند یا یک رنگرز را رنگرزتر کند، یا به عبارت دیگر قرار است در این دوره چه چیزی به دانشجو آموخته شود که در دوره های پیش به وی ارائه نشده است. همچنین بدبینی این عده به بازار کار که از تجربه قبلی سرچشمه میگیرد اعلام میکند که دانشآموختگان این رشته چه تضمینی دارند که بازار کار از آنها استقبال کند. این دسته از دانشآموختگان احتمالاً مشکلات بیشتری در ورود به بازار نسبت به کاردانها و کارشناسها خواهند داشت.
در هر صورت همانند گذشته، کارشناسانی بودند که با واقع بینی بیشتر بین این دو دیدگاه کاملاً متفاوت دیدگاههای میانه را مطرح میکردند و معتقد بودند که با برنامهریزی بهتر از دورههای قبل میتوان مشکلات کمتری ایجاد نمود و به این ترتیب به تدریج ایده راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی فرش در میان مسئولین مقبولیت بیشتری پیدا کرد.
پرده سوم:
از سوی دانشگاههای مختلف مانند کاشان، هنر تهران، هنر اصفهان، تبریز و شاید دانشگاههای دیگر تحرکاتی در زمینه تدوین دوره کارشناسی ارشد فرش آغاز شد. با شروع این اقدامات پراکنده و نداشتن موضع روشن و مشخص از سوی مسئولین وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برای سامان دادن به این حرکت، مشخص شد که موافقین و افراد میانه زیادی به سامان یافتن موضوع خوش بین بودند. جلسات پراکندهای که در طول چند سال برگزار شد بالاخره منتج به نتیجه شد و برنامه درسی پیشنهادی دانشگاه کاشان تهیه و به وزارت عتف عرضه شد. در اینجا قابلیتهای شخصی مجموعه کارشناسان و مدیران دانشگاه کاشان نقش اساسی در هماهنگی تدوین دوره و کسب موافقت از مسئولین فرش کشور و مسئولین آموزش عالی برای تصویب این دوره داشت. دفتر برنامهریزی آموزش عالی وزارت که نقش اساسی در هدایت و هماهنگی تدوین برنامههای آموزشی دارد نتوانست به درستی از عهده این مهم برآید و تشتت حاصل از برنامه های موجود از نقایص این کار به شمار میآید.
در سال ۱۳۹۰ و پس از آن که با تلاش انجمن علمی فرش و تعدادی از دانشگاهها، نظر موافق وزارت عتف بر لزوم راهاندازی دورههای تحصیلات تکمیلی فرش جلب شد برنامه درسی تهیه شده توسط دانشگاه کاشان برای بررسی در اختیار گروهی که به پیشنهاد انجمن علمی فرش معرفی شده بود قرار گرفت. امید میرفت که علیرغم سستیهایی که قبلاً در کار دفتر برنامه ریزی آموزش عالی مشاهده شده بود، این بار پذیرفتهاند که کار باید با هماهنگی و به صورت اصولی انجام شود. طی یک ماه بررسی، اشکالاتی که در برنامه ارائه شده وجود داشت مشخص و قرار شد که اصلاحات برنامه توسط اعضای گروه که نمایندگانی از دانشگاههای مختلف بودند به دفتر برنامهریزی آموزش عالی ارائه شود. متأسفانه با پدیده نادر مدیریت این دفتر، برنامه ارائه شده بدون اینکه اجازه استمرار بررسی در این گروه داشته باشد و یا حتی در گروه هنر وزارت عتف مطرح شود، صرفاً با این ادعا که رئیس دانشگاه کاشان مدافع این برنامه است، توسط مدیر دفتر و با مسئولیت شخص ایشان (این جمله از ایشان است) به شورای برنامهریزی درسی ارائه و به تصویب رسید. هرچند که این موضوع مورد اعتراض این انجمن (و احتمالاً گروه هنر وزارت عتف) قرار گرفت ولی پاسخ مدیرکل محترم دفتر این بود که این اعتراضات برای ایشان ارزشی ندارد (این جمله هم قریب به مضمون از ایشان است).
پرده چهارم:
در مهر سال ۱۳۹۰ بر اساس مجوز وزارت عتف، نخستین گروه دانشجویان کارشناسی ارشد فرش در دانشگاه تبریز پذیرفته شدند و مشغول به تحصیل. از آنجا که برنامه درسی به مهر شورای برنامهریزی درسی وزارت عتف ممهور نشده بود بنابراین برای تحصیل دانشجویان این مقطع به صورتی که بعدها برای آنها مشکلی پیش نیاید با تدبیر مسئولین دانشگاه هنر اسلامی تبریز سرفصلهایی که قرار بود متعاقباً به صورت رسمی ابلاغ شود به دانشجویان ارائه شد. در سال ۱۳۹۱ با تغییراتی برنامه مصوب شده در شورای برنامهریزی درسی مجدداً مصوب شد و به مهر این شورا ممهور شد. قطعاً استادان، مدیران گروههای فرش و دانشجویان با کم و کاستیهای برنامه ابلاغ شده به خوبی آشنایی پیدا کردهاند.
کلام آخر:
در اینجا قصد نقد این برنامه نیست، ولی مشخص است که پرده آخر به پرده اول وصل میشود و این دور درجا زدن در آموزش عالی مشخص نیست که چه زمانی قرار است خاتمه یابد. هنوز راهبرد کلان وزارت عتف برای این دوره مشخص نیست، هنوز استادان برای ارائه این دورهها به خوبی تجهیز نشدهاند، هنوز منابع علمی کافی در دسترس دانشجویان این مقطع نیست، هنوز دانشگاهها برای ارائه این دوره به اندازه کافی تجهیز نشدهاند، هنوز بازار برای ورود دانش آموختگان این مقطع آمادگی ندارد و هنوز های زیادی که از قبل میدانستیم و میگفتیم ولی گوش شنوایی وجود نداشت.
آیا اکنون که این دورهها به لطف خدا راه افتاده است وظیفه استادان و دانشجویان و مدیران گروه فرش مانند سابق است؟ به نظر میرسد که این بار باید برخورد دیگری داشت و راه اندازی این دوره را باید به فال نیک گرفت و از فرصت به وجود آمده حداکثر بهره را گرفت. باید تلاش کنیم تا نقاط ضعف را برطرف کنیم. استادان با تعمق بیشتر در سرفصل دروس و آمادگی بهتر، مطالب جدیدی که نیاز دانشجویان است را استخراج کرده و ارائه نمایند و همچنین در تألیف کتب علمی و درسی مورد نیاز تلاش نمایند. دانشجویان با علم و آگاهی یافتن از وضعیت موجود آستین همت بالا زده و خود برای شناسایی و کمک به رفع کمبودها اقدام کنند. مدیران گروه فرش با ایجاد ارتباط با مسئولین فرش و آموزش عالی زمینههای برطرف کردن مشکلات بیرونی دانشگاه را فراهم نمایند. دست آخر این که مسئولین فرش و آموزش عالی سعی نمایند که بجای ارائه آمار عملکرد فعالیت خود، هزینه های مالی و انسانی فراوانی که برای تربیت این دانشجویان صورت میگیرد به درستی راهبری شود و گرهی از گره مشکلات فرش کشور را باز کند.
خانم ندا فخر، دکتر امیرحسین چیت سازیان، دکتر الیاس صفاران،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
نقش پرنده همواره از جایگاه مهمی در آثار ادبی، تاریخی و هنری ایران برخوردار بوده است. پرندگان، در پهنه هنرهای این سرزمین و از جمله هنر صناعی فرش، به اشکال گوناگون نمایش داده شدهاند. نقشمایه پرنده چه بهصورت تجریدی و یا طبیعتگرایانه در فرشهای تمام مناطق ایران حضور یافته است. در این نوشتار، ابتدا به جایگاه پرنده در ادبیات و هنر ایران پرداخته شده و سپس مفاهیم پرنده و حضور آن در فرش خشتی چهارمحال و بختیاری بررسی گردیده است. این مقاله یک پژوهش توصیفی است که برای جمعآوری اطلاعات نظری از روش کتابخانهای و اسنادی– تاریخی، منابع مکتوب و تصاویر بهره گرفته شده است. در طی آن با ارائه تصاویری از نقشمایه پرنده بر فرش خشتی چهارمحال و بختیاری، به بررسی محتوایی و تصویری آن بر این فرشها پرداخته شده است.
آقای فیصل مرداسی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
فرش دستباف یک محصول مهم تولیدی ایران است که عمدتاً با هدف صادرات تولید میشود و بهدلیل جنبههای فوقالعاده قوی هنری، علاقمندان زیادی در سطح جهان بهخصوص در کشورهای غربی دارد. مؤلفههای هنری با آمیختهای از فرهنگ، آداب، رسوم، مذهب و معماری ایرانی-اسلامی همراه با تنوع بالا در طرحها و نقوش و رنگها، فرش دستباف ایرانی را از یک کفپوش ساده و تجاری کاملاً متمایز کرده و نام و نشان تجاری باارزشی در اذهان حک کرده است. این محصول همانند سایر تولیدات در بستر زمان و برای پاسخگویی بهنیاز تولیدکنندگان از فنآوری بهره میبرد. اگرچه ضریب نفوذ فنآوری در فرش با کندی قابل محسوسی رشد میکند. موضوع این نوشتار پیرامون استفاده از فنآوری در مرحله بافت از زنجیره تأمین است که با اختلاف نظر زیاد همراه بوده است. در سایر حلقههای زنجیره تأمین از جمله ریسندگی، چلهکشی، رنگرزی، طراحی و نقاشی، پرداخت، تبلیغات، بازاریابی، فروش و صادرات با حساسیتهای متفاوتی از فنآوری استفاده میشود. در این مقاله سعی میشود با موشکافی ابعاد موضوع و با استفاده از نظرات خبرگان بهویژه دستاندرکاران تشکلهای تولیدی و صادراتی و دانشگاهی داخلی و خارجی (اتحادیه واردکنندگان فرش دستباف ایرانی در اروپا) و معاونت فنآوری ریاست جمهوری با انجام جلسات متعدد در وزارت بازرگانی سابق و مرکز ملی فرش، اثر استفاده از دستگاههای مکانیکی بافت بهجای بافندگان مورد بررسی قرار گیرد. بدیهی است بهدلیل تفاوت دیدگاهها در این ارتباط، نگارنده با استفاده از مباحث مطرح شده در نهایت خود بهجمعبندی میپردازد.
آقای حسام کشاورز، دکتر محسن مراثی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
از پیامدهای جنگ طولانی در افغانستان ظهور بافتهای بهنام «فرش جنگ» است. در این مقاله سیر تحول فرش جنگ افغانستان با روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و دادههای تحقیق بهصورت کتابخانهای و مشاهدهای گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان داد که فرش جنگ افغانستان از آغاز پیدایش تاکنون به سه نسل متفاوت قابل تقسیم است. در نسل اول فرش جنگ که به دوره جنگ شوروی با مجاهدین افغان باز میگردد، هنوز تداوم سنت فرشبافی افغانستان مشاهده میشود. اما از حدود ۱۹۹۰ تا به امروز نقشمایههای سنتی جلوه کمتری در این فرش داشته است. در نسل دوم فرشهای جنگ که اغلب توسط پناهندگان افغان بافته شده است، بهتدریج تصویر سلاحها و ادوات نظامی در کنار نقوش سنتی بافته شده و در نهایت سهم بیشتری از فضای فرش را به خود اختصاص میدهند. نسل سوم فرش جنگ که طرح و نقش آن حوادث یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا و عواقب آن را نمایش میدهد، جلوهای بهشدت سیاسی بهخود میگیرد و در مقابل با کاهش کیفیت مواجه میگردد.
خانم نعیمه جلیلیان، آقای سید ابوتراب احمدپناه،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
فرش یکی از کهنترین و با سابقهترین هنرهای سنتی است که علاوه بر رفع نیازهای کاربردی، بازگو کننده اعتقادات، باورها، اساطیر و مفاهیمی از این دست است. این مفاهیم در بستر فرش با نقوشی رنگین و زیبا با الهامات ذهنی نمود مییابند. در این نوشتار، علاوه بر شناسایی نقوش حیوانی در هنر فرش روستایی حوزه همدان و دستهبندی آنها به سه دسته چهارپایان، پرندگان و آبزیان، تأثیرات دینی-اسطورهای نقوش منطقه تشریح میگردد. در بین نقوش حیوانی بهدست آمده، از میان پرندگان عقاب و طاووس، در بین آبزیان ماهی، لاکپشت و خرچنگ و از گروه چهارپایان، بز جملگی حامل مفاهیم برکت و باروری هستند.
آقای سید محمد مهدی میرزاامینی، آقای داریوش کاظم پور،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
دوره صفویه در تاریخ قالیبافی ایران همواره بهعنوان عصر طلایی این هنر شناخته شده که علاوه بر زیبایی طرح و نقش و رنگ مفاهیم ارزندهای بر پهنای قالی آن نقش بسته است. نقش شیر یکی از آن نقوشی است که در بیشتر قالیهای صفویه در حالتهای مختلف نقش بسته است چنانکه در این قالیها هم در مقام صیاد و هم در جایگاه صید به تصویر درآمده است. تکرار و تأکید بر این نقش که در فرهنگ ایرانی و اسلامی و دیدگاه عرفا همواره معانی نمادین مختلف و بعضاً متضادی داشته است این پرسش را مطرح مینماید که شیر در قالیهای صفویه دارای چه مفاهیمی است. از طرفی در اشعار و آرای مولانا نیز شیر مفاهیم متفاوتی دارد. در نظر مولانا شیر نماد حق تعالی و اسماء و صفات وی، نماد قضای الهی، نماد انسانهای اهل فضیلت، نماد اولیاء، نماد رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) ، نماد عقل، نماد عشق، نماد اندیشه و حتی نماد نفس اماره است؛ اما در نظر او از شیر، مفهوم انسان و انسان کامل استنباط بیشتر میشود. در مطالعه بصری و معنایی نقش شیر در قالیهای صفویه نیز ارتباط معناداری بین شیر در قالیهای صفویه و نظر مولانا مشاهده میشود. نقش شیر در بیش از ده نمونه از قالیهای بررسی شده در حالتهای متفاوت و جایگاههای مختلف مشاهده شده که همگی مؤید آن است که شیر بر پهنه قالی در کشاکشی صعب و دشوار نهایتاً به مرکز هستی که همان ترنج قالی باشد میرسد و در آن به درجه شیرمردی نایل میآید. این مفهوم در نظر مولانا نیز انعکاسی روشن دارد. مطالعه انجام شده بهشیوه اسنادی و بررسی مشاهده موردی نمونه قالیهای دوره صفویه با استفاده از روش تحلیل محتوا و تطبیق نمونهها صورت پذیرفته است.
خانم ماهمنیر شیرازی، خانم مینا طلایی،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
در اثر گسترش روابط گورکانیان هند با پادشاهان صفوی، تأثیرات مختلفی از هنر ایران در هنر هند قابل بررسی است. این تأثیرات در حوزه هنر نگارگری، فرش، معماری و هنرهای وابسته به آنها فراوان است. بسیاری از طرحها و نقشهها در حوزه فرش از طریق هنر نگارگری ایران در قلمرو گورکانیان هند رواج یافت. هنرمندان نگارگر فراوانی بهویژه از زمان شاه طهماسب از دربار صفویان به هندوستان کوچیدند و آثار بسیاری برای ایشان تولید و شاگردان فراوانی تربیت نمودند. از اینرو هدف این مقاله ریشهیابی و تطبیق طرح و نقشه فرشهای صفوی در نگارههای گورکانیان هند است. از این رو سؤالهای اصلی این مقاله عبارتند از: (۱) علت بازتاب نقش فرشهای ایرانی در نگارههای دوره گورکانیان چیست؟؛ (۲) نقوش فرشهای ایرانی بازتاب یافته در نگارههای مذکور کدامند؟ روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی- تحلیلی و روش جمعآوری اطلاعات آن کتابخانهای است. نتایج تحقیق نشان میدهد که علت بازتاب نقش فرشهای ایرانی در نگارههای گورکانیان هند، علاقهمندی پادشاهان مغولی هند به هنر و روابط حسنه با حکومت صفوی از یکسو و مهاجرت هنرمندان ایرانی در عهد شاه طهماسب و بهرهبرداری از ایشان در سالهای مذکور از سوی است. اگرچه نقوش فرشهای بازتاب یافته در نگارههای هندی نیز تحت تأثیر هنرمندان ایرانی است که البته بومی کردن عناصر گیاهی در نقشه فرشها از شیوه تجریدی به طبیعی، بهدست هنرمندان هندی انجام پذیرفته است.
آقای مهدی کاتب،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
نقش بنگاههای کوچک و متوسط SMEs در اقتصاد و بهرهوری و اشتغالزایی کشورهای در حال توسعه از اهمیت ویژهای برخوردار است. بدین لحاظ بررسی وضعیت و جایگاه و موقعیت تجاری و سودآوری آن بهمنظور بقاء و خلق ارزش برای مصرفکنندگان از دیگر نکات مهم است. صنعت فرش دستباف ایران با برند بینالمللی و جایگاه ملی بهعنوان تنها محصولی است که با توان نیروی انسانی ماهر و هنرمند ایرانی و با استفاده از منابع بومی ضمن پاسخگویی به تقاضای داخلی، جلب مشتریان بسیاری در جهان را موجب شده است و علیرغم این که سهم صادراتی آن نسبت بهسایر کالاهای داخلی روند کاهشی دارد، ولی نخبگان و بعضی از فعالان این صنعت در چند سال گذشته همچنان گوی سبقت را نسبت به رقبای داخلی و خارجی ربودهاند و موفقیتهای چشمگیری را در توسعه و رشد این محصول داشتهاند. شناسایی و اولویتبندی عوامل تأثیرگذار بر رشد بنگاههای کوچک و متوسط صنعت فرش در تجارت بینالمللی و میزان تأثیر هر یک از متغیرها میتواند برای سایر فعالان و ذینفعان بخش خصوصی و تعاونی و برنامهریزان و سیاستگذاران حوزه صنعت فرش مؤثر واقع شود. مطالعه حاضر پاسخ به این سؤال است علیرغم روند کاهشی صادرات صنعت فرش، چه عواملی باعث رشد برخی از بنگاههای (SMEs) صادر کننده فرش شده است. محدوده جغرافیایی شامل صادرکنندگان فرش دستباف کل کشور در طی سالهای ۱۳۸۰-۱۳۹۰ است. روششناسی این پژوهش از نوع علّی-ارتباطی است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که بهمنظور بررسی روایی آن، در اختیار صاحبنظران و کارشناسان قرار گرفت و پایایی ابزار پژوهش نیز با انجام آزمون مقدماتی از طریق تکمیل ۳۰ پرسشنامه تأیید شد. ضرایب آلفای کرونباخ برای بخشهای مختلف بین ۷۵/۰ تا ۸۴/۰ بهدست آمد. جامعه آماری این تحقیق ۱۲۴ نفر از صادرکنندگان فرش دستباف هستند که طی سالهای ۱۳۸۰-۱۳۹۰ سالانه بیش از یک میلیون دلار صادرات فرش دستباف داشتند و بهعلت محدود بودن جامعه آماری (۱۲۴=N) از روش سرشماری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که میانگین میزان صادرات بنگاههای تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دستباف ۵/۴ میلیون دلار است. متغیر وابسته تحقیق رشد بنگاههای کوچک و متوسط صنعت فرش در تجارت بینالمللی که بیانکننده میزان فروش، سود و صادرات کالاست MacMillan & Day, ۱۹۸۷)) و متغیرهای مستقل شامل توانایی و ظرفیتها، نیازها (انگیزهها و محرکهای رشد)، منابع و فرصتها است (Davidson, ۲۰۰۶). نتایج همبستگی حاکی از آن است که بین متغیرهای نیازها و فرصتها با رشد بنگاههای تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دستباف رابطه مثبت و معنیدار در سطح ۹۹ درصد وجود دارد. بررسی ضریب همبستگی اسپیرمن تأثیر متغیرهای نیازها و فرصتهای بنگاههای تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دستباف بر رشد را نشان میدهد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان دادند که این دو متغیر (نیازها و فرصتهای بنگاههای کوچک و متوسط صادراتی فرش در تجارت بینالمللی) توانایی تبیین ۴/۳۸ درصد از تغییرات متغیر رشد این بنگاهها را دارا هستند.
دکتر محمدجواد کارآمد،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
میزان وضوح نقش فرش یکی از عوامل تأثیرگذار بر جلوه بصری فرش است که در این مقاله برای اندازهگیری آن مقدماتی فراهم آورده شده است. ابتدا عوامل مختلف مؤثر بر میزان وضوح نقش فرش تجزیه و تحلیل شده و بهنحو مناسبی فرموله شدهاند که از معادله حاصله میتوان بهعنوان مبنای نظری مناسبی برای اندازهگیری میزان وضوح نقش فرش استفاده کرد. سپس با شبیهسازی تشکیل نقش بر روی فرش، تأثیر مراحل مختلف تبدیل نقشه فرش به نقش فرش بر میزان وضوح این نقش بررسی شده است.
خانم لیلا نفیسی نیا، دکتر محمد تقی آشوری،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
میتوان گفت بخشی از هویت فرهنگی-هنری و حتی ملی ما با فرش عجین و مرتبط است. تاریخ فرش ایران، پرافتخار و درخشان بوده است، هنرمندان این رشته تنها با اتکای به گذشته غنی و پربار این هنر و مسیری که تاکنون پیموده است و با دمیدن روح خلاقانه به آن میتوانند آن را همچنان زنده نگهدارند. از اینرو یکی از وظایف پژوهشگران و محققان این رشته معرفی گذشته غنی فرش ایران و هویت تاریخی آن است. در این مقاله تلاش شده است تا بر اساس یک مطالعه کتابخانهای و میدانی ویژگیهای تاریخی-هنری و نمادشناسی یکی از معروفترین نقوش فرش ایران یعنی نقش هراتی در حوزه جغرافیای فرش ایران مورد بررسی قرار گیرد و ریشههای تاریخی این نقش معرفی شود و نهایتاً به چند سؤال زیر پاسخ داده شود. ساختار نقش هراتی چیست ؟ منشأ نقش هراتی چیست؟ انواع نقش هراتی کداماند؟
دکتر امیرحسین چیت سازیان،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده
یکی از برتریهای نظام فرشبافی ایران نسبت به بسیاری از نظامهای نوخاسته فرش جهان، سابقه طولانی و غنای فرهنگی و تجارب ارزشمند نسلهای متعدد هنرمندان اعصار ایران است که امروزه برای ارتقاء و تعالی این هنر صناعی کهن قابل بهرهبرداری است. «مدیریت دانش» یکی از مهمترین فرایندهایی است که میتواند این بهرهبرداری را ساماندهی کرده و برتری کیفی و برند فرش ایران و جایگاه برتر آن در جهان را حفظ نماید.
براساس تعاریفی که از مدیریت دانش ارائه شده است، این مدیریت، فرآیندی است که به سازمان یا نظام کمک میکند تا اطلاعات و مهارتهای مهم و تجارب ارزشمند و دانش ضمنی و سرمایه فکری و معنوی که بهعنوان حافظه نظام محسوب میشود و بسیاری از آنها به صورت ارزیابی نشده و پنهان وجود دارند را براساس هدفگذاری و اهداف معین، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و تقویت نموده و جهت بهرهبرداری، بازآوری و منتشر نمایند.
یکی از عرصههایی که مدیریت دانش در آن ضرورت دارد، هنر صناعی فرش در ایران است، چه فرش دستباف علیرغم قدمت از جمله حوزههایی است که دانش و اطلاعاتش کمتر از بسیاری از عرصهها گردآوری و مکتوب گردیده و حتی دیرتر از عمده آنها از این حیث مورد توجه واقع شده است.
دانش فرششناسی که عمدتاً از غرب آغاز گردیده بیش از ۱۴۰ سال عمر رسمی ندارد. در ایران هم این روند که با تألیف یکی دو اثر در اواخر قرن سیزده خورشیدی شروع شده تا دهههای ۵۰ و ۶۰ سده چهاردهم به کندی حرکت نموده است. شاید بتوان گفت از زمانی که سمینارهای ملی تحقیقات - که ابتدا از وزارت جهاد سازندگی آغاز شد و در وزارت بازرگانی تداوم یافت - و آموزش عالی فرش که در دهه هشتاد شکل گرفت و منجر به تأسیس انجمن علمی فرش ایران گردید، به سمت و سوی نظاممندی گرایش یافت.
حرکت ارزشمند تهیه و تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران از سوی این انجمن را میتوان نمونه مناسبی در این راستا برشمرد، اما هرچند که انجمن را میتوان طلایهدار این استراتژی در بحث و عمل در نظر گرفت، اما این راهبرد نباید به این حرکت و یک سازمان غیردولتی منحصر گردد، بلکه همه اعضای انجمن، پژوهشگران، مؤلفان ارجمند، اعضای هیئت علمی و مدرسان محترم دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و نیز هنرستانهای کار-دانش و حتی آموزشگاههای فنی و حرفهای دولتی و غیردولتی میتوانند این رسالت را بر دوش گیرند و در این فرآیند ضروری ایفای نقش نمایند.
انجمن میتواند به عنوان هماهنگ کننده این فرآیند با برنامهریزی و هدفگذاری، سازماندهی لازم را برای شناسایی، انتخاب و بهدست آوردن اطلاعات و دانش آشکار و نهان و تجارب نهفته در سینههای هنرمندان فرش کشور و کشف سرمایه فکری و معنوی آنها در ابعاد مختلف آغاز کند و با کمک دانشجویان و دانشپژوهان و با نظارت استادان و محققان ذیصلاح آنها را تدوین و مستند نمایند تا پس از آن پایهای برای توسعه و تقویت این معارف فراهم شود تا جهت بهرهبرداری آماده گردد.
تجربه تدوین دایرهًْالمعارف فرش ایران که در ده حوزه تخصصی: «طرح و نقش و زیباییشناسی»،” «رنگرزی»، «دانش فنی و فناوری»، «مواد اولیه»، «مرمت و تکمیل»، «اقتصاد و بازرگانی»، «تاریخ فرش»، «جغرافیا و سبکشناسی»، «سازمان و مدیریت»، «فرهنگی و اجتماعی» در اختیار قرار دارد میتواند با کمک گروههای تخصصی انجمن، این راهبرد اساسی و ضروری را در این مقطع زمانی ساماندهی نماید. اما علاوه بر آمادگی و تحرک بیشتر این گروههای تخصصی، به عزم جدی هنرمندان، استادان، پژوهشگران و دانشجویان دلسوز فرش و نیز مساعدت و کمکهای مالی و پشتیبانی متولیان حاکمیتی و غیرحاکمیتی امر پژوهش و فناوری کشور و بهویژه متولیان فرش دستباف کشور همچون مرکز ملی فرش ایران، شرکت سهامی فرش ایران، کانون هماهنگی دانش صنعت فرش کشور و دانشگاههای مجری آموزش عالی فرش نیاز دارد.
راهبرد مدیریت دانش در نظام فرش دستباف ایران ضرورتی اساسی در برهه زمانی حاضر است که تعامل سه رکن متولیان فرش دستباف، هنرمندان و دانشپژوهان فرش و هماهنگ کننده علمی (انجمن) میتواند استعداد و پتانسیل نهفته در نظام فرش را به سلاحی برنده در عرصه رقابت جهانی تبدیل نموده و حفظ و ارتقاء جایگاه فرش ایران را با خواست و یاری خالق یکتا پی بگیرد.