76 نتیجه برای قالی
عبداله میرزایی،
دوره 15، شماره 36 - ( 12-1398 )
چکیده
گستردگی جغرافیایی تولید قالی در ایران باعث شده است شیوه های متنوعی در جهت خوانا کردن طرح های سنتی و تبدیل آنها به نقشه های قالی به کار گرفته شود. امروزه دو شیوه متمایز و فراگیر در تهیه نقشه قالی های شهری ایران به پیشگامی اصفهان و تبریز رایج است. هدف این پژوهش تبیین علل بروز تفاوت در شیوه های رنگ و نقطه کاری نقشه های قالی این مناطق میباشد. بدین منظور نخست با مقایسه تطبیقی شیوه های رنگ و نقطه کاری نقشه های قالی اصفهان و تبریز، وجوه تفاوت آنها استخراج گردید. سپس دلایل بروز تفاوت ها، با تاکید بر عوامل ساختاری و فنی قالی های این مناطق مورد مطالعه کیفی قرار گرفت. نتایج نشان دادند، سبک های رایج طراحی و تولید در هر منطقه و میزان درک متقابل مجموعه عوامل انسانی درگیر در نظام تولید نسبت به کنش های همدیگر، نقش محوری در تغییر شیوه های رنگبندی و نقطه کاری نقشه های قالی دارد. در شهر اصفهان سنت گرایی عوامل تولید قالی و پایبندی آنان نسبت به وضعیت نهادینه شده باعث تداوم استفاده از طرح های کلاسیک و سنتی در نقشه های قالی و پیرو آن عدم نیاز به ابداع شیوه های متنوع شده است. از طرفی گرایش ذاتی و تاریخی به نوآوری و تجدد در بین عوامل تولید قالی تبریز باعث شده است تا طراحان قالی این شهر تمام تلاش خود را در جهت شخصی سازی کنش ها با گرایش به استفاده از نقوش تزیینی واقعگرا و گل های ترکیبی و فرنگی انجام دهند. از این رو بدون تغییر در شیوه های سنتی رنگ و نقطه، این نقشه ها برای اکثریت بافندگان قالی قابل خوانش نخواهند بود. طراحان قالی تبریز برای حل این مشکل و با علمِ به توانمندی بافندگان خبره و باتجربه، اقدام به ابداع شیوه ها و تکنیک های متنوع جهت خوانا کردن نقشه ها نموده اند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است که با رویکرد کیفی و به صورت توصیفی-تطبیقی به انجام رسیده است.
ساسان سامانیان، ساره بهمنی،
دوره 15، شماره 36 - ( 12-1398 )
چکیده
مجموعه موزه فرش ایران شامل با ارزشترین نمونههای قالی ایران از قرن نهم هجری تا دوره معاصر است و از منابع غنی تحقیقی برای پژوهشگران و هنر دوستان به شمار می آید. در موزه فرش انواع گلیمها و فرشهای دست بافت، با توجه به مرغوبیت و قدمت آنها و با در نظر گرفتن ویژگیهای قالی ایران از لحاظ رنگ آمیزی، طرح، نقش، بافت و تنوع مناطق قالی بافی حفظ و نگهداری میشود. این موزه در دو طبقه ساخته شده که طبقه اول آن محل نمایش دائمی 150 قطعه فرش و طبقه دوم آن جهت برگزاری نمایشگاه های تخصصی و فصلی در نظر گرفته شده است.
در این پژوهش که از نوع تجربی - تحلیلی است و با بررسی های محیطی، نمونه برداری و همچنین مطالعات کتابخانه ای و آزمایشگاهی صورت پذیرفته؛ به شناخت و معرفی میزان نور مناسب جهت نگهداری قالی های موزه ای با الیاف طبیعی همجوار پرداخته شده است، بنابراین برای اجرای آزمون مقاومت کششی قالی های موزه ای به دلیل اینکه انجام آزمون ها بر روی قالی های موزه ای امکان پذیر نیست و نیاز به بافت قالی هایی منطبق با جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق بوده، بافت نمونه هایی با الیاف طبیعی پشم، پنبه و ابریشم انجام پذیرفت. در نهایت با توجه به داده های حاصل از آزمون استحکام کششی قالی در راستای طول و عرض نمونه ها، آنالیز واریانس، آزمون های توکی و LSD می توان نتیجه گرفت که نور تاثیر تخریبی بر روی قالی گذاشته و مقاومت کششی قالی را کمتر کرده و بر روی مقاومت کششی قالی ها تاثیر معناداری دارد.
سمیه صالحی، حجت اله رشادی، حسین نوروزی قره قشلاق،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده
سلطانآباد نام یکی از مناطق مشهور قالیبافی ایران است که بعدها به اراک تغییر نام یافت و در گذشته فرشهایی به سبک روستایی در این منطقه تولید میشده است. در دوره قاجار با فراهم آمدن زمینه فعالیت شرکتهای چندملیتی مانند زیگلر در این منطقه، سلطانآباد به یکی از قطبهای تولید و صادرات فرش ایران تبدیل میشود. این روند موجب تغییر سبک قالی این منطقه از روستایی به شهری می شود و شیوه تولید از تولید برای خود(خودفرمایی) به تولید طبق سفارش (کارفرمایی)تغییر پیدا میکند. در این میان زنان که وظیفه بافت این قالیها را به عهده داشتهاند با رونق بازار فرش منطقه خود، نقش اقتصادی و اجتماعی جدیدی مییابند.
اما برخلاف رشدی که باتوجه به رونق اقتصادی و اشتغال و درآمدزایی برای قالیبافان انتظار میرفت، این تحولات، تاثیراتی متفاوت بر قالیبافی این منطقه و در نتیجه جایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان قالیباف سلطانآباد برجای میگذارد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به جستجوی آن تأثیرات پرداخته شده است نتایج نشان میدهد در مسیر گذار از خویش بافی(خودفرمایی) به سفارش بافی(کارفرمایی)، آزادی و احساس زن قالیباف را نسبت به رنگپردازی و نقشاندازی قالی خود نادیده گرفته و اختیار وی در خلق و آفرینش قالیاش از وی سلب شده است میتوان اینگونه بیان کرد که تحولات اجتماعی و اقتصادی این دوره نهایتا منجر به عدم تحقق حقوق اقتصادی و اجتماعی زنان قالیباف این منطقه و تنزل شأن اجتماعی حرفه قالیبافی شده است که کم و بیش تاکنون ادامه دارد.
بهزاد وثیق،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده
انسجام هندسی، میزان پیچیدگی نقوش و ارتباط عناصر و شکل در قالی به عنوان محصولی فرهنگی میتواند بیانگر دیدگاههای زیباییشناسانه بافندگان باشد. در این تحقیق با تمرکز بر قالی بختیاری تلاش شده است تا روشهای بیانی تصویر در آن بررسی شود. جهت بررسی تصاویر دو رو گشتالت و کاپلان هر کدام ظرفیت های تحلیلی داشته که با توجه به هدف تحقیق لازم است تا مدلی مشترک از این دو تئوری طرح گردد. روش تحقیق در این مقاله شامل تحلیل هندسی نقوش قالی بر مبنای مدلی حاصل از برهمکنش دو تئوری کاپلان و گشتالت است. براساس این مدل، تصویر قالیهای مختلف از 10 شهر بافنده قالی بختیاری، بررسی شده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و مشاهده شخصی نگارنده است. نتایج نشان میدهد که انواع چهارگانه قالی بختیاری، یلمه، خشتی، گلدانی و لچک-ترنج، علیرغم تنوع در سازماندهی تصویری؛ در جزئیات و کلیات تصویر از یک نظام بیانی مشخص پیروی مینماید. بر این اساس با وجود فقدان مؤلفه رمز و راز در مدل کاپلان، واجد تمامی مؤلفههای ادراکی است و از این رو نظام تصویر در قالی بختیاری دارای چارچوبی مدون و سطح خوانایی بالایی است.
علی پیری، محمدکاظم حسنوند، مرتضی فرهادیه،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده
موضوع شکار و گرفت و گیر حیوانات در دوره صفویه در ترکیب بندی های گوناگون در نقشه های قالی بازتاب یافته است و با نقشه های افشان، ترنجی و لچک و ترنج تلفیق شده است. یکی از نمونه های قابل توجه قالی با نقشه لچک و ترنج شکارگاه، قالی محفوظ در موزه پولدی پتزولی میلان است. در این قالی صحنه های پر جنب و جوش شکار به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین روش طراحی نقشه این قالی صورت گرفته است. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل ساختاری و بر اساس استانداردهای موجود حاکم بر طراحی قالی ایران در دوره صفویه صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که نقشه این قالی دارای طرحی دولایه است. طراحی لایه اول که طرح لچک و ترنج است به روش یک چهارم صورت گرفته و با ایجاد تغییر در جزییات طرح به صورت یک دوم در آمده است و در لایه دوم، صحنه شکار به صورت سراسری به یک دوم نقشه قالی افزوده شده است. اجزای مورد استفاده در نقشه این قالی عبارتند از: ترنج، کتیبه، سرترنج، لچک، زمینه، حاشیه و صحنه شکار که نقش غالب در زمینه این قالی را به خود اختصاص می دهد. واگیره ترنج به روش یک شانزدهم طراحی شده و پس از سه بار تکرار به صورت یک چهارم در آمده است. سپس توسازی ترنج به روش یک چهارم انجام شده است. پس از تکمیل واگیره ترنج، کتیبه و سرترنج به صورت یک دوم به آن افزوده شده و همان بخش به عنوان لچک قالی مورد استفاده قرار گرفته و زمینه با نقوش ختایی تزیین شده است. این قالی دارای چهار ردیف حاشیه است. حاشیه خارجی و حاشیه اصلی به روش واگیره ای انعکاسی و دو حاشیه داخلی به روش واگیره ای انتقالی (سرهم سوار) طراحی شده است.
بنت الهدی یعقوبی، محمد خراسانی زاده،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده
فرش «بهرام گور و هفت گنبد» موجود در موزه فرش ایران، از قالیهای تصویری دوره قاجار است که یکی از داستانهای «هفت پیکر» نظامی گنجوی، در خصوص ازدواج بهرام با شاهزادگان هفت اقلیم را روایت میکند. این فرش تا به حال، از جهات مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته، ولی به پیوند این فرش با معماری قاجاری توجهی نشده است. در این مقاله، سعی بر آن است که، عناصر و آرایههای معماری موجود در فرش استخراج شده وبه این پرسش پاسخ داده شود که: سبک معماری رایج دوران قاجار، چه نمودهایی در فرش «بهرام گور و هفت گنبد» داشته است؟ روش این تحقیق، توصیفی – تحلیلی و تاریخی، و گردآوری مطالب و اسناد، به شیوه کتابخانهای بوده است. در این پژوهش، پس از بررسی داستان بهرام گور و هفت گنبد، برخی ویژگیهای معماری عصر قاجار بیان شده و پس از آن، عناصر معماری این عصر، با تصاویر منقوش فرش نامبرده، مقایسه شدهاند. بسیاری از ویژگیهای سبکشناسانه معماری قاجاری از قبیل: منارههای باریک، گنبدهای پیازیشکل، ستونهای مزین، پنجرههای ارسی، بادگیر، کوشک و کتیبهها، به شیوهای هنرمندانه در این فرش ترسیم شده و طراح این اثر بهخوبی توانسته، طرز فکر و سبک زندگی اشرافزادگان قاجار که احتمالأ سفارشدهندگان یا مشتریان این فرش بودهاند، را نمایان سازد و در قالب تار و پود فرش، شرایط اجتماعی، فرهنگی و هنری عصر خود را به نمایش بگذارد. به طور کلی میتوان، فرش «بهرام گور و هفت گنبد» را حلقه واسطی میان ادبیات غنایی، نگارگری ، هنر قالیبافی و معماری دانست.
سیده معصومه شاه چراغ، علیرضا طاهری، فرنوش شمیلی، ابوالقاسم دادور، ناهید عبدی،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده
قالیچهی تصویری «شتر لیلی» متعلق به دورهی قاجار است که تصویر مرکزی در آن را پیکر بزرگ شتری «درون ترکیبی» اشغال نموده که در شکل بیرونی به صورت واقعگرایانه بوده و درون آن از تعداد زیادی نقوش انسانی و حیوانی کوچک تشکیل شده است. نقشپردازی برخی از موجودات به این شیوه، از دورهی تیموری در نگارگری ایران رواج یافت که اوج و محبوبیت آن در مکتب صفوی بود. این شیوه همزمان با صفویان، در هنر هند گورکانی نیز مورد توجه قرار گرفت.
در مقالهی حاضر قالیچهی «شتر لیلی» با رویکردی شمایل نگارانه و با استفاده از منابع کتابخانهای و برخی سایتهای علمی مورد توصیف و تحلیل قرار میگیرد. هدف از این تحقیق معرفی نمونهای خاص از فرش تصویری و تحلیل آن به روشی علمی میباشد. در این راستا سعی شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود:
- رابطهی کتیبههای قالیچه با تصویر متن آن چگونه قابل خوانش است؟
- مضمون اصلی داستان در سطح تحلیل شمایل نگارانه چیست؟
- مجموعهی گونههای حیوانی تشکیل دهندهی پیکرهی شتر لیلی کنایه از چیست؟
- حضور فرشته-هارپی و اژدهای بالدار سرخ رنگ، در قالیچه به صورت نمادین به چه چیز اشاره دارند؟
کتیبههای شعری در حاشیهی قالیچه همسو با عناصر تصویری متن آن، به ماجرای عروسی لیلی با ابن سلام و وداع او با مجنون، به نقل از «مکتبی شیرازی» ارجاع دارد. اما معنای اصلی داستان در سطح دوم، غلبه و پیروزی خیر-مجنون- بر شر-ابن سلام- توسط حیوانات است. شتر «درون ترکیبی» نیز متشکل از حیواناتی میباشد که مجنون در کوه و بیابان با آن ها همنشین بوده اما در عین حال کاروان سرور عروسی را نیز در خود جای داده است. همچنین تصویر فرشته-هارپی در معنای باستانی آن نمادی از پیروزی است که به نبرد حیوانات حامی مجنون با اژدها -ابن سلام- و کشتن او اشاره دارند.
مهنوش محبی، دکتر مهران هوشیار، دکتر هانیه نیکخواه، دکتر رضا مبین،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده
هنر ایران تا قبل از شروع روابط با کشورهای غربی ویژگیهای خاص و منحصر به فرد خود را داشت. عوامل مختلفی در به وجود آمدن طرحهای تصویری و اقتباسی از هنر غرب تاثیرگذار بود. اختراع دوربین عکاسی، چاپخانهها و چاپ کتابهای تصویری و آشنایی هنرمندان با آثار هنرمندان غیر ایرانی از جمله عواملی بود که تصویرگرایی را وارد هنر ایران و به ویژه فرش کرد. قالی "رقص الهه" یکی از نمونههای قالی تصویری و از آثار حسنخان شاهرخی است که برخی نقوش آن از گوبلنی متعلق به ناصرالدین شاه در تالار کاخ گلستان، مربوط به دورهی لویی چهاردهم اقتباس شدهاست. این پژوهش بر آن است تا با هدف شناخت ساختار و فرم پیکرهها و روشهای بهرهمندی طراح در ترسیم پیکرههای موجود در قالی "رقص الهه" به پرسشهای زیر پاسخ دهد:
1-ویژگیهای ساختاری پیکرههای موجود در قالی "رقص الهه" چیست؟
2-حسنخان شاهرخی برای ترسیم پیکرهها در قالی "رقص الهه" از چه اصول و روشهایی بهرهگرفته و تبعیت نمودهاست؟
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانهای و مشاهدهی آثار موزهای است. این مقاله از لحاظ هدف، بنیادی و از لحاظ چیستی، کیفی است. جامعهی هدف ، قالی "رقص الهه"ی موجود در موزهی فرش ایران است. نتیجهی حاصل نشان میدهد در قالی رقص الهه ، 7پیکر انسانی دیده میشود که 5 پیکره در متن قالی و 2 پیکره در حاشیهی قالی و در قابهایی قرار دارند که به صورت قرینه، تکرار شدهاند. در این قالی انتقال احساس حرکت توسط ریتم بصری صورت گرفته و ریتم به صورت تکاملی از یک پیکره با وضعیت و حالتی تازهتر به پیکرههای بعدی رسیده است. حسنخان شاهرخی، طراح قالی تصویری "رقص الهه"، یکی از افراد پرکار و صاحب سبک در طراحی قالی کرمان است که گاهی به دلیل پذیرش قالیهای سفارشی و فرمایشی ناگزیر بود از رسم روز و متداول در کشورهای غربی پیروی نماید.
واژگان کلیدی: تحلیل ساختاری، قالی تصویری، رقص الهه، قالی کرمان،حسنخان شاهرخی
مجیدرضا مقنی پور، اشکان رحمانی، محمود کارگر،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده
حکومت صفویه را میتوان بنیانگذار دولت به معنی اجتماعی آن دانست که بهواسطۀ آن در سایۀ یک ساختار اداری نسبتاً متمرکز، موسسات و مناصبِ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبیای به فعالیت مشغول بودند که تا قبل از آن جایگاه رسمیای در حکومتها و دربارها نداشتند. همچنین در این دوره با سیاستگذاریهای فرهنگی مناسب و امنیت نسبی شهرها و روستاها، زمینههای لازم برای شکوفایی و رونق بسیاری از هنرها و فنون فراهم آمد و قالی یکی از شاخصترین این هنرها بود. هدف اصلی در این مقاله واکاوی جنبههای مختلف اهمیت قالی برای دربار صفوی و به تبع آن شناسایی انواع مختلف ارتباط حکومت مرکزی با تولید این محصول است. رویکرد پژوهش تاریخی و روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی میباشد. برای نیل به اهداف پژوهش، ضمن استناد به منابع تاریخی و پژوهشی معتبر، نمونه قالیهای آن دوره نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
در روند انجام این پژوهش، اهمیت فعالیت پیشههای مرتبط با تولید و عرضۀ قالی در دورۀ صفوی و دلایل نظارت حکومت بر آنها از جنبههای مختلف مورد بـررسی قـرار گرفت و نقش مستقیم و غیرمستقیمِ مناصبی همچون باشی , مُشرف در این فرایند روشن گردید. همچنین با بررسی و تحلیل نمونه قالیهای تولید شده در آن دوران، و نیز واکاوی اسناد و مدارک برجای مانده، میتوان وجود روابطی حرفهای میان هنرمندان فعال در عرصۀ کتابت و طراحی منسوجات با جامعۀ تولیدکنندۀ قالیهای درباری را بازسازی نمود.
سید محمد رضا طبسی، ایمان زکریایی کرمانی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده
چکیده:
یکی از قالی های هوشنگ شاهی که دارای برخی از عناصر تصویری متفاوت با دیگر قالیهای این دسته میباشد، قالی موسوم به هوشنگ شاه با دیپلماتهای فرنگی است. حضور توامان پادشاه اسطوره ای ایران و فرنگی هایی در البسه ای مدرن در این قالی و نیز چگونگی ارتباطی که میتواند بین عناصر کنشگر این متن باشد، مسئله ای است که تا کنون کمتر مورد توجه بوده است. فرض اصلی پژوهش آن است که عناصر تصویری این قالی دارای ویژگیها و معانی است که با رجوع به پیش متنهای مرتبط، امکان بازخوانی متن، درک سویه های ارتباطی کنشگران و تفسیر اجتماعی آن فراهم می گردد. هدف پژوهش رسیدن به درکی از چرایی درهم آمیزی گذشته و حال، شناخت عناصر تصویری متمایز موجود، فهم روابط کنشگران و شناسایی پیش متن هایی است که بر نقوش این قالی موثر بوده است. روش پژوهش و چهارچوب نظری نشانه شناسی اجتماعی تصویر گونتر کرس و تئو ون لییون است. عمده نتایج این مقاله شامل تغییر زمان کتیبه درج شده بر روی قالی، تاثیر پذیری اشیاء بازنموده شده از تخت های سلطنتی و معماری ستون های ایوان تخت مرمر در عصر قاجار، بازتولید مفاهیم فره ایزدی و قبلهی عالم، آرزو برای بازگشت به اقتدار پادشاهان اساطیری، احتمال تاثیر پذیری از پیش متنهایی چون سنگ نگاره های باستانی، نگارگری ایرانی،ادبیات کلاسیک و داستان های عامیانه فارسی، شناخت دلایل همجواری و ارتباط کنشگران ناهمگون با طرح سناریو های احتمالی، قرابت ظهور عناصر مدرنیته با دربار، ارتباط انتخاب هوشنگ شاه به عنوان اولین قانون گذار با جریان قانون خواهی در ایران، الهام پذیری حاشیه داخلی قالی از حاشیه آثار چاپی، اهمیت ترکیب بندی و دقت در بکار گیری رنگها و خطوط در ایجاد معنا، دسته بندی و طبقه بندی شخصیت ها، تاثیر قاب بندی در نمایاندن مفهوم ما و دیگری و اهمیت بازنمایی تصویر در عصر قاجار می باشد.
مهدیه ضیاءالدینی دشتخاکی، محبوبه اسلامی زاده، سکینه تاج الدینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده
پس از گذشت چند صباحی از حمله قاجاریان به کرمان، ابراهیمخان ظهیرالدوله به عنوان حاکم این شهر انتخاب شد. با آغاز حکومت ابراهیمخان در کرمان، ساخت بناهای سودمند و بهبود معیشت مردم در دستور کار وی قرار گرفت. پس از آن، هنرهایی همچون قالیبافی که رونق خود را از دست داده بودند، مجدداً احیاء گردیدند. بناهای ساخته شده، با کاشیهای الوان آرایش مییافتند و خانهها با قالیهای دستباف آراسته میشدند. بنابراین این هنرها از جایگاه ویژهای برخوردار گردیدند. با توجه به رونق این هنرها این سوال مطرح میشود که آیا در تزئین کاشیهای بکار رفته در ابنیه این دوره از جمله مدرسه ابراهیمخان و نقشههای قالی کرمان، وجوه تشابهی وجود دارد و به فرض وجود تشابهات، این تأثیر و تأثرات تا چه حد بوده است؟ پاسخ به این پرسشها، سیر تحول و تطور نقوش و نحوه تغییر کارکرد آنها در هنرهای مختلف را نشان میدهد. روش انجام این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است و با مطالعه منابع کتابخانه ای و بررسی تصاویر؛ سعی در شناسایی، طبقه بندی، تحلیل و تطبیق نقوش دارد.درنهایت، ارزیابی عناصر و موتیفهای بکار رفته در طراحیها، در این دو شاخه از هنر، حکایت از وجوه تشابه و افتراق در استفاده از نقوش دارد.
ساحل عرفان منش،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده
در کشور ترکیه، شهر هِرِکه در اواخر قرن 19 میلادی قالیچههایی موسوم به محرابی رواج مییابند که ملهم از قالیچههای دوره صفویِ موجود در موزه توپقاپی هستند. در هرکه این قالیچهها در کارگاههای سلطنتی با تغییراتی در متن کلامی و دیداری در مقیاس وسیع تکثیر مییابد. از جمله قالیچههایی که بهنظر میرسد از نظر شکل ظاهری تأثیر بسیاری بر قالیچههای این دوره گذاشته، قالیچهای است از دوره صفوی، که در موزه توپقاپی نگهداری میشود. این قالیچه با تغییرات مختصری در متن دیداری و کلامی در هِرِکه بسیار بازتولید میشود. نمونهای از این بازتولید قالیچهای است که «زاره پنیامین» طراحی کرده است. در متن کلامیِ قالیچهی «زاره»، کلام فارسی جایگاه ویژهای دارد و همچنین قالیچهی موجود دارای امضای هنرمند است؛ در حالیکه متن کلامی قالیچه دوره صفوی به عربی و فاقد امضاست. از آنجا که این قالیچهها در دو فرهنگ و زمان متفاوت بافته شدهاند حال سوال این است: گفتمان غالب در جامعه چه نقشی در تغییرات نشانههای کلامی و دیداریِ قالیچه بازتولید شده از قالیچه محفوظ در موزه توپقاپی داشته است؟ برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی-تطبیقی، قالیچههای مذکور در هر دو دوره با یکدیگر تطبیق داده شده و گفتمان غالب در هر دو دوره بررسی شد. از مقایسه موجود این نتیجه حاصل گشت که قالیچه دوره صفوی بیانگر اندیشه عارفانه آن دوران است؛ در حالیکه اعمال تغییرات جزئی در قالیچه و بازتولید آن توسط زاره، به قالیچه نه بهعنوان دستبافتهای جهت سلوک و عبادت، بلکه بهعنوان کالایی برای بیان اندیشههای اومانیستی، ملیگرایی و بازنمایی دوران طلایی امپراتوری عثمانی توجه شده است.
ناصر ساداتی، حسین کمند لو، زری پناهی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
شهرستان مهدیشهر (سنگسر) واقع در استان سمنان، محل اسکان اقوام سنگسری یکی از ایلهای اصیل ایرانی است. بافت قالی در ناحیه سنگسر به دلیل زندگی چادرنشینی، قدمتی بسیار کهن داشته ولی بافت قالی شهری به احتمال، قدمتی در حدود صد سال دارد. طرحهای قالی سنگسر در طول سالیان گذشته متأثر از ذوق، سلیقه، شرایط اقلیمی و اجتماعی ساکنان این منطقه بوده و مفاهیم فرهنگی و بومی در تکامل و تنوع طرح، نقش اساسی داشته است. یکی از ویژگیهای قالی سنگسر علیرغم داشتن مواد اولیه بومی و پشمهای خودرنگ، استفاده از طرح و نقش فرشهای مناطق معتبر فرشبافی است که در کمتر ایل و یا طایفهای مشابه آن را شاهد هستیم. بافندگان سنگسری طرحهای متنوعی همچون چهار فصل، لچک و ترنج، زیر خاکی، بتهای، تابلو فرش و غیره را بر اساس نقشه و یا با الگوبرداری از پشت فرشهای شهری دیگر مناطق میبافتند. یکی از متنوعترین طرحهایی که در ابعاد و انواع مختلف در این ناحیه بافته میشود طرح محرابی است.
سوال اصلی پژوهش این است که طرح محراب به چه صورتهایی در منطقه سنگسر بافته میشود و خاستگاه طرحهای بافته شده در قالیهای محرابی سنگسر به کدام حوزههای جغرافیایی برمیگردد؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت مطالعه میدانی و اسنادی توامان انجام گرفته است و هدف از اجرای آن، علاوه بر آشنایی با شیوۀ فرشبافی در منطقۀ سنگسر، معرفی ویژگیها و شناسایی انواع فرشهای محرابی بافته شده، موجود و در دسترس منطقه در یکصد سال اخیر است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بافندگان محلی بنا به سفارش و یا با الگوبرداری از فرشهای مناطقی همچون قم، اصفهان و کاشان، همدان، راور کرمان و الگوبرداری از زیور آلات سنگسرتوانستهاند انواع طرحهای محرابی همچون محرابی گلدانی- ستوندار، درختی- ستوندار، درختی- جانوری، گلدانی- سروی، گلدانی- ترنجدار و محرابی دو طرفه- گلدانی را با ویژگیهای بومی طراحی و اجرا کنند.
فاطمه باقری زاده، عبداله میرزایی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
قالیهای عشایری استان فارس یکی از مهمترین تولیدات عشایری ایران ضمن برخورداری از پیوندهای فرهنگی و جغرافیایی، نمودی از هویت، فرهنگ، آداب و رسوم، ادبیات و هنرهای بومی و کاربردی ایلات هستند. در سالهای اخیر نفوذ سلیقه و معیارهای بازار در مؤلفههای بصری و فنی قالیهای عشایری فارس تأثیرات قابلتوجهی داشته است. مسئله اصلی پژوهش، فاصلهگرفتن قالیهای عشایر فارس از بنیانهای معرفتی و فرهنگی خویش تحتتأثیر پدیده بازاریشدن میباشد. هدف از پژوهش، شناخت عوامل زمینهساز تغییرات هویتی و فرهنگی در قالیهای عشایر فارس با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای اتخاذ راهکارهای لازم توسط نهادهای متولی میباشد. سؤالات پژوهش معطوف به، الف: شناخت عوامل بازاریشدن و ب: شناخت تبعات بازاریشدن قالیهای عشایر فارس هستند. پژوهش از نوع کیفی و با نمونهگیری هدفمند و تحلیل50 نمونه قالی عشایر فارس به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از دادههای حاصل از منابع کتابخانهای و انجام مصاحبههای کیفی به انجام رسید. نتایج نشان دادند: در چند دهه اخیر اجرای طرح اصلاحاتارضی، اسکاناجباری عشایر و جریان آموزش عشایر موجب تغییر در سبکزندگی و تغییر انگیزه های تولید بافندگان از رویکرد تولید برای خود به تولید با هدف عرضه در بازار گردید. از تبعات بازاریشدن قالیهای عشایر فارس، رواج تولید قالی با نقشههای سفارشی، مهجور ماندن نقوش ذهنی بافندگان، نفوذ نقوش غیربومی، اولویت دادن به سلیقه مخاطب و تغییر در شیوههای تولید نظیر انبوهبافی هستند که منجر به کمرنگ شدن مبانی هویتی و اصالتهای بومی و فرهنگی قالیهای تکنسخه و منحصربه فرد عشایر میشود. این تغییرات تحت عنوان بازاری شدن مفهوم سازی و در نتایج معرفی گردید.
سید محمد رضا طبسی، ایمان زکریایی کرمانی زکریایی کرمانی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
چکیده
قالیهای تصویری که در عصر قاجار قابلیتهای خود را برای انعکاس سویههای مختلف تجدد ازجمله مفهوم ملّیگرایی نشان داده است در عصر پهلوی هم منعکسکنندۀ وجوه دیگری از این مفهوم است. هدف از این پژوهش شناخت وجوه متنوع مفهوم ملّیگرایی در قالیهای تصویری عصر پهلوی است و سؤال اصلی پژوهش آن است که وجوه ملّیگرایانۀ منعکسشده بر قالیهای تصویری عصر پهلوی دارای چه مشخصهها و دلالتهایی است؟ روش پژوهش، کیفی و از نوع تاریخیتطبیقی است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که مفهوم ملّیگرایی در پیکره مطالعاتی، متأثر از وجه مرکب سهگانه جغرافیایی، باستانشناسی و درمانی و نیز وجه انشایی متأثر از اشعار و شعارهای رایج و همچنین وجه پیشینهجویی، در مفاخر و مشاهیر علم و ادب است که در دو وجه اول با مفهوم شاه، سلطنت و گاه مذهب پیوندی مستقیم دارد و وجه پادشاهانه آن برجسته میشود و در مفهوم آخر، این پیوند بیشتر مفهومی میهنی به خود میگیرد. از دیگر سو، یافتهها بیانگر تأثیر نهادهای نوین آموزشی و فرهنگی در پیکره مطالعاتی است و مشخص می شود که استفاده از نشان شیر و خورشید بهعنوان نشانی ملّیگرایانه، با توجه زمینه مورد استفاده از آن دارای وجوه هویتی، دولتی و مردمی در قالیهای تصویری است. از دیگر نتایج این پژوهش وجود ارتباطی پایاپای، بین نقش و کتیبههای قالیهای ملّیگرایانه با تحولات عصر پهلوی بهنحو همزمانی و با تحولات عصر قاجار به شکل درزمانی است. به طور کلی می توان گفت بازشناسی تاریخی ملی گرایی در پیکره مطالعاتی وابسته به درک رابطه در هم تنیده ای است که بین نهاد های نو بنیاد در عصر پهلوی و زمینه های اجتماعی آن وجود داشته است.
سامرا سلیم پور ابکنار،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
هر قالی دستبافت زبانی دارد و میراث دار پیامهای فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و احساسات درونی بافندۀ خویش است. بنابراین، آگاهی از پیامهایی که یک قالی می تواند از گذشته به عصر حاضر پیشکشی کند، مستلزم خوانش زبان نمادین طرح و نقشمایه های آن قالی است. با این وجود، از آن جایی که در اغلب موارد اطلاعاتی پیرامون معانی مکنون در یک قالی به عنوان یک اثر هنری در دسترس نیست، ناگزیر باید از یک روش منطقی و نظام مند جهت گذر از تصویر و رسیدن به مفهوم واقعی بهره جُست. پژوهش پیش رو، در تلاش برای افشای پیامهای نهفته در ورای نگاره های یک قالیچۀ حاجیجلیلی با طرح محرابی است که دارای دو ویژگی برجسته می باشد: اولاً درخت زندگی موجود در میانۀ قالی از نوع تلفیقی است و ثانیاً بافنده آن را با ظرافت خاصی به شیوه اَبرش حقیقی رنگ آمیزی نموده است؛ مواردی که به ندرت در سایر قالیچه های محرابی به چشم میخورند. بر این اساس، این مطالعه در پی یافتن پاسخ به این سوالات است که: مفاهیم نمادینی که در پس طرح، نقش و رنگ قالیچه مذکور پنهان شده اند، کدامند و چگونه می توان به آنها دست یافت؟ و همچنین زبان نمادین نقوش از طریق چه ارتباطی به معنایی غایی اشاره دارند؟ بدین ترتیب، هدف این جُستار استفاده از الگوی آیکونولوژی پانوفسکی جهت یافتن لایه های معنایی و خوانش نگاره های شناسایی شده در سه مرحله «توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی» است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به کمک گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب نگاشته شده است. نتایج تحلیل آیکونوگرافی که از بهم پیوستن زنجیرۀ معانی پنهان شده در پس نقشمایه ها شکل گرفته است بر «وقفی یا نذری بودن» قالیچه مذکور گواهی می دهند. از سویی دیگر، بر اساس تفسیر آیکونولوژی نیز مشخص شد که هنرمند طراح و بافندۀ این قالیچه دانسته یا نادانسته اثری را خلق نموده که بر نیاز انسان زمینی (یا همان نمازگزار) جهت دستیابی به تکامل معنوی از طریق سیر و سلوک در کُنه دایره هستی و عروجی روحانی تاکید دارد.