هرآنچه که بهدست انسان ساخته میشود، جلوههایی از نگرش او به جهان هستی و مبین قوه فکری او و ساختار فرهنگی جامعهای است که در آن میزید. کنگدژ، نگاهی ایرانی به شهر ایدهآل و جایگاه مینوی بهشت در تفکر سنتی است. مکانی مثالی که سنت، آن را بر روی زمین و در عالم مادی بهصورتهای گوناگون نمودار میسازد و توسط آن مکان مقدس را در شهرسازی، معماری و هنر متجلی میکند. چهره فرش و نقوش و نمادهای بهکار گرفته شده در آن یکی از نمونههای این تجلی است. شهر اسطورهای کنگدژ جزو روایتهای متعددی است که علاوه بر شاهنامه در کتب دینی و پهلوی نیز آمده است. این پژوهش با نگاهی به کنگدژ، عناصر این شهر اسطورهای را در پیوند با هنر فرش و در تطبیق با عناصر و نقشمایههای آن مورد بررسی قرار و نشان میدهد که فرش علاوه بر آرایش خانه، نمودی زمینی از مکانی مقدس است. نمادهای مشترک میان سرزمین مثالی و فرش علاوه بر تطبیقی بر مفاهیم معنوی وحدت و کثرت؛ در بهتر نمودار ساختن این شهر مثالی و جامعهای آرمانی نقش دارند. همچنین جزئیات کوچک و خاص شهر کنگدژ در گوشهگوشه فرش خودنمایی میکند. این مقاله نگاه اسطورهشناسی دینی الیاده را به وام گرفته است.
شهرستان بیرجند در مشرق کشور ایران قرار گرفته و مرکز استان خراسان جنوبی است. فرش بیرجند بهلحاظ نوع طرح، رنگبندی و ساختار بافت ویژگیهای خاص خود را دارد که در این مقاله بهطور اجمالی بیان میگردد. از جمله طرحهای پرکاربرد و مشهور در تاریخ فرش بیرجند، ریزهماهی است. این طرح اصیل و قدیمی، اکنون در بیش از نیمی از فرشهای بیرجند بافته میشود و حدود نود درصد صادرات فرشهای بیرجند را بهخود اختصاص داده است. این مقاله میکوشد تغییرات و تحولات این فرشها را بهلحاظ ساختار طرح، واگیره، رنگبندی، ابعاد و رجشمار در طول دهههای مختلف سده حاضر و بهروش توصیفی بررسی نماید. گردآوری اطلاعات به روش میدانی و کتابخانهای و با استفاده از ابزار مصاحبه، مشاهده و عکسبرداری از نمونه فرشهای ریزهماهی صورت گرفته است. نقشمایه ریزهماهی یک واگیره مربعشکل با محوریت یک گل هشتپر و دو برگ (ماهی تجرید یافته) حول آن است که در طول دهههای مختلف در قالب طرحهای سراسر واگیرهای، خشتی، محرمات و انواع مختلف لچکترنج، تنوع و زیبایی خاصی به این فرشها بخشیده است. در طول زمان، ساختار اصلی واگیره ثابت مانده، اما ابعاد آن بسیار کاهش یافته است. تغییر رنگبندی از رنگهای تیره مثل سرمهای (کبود) و قرمز (لاکی) به رنگهای روشن مثل سفید و کرم از دیگر تحولات ایجاد شده در فرشهای ریزهماهی بیرجند طی دهههای اخیر بوده است. این تغییرات غالباً بهدلیل نیاز بازار یا بهعبارتی تأمین سلیقه خریداران صورت گرفته و در مواردی، تمایل بافندگان به بافت طرحهای سادهتر و توجه به صرفه اقتصادی موجب تغییر یا ماندگاری برخی از طرحهای ریزهماهی شده است
فرشهای دستباف ابریشمی جزء کالای لوکس و نفیس بهشمار میروند. از آنجا که این قبیل فرشها نیز اغلب روی سطح گسترده میشوند، لذا در معرض انواع آلودگیها قرار میگیرند. معمولاً آلودگیهای مهمی که فرش را در معرض صدمه و آسیب قرار میدهد، دارای منشأ آبی نظیر آب میوه، چای،قهوه، آب غذا و... است که امکان دارد در اثر سهلانگاری روی فرش ریخته شود و در طول مدت استفاده احتمال بروز این آسیبها اجتنابناپذیر است. بنابراین اگر فرش در برابر اینگونه آلودگیها مقاوم شود، قطعاً طول عمر بیشتری خواهد داشت. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی روی فرآیند ضدآب کردن کالاهای نساجی با استفاده از ترکیبات نانو صورت گرفته، اما متأسفانه هیچ تحقیقی برای فرشهای دستباف انجام نشده است. در این تحقیق با استفاده از نتایج تحقیقات قبلی که روی منسوجات نساجی و یا فرشهای ماشینی نایلونی و پشمی انجام شده سعی شد تا کارایی روشهای معمول برای فرشهای ابریشمی بررسی گردد. نخهای پرز ابریشمی با رنگزای اسیدی از نوع متال کمپلکس 2:1 رنگرزی شد و سپس نمونههای فرش و گلیم ابریشمی (چله پنبهای) بافته شدند. از ماده پلی دیمتیل نانو سیلوکسان (ابعاد ذرات سیلیکون در حد نانو) برای آبگریز کردن فرشهای ابریشمی استفاده شد. جهت ارزیابی کارآیی ماده بهکار گرفته شده روشهای استاندارد مورد آزمون واقع شدند. عکسهای میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان داد که این ماده بهصورت لایه بسیار نازک سطح الیاف را پوشانده است. طیف EDAX نیز حضور ذرات سیلیکون را روی سطح تأیید مینماید که بیانگر اتصال ماده مورد استفاده با الیاف است. نتایج نشان دادند، ترکیبات نانو سیلوکسان علاوه بر خاصیت خوب ضدآب، روی رنگ، کیفیت ظاهری یا سطح زیر دست نمونههای فرش تأثیری نداشت. استفاده از این ترکیبات جهت فرشهای ابریشمی توصیه میشود.
وجود تنوع در طرح و نقش فرش دستباف میتواند رضایت انواع سلیقهها در بازار و افزایش میزان خرید مشتریان را بههمراه داشته باشد. فرش دستباف اصفهان دارای کیفیت و اصالت در طرح و نقش است، ولی این فرشها بیشتر در میان مشتریان در بازار اصفهان شناخته شده است و در سطح داخلی خریداران اصفهانی بیشترین جمعیت مشتریان این نوع فرش هستند. حفظ و گسترش این بازار بهمنظور حمایت و بهبود معیشت شاغلین این حرفه و محافظت از این هنر ملی در شرایط تحریم دارای اهمیت زیادی است. در این پژوهش با فرض فقدان تنوع در طرح و نقش فرش اصفهان بهعنوان مانعی برای توسعه بازار، 152 پرسشنامه میان مشتریان فرش دستباف در بازار اصفهان و تهران توزیع و تکمیل شد. همچنین پرسشنامههایی توسط تولیدکنندگان و طراحان فرش دستباف در اصفهان تکمیل شد. نمونهگیری بهشیوه در دسترس هدفمند و نتایج پرسشنامهها به روش آمار استنباطی و توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان میدهد هرچه مشتریان در مورد فرش اصفهان نظر مساعدتری داشته باشند تمایل به خرید نیز افزایش مییابد و همچنین عدم بازاریابی سازمان یافته و کمبود طراحان توانمند از موانع ایجاد تنوع در طرح و نقش فرش اصفهان است
زنجیره تأمین از جمله مباحثی است که مورد توجه زیادی قرار گرفته است. امروز رقابت شرکتها با یکدیگر مطرح نیست بلکه زنجیرهها با یکدیگر رقابت میکنند، در نتیجه توجه به بحث زنجیره تأمین حیاتی و ضروری است. درباره توانمندسازهای عملکرد زنجیره تأمین کارهای پراکندهای صورت گرفته است، اما این کارها دارای جامعیت لازم نیستند. در این مقاله این توانمندسازها مورد بررسی قرار میگیرد و دستهبندی میشود. این مقاله در مورد زنجیره تأمین فرش دستبافت ایران صورت میگیرد. فرش دستبافت از صنایعی است که در ایران دارای جایگاه مناسبی است، اما تحقیقات علمی زیادی در این صنعت صورت نگرفته است؛ در نتیجه توجه به این صنعت لازم و ضروری است. این تحقیق در شهر کاشان صورت گرفته است و از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شده است. بعد از انجام تحلیل عاملی، توانمندسازهای عملکرد در دستههای مدیریت و رهبری، مدیریت دانش و اطلاعات، همکاری، اصول اخلاقی، روابط در زنجیره، اندازهگیری عملکرد، مدیریت ظرفیت تولید، استراتژی دستهبندی شدند. از بین این عوامل، مدیریت و رهبری و همکاری از همه مهمتر است. در نهایت پیشنهادهایی برای ارتقای این عوامل ارائه شده است.
امروزه هنر ـ صنعت فرش دستباف با توجه به مسائل اقتصادی و سیاستهای بینالمللی در قبال ایران جایگاه خود را تقریباً در بازارهای جهانی از دست داده و بهتدریج دچار رکود شده است. ازطرف دیگر، بازار داخلی فرش دستباف نیز از رونق افتاده و دیگر همان تعداد اندک هم نمیتوانند خریدار فرش دستباف باشند.
در چنین شرایطی تفکر بازاری فرش دستباف، نیازمند تغییر و تحول، هم از لحاظ فرهنگی و هم اقتصادی است. دیگر زمان آن رسیده تا با حفظ اصالتها و هویت فرهنگ سنتی در طرح و رنگ، برای رونق بیشتر این هنر ـ صنعت در بازارهای جهانی از روشها و شیوههای جدید استفاده شود. رشتۀ دانشگاهی فرش این قابلیت را دارد و میتواند قشر تحصیلکردهای را با توانایی اجرای طرحهایی مطابق سلیقۀ رایج و موردپسند جامعه و همگام با دنیای روز تربیت کند؛ بنابراین، مطالعه بر روی این رشته و شناسایی آن به قشر سنتی بازار فرش دستباف ضروری مینماید.
با تحقیقی که به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و با روش ترکیبی، کتابخانهای و میدانی صورت گرفته، این نتیجه به دست آمده است که با شرایط اقتصادی فعلی و سرفصل دروس این رشته با گرایش طراحی، دانشآموختگان درزمینههای مختلف طراحی و رنگآمیزی انواع نقوش قالی، بهصورت علمی و با تکنولوژی جدید، مهارت لازم اعم از طراحی، رنگآمیزی با رایانه، شناخت نقوش، شناخت بازارها و... میتوانند یک طراح، تولیدکننده، مشاور در کلیۀ زمینههای صادراتی و... باشند. نتیجۀ نهایی آن است که رکود فعلی بازار فرش دستباف، نیازمند فکر جدید و جوان است. طرح و رنگهای گذشته، دیگر جوابگوی بازار آشفتۀ امروزی نیست و دانشآموختگان این رشته مهارت لازم را برای همفکری با تولیدکنندگان باتجربه دارا میباشند تا سبب بازدهی اقتصادی این محصول در ایران شوند
عنصر مشترک در فرشهای شیری فارس، شیر (نماد دلاوری) است و گاهی بدان شمشیر (نماد قدرت و جنگ)، خورشید کامل یا نیمه که تعابیری چون شمسالدین (خورشید دین/ لقب حضرت علی(ع)) را برایش در نظر میگیرند، افزوده میشود. علاوه بر تصویر شیر و خورشید، تصاویر حملۀ شیر به گاو که در هنر ایران سابقۀ طولانی دارد، به نحو دیگری در فرشهای شیری فارس جلوهگر میشود. تقویم، تغییر فصول و گردش کواکب عامل تأثیرگذاری بر نمادپردازیهای هر دوره بوده است. ایزدبانوان و ایزدان خورشیدی و آبی، در آسمان و زمین، نماد خاص خود را داشته که شکل لاهوتی و ناسوتی ایشان در ارتباط با مفاهیمی همچون حرکت اجرام سماوی (مهر/ خورشید، زهره، تیر، بهرام) و حیواناتی چون شیر و گاو میباشد؛ ازاینروی ترکیب شیر و گاو، به لحاظ صور فلکی، خاص استان فارس (اقلیم سوم) است و تصویر شیر و خورشید نیز خاص دیگر نقاط ایران (اقلیم چهارم) میباشد. تصویر شیر و خورشید اقلیم چهارم در مطابقتهای کیهانی و نجومی، در واقع ترجمۀ دیگری از شیر و گاو اقلیم سوم است.
روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی است و گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و اسنادی (تصویری/ آثار هنری) صورت گرفته است تا وجوه اشتراک این مهینالههگان در جوامع کهن و ریشههای هنری و تصویری مشترک میان آناهیتا، مهر، تیر و بهرام مشخص شود؛ چراکه این ایزدان، بر هم تأثیر و تأثرات متقابلی داشتهاند و نمود مینوی وظایفشان در جشنهای آفرینش، صور فلکی و سپس بر کالبد فرشهای شیری فارس ظهور یافته است.
باغ، فارغ از شکل معمارانۀ آن، یکی از مفاهیم کلیدی در تاریخ هنر ایران از دوران باستان تا عصر اسلامی به شمار میآید؛ بهگونهای که در شکلدهی به فرم، مضمون، موضوع و محتوای بسیاری از آثار هنری در هنرهای مختلف، از جمله معماری این سرزمین، نقشی محوری و تعیینکننده داشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی این مفهوم و جنبههای تعیینکنندۀ آن در هنر و فرهنگ دورۀ صفوی است. مسئله این است که باغ در جایگاه مفهوم فکری و معرفتشناختی چه نقشی در شکلگیری بسیاری از جریانها و آثار هنری دورۀ صفوی و بهویژه فرش داشته است؟ این تحقیق بر اساس ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی ـ توصیفی ـ تحلیلی به شمار میآید و از روش کتابخانهای برای گردآوری دادهها بهره برده است. همچنین برای تحلیل دادهها و رسیدن به پاسخ مسئله در این تحقیق از نظریۀ گفتمان میشل فوکو و نظریات لاکلا و موفه بهعنوان چارچوب نظری استفاده شده است. نتیجۀ پژوهش نیز نشانگر آن است که با توجه به ویژگیهای تعیینکنندگی، نظمبخشی و معنادهی، مفهوم باغ در شکلدادن فرمی، مفهومی، مضمونی و محتوایی، یک گفتمان معرفتشناختی در هنر دورۀ صفوی است؛ بنابراین، میتوان از باغ بهعنوان گفتمانی مسلط در هنر و فرش دورۀ صفوی یاد کرد.
طراحان فرش در طول تاریخ با تأثیرپذیری از مذهب، سیاست، فرهنگ و سایر هنرهای رایج، نقوش زیبا و گاه منحصربهفردی را خلق و بافندگان چیرهدست ایرانی نیز آنها را ثبت کردهاند. سجادههای محرابی از مهمترین طرحهایی هستند که با ورود اسلام همهگیر شدند. اینگونه از فرشها با الگوبرداری از طاقهای ایرانی و در ابعادی کوچک برای اجرای فریضۀ دینی نماز طراحی و اجرا شدند.
اجرای نمازهای جماعت و عیدین باعث ابداع طرحی جدید با عنوان سجادۀ صف در هنر فرشبافی ایران شد. در اینگونه از فرشها ردیفی از طاقهای محرابی در طول یا عرض فرش بافته میشود و هرکدام از آنها جایگاه نمازگزاران را مشخص میکند. این طرح باگذشت زمان توسط مسلمانان سایر کشورهای اسلامی همچون ترکیه، هند و نواحی ترکستان شرقی اقتباس شد؛ با این تفاوت که بافندگان ساکن در این مناطق با توجه به فرهنگ و نقوش رایج، فرشهایی با طرح سجادۀ صف تولید کردند.
با توجه به اینکه اولین بار طاق و طاقنما در معماری عیلامی به کار گرفتهشده و بعدها اشکانیان آن را احیا و گسترش دادند، همچنین اشاراتی که در برخی از سفرنامهها به سجاده بافی در نواحی مختلف ایران شده است، شاید بتوان گفت سجادۀ صف اولین بار توسط هنرمندان ایرانی به کار گرفتهشده است. هدف از اجرای این پژوهش معرفی نقش سجادۀ صف در هنر فرشبافی ایران و مهمترین حوزههای فرشبافی جهان اسلام است. مهمترین سؤال پژوهش این است که از چه زمانی و در کدام کشور اسلامی این طرح ابداعشده است؟ همچنین علت بافت فرشهای سجادۀ صف چه بوده است؟ روش تحقیق در این نوشتار بهصورت توصیفی – تاریخی است و شیوۀ گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و اسنادی است.
بامطالعۀ اطلاعات و تصاویر محدودی که از فرشهای مزیّن به نقش سجادۀ صف موجود است، میتوان گفت اغلب آنها در کشورهایی همچون ایران، هند، ترکیۀ عثمانی و نواحی ترکستان شرقی بافتهشدهاند. با توجه به عنصر مشترک طاق در تمامی آنها و همچنین نمونه فرشهای طرحشده در نگارههای ایرانی، احتمالاً الگوی اصلی این نقش ریشه در ایران دارد و تفاوتها منحصر به شیوۀ طراحی عناصر جزئی یا نوع بافت است. مهمترین علت بافت اینگونه از سجادهها ایجاد نظم و وحدت در بین نمازگزاران بوده است.
نقش بتهجقه نقشمایهای است که در هنر فرش ایران دورۀ اسلامی به کار گرفته شده است. سابقۀ استفاده از این نقش در هنر ایران همواره مورد بحث بوده است. گروهی این نقش را نقشمایهای ایرانی میدانند که از تزیینات پیش از اسلام متولد شده است، مانند درخت سرو یا نقش بال حیوانات دورۀ ساسانی. در مقابل، گروه دیگر آن را نقشمایهای میدانند که بهواسطۀ شالهای کشمیری هند به هنر ایران وارد شده است. نقش بتهجقه از نقوش بسیار موردتوجه در میان بافندگان محسوب میشود. در اغلب شهرهای ایران نقش بتهجقه، فرشها و گلیمها را تزیین نموده است. این نقش بیش از هر منطقهای در دستبافهای عشایری فارس، مانند فرشهای بولوردی و قشقایی به کار رفته است. اما در نقاط دیگر مانند بیجار و همدان و در میان عشایر ترکمن و کردهای مناطق غربی ایران نیز رواج و مقبولیت دارد. در رابطه با نقش بتهجقه بیش از هفتاد دستۀ طبقهبندیشده گزارش شده است؛ درحالیکه تنها از نزدیک به بیست گروه با نامگذاری دقیق در منابع گوناگون نام برده شده است. با توجه به گستردگی و تنوع انواع مختلف در هر گروه، گستردگی انواع نقشمایۀ بتهجقه بالغ بر دهها نمونۀ متنوع میشود. کاربرد نقشمایۀ بتهجقه نهتنها بهعنوان نقش تزیینی، بلکه بهعنوان پایهای در شکلگیری برخی نقشهها نیز بوده است.
ازآنجاکه بخشی از کارآفرینی فرهنگی معطوف به کارآفرینی در عرصۀ هنر و صنایع دستی است و فرش دستبافت در ایران یکی از مهمترین و باقدمتترین صنایع دستی و هنری ایران در جهان شناخته میشود، توجه به کارآفرینی در بخش فرش از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است. توجه به حفظ اصالت این هنر بومی، تولید و صادرات فرش دستبافت بهمنظور دستیابی به سهم بازار رقابتی و رونق کارآفرینی در عرصۀ صنایع دستی اصیل ازجمله دلایل اهمیت این موضوع میباشد. در چند دهۀ اخیر این بازار با موانعی مواجه بوده که این بازار ارزشمند را با مشکل مواجه کرده است. برای رفع این مشکلات، نوآوری یکی از راهکارهای بنیادین بهشمار میرود. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی موانع موجود در نوآوری فرش دستبافت است و برمبنای موانع شناساییشده یک مدل کاربردی برای نوآوری در حوزۀ فرش دستبافت ارائه میشود. بهمنظور دستیابی به این هدف، از روش تحقیق توصیفیپیمایشی استفاده شده است. جامعۀ آماری شامل طراحان، تولیدکنندگان و فروشندگان این حوزه است که حجم نمونۀ معرف با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 211 نفر میباشد. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که موانع نوآوری در فرش دستبافت در 5 مقولۀ اصلی عوامل اقتصادی، بازاریابی، فرهنگی، مدیریتی و تکنولوژیکی و 30 زیرشاخه شناسایی شده است. همچنین تحلیل نتایج بهدستآمده حاکی از آن است که این عوامل هرکدام بهاندازۀ متفاوتی مانع نوآوری در طراحی فرش اصفهان میباشند. در پایان، پیشنهاداتی برای رفع این موانع ارائه شده است.
فرش از جمله هنرهای ایرانی است که در تعاملی بیواسطه با طراحان و بافندگان شکل میگیرد و از این رو به پردهای تصویری برای ابراز عقاید و افکار آنان بدل میشود. این ابراز عقاید سراسر از ذهن هنرمند متأثر از فرهنگ، رسوم و آموزههای دینی حاکم بر جامعه نشئت میگیرد و در قالب آرایهها و طرحهای گوناگون خلق و بر تارک فرش نقش میبندد. بدین سبب موضوعات گوناگونی با بیانی نمادین در فرش جای گرفته است که هر یک بر مفاهیم فرهنگی و آیینی دلالت دارد. در این میان اعداد از موضوعاتی است که ریشهای ژرف در فرهنگ این مرز و بوم دارد و به دو قسم کمی و کیفی تقسیم میشده است. سویه کیفی یا به عبارت دیگر بُعد نمادین و معنادار اعداد از دیرباز مورد توجه بوده است و کاربرد اعدادگونه در هنرهای این سرزمین را میتوان نشانهای از جایگاه والای سویه نمادین اعداد طی ادوار گوناگون به شمار آورد.
این مقاله با رویکرد بررسی جایگاه و کاربرد نمادین اعداد در فرش به روش توصیفی تحلیل محتوا و شیوه جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای انجام گرفته است. نتایج حاصل از بررسیهای انجام شده نشان میدهد که اعدادی همانند یک، سه، چهار، پنج، شش، هفت و هشت در آرایهها و طرحهای گوناگون فرش با بیانی نمادین قابل مشاهده است. این کاربرد اغلب به گونهای است که سامانبندی نگارهها و طرحها بر پایه مفاهیم نمادین اعداد شکل گرفته و با معنای نمادین اعداد مذکور صادق است. افزون بر این مشاهده میشود که برخی از نقوش یا طرحهای فرش بر مبنای قالب عددیشان نامگذاری شدهاند، بدین ترتیب این امر باعث تشدید جایگاه اعداد در فرش و موجب انتقال مفاهیم نمادین این اعداد میشود که به شکل عمدی یا غیرعمدی خلق و در فرش به کار گرفته شده است. این نقوش توسط هنرمندان طراح یا بافنده به کار گرفته شده که آموزههای آیینی و فرهنگی جامعه بر آنان تأثیر گذارده و این عامل سبب خلق نقوشی بر پایه این الهام شده است.

