187 نتیجه برای فرش
آقای عباس اکبری،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
مشاهده فرشهای متنوع غربی، نظیر تولیدات مدرسه باوهاس و امثال آن- که طرحهایی متفاوت از نمونه های سنتی و منطبق بر اصول هنرهای تجسمی دارند. سوالهای زیادی در مخاطب عام و خاص ایجاد کرده است؛ برای مثال: این تحولات از چه زمانی شروع شد؟ آیا عوامل پیدایش آن فقط در زمینه های موثر در غرب نهفته است؟ آیا احتمال دارد که عوامل برون مرزی نظیر فرم، نقش و رنگ فرشهای شرقی در این تغییرات موثر باشد؟ مقاله حاضر نوشتاری است در خصوص بررسی مسایل مربوط به این موضوع. بدین منظور با مطالعه تاریخ پیدایش این قبیل فرشها در غرب، در قالب بررسی جنبشهای هنری نظیر «نهضت ویلیام موریس»، «مدرسه باوهاس»، «آرت دکو»، «آرت نوو» و «پست مدرن» سعی کرده ایم به بخشی از سوالهای مذکور پاسخ دهیم تا زمینه های تحقیقاتی جامع تری در این مساله فراهم گردد.
آقای محمدعلی اسپنانی ،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
دستبافته های عشایری و روستایی، خاصه قالیها مهمترین جلوه گاه فرهنگ و هنر اصیل ایرانی است که در دوره معاصر رو به فراموشی بوده و متاسفانه جایگزین این هنر اصیل، کف پوشهای امروزی و غالباٌ ناهمگون در طرح و نقش شده اند. از آنجا که طرح و نقش،اساسی ترین بازتاب فرهنگی اقوام اصیل کهن بوده و مهمترین شاخصه های پیوند با سنتها و فرهنگهای بومی ایرانی را فراهم می آورد، لازم است جهت حفظ و صیانت این میراث ملی اقدام گردد. در این امر بدیهی است احیا عمده ترین راهکار بوده لیکن ضروری می نماید مراقبتهای در روند احیای آنها به عمل آید،که در غیر این صورت، الگوهای غلط باعث فراموشی و فروپاشی این هنر خواهد شد. این مقاله به انگیزه گشایش زاویه ای نو در امر احیا تلاش دارد تا آسیبهای وارده از این جناح را شناسایی،مطالعه و طرح نماید.
دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر امیرحسین چیت سازیان، آقای جمال الدین توماج نیا ،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
هر تمدنی فرهنگ و محصولات فرهنگی خاص خود را که نشانی از هویت آن فرهنگ است، به بار می آورد. تمدن و فرهنگ اصیل اسلامی،این هویت را در پیروی از فرمانهای الهی قرار داده است و مسلمانان در اجرای این فرمانها، محصولاتی را به زیبایی تمام(به نماد و نشانه تسلیم) ابداع کرده اند. جانماز،یکی از این محصولات هویت بخش است که همواره همراه فرد مسلمان بوده و وجود آن در منزل هر مسلمان از ضروریات شمرده می شود. در جهیزیه عروس، به حکم ضرورت یک یا چند جانمازی نمدی یا دست بافت وجود دارد که دختران ترکمن خود در دوره دوشیزگی آنها را تهیه کرده اند. در این جستار برآنیم با معرفی انواع این جانمازها به نماد ها و نشانه های موجود در نقوش این دستبافته ها بپردازیم. گردآوری اطلاعات این جستار عمدتاً به طریق میدانی انجام پذیرفته و در پایان،طبقه بندی روشنی از نمادهای موجود در جانمازها ارایه شده است.
دکتر فاطمه داداشیان، دکتر مجید منتظر، آقای شهرام رحیمی، آقای قاسم بازیار ،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
خصوصیات ویژه الیاف پشم گوسفندان بومی ایرانی (مانند بازگشت پذیری مناسب) در مقایسه با پشم گوسفندان مرینوس سبب استفاده انحصاری آنها در فرش دستباف شده است. بهبود خواص فیزیکی الیاف پشم مانند ایجاد تغییرات سطحی با تغییر در فلسها، افزایش جلا و سفیدی الیاف و یکنواخت تر کردن سطح کیفیت فرش دستباف را بهتر می کند. در این تحقیق،اثر آنزیم پروتئاز را روی الیاف پشم ایرانی بررسی کرده و غلظت و زمان مناسب عملیات آنزیمی برای به دست آوردن تغییرات مطلوب را مشخص نموده ایم. نتایج نشان می دهند که افزایش غلظت آنزیم سبب افزایش درصد کاهش وزن نمونه ها و کاهش استحکام و درصد ازدیاد طول نسبی شده است. افزایش زمان عملیات آنزیمی نیز موجب افزایش سفیدی و درخشندگی نمونه ها و میزان زاویه خمش می شود. همچنین در این تحقیق به تغییرات مطلوب ایجاد شده در الیاف از جمله افزایش سفیدی، انعطاف پذیری و ظرافت و همچنین اثرهای دیگر مانند کاهش وزن،کاهش استحکام و ازدیاد طول نیز اشاره کرده ایم.
دکتر مرتضی فرجی، آقای محمدامین دباغ منش،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
امروزه در فرآیند تولید هر نوع کالا، مساله تامین یکی از مسائل عمده متولیان تولید است زیرا در صورت عدم توجه لازم به آن تولید دچار مشکلات فراوان و رکود می گردد و سهم محصول در بازار رقابت حفظ نخواهد شد. وجود نظام تامین مطلوب و یکپارچه در صنعت تولید و فرآوردی ابریشم،به دلیل شرایط خاص این محصول از قبیل فصلی بودن،حجیم بودن،فسادپذیری،تعدد فعالیت های فرآوری محصول نهایی(نخ)،کوچک و پراکنده بودن واحدهای کشاورزی،تمرکز مصرف کنندگان(بافندگان) در مراکز شهرهای خاص و پایین بودن قیمت و غیره،امری است که مورد توجه و تایید قرار گرفته است. در این مقاله می خواهیم با استفاده از مدل مفهومی ارزیابی عملکرد زنجیره تامین(اس سوهال) و استفاده از زیر متغیرهای این مدل،وضعیت موجود در زنجیره تامین نخهای ابریشمی و علل اثرگذار زنجیره تامین بر رقابت پذیری زنجیره تامین صنعت را بررسی کرده و پس از آن راهکارهایی برای بهبود عملکرد زنجیره ارائه نماییم. این مدل بر این مبنا عرضه شده تا عملکرد مدیریت زنجیره تامین که با چندین شاخص توصیف شده است، با این رویکرد بهبود یابد. در انتها دو فرضیه اصلی و یازده فرضیه فرعی در جهت بهبود عملکرد زنجیره ارائه کرده و صحت آنها را آزموده ایم. بررسیها حاکی از این است که بهبود عملکرد زنجیره تامین متاثر از متغیر مکان یابی تولید و متغیر عدم اطمینان است و فعالیتهایی که در مکان یابی تولید و سنجش اطمینان زنجیره انجام می شود. می تواند راهنمای مناسبی برای این امر باشد.
خانم نفیسه گریوانی، دکتر محمدتقی آشوری،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
فرش شناسان اصالت قالیچه قشقایی را در گزینه هایی همچون کاربرد الیاف پشمی مرغوب، رنگرزی گیاهی،طراحی ذهنی و رنگ پردازی جسورانه می دانند . این طراحی ذهنی و رنگ پردازی جسورانه می دانند. این اصول سالها پیش در نمونه های متعدد دست بافته های این قوم به کار گرفته می شد. از سوی دیگر نظام تولید در آن دوران متکی بر استفاده از منابع و امکانات در دسترس به طور کلی خودکفایی خانوارها بود. تولید در این دوران تجاری و انبوه نبود و کاربرد فرشها به استفاده خانوار و در نهایت هدیه و پیشکش دادن محدود می شد اما با حضور عناصر جامعه صنعتی در زندگی عشایر- که خود از نتایج اجرای دو طرح اسکان اجباری و اصلاحات ارضی و نیز رواج آموزش عشایری بود- تولید فرش چهره جدیدی به خود گرفت. با ورود کلافهای کارخانه ای آماده و رنگ های شیمیایی،کیفیت محصولات قشقایی به خطر افتاد و تولید انبوه و تجاری با رشد فعالیت تجار،دلالان و واسطه ها رواج گرفت. در اثر آموزش عشایری و تولید تجاری، سنتهای نقش پردازی و بافندگان طوایف و تیره های مختلف ادغام گردید و به طور کلی این دوران با نوعی درهم آمیختگی و تضعیف اصالتها در فرش قشقایی همراه بود. اما درنهایت برخی تولید کنندگان خصوصی به ارزشهای واقعی فرش قشقایی توجه کردند. اینان کوشیدند با حفظ سنتها و ویژگیهای مثبت فرش قشقایی از امکاناتی که تکنولوژی دنیای صنعتی در جهت رفع معایب و مشکلات تولید این آثار ارائه می نمود،استفاده نمایند. بدین سان افقی تازه در عرصه تولید این محصولات گشوده شد.
دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده
بشر، از آغاز استقرارش بر زمین، هیچ چیز را برای تفننی ساده و یا گذران زمان به وجود نیاورده است، و تا نیازی روی ننموده، اثری را نیافریده است. بنابراین، دست¬ساخته¬ها و دست¬آوردهای هر قوم و ملتی با:
۱) موقعیت جغرافیایی؛
۲) نیازهای طرح شده در زندگی روزمره؛
) نحوه زندگی گروهی و اجتماعی؛
۴) شیوه¬های حکومتی و فرمانروایی بر محیط و بر مردم؛
۵) آداب و سنن و عادت¬های قومی و بومی؛
۶) اسطوره¬ها و نمادها و نشانه¬ها و دیگر پدیده¬های زندگانی اجتماعی، مادی و معنوی آن ملت، یعنی فرهنگ و ره¬آوردهای فرهنگی¬اش پیوند داشته و دین و آیین و باورهای فرازمینی نیز بر آنها سایه افکنده است. هر آنچه را که نتیجه و حاصل عامل¬های بر شمرده شده است، «مبانی زیبایی¬شناسی» آن قوم و ملت می¬نامیم، که به طرزی سنتی ازنسلی به نسل دیگر فرانهی شده و البته درگذر زمان و در نسبت با نیازهای تازه و تحول¬های فرهنگی تغییراتی را نیز متحمل می¬شوند. این تغییرات آن¬چنان نیست که اساس آن زیبایی¬شناسی را درهم بریزد، ولیکن می¬تواند چیزی از آن بکاهد و یا بر آن بیافزاید و به گونه¬ای به سوی کمال تصویری یا تزئینی¬اش سوق دهد.
پس، هر ملتی زیبایی¬شناسی¬های ویژه به حود را دارد که ریشه در فرهنگ، آداب و سنن، اسطوره¬ها، نمادها و نشانه¬ها، باورها و غیره دارد، از کهن¬ترین روزگاران شکل گرفته و در گذر زمان صلایه و آ¬دیده شده است، و می¬تواند هنرهای هر دوران را تغذیه کرده وبارور سازد. بسیار اتفاق افتاده و دیده شده است که برخی از عامل¬های نامبرده شده و عناصر زیبایی¬شناسانه هنر ملتی، طی سده¬ها و حتی گاهی هزاره¬ها، فراموش شده و به ناگهان بدون آن که گونه¬ای آگاهی تاریخی از آن¬ها در دست باشد، در دورانی دیگر، دوباره در هنر آن ملت آفریده و آشکار گردیده است. این پدیده، را در «دانش زیبایی¬شناسی» امروز «فراگدری اندیشه از فراسوی قشر زمان» اصطلاح کرده¬اند.
در بررسی و ریشه¬یابی عناصر تزیینی هنرهای ایرانی، به ویژه آرایه¬های فرشینه¬ها، این باور پدید می¬آید که عناصر تزیینی و آرایه¬ها و نمادهای به¬کار رفته در فرش¬های ایرانی از دوران¬های بسیار کهن شکل گرفته¬اند و مسلما در آغاز پیدایی، مفاهیم و پیام¬های مقدسی را دربر داشته¬اند حتی می¬توان گفت برای حفظ و نگاهبانی آن مفاهیم ایجاد شده¬اند. لیکن، با تکرار در زمان به تدریج مفاهیم خود را از دست داده و به مثابه، «نگاره¬ای سنتی»، تنها به کمال ظاهری و صورت هنری خود پرداخته¬اند.
آنچه مسلم است، در آغازه¬های آفرینش نقش¬ها و نمادهای فرش و فرشینه¬های ایرانی، تنها عناصر طبیعی و طبیعت پیرامونی هنرمندان الهام¬بخش آنان نبوده است، بلکه باورهایی که سده¬ها و هزاره¬ها سینه به سینه و حتی «از فراسوی قشر زمان» به نسل¬های پسین فراگذری شده¬اند اندیش¬مایه¬های نقش¬آفرینان و فرش بافان بوده است. رمزگشایی این نقش¬ها کاری آسان و ساده نیست، زیرا هیچ نوشته و سندی در دست نیست که عقاید و باورهای گذشتگان، پیش از اخترع خط نوشته، را در اختیار رمزگشایان بگذارد. بازخوانی و بازبینی عقاید دینی و آیین¬های کهن ایرانی، که کتاب¬های دینی بهدینان و مزداییان برای ما برجای گذاشته¬اند، شاید در برخی موارد بتواند اندیشه¬هایی از این باورها را به ما بیاموزند. لیکن بازهم چون سخن از نمادها به میان آید، خامه از کار باز می¬ایستد. برای نمونه از فرش مشهور به پازیریک سخن بگوییم و کوشش کنیم برای پرسش¬هایی که در پی می¬آیند پاسخ¬هایی مناسب بیابیم. چرا در این فرش، طول و عرض فرش به هم بسیار نزدیکند؟ چرا متن فرش شطرنج شده و تنها یک نقش در آن به کار رفته است؟ گل چارپر یا گل خورشیدی آذین¬گر متن چه مفهومی را درپسین گستره¬های خود پنهان دارد؟ چرا شطرنج متن به صورت خشتی انجام گرفته است و لوزی لوزی نیست؟ آیا طراح می¬توانست به جای این گل چارپر نگاره¬ایی دیگر را بر گزیند؟ آیا می¬شود یک خوشه گندم یا یک سیب را جایگزین آن کرد؟ تکرار این نقش در حاشیه برای چیست؟ چه ارتباطی میان نقش گوزن¬ها و سربازان هخامنشی است؟ چرا طراح یا بافنده به جای گوزن نگاره بز کوهی را، که یکی از کهن¬ترین و زیباترین آرایه¬های ایرانی است به کار نبرده است؟ اصولا چرا فرش حاشیه¬بندی شده است؟ حاشیه نماد چیست؟ چه مفاهیمی را می¬تواند دربر داشته باشد؟ چرا حاشیه¬ها متعددند و با یکدیگر هم در پهنا و هم در نقش، متفاوتند؟ و چرا این سنت حاشیه¬بندی (از حاشیه¬های اصلی و فرعی متعدد و متنوع) تاکنون ادامه یافته و هیچ تغییری را متحمل نشده است، در حالی که شطرنج متن، جز در مواردی اندک (فرش های جوشقان و بختیاری و ماهی درهم) ادامه نیافته است و چرا در بسیاری از موارد این¬گونه مرزبندی شطرنج از میان رفته است و آرایه¬ها بدون مرزبندی و با تغییری در اجزای نگاره¬ها تکرار شده است و در این نمونه¬های موجود نیز (جز مورد ماهی درهم) تقش درون خانه¬های شطرنج همانند نیستند؟
بسیاری از پژوهندگان تلاش داشته¬اند که مفاهیمی را برای این نقش¬های نمادین مطرح سازند، که اغلب آنها بدون دلیل و برهان است و به هیچ وجه قانع¬کننده نیست. برای مثال، نمادگرایان باختری، شاخ گاو را نماد ماه می دانند! شاید به¬دلیل آنکه مانند هلال است. اگر چنین باشد پس شاخ گوزن نماد خوشه¬ی پروین خواهد بود! برخی دیگر مفاهیم نمادهای رایج درفرهنگ غربی و باختری را براین نقش¬ها اطلاق کرده¬اند که آن هم قانع¬کننده نیست؛ زیرا نمادها نزد هر ملت و قومی از فرهنگ و تاریخ آن ملت و قوم تغذیه می¬کند.
نمادگرایی¬های باختری و خاوری را باید در فرهنگ و هنر آنان معنا کرد و در فرهنگ الهی و یکتاپرستانه ایرانی هم باید به گونه¬ای دیگر در جستجوی واپسین مفاهیم آنها باشیم. بالاخره، آنچه را که می¬توان از فرش پازیریک (فرش مادر!) دریافت کرد و درسی را که می¬توان از آن گرفت و در نسبت با نیازهای هنری امروز ایران و جهان در فرش آفرید، این است که حتی یک عنصر، یک نگاره، یک آرایه یا یک نماد هم می¬تواند دلیل به وجود آمدن فرشی زیبا باشد؛ همچنان که گل خورشیدی در قالی پازیریک و در ماهی درهم (گل خورشیدی متحول شده) و در قالی¬های بلوردی، و یا نگاره¬ای بته در قالی¬های قم مشهور به تقش حاج کاظمی و قالی¬های بته¬ای در قشقایی و غیره. اصل آن است که بیافرینیم و آفرینش¬های ما پاسخگوی نیازهای فرهنگ و جامعه ما باشد و در هر کجای جهان به مثابه «سفیر هنر فرش ایران» خودنمایی کند. این بدان معنا نیست که ما آرایه¬ها و نگاره¬های ایرانی را همان-گونه که تاکنون به کار رفته¬اند و می توان گفت که سنتی و حتی خود سنت شده¬اند به کاربریم. نه! نگاره-های ایرانی هم می¬تواند با حفظ هویت ایرانی خود، نوین و امروزین شوند و شاید نیزبه نگاره¬های مشابهی دگردیس گردند. پاسخ پرسش چه بیافرینیم، در پیوند با همه نیازهای فرهنگی، روان¬شناسانه و جامعه-شناسانه امروزین ماست.
آقای محمدجواد کارآمد، آقای مسعود لطیفی، آقای محمد حقیقت کیش،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده
با بررسی استانداردهای موجود جهت اندازه گیری خواص فرش، مشخص شد که در طی عملکرد پیشنهادی آن ها، به رفتار فرش تحت بارگذاری در حالت دینامیک و لحظه به لحظه توجه نمی شود بلکه رفتار فرش پس از بارگذاری بررسی می گردد. جهت بررسی رفتار دینامیکی فرش تحت بارگذاری از دستگاه اینسترون استفاده شد. با اضافه کردن تجهیزاتی به این دستگاه، صحت کار آن با بارگذاری روی مواد مختلف مشخص گردید. پس از بافت نمونه هایی از فرش دستباف با رج شماری های سی، چهل، پنجاه، شصت و هفتاد با خصوصیات معین، بارگذاری روی نمونه ها صورت گرفت و مشخصه های منحنی های «مقاومت فشاری در طی زمان» به دست آمده، تجزیه و تحلیل شده و به نحو مقتضی با خصوصیات ساختمانی و فیزیکی فرش های دستباف و مواد اولیه مصرف شده در آن ها مربوط گردید. با محاسبه ضرایب همبستگی پیرسون، همبستگی های خطی بررسی و تجزیه و تحلیل شد. همچنین با استفاده از منحنی های بارگذاری روی مواد مختلف و مقایسه آن ها با منحنی های بارگذاری فرش دستباف، شباهت ها و تفاوت ها مشخص گردید و مقادیری جهت دست یافتن به مطلوبیت فرش پیشنهاد گردید. برخی از نتایج بدین شرح است: با افزایش تراکم فرش، میزان کاهش ضخامت بر اثر بارگذاری، میزان برگشت پذیری پرز فرش پس از بارگذاری، کار انجام گرفته روی فرش تا رسیدن به حالت فشردگی و همچنین کار پس داده شده توسط فرش کاهش می یابد، در حالی که با افزایش ضخامت فرش، برگشت پذیری فرش و کار انجام شده طی بارگذاری افزایش می یابد.
دکتر سیدعلی مجابی، آقای سید بشیر عابدینی، خانم زهرا فنایی،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده
مقاله حاضر تحقیقی میدانی و اسنادی است بر اساس منابع تاریخی و تصویری موجود که بهمنظور تبیین سیر تغییرات حاصل شده در طرح و نقش قالی کلاردشت در صد سال اخیر انجام گرفته است. جهت استخراج اطلاعات علاوه بر مطالعه اسنادی، که با رجوع به منابع مکتوب و غیر مکتوب صورت پذیرفت، نسبت به مطالعه میدانی و با مراجعه به مراکز بافت فرش کلاردشت درگذشته و حال، یافتن فرشهای قدیمی و تهیه تصویر از آنها و مصاحبه با بزرگان و صاحبان تجربه در بازار و موزهها نیز اقدام شد؛ و در نهایت با تطبیق دادهها و تصاویر، سیر تغییرات طرح و نقش قالی کلاردشت معین گردید. سپس با توجه به نتایج بهدست آمده سعی گردید تا طرحها و نقوش این قالیِ ذهنی بافت، طبقهبندی و دستهبندی گردد. بررسی تغییرات طرح و نقش و رنگبندی قالی کلاردشت مشخص کرد که بسیاری از نقشههای آن به مرور زمان فراموش گردیده و دیگر بافته نمیشود؛ لیکن به دلایلی از جمله غیر تجاریبودن این فرش و سهلالوصول نبودن دسترسی به مناطق بافت آن، ورود عمدی و غیرعمدی و یا ایجاد ابداعات نسنجیده در طرح و نقش آن (همچون استفاده از نقوش ترکمنی)، این فرش به شدت تضعیف و در پارهای موارد حتی با شکست کامل روبهرو شده است. به نظر میرسد مهمترین عوامل در احیای فرش کلاردشت: بازنگری در رنگبندی موجود و استفاده از رنگهای قدیمی و اصیل فراموش شده بهجای رنگهای تکراری و محدود حال حاضر، بازگشت به بافت طرحها و نقشمایههای اصیلِ فراموش شده و در نهایت معرفیاصالتها و مفاهیم بهکار رفته در این قالیها برای نسل جوان و خریداران آن باشد.
آقای رضا نجارزاده، خانم مهدیه رضاقلیزاده، دکتر سیدمهدی حسینی،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده
یکی از دغدغههای اساسی کشورهای دنیا بهخصوص کشورهای در حال توسعه، فرآیند رو به گسترش جهانیشدن و چگونگی رویارویی با این فرآیند است. جهانیشدن فرآیندی نیست که در تمام کشورها بهطور یکسانی تجربه شود، بلکه کشورهایی میتوانند از آن بهره بیشتری ببرند و از فرصتهای ایجاد شده به وسیله آن حداکثر بهرهبرداری را داشته باشند که شناخت درستی نسبت به همه جوانب آن پیدا کرده باشند و در نتیجه خود را برای رقابت هر چه بهتر در سطح بینالمللی آماده سازند. شناخت مزیتهای نسبی و رقابتی در بخشهای مختلف اقتصاد کشور میتواند گام مهمی برای افزایش رقابتپذیری باشد. یکی از صنایع مهمی که بدین منظور باید مورد مطالعه قرار گیرد صنعت فرش دستباف است. به همین دلیل این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش علمی ماتریس تحلیل سیاست PAM[۱] چارچوبی را فراهم نماید تا شاخصهایی را که در بحث از آزادسازی و صنعت فرش دستباف ایران دخیل است، بهطور همزمان محاسبه و تحلیل نماید. با توجه به ویژگیهای ساختاری و تنوع و تخصصهای منطقهای گوناگون در خصوص شیوه بافت، طرح و نقشه و رنگآمیزی فرشهای ایران، استان قم بهعنوان یکی از عمدهترین مراکز تولید فرش دستباف در ایران جهت مطالعه حاضر انتخاب شده است. این استان با توجه به پیشینه و خصوصیات ظاهری و ویژگیهای منحصر به فرد بافت خود، در حال حاضر فرش دستباف ۶۵ رج چله ابریشمی گل ابریشم کرک را بهعنوان فرش برتر تولیدی - صادراتی خود معرفی نموده است. لذا ما در این تحقیق برای ارزیابی اثرات آزادسازی تجاری بر صنعت فرش دستباف از دادهها و اطلاعات مربوط به این نوع فرش در سال ۱۳۸۵ استفاده نمودیم. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی از آن است که شاخص توان رقابت صادراتی برابر با ۹۳/۰ است، که نشان میدهد فرش دستباف ۶۵ رج ابریشمی استان قم در شرایط فعلی در بازارهای جهانی دارای توان رقابت است. همچنین شاخص مزیت نسبی بر اساس هزینه واحد، که همان مزیت رقابتی واقعی در شرایط رقابت آزاد (شرایط بعد از پیوستن ایران به WTO) است، برابر با ۸۴/۰ بوده و این امر نشان میدهد که استان قم در تولید فرش مذکور دارای مزیت نسبی است.
مهندس هادی محمودی نژاد، دکتر محمدرضا پورجعفر، دکتر محمدرضا بمانیان، دکتر مجتبی انصاری،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده
فرش ایرانی، مفهومی تمثیلی و نمادین از بهشت و باغهای بهشتی دارد که با توصیفهای آمده در قرآن کریم و آیات و تفاسیر در انطباق کامل است، در عینحالی که نقشمایهها و طرحهای موجود در زمینه فرشهای باغی، متناسب با معماری و طراحی باغهای ایرانی (بالاخص چهارباغهای عصر صفوی) است تا جلوهای از فناناپذیری و جاودانگی جهان ابدی و باغهای بهشتی را در جهان مادی، به تصویر کشد و تجسم بخشد. در فرهنگ مبین اسلامی گستره حرکت انسان از فرش تا عرش است، انسان از فرش چشم به جهان میگشاید و از آن در نهایت و کمال فرآیند حیات، به عرش پر میکشد و در عالیترین مراحل آن، در بهشت بر فرشهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است، در کمال عزت تکیه میزند. در این مقاله به بررسی تمثیلی مفهوم نمادین بهشت در باغ و فرش ایرانی پرداخته میشود که از رویکرد تحلیلی و تطبیقی در پی توصیف نقشها و طرحهای بهکار رفته در فرش و طرحهای موجود در طراحی باغ ایرانی بهره میبرد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که مفهومی تمثیلی از بهشت و باغهای بهشتی در فرشهای ایرانی، خاصه فرشهای دوران صفوی دیده میشود که ملهم از باغها و پردیسهای دوران اسلامی بوده است و نشان از همت والای طراح فرش ایرانی در تصویر کردن و تجسم بخشیدن به مفاهیم والای معنوی و بهشتی در حد ادراک و استعداد انسان زمینی دارد تا بر تار و پود فرش چنان گرههایی زند که لایق تجلی مفهومی قدسی و یادآور خاطره ازلی بهشت باشد؛ که از این رهگذر نقش و تمنای نقشبند، در کنار صور نماد و رمز و تمثیل، تمام وجود آدمی را به ماوراء و بهشت موعود پیوندی ناگسستنی میزند.
دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
گفتیم که بیافرینیم و چگونه بیافرینیم؟ اندیشه آفرینش از احساس نیاز به دگرگونگی و تغییر و یا از نیازمندی تحول نشات می¬گیرد. انسان همانند سایر عناصر آفرینش نیازمند تغییر و تحول در مسیر تکامل است و همین خود دلیل بر حدیث شریف نبوی است که فرموذ: «کسی که امروزش با فردایش یک گونه باشد، مغبون است.» طبیعت همیشه در حال تغییر و تحول و «رشد» است و انسان نیز نیاز به رشد و کامل شدن دارد. لازمه رشد
و کامل شدن، اندیشیدن و درست و به هنگام اندیشیدن است. در فرایند اندیشه، همیشه این پرسش مطرح می¬گردد که: چرا، چگونه و برای چه؟
چرا؟ زیرا زندگی انسانی سرشار از نیازمندی¬هاست و یکنواختی زندکی موجد خستگی و افسردگی می-شود. و برای ادامه یک زندگی سالم نیاز به تغییر و تحول و حرکت به سوی رشد و تعالی است: این تغییر، تحول و حرکت، بدون برنامه امکان پذیر نیست و یک برنامه خوب و مستدل بدون اندیشه طرح و تدوین نمی شود.
در پاسخ به: برای چه؟ خواهیم گفت: برای تکامل و رشد و به سوی «خدایی شدن» و در جهت آفرینش گام برداشتن و شایستگی مقام «خلیفه اللهی» را به دست آوردن. انسان جانشین خداوند بر زمین، باید که خدایی شود و این جز از راه تکامل انجام¬پذیر نیست. راه¬های تکامل و خدایی شدن فراوانند، تا کدام انسان کدام راه را برگزیند و چگونه در آن گام نهد.
لیکن این «چگون؟» را نمی¬توان به سادگی پاسخ داد. بررسی تاریخ تحول و پدیداری انسان بر زمین، شاید بتواند یکی ازین پاسخ¬ها منظور گردد.
دانش تطبیقی امروز، تکامل بشر را، از ساده¬ترین شکل آن که «هموساپین» ها باشند تا نهایت آن که پیش¬درآمد انسان هوشمند امروزین، یعنی «ماگنولین» هاست، به چند میلیون سال تخمین می¬زند، یعنی یک «رشد تدریجی» به سوی یک «کمال مطلوب». ولی در مسیر بررسی این نظریه، که یک مطالعه تطبیقی انگاره¬ای است، مغایرت¬هایی بروز می کند و بنابراین، نگره¬های مختلفی مطرح می شود، از جمله نگره رده¬بندی موجودات انسانی به سه گروه میمون¬نما، نیم هوشمند و هوشمند.
نخست تخمین زده می¬شد که انسان نیم هوشمند که نوید به وجود آمدن هوشمندست، یکصدوبیست هزارسال بیش از میلاد از روی زمین رخت بربسته است. با این حساب ماگنولین¬های غارتشین اروپایی که در هزاره شانزدهم پیش از میلاد ناپدید شده¬اند، هوشمند بودهاند و تنها دلیلی که بر هوشمندی آنان آورده می¬شود، نقاشی¬های دیواره¬های غارهاست. (هرچند که جز نقاشی¬ها آثار انسانی دیگر در محدوده غارها کشف نشده
است!)، سپس، بناگهان، نسل نوی از انسان¬های هوشمند در خاور نزدیک در هزاره دهم پیش از میلاد در غار کمربند، (ایران شمالی)، و در هزاره هشتم یا هفتم در اریحا، در میاندرود شمالی آشکار می¬گردد. درین نگره، شش هزار تهی وجود دارد که آن را «حلقه مفقوده» نام نهاده¬اند.
این حلقه مفقوده را برخی از پژوهش¬گران دوران ناپدیدی انسان نیم هوشمند می¬دانند ولیکن در پاسخ این¬که چرا پیش از آن، ماگنولین¬ها در غارهای اروپا زندگی می¬کرده¬اند و در آنجا ناپدید شده¬اند، ولیکن انسان¬های هوشمند در قاره کهن، در خاور نزدیک آشکار شده¬اند؟ نگره¬های انساذشناسان بی¬جواب می¬ماند.
یک اکتشاف تازه: به هنگام جنگ ایران و عراق، در میان درود شمالی، جمجمه¬هایی از انسان¬های هوشمند و نیم هوشمند کشف شد که نشان می¬داد، تا پایان هزاره چهارم پیش از میلاد در یک ناحیه با هم زندگی می¬کرده¬اند. ازین اکتشاف، چنین نتیجه گرفته¬اند که هوشمندان از نیم هوشمندان دختر می-گرفته¬اند ولی به آنها دختر نمی¬دادند و این¬گونه به تکثیر و برتری نژاد خود پرداخته¬اند و نیم هوشمندان هم به تدریج ناپدید شده اند و در نتیجه، در هزاره سوم اثری از نیم هوشمند برجا نماند. بررسی آثار هنری هزاره¬های نخستین پیش از میلاد و «تمدن¬سازی» ها سرعت تحول و پیشرفت انسان هوشمد را به سوی رشد و کمال به اثبات می¬رساند. و این انسان هوشمندست که طی تقریبآ ده هزار سال از «غارنشینی» به «زندگی در سفینه¬های فضایی» گام نهاده است.
بنابرین، در پاسخ به چگونه؟ باید گفت به کمک اندیشه و تنها «به کمک اندیشه» که انسان می¬تو اند متحول شود و زندگی را سرشار از ابداعات و ابتکارات خلاق بنماید. نیز، به همین دلیل است که حضرت نبی اکرم (ص) فرمود: «تفکر الساعه، افضل من عباده الثقلین»: «یک ساعت اندیشیدن از عبادت جن و انس برترست»، و زردشت (ع)، پیامبر بزرگ ایرانیان، اندیشه را مبنای همه چیز از گفتار و کردار دانست و شعار آیین خود را پندار نیک، گفتار نیک و کرداو نیک قرار داد.
همین اندیشه است که مادر همه ابداعات، ابتکارها و آفرینش¬های انسانی است. همین اندیشه است که میان غم و اندوه، شادی و سرور، خیر و شر، زیبا و نازیبا و غیره، تفاوت قایل می¬شود و راه درست رستگاری و خدایی شدن را پیشاروی انسان می¬گذارد. در شعار زندگی¬ساز زردشت (ع) روشن و آشکارست که، اندیشه گفتار را در پی دارد و گفتار پیش درآمد و خبردهنده کردار و رفع نیازهای مادی و معنوی انسان¬هاست.
بنابرین نوآوری موجد رفاه و آسایش و تسریع در حرکت به سوی کمال است. لیکن آفرینش فراتر از ابداع است. ابداع یا نوآوری تغییر و تحولی در وضع موجود برای ایجاد وضعیت بهتر و فراترست و آفرینش ایجاد وضعیتی است که از پیش وجود نداشته است. به عبارت دیگر، «آفرینش هست کردن از نیست می¬باشد» اما ابتکار در هر دو مورد کارسازست. چگونه وضع موجود را به وضعیتی بهتر و فراتر دگردیس کردن و یا چگونه از نیست هست نمودن، نیازمند ابتکار است.
در طراحی نقش فرش، و حتی در فناوری بافت آن، می¬توان از هردوی این پدیده¬ها بهره گرفت: ابداع یا آفرینش. ابداع در تداوم بهبود و دگردیسی طرح¬ها و نقش¬های موجود و تکامل آنهاست و قلمرو آن چندان فراخ و گسترده نیست، اما در آفرینش؛ اندیشه می¬تواند به هرسو جولان نماید و به هرگونه گونگی دست یازد و دنیاهای تازه بیافریند. درینجاست که اصطلاح فرانسوی «مدرن» یا «امروزین» و یا «نوین» را به کار می¬بریم. در شماره آینده اگر خداوند توفیق سازد از «نوینگرایی» یا «مدرنیسم» در طرح و نقش فزش سخن خواهیم گفت.
آقای محمد علی اسپنانی،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
قرون دهم و یازدهم هجری مقارن با تجدید حیات شوکت و عظمت هنر ایرانی است. در پرتو این تحول هنرهای صناعی و در زمره آنها فرش به منزلتی عالی و اعتباری متفاوت از گذشته نایل شد و چهرهای دگرگونه یافت. این مهم سرآغاز و نقطه عطفی در شکلگیری الگوهایی اصیل و موجد ترکیباتی نو در طرح قالیها شد و مبانی طراحی فرش ادوار بعدی را استحکام بخشید. به نظر میرسد تجلی چنین امری مدیون بدایع و نوآوریهایی است که در طرح و نقش دستبافتهها، خاصه قالی رخ داد و منجر به شکوفایی فرش صفوی شد. مقاله حاضر به انگیزه تبیین نوآورانه طرح و نقش فرش عصر طلایی تلاش دارد با ارائه قراین و شواهدی درونی و برونی در این زمینه، بستر و اسباب تحول و نوآوری در این فرش را مورد موشکافی و مطالعه قرار دهد.
خانم بهاره تقوینژاد ،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
موضوع شکار و نقوش حیوانی یکی از مهمترین و اثرگذارترین نقوشی است که میتوان آنها را از دیرباز تاکنون در هنر ایران مشاهده نمود. این نقوش که دربرگیرنده مفاهیم دینی و اسطورهای کهن، بیانکننده موقعیت جغرافیایی و طبیعی محل زندگی بشر و آمال و آرزوهای وی و همچنین قدرت طلبی و تنازع بقا بوده، سالیان متمادی است که به بهترین نحو ممکن به دست بشر زمان خود طراحی و در هنرهای گوناگونی به اجرا درآمده است. اهمیت نقوش حیوانی و شکار تا بدان جا است که همواره تکرار شده و در هر دوره نیز، ویژگیهای خاص خود را چه از نظر مفاهیم موجود و چه تنوع حیوانات در حال نبرد و ترکیببندیهای مختلف حفظ نموده و با نوآوریهایی ارائه گردیده است. این گفتار میکوشد به یکی از انواع نقوش حیوانی و شکار در هنر ایران، یعنی نقوش گرفتوگیر پرداخته، بهطور اجمالی نمونههایی را از دوران باستان تا پس از دوره صفویه معرفی نماید و در نهایت جلوههایی از این نقوش را از نظر تنوع حیوانات و نوع ترکیببندیهای موجود، در چند نمونه از فرشهای شکارگاهی و جانوری عصر صفوی مورد مطالعه قرار دهد.
دکتر آزاده شاهچراغی، دکتر سید غلامرضا اسلامی،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
فرش ایرانی کالبدیترین تجسم از باغ، پس از تجسم معمارانه آن در فرهنگ ایرانی است. از یک سو بازنمایی[۲] باغ در فرش شواهد و مدارکی مستند برای بازشناسی دقیقتر باغ ایرانی در اختیار محققان قرار میدهد و از سوی دیگر تخریب و نابودی باغهای تاریخی براساس عوامل طبیعی و انسانی بر اهمیت بازخوانی آنها از طریق مطالعه فرشها افزوده است. در این تحقیق، طرح و نقوش باغ- فرش ایرانی با هدف بازشناسی نظام تمرکز حواس در معماری باغ ایرانی با روش مقایسه تطبیقی و مطالعه موردی بررسی شده است. پیش از این، مطالعه باغ- فرش ایرانی با روشهای نمادشناسی مد نظر بوده، اما در این تحقیق با رویکردی مبتنی بر یافتههای علم روانشناسی محیط[۳] تلاش گردیده تا از طریق مطالعه باغ- فرش ایرانی و بر اساس نظریه بومشناختی ادراک محیط، ویژگیهای باغ ایرانی، از جمله تأثیر آن بر بهداشت روان و روحافزایی انسان، و نسبت آن با فرش ایرانی تبیین گردد. بازشناسی نظام ادراکی- تداعیِ باغ در باغ- فرش ایرانی از جمله نتایج این تحقیق است.
آقای محمد جواد کارآمد، آقای مسعود لطیفی، آقای محمد امانی تهران، آقای دانیل واوریک ،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
استفاده از تصاویر سیتیاسکن اشعه X علاوه بر کاربردهای تشخیصی پزشکی، روز به روز کاربردهای جدیدتر و گستردهتری مییابد و در این میان استفاده از اشعه X میکروفوکوس که دارای کانون بسیار کوچکی در حد میکرومتر است، بهعنوان منبع تولید اشعه X جایگاه ویژه ای دارد و این به علت ویژگیهای خاص آن است که میتواند تصاویری با وضوح (رزلوشن) و تضاد (کنتراست) بالا از اجسام نرم دارای ضریب ترقیق پایین تولید کند. از آنجا که در فرش دستباف انواع مختلفی از ساختارهای غیر اصیل ممکن است بهکار رود که موجب افت کیفیت فرش میگردد و تشخیص اصالت این ساختارها نیز بهصورت بصری امکانپذیر نیست، در تحقیق حاضر به تشخیص ساختمان داخلی فرش دستباف به کمک تصاویر سیتیاسکن حاصل از میکروفوکوس پرداخته شده است. این تصاویر که با تبدیل رادون معکوس به دست آمدهاند، به خوبی قادر هستند ساختار داخلی ریزبافترین فرش دستباف را در حد کوچکترین اجزاء آن نشان دهند و میتوانند ابزار قدرتمندی جهت تشخیص اصالت، بررسی ساختار داخلی فرش، تأثیر عاملهای مختلف بر آن و بسیاری کاربردهایی دیگری باشند که نیازمند بررسی دقیق ساختار داخلی فرش دستباف هستند.
دکتر کامبیز فرقاندوست حقیقی، آقای بهمن عبدی گلزار ،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده
جمع آوری، طبقهبندی صحیح و منطقی و نیز گزارشدهی منظم اطلاعات مالی در یک واحد تولیدی مستلزم داشتن یک سیستم اطلاعاتی حسابداری بهای تمامشده مناسب و مدون است تا مدیران واحدهای تولیدی با اتکاء به این گزارشها، بتوانند تصمیمات لازم را جهت برنامهریزی،کنترل تولید و کاهش هزینهها اتخاذ نمایند. در تحقیق حاضر هدف ارائه الگوی بهای تمامشده مناسب در صنعت فرش دستباف است. از آنجا که این صنعت در ایران سابقهای دیرینه دارد و میتواند نقش مؤثری برای رفع معضل بیکاری ایفا کند و از طرفی چون صنعت فرش ایران رقبای خارجی فراوانی دارد، در نتیجه در این صنعت باید نسبت به برنامهریزیای حسابشده، بهویژه در زمینه حسابداری بهای تمامشده (جهت کنترل و کاهش بهای تمامشده محصول) و بهمنظور افزایش رقابتپذیری آن اقدام نمود. بنابراین ارائه الگوی مناسب بهای تمامشده محصول در این صنعت میتواند راهگشا باشد. گردآوری اطلاعات از طریق کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است و به این منظور از طریق مصاحبه و گفتگو با مسئولان و کارشناسان مربوط، مشاهده و بازدید عینی از واحدهای تولیدکننده فرش دستباف، بهخصوص «کارگاه تولید فرش مقدم» و بررسی مراحل تولید آن، و همچنین مطالعه کتب و سوابق و نشریات مربوط به موضوع، اطلاعات لازم گردآوری، به روش استقرایی طبقهبندی و درنهایت با توجه به اصول و مبانی متداول حسابداری و منابع در دسترس الگوی مناسب ارائه گردید. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی در پژوهش حاضر از روش دلفی استفاده شد. جهت گردآوری نظرات کارشناسان و متخصصان، از فرم نظرخواهی متناسب استفاده گردیده، تکمیل آن تا دستیابی به یک توافق عام ادامه یافت.
دکتر امیرحسین چیتسازیان،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
دایرهالمعارف[۱] یا دانشنامه به اثری جامع اطلاق میگردد که حاوی زبده شاخههای دانش بشری است و علاوه بر صحت و جامعیت، میتواند به عنوان مرجعی معتبر دانش و اطلاعات موجود را در دسترس مخاطبان قرار دهد. در واقع دایرهالمعارف، اثر مرجعی است که اصلاحات جامعی را در مورد همه شاخههای دانش عرضه میکند و یا به صورت جامع به شاخه خاصی از دانش اختصاص دارد. هدف آن جستجوی علوم و اطلاعات پراکنده در جهان، گردآوری و انسجامبخشی و همچنین عرضه آنها به علاقمندان و مخاطبان است. دایرهالمعارفنویسی کاری است توصیفی و واقعنگارانه که اطلاعات آن موثق و بدون شاخ و برگ تجزیه و تحلیل است و به حفظیات و فرضیات استناد نمینماید بلکه از منابع دست اول و بدون پیشداوری، آخرین دادههای یک دانش را ثبت و ضبط میکند.
سابقه پیدایش آن در عرصه دانش، حداقل به سده دوم پیش از میلاد مسیح (ع) بر میگردد که در روم درباره فن خطابه، کشاورزی، بهداشت، دانش سپاهیگری و قانون تدوین شد. سپس در چین و ایران و برخی کشورهای دیگر این فعالیت تداوم یافت و علاوه بر دانشنامههای عمومی، دانشنامههای تخصصی نیز - که به شاخهای از دانش یا رشتههای وابسته محدود بود - تهیه گردید.
در ایران این حرکت از دوره اسلامی و از قرن دوم و سوم هجری آغاز گردید. مجموعههایی همچون دینکرت - تدوین شده در قرن دوم و سوم هجری، رسایل اخوان الصفا، احصاء العلوم اثر فارابی، قانون اثر ابوعلی سینا، ذخیره خوارزمشاهی اثر اسماعیل جرجانی، جامع العلوم اثر فخرالدین رازی و ... نمونههایی از جریان دایرهالمعارفنویسی دوره اسلامی در ایران است.
دایرهالمعارفنویسی در جهان در سده هیجدهم میلادی با تحول بزرگی در ضابطهمند شدن فن خود روبهرو گردید و با تألیف کتابشناسی جهان در ایتالیا و دایرهالمعارف در انگلستان که دومی به دست افرهیم چمبرز و زیر نظر دیدرو و با همکاری دانشمندانی چون ولتر، روسو، منتسکیو، دالامبر و ... ترجمه و تألیف شد، الگوی نوینی یافت که ذوق و سلیقه شخصی مؤلف را تابع ضابطه و اصول معین و تعریف شدهای نمود؛ اصولی که تا امروز کم و بیش معتبر است.
دایرهالمعارفنویسی با روش امروزی آن در ایران سابقه پنجاه ساله دارد و ترجمه دایرهالمعارف اسلام آغازگر این جریان است. نخستین اثر تألیفی و تحقیقی برجسته در این زمینه نیز دایرهالمعارف فارسی است که با سرپرستی مرحوم دکتر غلامحسین مصاحب تدوین شد. در دوران جمهوری اسلامی نیز مواردی همچون دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در سال ۱۳۶۲ این حرکت را تداوم بخشید.[۲] در حال حاضر بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری رسالت پیگیری تهیه دانشنامههای عمومی و تخصصی را در سطح کشور بر عهده گرفته است.
نقش و جایگاه دایرهالمعارف در نظام فرش کشور
در ایران هنرمندان و دستاندرکاران فرش، اطلاعات و دانستههای هنرهای صناعی فرش را طی هزاران سال سینه به سینه و نسل به نسل آن به آیندگان منتقل کردهاند و تنها در موارد معدودی است که در سفرنامهها و شرح اموال و دارایی اماکن مذهبی و آموزشی و یا کاخها و پادشاهان، مطالبی از فرش و کلیات آن عنوان گردیده است. اسناد مصور و نیز آثار باستانی و تاریخی کشف شده نیز منابعی هستند که دادههای مناسبی را در این مقوله در بر دارند. همه این موارد زمینههای مناسبی برای انسجامبخشی به اطلاعات در یک نظم و سامان منطقی بهدست میدهد اما با وجود این، تا حدود سال ۱۹۰۰ میلادی پژوهش و تألیف مشخصی در این زمینه نداشتهایم.[۳] این حرکت از آن زمان عمدتاً از اروپا و امریکا آغاز میگردد و در این کشورها کتابهایی در زمینه فرشهای شرقی و ایرانی به نگارش در میآید که تعداد آنها تا سال ۱۳۸۲ بالغ بر ۱۸۰۰۰ مورد میشود.
در طی این مدت در ایران تألیفات بسیار محدودی را تا دهه پنجاه خورشیدی داریم. از آن زمان به بعد حرکت مناسبتری در این زمینه صورت میگیرد اما با این همه هنوز تعداد کتب معتبر داخلی در زمینه فرش دستباف به ۱۰۰ مورد هم نمیرسد. این در حالی است که حداقل در ۱۰ دانشگاه در مقطع کارشناسی و در ۱۰ مؤسسه آموزش عالی و دانشگاه در مقطع کاردانی، در رشته فرش دانشجو پذیرش میگردد و آموزش و پرورش نیز دانشآموزِ رشته فرش دارد. بدیهی است که همه این محصلان و پیش و بیش از آنها استادان و مربیان ذیربط، به اطلاعات سامان یافته علمی و هنری معتبر نیاز دارند، و هیچ منبعی همانند فرهنگنامه و لغتنامه و تعریف واژگان فرش پاسخگوی نیاز جامعه علمی نیست. از طرفی سیاستگذاران، برنامهریزان و دستاندرکاران نظام فرش کشور در ردههای مختلف ملی و استانی و در موضوعات داخلی و خارجی جهت تصمیمگیری و تصمیمسازی برای فرش ایران به یک رکن اساسی یعنی اطلاعات درست، جامع، علمی و روزآمد در این زمینه نیاز دارند. تولیدکنندگان، بازرگانان، صادرکنندگان، کارشناسان و متخصصان، تهیهکنندگان مواد اولیه و ابزار وسایل و پژوهشگران فرش نیز از دیگر گروههایی هستند که چنین اطلاعاتی میتواند مسیر مناسبتری را در زمینه فعالیتشان به آنها نشان دهد. بیشک تهیه و تدوین دایرهالمعارف فرش ایران یکی از مهمترین و اساسیترین راههای جبران این کمبود است.
اهداف و کارکردهای اساسی دایرهالمعارف فرش
نقش «اطلاعات و دادهها» در فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری، همچنین در فرآیند پژوهش، مطالعه و آموزش و بالاخره در فرآیندهای عملیاتی تولید، توزیع و مصرف و سایر عرصهها بر هیچکس پوشیده نیست، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد وجود توأمان ویژگیهای صحت، جامعیت و مرجعیت این اطلاعات در یک وضعیت نظاممند و سامانیافته است. دایرهالمعارف فرش در پی رسیدن به چنین جایگاهی در زمینه بهدست آوردن و گردآوری دادههای پراکنده فرش ایران است. موارد زیر از جمله پیامدهای پدید آمدن این دایرهالمعارف است:
ثبت هویت جنبههای مختلف این هنر اصیل و پیشگیری از امحاء و از بین رفتن اطلاعات و دانستههای موجود درباره فرش ایران؛
گردآوری اطلاعات و شناسنامه مناطق مشهور فرشبافی و نیز مشخصات سبکها و روشهای آنها و همچنین مشخص نمودن جغرافیای فرش کشور و زادگاههای اصلی آن و جایگاه هر یک در توسعه اجتماعی و اقتصادی؛
جمعآوری و ثبت دادههای تاریخی فرش و مشخصات فرشهای نفیس باقیمانده در گنجینههای مختلف داخل و خارج؛
ایجاد یک مرجع معتبر علمی و در عین حال مستند و حقوقی برای محققان و دانشپژوهان و نیز برای بهرهبرداری در مجامع و مراجع تخصصی و رسمی در دفاع از حقوق و مالکیت مادی و معنوی هنرمندان و تولیدکنندگان، بازرگانان و صاحبان طرحها و نقشههای اصیل ایران؛
پدید آوردن مجموعهای معتبر از دانستهها و اطلاعات جهت بهرهبرداری در تدوین استراتژی توسعه روستایی و نیز در برنامههای کلان و خرد فرش کشور.
تهیه و تدوین یک دایرهالمعارف جامع میتواند به نظام فرش در موارد دیگری که در پی میآید نیز کمک کند و اثرات مطلوبی بر آنها داشته باشد:
ایجاد زبان مشترک و فهم یکسان از مفاهیم و واژهها در حوزه دانش فرششناسی و شاخههای هنر صناعی فرش.
تعیین گستره و حیطههای مورد بحث در این دانش توسط نخبگان و صاحب نظران فرش.
توسعه و گسترش دانش و ابعادی از دانش فرششناسی که در تحقیقات کاربردی مورد غفلت قرار گرفته است.
ایجاد بسترهای لازم برای توسعه تحقیقات در زمینه جنبهها و مسایل گوناگون فرش.
فهم نقاط ضعف و نقصانهایی که به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفتهاند.
تولید علم و ایجاد وحدت رویه در تحقیقات علمی و پایهای از طریق گسترش نگرش علمی مشترک در بین پژوهشگران.
بیرون آوردن مدافعان و مخالفان از بلاتکلیفی در قبال پشتوانه علمی و جایگاه فرش در دانش بشری.
پر کردن نیاز جامعه به داشتن یک مرجع تخصصی معتبر و جامع در زمینه فرش ایران.
بدیهی است در نتیجه اثرگذاریهای فوق و بهویژه در پی ایجاد زبان مشترک و فهم یکسان از واژهها و مفاهیم و شاخههای هنر اصیل فرش، میتوان به «ایجاد نقشه کلی و نگرش جامع پیرامون ابعاد مختلف رشته علمی فرش» دست پیدا نمود و به شالودهریزی دانش فرششناسی در ایران اطمینان یافت.
گزارش کلی مراحل کار انجام شده در زمینه دایرهالمعارف فرش
برقراری تماسهای مکرر و ایجاد تفاهم میان انجمن و بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی از آبان ۱۳۸۴.
انجام ملاقاتها و مذکرات متعدد با نهادها و شخصیتهای ذیربط به منظور جلب حمایت مادی و معنوی در این زمینه (از جمله با: مرکز ملی فرش ایران، شرکت سهامی فرش ایران، فرهنگستان هنر، سازمان میراث فرهنگی و گردشگردی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، معاونت پژوهشی وزارت علوم، معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی، کانون هماهنگی و فناوری فرش ایران، دانشگاه کاشان، معاونت ریاست جمهوری و...).
تهیه طرح پیشنهادیِ تهیه و تدوین دایرهالمعارف و مذاکرات ذیربط بین انجمن و بنیاد.
جلب موافقت همکاریهای مادی و معنوی مرکز ملی فرش ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، کانون هماهنگی و فناوری فرش ایران، دانشگاه کاشان، شرکت سهامی فرش و حمایت معنوی فرهنگستان هنر.
انعقاد قرارداد تهیه و تدوین دایرهالمعارف میان انجمن و بنیـاد در تاریخ ۱۵/۹/۸۶ با حجم تقریبی ۱۰۰۰ صفحه ۶۰۰ واژهای.
رایزنی درخصوص تشکیل شورای علمی دایرهالمعارف که در نهایت در اسفند ۱۳۸۶ اولین جلسه آن با حضور اعضای شورا تشکیل گردید. در این جلسه ضمن معارفه اعضاء و معرفی اهداف، آموزش توجیهی لازم صورت گرفت.
مدخلیابی و مدخلگزینی و تصویب آنها در شورای علمی دایرهالمعارف پس از طی حداقل ۱۰ جلسه و کار مستمر (که کار کارشناسی آن در خارج از جلسات نیز صورت پذیرفته است).
ساماندهی مداخل اصلی و فرعی در ۱۰ محور: مواد اولیه، طرح و نقش و زیباییشناسی، دانش فنی و فناوری فرش، مرمت و تکمیل، رنگرزی، سازمان و مدیریت، اقتصاد و بازرگانی، فرهنگی و اجتماعی، تاریخ، جغرافیا و سبکشناسی. ضمناً ۱۳۸ مدخل اصلی و ۵۴۶ مدخل فرعی شناسایی، بررسی و تصویب گردید.
برگزاری کارگاه آموزشی مقالهنویسی دایرهالمعارف در تاریخ ۶/۲/۸۷ در دانشگاه کاشان با حضور بیش از پنجاه نفر از استادان، پژوهشگران و نیز اعضاء پیوسته و وابسته انجمن پس از اعلام فراخوان در دانشگاهها و نیز کمیتهها و واحدهای انجمن.
برگزاری جلسه مشترک شورای علمی دایرهالمعارف و مسئولان گروهها و کمیتههای تخصصی انجمن جهت هماهنگی فعالیتها و جلب مشارکت اعضاء انجمن و شناسایی صاحبنظران و محققان فرش کشور.
فراخوان تهیه مقاله از طریق تهیه پوستر و ارسال به همه دانشگاهها و مراکز علمی تحقیقاتی و دستاندرکار فرش و مجامع عمومی و نیز از طریق مصاحبه مطبوعاتی و رسانهای و اعلام در روزنامهها و سایتها و اطلاعرسانی لازم در پایگاه رایانهای انجمن و بنیاد ( www.icsa.ir ) و ( www.bdbf.org.ir ).
تهیه شیوهنامه و ضوابط مقالهنویسی و نیز تنظیم بسته لازم برای راهنمایی داوطلبان و مؤلفان مقالهها.
بررسی و شناسایی محققان و پژوهشگران ذیربط به منظور پوشش تحقیقاتی مداخل مختلف که از دشوارترین مراحل اساسی در این فرآیند است. ضمناً تعداد محدودی نیز از طریق سایتها و اطلاعیهها اعلام آمادگی کردهاند.
تنظیم و تطبیق عناوین مداخل و زیر مداخلها با نوع تخصص و توانمندی محققان جهت پیشنهاد تدوین مقاله.
تشکیل پرونده برای مداخل و مؤلفان و انجام مکاتبه برای پیشنهاد مؤلف و حجم تألیف و مشخصات آن مقاله.
لازم به ذکر است در همه این مراحل علاوه بر کمک اعضاء شورای علمی و معاونت پژوهشی بنیاد، از کمکهای اعضاء هیئت مدیره و مسئولان گروهها و کمیتههای انجمن بهویژه مسئول کمیته آموزش و تحقیقات و نیز برخی از صاحبنظران دیگر بهرهمند گردیدهایم. همچنین مراحل دشوار دیگری از قبیل داوری، ارزیابی و پردازش مقالات، پیگیری اصلاح لازم، ویرایشهای گوناگون علمی، فنی، ادبی و بازبینی و بازخوانی در پیش است که هر کدام به تلاش و فعالیتهای مستمر و جدی نیاز دارد.
آقای سید محمدحسین رحمتی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل مرغوبیت فرشهای ایرانی، کیفیت طراحی آنهاست. چگونه میتوان ارزشهای هنری و فرهنگی این نقوش را شناسایی کرد و در نقشههای جدید بهکار برد تا ضمن نوآوری، ارزشهای هنری و فرهنگی آنها حفظ گردد؟ در این مقاله سعی میشود به کمک اصول و مبانی هنرهای تجسمی، خصوصیات اصلی و ثابت نقشههای اصیل شناسایی گردد تا بتوان به کمک این قوانین، طرحهای جدید را آسیبشناسی و تلاش کرد تا نقشههایی همپایه آثار گذشته بهوجود آورد. این بررسی نشان میدهد عیوب فرشهای ناموفق جدید ناشی از نارسایی فرهنگی، ضعف طراحی، ترکیب و پیکربندی آنهاست. در انتها سعی میشود با ارائه قواعد پایه بهدست آمده، بایدها و نبایدهای نوآوری در طراحی فرش ارائه گردد.
دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده
بیاییم باورهای خودرادگرگون سازیم
جوانی که پروریده استادی طراح نقش فرش بود، با من گفتگویی مجادله مانند داشت که: «طراحی نقش فرش به کمال مطلوب خود رسیده است و دیگر هیچ¬گونه تحولی در آن روا نیست زیرا هر تغییر و دگرگونی در طراحی نقش فرش، کجروی است و فرش ایران را از جایگاه بلند خود فرو می¬آورد (!)» و من پاسخی جز این نداشتم که «فرو آمده را دیگر فرودی نیست!»
یاد دارم که در داوری نخستین دوسالانه هنر اسلامی ایران (که سپس به دوسالانه نگارگری تغییر نام یافت) و من دبیری آن را به عهده داشتم، در داوری بر آثار به نماش درآمده، نظارت میکردم که نکند خدای ناکرده، التفات و محبت استادی و شاگردی، در داوری¬ها تاثیر گذارد و درین رهگذر حقی ار کسی پایمال شود. یکی از داوران که از اصفهان افتخار همکاری با من را داده بود، بر کار دانشجویی از دانشگاه الزهرا، که اسلیمیهای تازهای (غیرسنتی) را طراحی کرده بود، ایراد میگرفت و بر ایرادهای خود پافشاری می¬کرد که.«اینها غلط است و باید برای حفط اصالت طرح¬های سنتی ازین¬گونه نوآوری¬های "مبتذل" جلوگیری کرد!»، پرسیدم چرا ابتکار یک جوان مشتاق را "نوآوری مبتذل" می¬نامید و اینچنین، با «خط بطلان کشیدن» برین گونه ابتکارها نیروی آفرینش¬گر و بارور جوانان طراح را مستهلک می سازید و اگر داوری¬ها برین منوال ادامه یابند، در آیندهای نه چندان دور، جز گروهی «مقلد ناشایست سنت¬زدگان» نمی پرورانید!
اگر بخواهیم فرش ایران را به جایگاه بلند خودش بازگردانیم و یا حداقل، از فرود بیشترش جلوگیری کنیم، باید که باورهای خود را از هنر و از صنعت فرش تغییر دهیم. باید باور کنیم که هنر پویاست و سنت ایستا. هنر هرگز سنت نمیشود ولی سنتها میتوانند هنر را بارورتر سازند و در اعتلای ارزش¬های هنری سودمند گردند؛ هنر تقلید نیست، و تقلید نیز همیشه مقبول نمیافتد، تقلید آفرینش و باروری را «می کشد» و اندیشه را «معلول و بیمار» میسازد، چنانکه عارف بزرگ جلال¬الدین مولوی فرماید:
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دوصد لعنت برین تقلید باد
باید که باور کنیم جهان امروز جهان دیروز نیست و نیازهای امروز با نیازهای دیروز متفاوت است؛ باید باور کنیم که باید به فردا و به فرداهای دیگر اندیشید و هنری آفرید که نه تنها پاسخگوی نیازهای کنونی باشد، بلکه آگاهاننده شکوه و عظمت آینده باشد؛ باید باور کنیم که نسل جوان امروز ما بسیار هوشمندتر، آفرینندهتر و بارورتر از جوانان دیروزند؛ باید باور کنیم که جایگاه هنر دل است و برانگیزاننده اصلی آن جان و روان هنرمندست؛ باید باور کنیم که آنچه ما میاندیشیم، می گوییم و میکنیم، مطلق نیستند و «تنها اندیشه، گفتار و کردار ما نیستند که ارزشمندند»، زیرا به اندازه آنسان¬های آفریده شده، اندیشه، گفتار و کردار معتبر وجود
دارد؛ باید اضافه کنیم کلام مولانا، امیرمومنان، علیبنابیطالب علیهالسلام را که فرمود: «جوانان خود را برای آینده تربیت کنید زیرا آنان مردان آینده¬اند».
پس، ای استاد طراح، ای هنرور، ای هنرآموز فرش و ای امید این «هنر و صنعت متعالی»:
بیاتا گل پبرافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی دیگر اندازیم
تلاش کنیم که استعداهای جوانان را بارور کنیم و عقاید منجمد و یخزده خود را معیار هنر نگیریم، از تعصب برکنار بمانیم که رسول اکرم (ص) فرمود: «تعصب در هر جهت انسان را به دوزخ برد»؛ بکوشیم جهان محوری و جوان محوری را جایگزین خودمحوری کنیم. نباید به آنچه که خود آموخته و اندخته¬ایم تکیه کنیم و به آنها غرور ورزیم، که آموختنیها بسیارند و اندوختنیها پایانی ندارند. و هنر، جهانی است به فراخی آسمان¬ها، و طرح و نقش متنوع¬اند به تنوع کهکشان¬ها؛ آیا در چنین جهانی زیستن و انزوا گزیدن و از تلاش و نوآوری دست کشیدن و به اندوخته¬ای اندک دلخوش ساختن رواست؟ که هنرمند «جانشین خدا» بر زمین است و «فرش» نماد «عرش» است و:
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.