جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای برند

آقای ابوالفضل اسفندیاری، آقای قربان تاج پوری، دکتر علیرضا پاکزاد،
دوره 6، شماره 17 - ( 12-1389 )
چکیده

 این پژوهش، کاربردی و روش تحقیق آن کمی است. در این پژوهش در مرحلۀ اول پس از جمع آوری عوامل مورد نظر (عدم توجه به آمیخته بازاریابی، کنسرسیوم تولیدی صادراتی و برندسازی در فرش دستباف ترکمن) از طریق مطالعه پیشینه، و روش کمی پرسشنامه جهت جمع آوری داده‌های لازم و استخراج نهایی عوامل اساسی مؤثر استفاده شده است. پس از تنظیم و جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته، داده‌های گردآوری شده وارد نرم افزار SPSS شد و با استفاده از روش‌های مختلف آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای سنجش میزان اهمیت هریک از عوامل و مؤلفه های پرسشنامه، از مقیاس پنج امتیازی لیکرت استفاده شده است که دارای مقیاس‌های ترتیبی بوده و با تعیین عدد از ۱ تا ۵ به این گزینه‌ها، این داده‌ها به اعداد کمی تبدیل می‌شوند. داده‌های جمع آوری شده در این پژوهش، در بازۀ زمانی مهرماه ۱۳۸۹ تا شهریور ماه ۱۳۹۰ و مکان اجرای پژوهش، استان گلستان است. جامعه آماری این پژوهش شامل پنج گروه افراد است: الف) صاحبنظران و کارشناسان؛ یعنی کسانی که از مسیر کار و ممارست با امور مدیریتی، کارشناسی، علمی و پژوهشی فرش، جزء صاحبنظران، خبرگان و کارشناسان فرش تلقی می‌شوند. ب) صادرکنندگان؛ کسانی که عمده فروش فرش دستباف می‌باشند. ج) واردکنندگان؛ کسانی که فرش دستباف ایرانی را از ایران به یکی از کشورهای هدف وارد می‌کنند. د) فروشندگان؛ کسانی که در قالب خرده فروشی و تک فروشی، فرش دستباف را به مصرف‌کننده نهایی می‌فروشند. ر) بافندگان؛ کلیه افراد حقیقی و حقوقی که به صورت کارگاهی یا خانگی(تک بافی)، شهری یا روستایی به تولید و بافت فرش مشغول می باشند. روش تعیین حجم نمونه برای چهارگروه اول از روش کامل جامعه نمونه‌گیری و برای گروه پنجم (بافندگان)، با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه‌گیری تصادفی ساده گزینش شده است. بر این اساس، حجم نمونه ۴۰۶ نفر از پنج گروه آماری با توزیعی متناسب و متوازن در نظر گرفته شده است که با پیگیری‌های به‌عمل آمده و اطلاع‌ رسانی در خصوص اهداف پژوهش، تمامی پرسشنامه‌های توزیع شده، تکمیل و عودت شده است. ضریب آلفای کرونباخ ۹۳% بوده، از آزمون فریدمن برای رتبه‌بندی (اولویت‌بندی) متغیرها و از آزمون دوجمله‌ای برای تأیید یا رد فرضیات تحقیق، استفاده شده است. نتایج به‌دست آمـده بیانگـر این مطلب است که تمامی فرضیات و محتوای آنها در تولید صادراتی فرش دستباف ترکمن از اهمیت برخوردار بوده‌اند و از بین آنها پتانسیل بالای استان در تولید فرش دستباف به عنوان نقطه قوت و عدم توجه به آمیخته بازاریابی، عدم وجود کنسرسیوم تولیدی صادراتی فرش در استان و عدم توجه به برندسازی، به عنوان تهدید شناسایی گردید که نیازمند توجه ویژه مدیران و برنامه‌ریزان استانی و شرکت‌های صادرکننده است. در پایان تحقیق، ضمن ارائه تفصیلی نتایج و یافته‌ها، موارد مذکور جمع‌بندی شده و پیشنهادات کاربردی مرتبط با آن برای مدیران و کارشناسان و نیز ادامه و پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است. 

دکتر طهمورث حسنقلی‌‌پور، خانم فاطمه عباسی‌ بنی، آقای سعید عباسی‌ بنی،
دوره 10، شماره 25 - ( 6-1393 )
چکیده

بررسی چگونگی عملکرد فرش دست‌باف ایران در بازار صادراتی، تعیین عوامل مؤثر بر عملکرد صادراتی صادرکنندگان و استخراج مدلی بر اساس این عملکرد موضوع مورد پژوهش در این مقاله است. مقصد صادراتی مورد مطالعه بازار آمریکا است و جامعه آماری این پژوهش متشکل از صادرکنندگان ایرانی فرش دست‌باف است که به این بازار صادرات فرش داشته‌اند و نام آنها در پورتال مرکز ملی فرش ایران موجود بوده است. پرسش‌نامه تحقیق در بین ۱۳۰ نفر از آنان که به‌صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، توزیع شده است. مدل مفهومی تحقیق به روش تحلیل عاملی تأییدی و با استفاده از داده‌های پرسش‌نامه‌ها استخراج شده است. نتایج نشان می‌دهد که صادرکنندگان ایرانی معتقدند کنترل بالایی بر فعالیت‌های برند‌سازی بین‌المللی در حوزه فرش دست‌باف ایرانی در بازار آمریکا دارند که این امر بر میزان برند‌گرایی و تعهد بین‌المللی آنان مؤثر است. این صادرکنندگان فرش خود را به نیازها و الزامات بازار آمریکا متعهد می‌دانند و در مجموع خود را برند‌گرا می‌دانند. به‌نظر صادرکنندگان ایرانی‌ استراتژی‌های اتخاذ شده بازاریابی برای فرش دست‌باف ایران در بازار آمریکا به‌خوبی عمل می‌کند و نتایج راضی کننده‌ای برای این صادرکنندگان دارد. در نهایت آنان عملکرد برند فرش دست‌باف ایران در بازار آمریکا را مناسب ارزیابی نمودند و آن بخش از عملکرد مالی برند که مرتبط با عملکرد برند است را مناسب تشخیص می‌دهند و در نهایت مدلی که استخراج شده به‌طور خلاصه عوامل مؤثر بر عملکرد برند فرش ایران در بازار آمریکا را نشان می‌دهد.

آقای مهرداد شهبازی منشادی، دکتر حبیب اله سالارزهی،
دوره 12، شماره 30 - ( 12-1395 )
چکیده

از یکسو به علت کاهش درآمد نفتی کشور و نیاز مبرم به ارز آوری صادرات غیرنفتی علی الخصوص صنعت فرش به عنوان مهمترین کالای صادرات غیرنفتی و از سوی دیگر به علت روند نزولی میزان صادرات فرش دستباف به عنوان یک برند ملی در بازار جهانی و پیشی گرفتن کشورهایی همچون چین و هند از ایران در سالهای اخیر ، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مولفه های استراتژیک تاثیرگذار برصنعت فرش دستباف به عنوان یک برند ملی در بازار جهانی می باشد. برای نیل به این هدف از رویکرد تلفیقی تحلیل استراتژیک و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نخست به منظور شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید با مطالعات عمیق کتابخانه ای و سپس با هدف جمع آوری داده های کیفی با تعدادی ازکارشناسان این صنعت مصاحبه های آزاد و هدایت شده صورت گرفت. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات مستندتر از دو پرسشنامه ارجحیت بندی و سنجش اهمیت نسبی عوامل موثر استفاده گردید. بنابر تجزیه و تحلیل نتایج این تحقیق، نقطه قوت قابل اعتماد و شناخته بودن برند فرش ایرانی ، و در مقابل ضعف عدم توجه به خواست ، نیاز و سلیقه بازار جهانی بین عوامل داخلی و فرصت  لغو تحریم های بین المللی در مسیر اجرای برجام و تهدید ورود رقبای خارجی با امکانات پیشرفته تر و کاهش سهم بازار در سالهای اخیر ، مهمترین عوامل خارجی موثر بر جایگاه این صنعت بود. همچنین استراتژی برتر برای ارتقا جایگاه در این صنعت استراتژی تهاجمی (SO) انتخاب شد. بنابرنتایج پژوهش پیشنهاد میشود فعالان این صنعت برنامه ای جامع جهت شناسایی بازارهای بکر،دنج و دست نخورده جهانی ، ورود سرمایه و تخصص خارجی ، بهینه سازی مصرف منابع و کاهش بهای تمام شده محصول ، تقویت سفارش پذیری و در نهایت بهبود کانالهای توزیع و فروش با اتکا به دانش فناوری اطلاعات تدوین نمایند. 


دکتر میثم شیرخدایی، خانم بشری فقیه نصیری،
دوره 13، شماره 31 - ( 6-1396 )
چکیده

مفهوم بازاریابی جدیدی به نام «دلبستگی به برند» در ادبیات بازاریابی، برای پیش­بینی تغییرات مطلوب در رفتارهای پس از مصرف مشتریان راضی، معرفی شده است که به­شدت بر رفتارهای مشتریان اثر می­گذارد. دلبستگی عاطفی، مشتری را به برند متصل می­کند و زمانی­که وابستگی موثر باشد خریدهای مجدد تضمین می­شوند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر متغیرهای شناخت برند، خاطرات عاطفی- احساسی و سودمندی برای کابر بر متغیرهای وفاداری و تعهد به برند، با در نظر گرفتن متغیر میانجی دلبستگی به برند بود. جامعۀ آماریِ تحقیق، مشتریان فروشگاه­های فرش دستباف مازندران که در چهارمین جشنواره فروش فرش دستباف شرکت کرده­اند می­باشد که نمونه ای 520 نفری مورد بررسی قرار گرفتند. این تحقیق ازحیث هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، در مباحث نظری کتابخانه ای و میدانی با بکارگیری پرسشنامه است. نحوه نمونه گیری نمونه­ برداری تصادفی ساده می باشد که جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌هایِ تحقیق از نرم افزار SPSS و نرم‏افزارAMOS  استفاده شد. نتایج به­دست آمده نشان داد که شناخت برند، سودمندی برای کاربر و خاطرات عاطفی- احساسی بر دلبستگی به برند اثر مستقیم دارد. اثر مستقیم دلبستگی به برند بر تعهد به برند نیز تأیید شد. اگرچه اثرِ مستقیم دلبستگی به برند بر وفاداری به برند تأیید نشد؛ ولی نشان داده شد دلبستگی به برند به واسطۀ تعهد به برند اثر مثبتی بر وفاداری به برند دارد.
 
خانم الناز پهلوانی، دکتر حمیدرضا سعیدنیا،
دوره 13، شماره 32 - ( 12-1396 )
چکیده

امروزه با برداشته شدن موانع تجارت بین کشورها ، شاهد ظهور پدیده جهانی شدن در سطح تجارت بین الملل و رویارویی مصرف کنندگان با محصولات کشورهای مختلف می باشیم. در این بین  بررسی رفتار مصرف کنندگان و شناسایی عوامل موثر بر قصد خرید مشتریان، علی الخصوص مشتریان خارجی که الگوهای رفتاری متفاوتی دارند برای بازاریابان اهمیت ویژه ای پیدا می کند. در این مقاله تلاش شده است تا تاثیر سه عامل تصویر کشور سازنده،کیفیت ادراک شده و آشنایی با برند بر قصد خرید مشتریان فرش دستباف ایرانی در کشور ژاپن مورد بررسی قرار گیرد.  این تحقیق از نظر هدف کاربردی، به جهت شیوه جمع آوری اطلاعات پیمایشی از نوع مقطعی و به لحاظ بررسی روابط بین متغیرها از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق مشتریان فروشگاه های فرش دستباف ایرانی در کشور ژاپن-شهر توکیو  می باشند. نمونه آماری  پژوهش با بهره گیری از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس 385 نفر تعیین شده است. نتیجه آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزار  SPSS حاکی از تاثیر هر سه متغیر به ترتیب آشنایی با برند،کیفیت ادراک شده و تصویر کشور سازنده بر قصد خرید مشتریان ژاپنی است.

دکتر رسول عباسی، خانم زهره کاظمی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1397 )
چکیده

فرش دست‌باف ایرانی با ویژگیهای برجسته‌ی فرهنگی و هنری، محصولی است که طی چند دهه به‌عنوان یک کالای قابل‌توجه در سبد صادرات غیرنفتی ایران ثبت شده است. این تحقیق با هدف مشخص نمودن ارزیابی ابزارهای ترفیعی و تبلیغاتی فرش دست‌باف و تعیین اولویت ابزارهای مورد استفاده در زمینه‌ی معرفی این کالا به مشتریان در بازارهای هدف خارجی، نگارش یافته است. جامعه آماری این تحقیق عبارت از 19 نفر از خبرگان و کارشناسان آگاه به صادرات فرش دست‌باف در استان تهران است. برای انجام مقایسه‌های زوجی و تعیین وزن هر شاخص از روش FAHP و همچنین جهت تعیین اولویت ابزارهای ترفیعی و تبلیغاتی از روش تاپسیس‌فازی استفاده شد. نتایج حاصل از اجرای روش FAHP نشان داد معیار قابل اعتماد بودن با وزن 329/0، هزینه با وزن 178/0، اثربخشی و سطح پوشش به ترتیب با اوزان 149/0 و 13/0 و کیفیت با وزن 15/0 به ترتیب اهمیت قرار گرفتند. همچنین بر اساس اجرای روشTOPSIS ، نمایشگاه‌های اختصاصی، رسانه‌ها، آگهی‌های تجاری، انتشار نشریات، برگزاری تورگردشگری در ایران، فروش شخصی، نمایندگان فروش، تخفیفات‌ قیمتی و جوایز فروش به ترتیب از اولویت بیشتری برخوردارند. نتایج تحقیق در برگیرنده پیشنهادهایی برای صادرکنندگان و برنامه‌ریزان این حوزه می‌باشد.
 

خانم فاطمه السادات اعتضاد، دکتر محمد شاکر اردکانی، دکتر حمید کارگر،
دوره 15، شماره 35 - ( 6-1398 )
چکیده

شیوه‌های جدید بازاریابی در دنیا، تجارت را به سمتی پیش برده که مشتریان در نقش هدایت‌کنندگان بازار هستند. پس لازم است که شیوه‌های جدید بازاریابی در تجارت کالاهای سنتی اما ارزشمند ایرانی به کار گرفته شود. در تجارت جهانی فرش دستباف از واژه فروش نباید استفاده کرد. فرش دستباف را باید بازاریابی نمود، یعنی یک ارتباط دائمی به نفع مشتریان ایجاد کرد. لذا در این راستا با توجه به اهمیت مدیریت ارتباط با مشتریان و توسعه برند برای صادرات فرش دستباف، هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت ارتباط با مشتریان بر توسعه برند با تمرکز بر نقش میانجی ارزش ویژه برند در هنر- صنعت فرش دستباف ایران (مورد مطالعه استان‌های تهران و اصفهان) است. این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و بر حسب ماهیت و روش توصیفی - علَی از شاخه پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه مصرف کنندگان و خریداران فرش دستباف بوده و با توجه به حجم جامعه نامحدود، از روش نمونه‌گیری در دسترس غیرتصادفی استفاده شده است که تعداد پرسشنامه‌های پخش شده 215  عدد بوده است که مبنای تحلیل‌های آماری پژوهش قرارگرفته است. ابزار جمع­آوری داده­ها پرسشنامه مدیریت ارتباط با مشتری (لئو و همکاران، 2005)، ارزش ویژه برند (بیلی و همکاران، 2013) و توسعه برند (پنا و گارسیا، 2017) است. تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش مدل­سازی معادلات ساختاری با نرم‌افزار Smart PLS2 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که اکثر مسیرها تأیید گردید ولی مسیرهای آگاهی از برند، کیفیت درک شده و وفاداری به برند به توسعه برند رد شدند؛ و بیش‌ترین تأثیر را مدیریت ارتباط با مشتری بر ارزش ویژه برند با میزان تأثیر 47 درصد و همچنین ارزش ویژه برند بر توسعه برند به میزان تأثیر 89 درصد داشته است. در بین مسیرهای دیگر این پژوهش مدیریت ارتباط با مشتری بیشترین تأثیر را بر کیفیت درک شده از مؤلفه­های ارزش ویژه برند با میزان تأثیر 60 درصد داشته است. از طرفی از بین مؤلفه­های ارزش ویژه برند مؤلفه تداعی برند با ضریب مسیر 73/0 و آماره t (931/7) تأثیری معناداری بر توسعه برند داشته است. همچنین ارزش ویژه برند نیز نقش میانجی در تاثیر مدیریت ارتباط با مشتری بر توسعه برند داشته است که به میزان 47 درصد توسعه برند را تبیین می­کند. از بین مؤلفه­های ارزش ویژه برند تنها مؤلفه تداعی برند با میزان 66 درصد نقش میانجی بین مسیر ارتباط با مشتری و توسعه برند داشته است.
  
ناصر سیف اللهی، آقای رحیم محمدخانی، هاجر فتحی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

چکیده
افزایش پرشتاب میزان تولید و رقابت در صحنه بین المللی صنعت فرش، رقابت را برای تولیدکنندگان بسیار حساس و برندسازی را به عنوان یکی از راهکارهای رقابتی فعالان  این صنعت، برجسته ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش انجام شده است. مطابق با الگوی نظام‌مند نظریه داده بنیاد، خبرگان خوش‌نام تولیدکننده و صادرکننده حال حاضر با سابقه فرش برای جامعه آماری انتخاب شدند. کارشناسان خبره صنعت در جامعه آماری با روش نمونه‌گیری هدفمند توصیه‌ای برگزیده شدند و با 15  نفر از کارشناسان خبره و خوش‌نام صنعت فرش به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه عمیق به عمل آمد که در سه مرحله به کفایت داده‌ها انجامید. برای گردآوری داده‌ها از مصاحبه‌های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی و نرم‌افزار MAXQDA  انجام گرفت. نتایج تحلیل داده‌های به‌دست‌آمده از مصاحبه‌ها، طی فرایندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به شکل‌گیری مدل عوامل ایجاد برند پیشرو در صنعت فرش بر مبنای نظریه‌پردازی داده بنیاد انجامید. با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد کدهای شناسایی‌شده در 6 طبقه هسته‌ای شامل شرایط علی، مقوله محتوایی، شرایط زمینه‌ای، عوامل مداخله‌گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. در نهایت، الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش شناسایی شد. داشتن مزیت رقابتی، جایگاه قوی بازاریابی، شناخت نیازهای بازار و مشتری رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم توسعه برند فرش در بازارهای داخلی و بین‌المللی است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb