جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای تولید

آقای محمد رضایی،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده

این مقاله در پی بررسی میزان و عوامل موثر بر رضایت شغلی بافندگان فرش دستباف است که اطلاعات آن از طریق پرسشنامه طی تحقیق در بین ۸۳۴ نفر از بافندگان استانهای آذربایجان شرقی و اصفهان در سال ۱۳۸۲ جمع آوری شده است. در این تحقیق با تکیه بر الگوی نظری تلفیقی،‌نقش متغیرهای ذهنی و عینی در میزان رضایت بافندگان فرش مورد بررسی قرار می گیرد.

خانم نفیسه گریوانی، دکتر محمدتقی آشوری،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

فرش شناسان اصالت قالیچه قشقایی را در گزینه هایی همچون کاربرد الیاف پشمی مرغوب،‌ رنگرزی گیاهی،‌طراحی ذهنی و رنگ پردازی جسورانه می دانند . این طراحی ذهنی و رنگ پردازی جسورانه می دانند. این اصول سالها پیش در نمونه های متعدد دست بافته های این قوم به کار گرفته می شد. از سوی دیگر نظام تولید در آن دوران متکی بر استفاده از منابع و امکانات در دسترس به طور کلی خودکفایی خانوارها بود. تولید در این دوران تجاری و انبوه نبود و کاربرد فرشها به استفاده خانوار و در نهایت هدیه و پیشکش دادن محدود می شد اما با حضور عناصر جامعه صنعتی در زندگی عشایر- که خود از نتایج اجرای دو طرح اسکان اجباری و اصلاحات ارضی و نیز رواج آموزش عشایری بود- تولید فرش چهره جدیدی به خود گرفت. با ورود کلافهای کارخانه ای آماده و رنگ های شیمیایی،‌کیفیت محصولات قشقایی به خطر افتاد و تولید انبوه و تجاری با رشد فعالیت تجار،‌دلالان و واسطه ها رواج گرفت. در اثر آموزش عشایری و تولید تجاری، سنتهای نقش پردازی و بافندگان طوایف و تیره های مختلف ادغام گردید و به طور کلی این دوران با نوعی درهم آمیختگی و تضعیف اصالتها در فرش قشقایی همراه بود. اما درنهایت برخی تولید کنندگان خصوصی به ارزشهای واقعی فرش قشقایی توجه کردند. اینان کوشیدند با حفظ سنتها و ویژگیهای مثبت فرش قشقایی از امکاناتی که تکنولوژی دنیای صنعتی در جهت رفع معایب و مشکلات تولید این آثار ارائه می نمود،‌استفاده نمایند. بدین سان افقی تازه در عرصه تولید این محصولات گشوده شد. 

دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده

بشر، از آغاز استقرارش بر زمین، هیچ چیز را برای تفننی ساده و یا گذران زمان به وجود نیاورده است، و تا نیازی روی ننموده، اثری را نیافریده است. بنابراین، دست¬ساخته¬ها و ‏دست¬آوردهای هر قوم و ملتی با:            
 ۱) موقعیت جغرافیایی؛
۲) نیازهای طرح شده در زندگی روزمره؛
‏) نحوه زندگی گروهی و اجتماعی؛                
۴‏) شیوه¬های حکومتی و فرمانروایی بر محیط و بر مردم؛
۵‏) آداب و سنن و عادت¬های قومی و بومی؛                  
۶‏) اسطوره¬ها و نمادها و نشانه¬ها و دیگر پدیده¬های زندگانی اجتماعی، مادی و معنوی آن ملت، یعنی فرهنگ و ره¬آوردهای فرهنگی¬اش پیوند داشته و دین و آیین و باورهای فرازمینی نیز بر آنها سایه افکنده است. هر آنچه را که نتیجه و حاصل عامل¬های بر شمرده شده است، «مبانی زیبایی¬شناسی» آن قوم و ملت می¬نامیم، که به طرزی سنتی ازنسلی به نسل دیگر فرانهی شده و البته درگذر زمان و در نسبت با نیازهای تازه و تحول¬های فرهنگی تغییراتی را نیز متحمل می¬شوند. این تغییرات آن¬چنان نیست که اساس آن زیبایی¬شناسی را درهم بریزد، ولیکن می¬تواند چیزی از آن بکاهد و یا بر آن بیافزاید و به گونه¬ای به سوی کمال تصویری یا تزئینی¬اش سوق دهد.
‏پس، هر ملتی زیبایی¬شناسی¬های ویژه به حود را دارد که ریشه در فرهنگ، آداب و سنن، اسطوره¬ها، نمادها و نشانه¬ها، باورها و غیره دارد، از کهن¬ترین روزگاران شکل گرفته و در گذر زمان صلایه و آ¬دیده شده است، و می¬تواند هنرهای هر دوران را تغذیه کرده وبارور سازد. بسیار اتفاق افتاده و دیده شده است که برخی از عامل¬های نامبرده شده و ‏عناصر زیبایی¬شناسانه هنر ملتی، طی سده¬ها و حتی گاهی هزاره¬ها، فراموش شده و به ناگهان ‏بدون آن که گونه¬ای آگاهی تاریخی از آن¬ها در دست باشد، در دورانی دیگر، دوباره در هنر آن ملت آفریده و آشکار گردیده است. این پدیده، را در «دانش زیبایی¬شناسی» امروز «فراگدری اندیشه از فراسوی قشر زمان» اصطلاح کرده¬اند.
‏در بررسی و ریشه¬یابی عناصر تزیینی هنرهای ایرانی، به ویژه آرایه¬های فرشینه¬ها، این باور پدید می¬آید که عناصر تزیینی و آرایه¬ها و نمادهای به¬کار رفته در فرش¬های ایرانی از دوران¬های بسیار کهن شکل گرفته¬اند و مسلما در آغاز پیدایی، مفاهیم و پیام¬های مقدسی را دربر داشته¬اند حتی می¬توان گفت برای حفظ و نگاهبانی آن مفاهیم ایجاد شده¬اند. لیکن، با تکرار در زمان به تدریج مفاهیم خود را از دست داده و به مثابه، «نگاره¬ای سنتی»، ‏تنها به کمال ظاهری و صورت هنری خود پرداخته¬اند.
‏آنچه مسلم است، در آغازه¬های آفرینش نقش¬ها و نمادهای فرش و فرشینه¬های ایرانی، تنها عناصر طبیعی و طبیعت پیرامونی هنرمندان الهام¬بخش آنان نبوده است، بلکه باورهایی که سده¬ها و هزاره¬ها سینه به سینه و حتی «از فراسوی قشر زمان» به نسل¬های پسین فراگذری شده¬اند اندیش¬مایه¬های نقش¬آفرینان و فرش بافان بوده است. رمزگشایی این نقش¬ها کاری آسان و ساده نیست، زیرا هیچ نوشته و سندی در دست نیست که عقاید و باورهای ‏‏گذشتگان، پیش از اخترع خط نوشته، را در اختیار رمزگشایان بگذارد. بازخوانی و بازبینی ‏عقاید دینی و آیین¬های کهن ایرانی، که کتاب¬های دینی بهدینان و مزداییان برای ما برجای گذاشته¬اند، شاید در برخی موارد بتواند اندیشه¬هایی از این باورها را به ما بیاموزند. لیکن بازهم چون سخن از نمادها به میان آید، خامه از کار باز می¬ایستد. برای نمونه از فرش مشهور به پازیریک سخن بگوییم و کوشش کنیم برای پرسش¬هایی که در پی می¬آیند پاسخ¬هایی مناسب بیابیم. چرا در این فرش، طول و عرض فرش به هم بسیار نزدیکند؟ چرا متن فرش شطرنج شده و تنها یک نقش در آن به کار رفته است؟ گل چارپر یا گل خورشیدی آذین¬گر متن چه مفهومی را درپسین گستره¬های خود پنهان دارد؟ چرا شطرنج متن به صورت خشتی انجام گرفته است و لوزی لوزی نیست؟ آیا طراح می¬توانست به جای این گل چارپر نگاره¬ایی ‏دیگر را بر گزیند؟ آیا می¬شود یک خوشه گندم یا یک سیب را جایگزین آن کرد؟ تکرار این ‏نقش در حاشیه برای چیست؟ چه ارتباطی میان نقش گوزن¬ها و سربازان هخامنشی است؟ چرا طراح یا بافنده به جای گوزن نگاره بز کوهی را، که یکی از کهن¬ترین و زیباترین آرایه¬های ایرانی است به کار نبرده است؟ اصولا چرا فرش حاشیه¬بندی شده است؟ حاشیه نماد چیست؟ چه مفاهیمی را می¬تواند دربر داشته باشد؟ چرا حاشیه¬ها متعددند و با یکدیگر هم در پهنا و هم در نقش، متفاوتند؟ و چرا این سنت حاشیه¬بندی (از حاشیه¬های اصلی و فرعی متعدد و متنوع) تاکنون ادامه یافته و هیچ تغییری را متحمل نشده است، در حالی که شطرنج متن، جز در مواردی اندک (فرش های جوشقان و بختیاری و ماهی درهم) ادامه نیافته است و چرا در بسیاری از موارد این¬گونه مرزبندی شطرنج از میان رفته است و آرایه¬ها بدون مرزبندی و با تغییری در اجزای نگاره¬ها تکرار شده است و در این نمونه¬های موجود نیز (جز مورد ماهی درهم) تقش درون خانه¬های شطرنج همانند نیستند؟ 
‏بسیاری از پژوهندگان تلاش داشته¬اند که مفاهیمی را برای این نقش¬های نمادین مطرح سازند، که اغلب آنها بدون دلیل و برهان است و به هیچ وجه قانع¬کننده نیست. برای مثال، نمادگرایان باختری، شاخ گاو را نماد ماه می دانند! شاید به¬دلیل آنکه مانند هلال است. اگر چنین باشد پس شاخ گوزن نماد خوشه¬ی پروین خواهد بود! برخی دیگر مفاهیم نمادهای رایج درفرهنگ غربی و باختری را براین نقش¬ها اطلاق کرده¬اند که آن هم قانع¬کننده نیست؛ زیرا نمادها نزد هر ملت و قومی از فرهنگ و تاریخ آن ملت و قوم تغذیه می¬کند.            
نمادگرایی¬های باختری و خاوری را باید در فرهنگ و هنر آنان معنا کرد و در فرهنگ الهی و یکتاپرستانه ایرانی هم باید به گونه¬ای دیگر در جستجوی واپسین مفاهیم آنها باشیم. بالاخره، آنچه را که می¬توان از فرش پازیریک (فرش مادر!) دریافت کرد و درسی را که می¬توان از آن گرفت و در نسبت با نیازهای هنری امروز ایران و جهان در فرش آفرید، این است که حتی یک عنصر، یک نگاره، یک آرایه یا یک نماد هم می¬تواند دلیل به وجود آمدن فرشی زیبا باشد؛ همچنان که گل خورشیدی در قالی پازیریک و در ماهی درهم (گل خورشیدی متحول شده) و در قالی¬های بلوردی، و یا نگاره¬ای بته در قالی¬های قم مشهور به تقش حاج کاظمی و قالی¬های بته¬ای در قشقایی و غیره. اصل آن است که بیافرینیم و آفرینش¬های ما پاسخگوی نیازهای فرهنگ و جامعه ما باشد و در هر کجای جهان به مثابه «سفیر هنر فرش ایران» خودنمایی کند. این بدان معنا نیست که ما آرایه¬ها و نگاره¬های ایرانی را همان-گونه که تاکنون به کار رفته¬اند و می توان گفت که سنتی و حتی خود سنت شده¬اند به کاربریم. نه! نگاره-های ایرانی هم می¬تواند با حفظ هویت ایرانی خود، نوین و امروزین شوند و شاید نیزبه نگاره¬های مشابهی دگردیس گردند. پاسخ پرسش چه بیافرینیم، در پیوند با همه نیازهای فرهنگی، روان¬شناسانه و جامعه-شناسانه امروزین ماست.

آقای نعمت‌الله آسایش ، دکتر مرتضی فرجی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده

 این تحقیق با هدف بررسی وضعیت نظام تولید[۲] و توزیع[۳] فرش دستباف[۴] مبتنی بر زنجیره تأمین ارزش[۵]، تلاش می‌کند تا اولاً نوع سیستم تولید و توزیع فعلی فرش دستباف را مشخص نماید و ثانیاً براساس نظر خبرگان و کارشناسان فرش دستباف به بررسی امکان‌پذیری تبدیل نظام فشاری[۶] به نظام کششی[۷] بپردازد. جهت دستیابی به این امر از روش تحقیق توصیفی شاخه پیمایشی و تبیینی استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه را خبرگان و کارشناسان آگاه به نظام تولید و توزیع فرش دستباف تشکیل می‌دهند و بر اساس شناختی که مرکز ملی فرش ایران از این افراد دارد، تعداد ۵۵ نفر به‌عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. جهت جمع‌آوری اطلاعات از ابزار پرسش‌نامه استفاده شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد که وضعیت فعلی نظام تولید و توزیع فرش دستباف ایران مبتنی بر نظام فشاری است. بدین معنی که هم در تولید و هم در توزیع این محصول کمتر به نظر و سلیقه مشتری توجه می‌شود و فعالان فرش دستباف ایران به عرضه فرش دستباف خود در بازارهای هدف می‌پردازند، به این امید که مشتری با ملاحظه فرش و هنر آنها تشویق به خرید گردد. اما در بسیاری از موارد این مهم کارساز واقع نمی‌شود و رقبای ایران در بازارهای هدف با درک این وضعیت به تولید و توزیع فرش‌های مورد دلخواه مشتریان هدف از نظر رنگ، شکل، اندازه، طرح و نقشه می‌پردازند. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه نشان می‌دهد با برنامه‌ریزی و آگاه‌سازی فعالان فرش دستباف امکان تبدیل نظام تولید و توزیع مبتنی بر فشاری به کششی وجود دارد.

آقای محمد مظهری، آقای ناصر شاهنوشی، آقای هادی رفیعی دارانی،
دوره 5، شماره 13 - ( 6-1388 )
چکیده

هدف اصلی این مطالعه ارزیابی نظام‌های تولیدی موجود در فرش دست‌باف، یعنی نظام کار‌فرمایی، خویش‌فرمایی و مشارکتی است. برای این منظور، در این مطالعه از شاخص‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی و کیفی در چارچوب تکنیک‌های چند‌معیاری (تاکسونومی و دلفی) استفاده شد. نتایج حاصل حاکی از آن است که در آذربایجان شرقی به‌ترتیب نظام کار‌فرمایی در مقیاس واحدهای بزرگ تولیدی (در واقع به‌نام نظام مشارکتی و دارای فعالیت کار‌فرمایی) و نظام کار‌فرمایی، از نظر عملکرد کلی دارای رتبه اول و نتیجتاً به‌عنوان مناسب‌ترین نظام تولیدی در صنعت فرش دست‌باف است.

آقای ابوالفضل اسفندیاری، آقای قربان تاج پوری، دکتر علیرضا پاکزاد،
دوره 6، شماره 17 - ( 12-1389 )
چکیده

 این پژوهش، کاربردی و روش تحقیق آن کمی است. در این پژوهش در مرحلۀ اول پس از جمع آوری عوامل مورد نظر (عدم توجه به آمیخته بازاریابی، کنسرسیوم تولیدی صادراتی و برندسازی در فرش دستباف ترکمن) از طریق مطالعه پیشینه، و روش کمی پرسشنامه جهت جمع آوری داده‌های لازم و استخراج نهایی عوامل اساسی مؤثر استفاده شده است. پس از تنظیم و جمع آوری پرسشنامه محقق ساخته، داده‌های گردآوری شده وارد نرم افزار SPSS شد و با استفاده از روش‌های مختلف آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای سنجش میزان اهمیت هریک از عوامل و مؤلفه های پرسشنامه، از مقیاس پنج امتیازی لیکرت استفاده شده است که دارای مقیاس‌های ترتیبی بوده و با تعیین عدد از ۱ تا ۵ به این گزینه‌ها، این داده‌ها به اعداد کمی تبدیل می‌شوند. داده‌های جمع آوری شده در این پژوهش، در بازۀ زمانی مهرماه ۱۳۸۹ تا شهریور ماه ۱۳۹۰ و مکان اجرای پژوهش، استان گلستان است. جامعه آماری این پژوهش شامل پنج گروه افراد است: الف) صاحبنظران و کارشناسان؛ یعنی کسانی که از مسیر کار و ممارست با امور مدیریتی، کارشناسی، علمی و پژوهشی فرش، جزء صاحبنظران، خبرگان و کارشناسان فرش تلقی می‌شوند. ب) صادرکنندگان؛ کسانی که عمده فروش فرش دستباف می‌باشند. ج) واردکنندگان؛ کسانی که فرش دستباف ایرانی را از ایران به یکی از کشورهای هدف وارد می‌کنند. د) فروشندگان؛ کسانی که در قالب خرده فروشی و تک فروشی، فرش دستباف را به مصرف‌کننده نهایی می‌فروشند. ر) بافندگان؛ کلیه افراد حقیقی و حقوقی که به صورت کارگاهی یا خانگی(تک بافی)، شهری یا روستایی به تولید و بافت فرش مشغول می باشند. روش تعیین حجم نمونه برای چهارگروه اول از روش کامل جامعه نمونه‌گیری و برای گروه پنجم (بافندگان)، با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه‌گیری تصادفی ساده گزینش شده است. بر این اساس، حجم نمونه ۴۰۶ نفر از پنج گروه آماری با توزیعی متناسب و متوازن در نظر گرفته شده است که با پیگیری‌های به‌عمل آمده و اطلاع‌ رسانی در خصوص اهداف پژوهش، تمامی پرسشنامه‌های توزیع شده، تکمیل و عودت شده است. ضریب آلفای کرونباخ ۹۳% بوده، از آزمون فریدمن برای رتبه‌بندی (اولویت‌بندی) متغیرها و از آزمون دوجمله‌ای برای تأیید یا رد فرضیات تحقیق، استفاده شده است. نتایج به‌دست آمـده بیانگـر این مطلب است که تمامی فرضیات و محتوای آنها در تولید صادراتی فرش دستباف ترکمن از اهمیت برخوردار بوده‌اند و از بین آنها پتانسیل بالای استان در تولید فرش دستباف به عنوان نقطه قوت و عدم توجه به آمیخته بازاریابی، عدم وجود کنسرسیوم تولیدی صادراتی فرش در استان و عدم توجه به برندسازی، به عنوان تهدید شناسایی گردید که نیازمند توجه ویژه مدیران و برنامه‌ریزان استانی و شرکت‌های صادرکننده است. در پایان تحقیق، ضمن ارائه تفصیلی نتایج و یافته‌ها، موارد مذکور جمع‌بندی شده و پیشنهادات کاربردی مرتبط با آن برای مدیران و کارشناسان و نیز ادامه و پیگیری تحقیقات مشابه در آینده ارائه شده است. 

خانم الهام احمدی فرد، دکتر اسماعیل کرمی دهکردی،
دوره 12، شماره 29 - ( 6-1395 )
چکیده

نقشه و آرایه از ارکان اساسی تولید فرش هستند و فاکتورهای مهم و تعیین­ کننده‌ای برای محاسبه ارزش مادی و غیرمادی یک فرش به حساب می­آیند. تأمین و استفاده از نقشه‌های نوآورانه و تقاضامحور از جمله مسائل مهمی است که بافندگان فرش با آن روبه‌رو هستند و در تولید، بهره ­وری و درآمد آن‌ها تأثیرگذار است. هدف این مطالعه شناخت منابع و شیوه­ های تأمین نقشه فرش ابریشمی برای بافندگان روستایی است. داده­ ها با استفاده از یک روش­شناسی مطالعه موردی از طریق فنون گروه­ های متمرکز، مصاحبه­ های نیمه­ ساختاریافته، نمودارکشی مشارکتی، اسناد و مشاهده گردآوری شدند. مطالعه با 90 خانوار روستایی بافنده فرش ابریشم در 23 روستای شهرستان زنجان و کنشگران بازار در شهرهای زنجان، قم و کاشان انجام شد. بافندگان روستایی به دو شیوهه تولید خویش­فرمایی و کارفرمایی به تولید فرش و دریافت نقشه می ­پرداختند. در شیوه خویش­ فرمایی بافندگان روستایی با دو حلقه واسط شامل واسطه محلی و واسطه شهری به نقشه دسترسی پیدا می‌کردند. دسترسی به نقشه در این روش عمدتاً غیرمستقیم بود و با مراجعه بافندگان به دلال محلی صورت می‌گرفت و دلال محلی نیز به مراکز خرید و فروش فرش ابریشمی در شهر زنجان مراجعه می­ نمود. در دسترسی به نقشه به شیوه کارفرمایی، بافندگان روستایی با سه حلقه واسط شامل واسطه محلی، واسطه شهری و کارفرمایان مواجه بودند. بیشترین مراجعه بافندگان متعلق به مراجعه مستقیم بدون واسطه، به کارفرمایان غیرطراح است. در هر یک از روش­ های نقشه، اتحادیه فرش روستایی به جای ایفای نقش به عنوان یک تشکل حمایت‌کننده از بافندگان روستایی، بیشتر به صورت یک واسطه عمل می‌کند و منافع بافندگان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.


علیرضا شیری، غلام رضا هاشم زاده خوراسگانی، نسرین آخوندی، فضل الله جمالو،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

صنعت فرش دستباف به سبب عوامل عدیده درونی و بیرونی با معضلات متعددی روبه رو شده است.استفاده از روش های علمی،مدون و از پیش برنامه ریزی شده که با مددجویی از آن ها بتوان تاثیرات این عوامل را از بین برده و یا کاهش داد،می تواند باعث رونق گیری این صنعت موثر بر فرهنگ،اقتصاد و زندگی اجتماعی باشد.یکی از این روش های علمی،ارائه مدل تکوین و توسعه محصول می باشد.مدل تکوین محصول به منظور حصول اطمینان از تحقق خواسته ها و رضایت  مشتریان درقبال محصول و فرآیندهای مورد استفاده،افزایش کیفیت و کاهش ضایعات از فاز جمع آوری خواسته های مشتریان تا تولید و رسیدن محصول به دست مشتری نهایی و حتی نظارت بر خدمات پس از فروش وجمع آوری بازخورد،الگوها،استاندارد ها،رویه ها و روش ها و مراحلی ارائه می دهد. از سویی دیگر،فرآیند تولید و توسعه محصولات جدید به سبب افزایش مخاطره های جهانی،تغییر سریع نیاز و خواسته های مشتریان و افزایش ریسک پذیری دستخوش تغییر و تحولات بسیار گردیده است. به طوری که توجه به استراتژی های چابک سازی را در فرآیند های تولید مطرح ساخته است. هدف از این پژوهش ارائه مدل اختصاصی تکوین محصول برای صنعت فرش دستباف ایران با رویکرد چابکی می باشد.این پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و از نوع توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق ابتدا به وسیله مطالعات کتابخانه ای،به بررسی مدل های تکوین و توسعه محصول، خدمات و مدل های تولید چابک پرداخته و سپس با استفاده از آرای خبرگان و روش دلفی فازی به غربال شاخص های مستخرج از مدل های بررسی شده،پرداخته شده است،که حاصل این مهم رسیدن به 47 شاخص برگزیده از منظر خبرگان از بین 147 شاخص کلی است.در ادامه از آنجا که ماهیت تولید فرش دستباف با ماهیت تولید اغلب محصولات صنایع دیگر متفاوت می باشد،به دستیابی به شاخص های اختصاصی اقدام ورزیده شد.به همین منظور با استفاده از مصاحبه های پرسش باز و اشباع نظریه (گلوله برفی) اقدام به جمع آوری داده های تازه با انجام مصاحبه با خبرگان مبادرت ورزیده شد.این کار تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.در مرحله بعد با مددجویی از روش داده بنیاد به استخراج کد ها از میان متون  مصاحبه های پرسش باز پرداخته شد.نتیجه این روش نیز دست یافتن به 31 شاخص تازه بود.در پایان نیز با استفاده از تلفیق شاخص های به دست آمده از هر دو روش به ارائه مدل اختصاصی این صنعت با استفاده از نرم افزار Atlas.ti نسخه 8 پرداخته شد.مدل به دست آمده شامل 8 بعد اصلی،7بعد فرعی و 47 زیر شاخص است.

سکینه خاتون محمودی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

در میان هنرهای مردمی معاصر، فرش‌های جنگ افغانستان ویژگی ممتاز و منحصر به فردی دارند که آن‌ها را از همگنان متمایز گردانیده‌است. سخن گفتن با جهان دربارۀ مصیبت جنگ، مهم‌ترین ویژگی‌ این آثار می‌باشد. فضا و ضرباهنگ موجود در این دستبافته‌ها که نقش مهمی در انتقال اندیشه‌های ذهنی هنرمندان دارد، همواره بین دو مفهوم کلی جنگ و زندگی یا فضای تحمیلی و مطلوب در نوسان است. این پژوهش در پی تبیین چگونگی بازنمایی فضا و ضرباهنگ در فرش‌های جنگ افغانستان به کاوش در این مقوله بر مبنای نظریۀ هانری لوفور پرداخته‌است. بدین قرار، مهم‌ترین پرسش‌های این پژوهش عبارتند از: فضای جنگ،  فضای زندگی و ضرباهنگ‌های مرتبط با این پدیده‌ها چگونه در فرش‌های جنگ افغانستان به تصویر کشیده شده‌اند؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی تدوین گردیده، حکایت از آن دارد که: بازنمایی‌های فضا در فرش‌های جنگ افغانستان، کوششی برای ابراز وجود در مناسبات قدرت بوده و مهم‌ترین راهبرد برای انجام این امر، ایجاد تفاوت و تقابل در بازنمایی‌ بوده‌است. در حالی‌که غلبۀ عناصر نظامی در فرش‌های جنگ افغانستان ضرباهنگ غالب را تشکیل می‌دهد، در تقابل با آن می‌توان به گزارۀ دیگری اشاره کرد که با عناصری همچون: گل‌ها، درخت‌ها و گیاهان تعریف شده و با تدابیری مانند درنگ، سکون و تغییر در ضرباهنگ، به مقابله با سلطۀ جنگ بر فضا پرداخته‌است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb