5 نتیجه برای شیر
آقای سید محمد مهدی میرزاامینی، آقای داریوش کاظم پور،
دوره 8، شماره 22 - ( 12-1391 )
چکیده
دوره صفویه در تاریخ قالیبافی ایران همواره بهعنوان عصر طلایی این هنر شناخته شده که علاوه بر زیبایی طرح و نقش و رنگ مفاهیم ارزندهای بر پهنای قالی آن نقش بسته است. نقش شیر یکی از آن نقوشی است که در بیشتر قالیهای صفویه در حالتهای مختلف نقش بسته است چنانکه در این قالیها هم در مقام صیاد و هم در جایگاه صید به تصویر درآمده است. تکرار و تأکید بر این نقش که در فرهنگ ایرانی و اسلامی و دیدگاه عرفا همواره معانی نمادین مختلف و بعضاً متضادی داشته است این پرسش را مطرح مینماید که شیر در قالیهای صفویه دارای چه مفاهیمی است. از طرفی در اشعار و آرای مولانا نیز شیر مفاهیم متفاوتی دارد. در نظر مولانا شیر نماد حق تعالی و اسماء و صفات وی، نماد قضای الهی، نماد انسانهای اهل فضیلت، نماد اولیاء، نماد رسول اکرم(ص) و حضرت علی(ع) ، نماد عقل، نماد عشق، نماد اندیشه و حتی نماد نفس اماره است؛ اما در نظر او از شیر، مفهوم انسان و انسان کامل استنباط بیشتر میشود. در مطالعه بصری و معنایی نقش شیر در قالیهای صفویه نیز ارتباط معناداری بین شیر در قالیهای صفویه و نظر مولانا مشاهده میشود. نقش شیر در بیش از ده نمونه از قالیهای بررسی شده در حالتهای متفاوت و جایگاههای مختلف مشاهده شده که همگی مؤید آن است که شیر بر پهنه قالی در کشاکشی صعب و دشوار نهایتاً به مرکز هستی که همان ترنج قالی باشد میرسد و در آن به درجه شیرمردی نایل میآید. این مفهوم در نظر مولانا نیز انعکاسی روشن دارد. مطالعه انجام شده بهشیوه اسنادی و بررسی مشاهده موردی نمونه قالیهای دوره صفویه با استفاده از روش تحلیل محتوا و تطبیق نمونهها صورت پذیرفته است.
خانم آزاده پشوتنی زاده،
دوره 11، شماره 27 - ( 6-1394 )
چکیده
عنصر مشترک در فرشهای شیری فارس، شیر (نماد دلاوری) است و گاهی بدان شمشیر (نماد قدرت و جنگ)، خورشید کامل یا نیمه که تعابیری چون شمسالدین (خورشید دین/ لقب حضرت علی(ع)) را برایش در نظر میگیرند، افزوده میشود. علاوه بر تصویر شیر و خورشید، تصاویر حملۀ شیر به گاو که در هنر ایران سابقۀ طولانی دارد، به نحو دیگری در فرشهای شیری فارس جلوهگر میشود. تقویم، تغییر فصول و گردش کواکب عامل تأثیرگذاری بر نمادپردازیهای هر دوره بوده است. ایزدبانوان و ایزدان خورشیدی و آبی، در آسمان و زمین، نماد خاص خود را داشته که شکل لاهوتی و ناسوتی ایشان در ارتباط با مفاهیمی همچون حرکت اجرام سماوی (مهر/ خورشید، زهره، تیر، بهرام) و حیواناتی چون شیر و گاو میباشد؛ ازاینروی ترکیب شیر و گاو، به لحاظ صور فلکی، خاص استان فارس (اقلیم سوم) است و تصویر شیر و خورشید نیز خاص دیگر نقاط ایران (اقلیم چهارم) میباشد. تصویر شیر و خورشید اقلیم چهارم در مطابقتهای کیهانی و نجومی، در واقع ترجمۀ دیگری از شیر و گاو اقلیم سوم است.
روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی است و گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و اسنادی (تصویری/ آثار هنری) صورت گرفته است تا وجوه اشتراک این مهینالههگان در جوامع کهن و ریشههای هنری و تصویری مشترک میان آناهیتا، مهر، تیر و بهرام مشخص شود؛ چراکه این ایزدان، بر هم تأثیر و تأثرات متقابلی داشتهاند و نمود مینوی وظایفشان در جشنهای آفرینش، صور فلکی و سپس بر کالبد فرشهای شیری فارس ظهور یافته است.
آقای رسول پروان،
دوره 13، شماره 31 - ( 6-1396 )
چکیده
شیوهی پیچبافیِ گلیم طی قرون گذشته در ایلات و عشایر استان کرمان بهویژه در ایل افشار در منطقه سیرجان رایج بوده است و بهعنوان تزئینِ سفرهها و نمکدانها کاربرد داشته است. تا اینکه چند دههای است در شیوهی بافندگیِ گلیم در این منطقه تحولاتی رخ داده و پیچبافی در تمام سطح گلیم بهکاررفته و با نام «گلیم شیریکیپیچ» ناموَر گردیده است. شیوهی پیچبافی بعدازاینکه بهصورت شیوهای مستقل پدید آمد، با قالیبافی ترکیب شد و گونهای از گلیم شیریکیپیچ با نام «گلیم ـ قالی» شکل گرفت و گونهی صرفاً پیچبافِ آن «گلیم سوزنی» نامیده شد. این سؤالات مطرح است که چه نوع مواد اولیه و ابزار بافتی در «گلیم شیریکیپیچ» استفاده میشود و ویژگیهای فنی چلهکشی و بافت آن به چه صورت است و چه تحولاتی در دهههای اخیر در شیوهی بافتِ این نوع گلیم رخ داده است؟ لذا در این مقاله ضمن بررسی شیوهی پیچبافی در گلیمِ منطقه سیرجان در استان کرمان، تمامی مراحل بافت گلیم بهصورت تخصصی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اینکه برخی منابع تنها به اشاراتی کوتاه در زمینهی فنون و عوامل بافتِ گلیم شیریکیپیچ بسنده کردهاند، در این مقاله با روش تحقیق توصیفی با استفاده از منابع تخصصی فرش و مطالعات میدانی به مسائل فنی این نوع گلیم در سیرجان و تحولاتِ بافندگیِ آن در دهههای اخیر پرداخته شده است.
شهدخت رحیم پور، سیدعبدالجابر قدرتیان کاشان، امیرحسین چیت سازیان،
دوره 15، شماره 35 - ( 6-1398 )
چکیده
نقش منابع انسانی و مدیریت موثر آن در رشد و توسعه کشورها امری شناخته شده است. در هنر– صنعت فرش دستباف توجه به منابع انسانی بافت به عنوان پویاترین عنصر چرخه تولیدی رونق فرش دستباف از کارآمدی مطلوبی برخوردار نیست. از این رو، این پژوهش با هدف آسیبشناسی عوامل تاثیرگذار بر حفظ و افزایش نیروی انسانی بافنده فرش دستباف در سه سطح عوامل محیطی، محیط خرد و عوامل درون سازمانی در شهرستان شیراز به روش پیمایشی انجام شده است. در مجموع پس از بررسی پیشینه تحقیق 83 متغیر در 3 بعد عوامل محیطی، محیط خرد یا صنعت و درون سازمانی شناسایی شد. روش جمعآوری دادهها با استفاده از منابع کتابخانهای و میدانی بوده است. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل دادهها به شیوه توصیفی و استنباطی با استفاده از آزمون تیاستیودنت تک نمونهای و فریدمن صورت گرفته است. نتایجحقیق حاکی از آن است که از مجموع 83 متغیر، 60 متغیر تاثیر مثبت، 4 متغیر تاثیر خنثی و 19 متغیر تاثیر منفی داشته اند. از این 19 متغیر منفی، 11 متغیر مربوط به عوامل محیط کلان، 3 متغیر مربوط به محیط صنعت و 5 متغیر مربوط به بعد درون سازمانی است. بنابراین می توان گفت این عوامل محیط کلان هستند که بیشترین تاثیر منفی را بر رکود یا رونق صنعت فرش و بالتبع افزایش یا کاهش نیروی بافنده در شهرستان شیراز دارند.
سید محمد رضا طبسی، ایمان زکریایی کرمانی زکریایی کرمانی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
چکیده
قالیهای تصویری که در عصر قاجار قابلیتهای خود را برای انعکاس سویههای مختلف تجدد ازجمله مفهوم ملّیگرایی نشان داده است در عصر پهلوی هم منعکسکنندۀ وجوه دیگری از این مفهوم است. هدف از این پژوهش شناخت وجوه متنوع مفهوم ملّیگرایی در قالیهای تصویری عصر پهلوی است و سؤال اصلی پژوهش آن است که وجوه ملّیگرایانۀ منعکسشده بر قالیهای تصویری عصر پهلوی دارای چه مشخصهها و دلالتهایی است؟ روش پژوهش، کیفی و از نوع تاریخیتطبیقی است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که مفهوم ملّیگرایی در پیکره مطالعاتی، متأثر از وجه مرکب سهگانه جغرافیایی، باستانشناسی و درمانی و نیز وجه انشایی متأثر از اشعار و شعارهای رایج و همچنین وجه پیشینهجویی، در مفاخر و مشاهیر علم و ادب است که در دو وجه اول با مفهوم شاه، سلطنت و گاه مذهب پیوندی مستقیم دارد و وجه پادشاهانه آن برجسته میشود و در مفهوم آخر، این پیوند بیشتر مفهومی میهنی به خود میگیرد. از دیگر سو، یافتهها بیانگر تأثیر نهادهای نوین آموزشی و فرهنگی در پیکره مطالعاتی است و مشخص می شود که استفاده از نشان شیر و خورشید بهعنوان نشانی ملّیگرایانه، با توجه زمینه مورد استفاده از آن دارای وجوه هویتی، دولتی و مردمی در قالیهای تصویری است. از دیگر نتایج این پژوهش وجود ارتباطی پایاپای، بین نقش و کتیبههای قالیهای ملّیگرایانه با تحولات عصر پهلوی بهنحو همزمانی و با تحولات عصر قاجار به شکل درزمانی است. به طور کلی می توان گفت بازشناسی تاریخی ملی گرایی در پیکره مطالعاتی وابسته به درک رابطه در هم تنیده ای است که بین نهاد های نو بنیاد در عصر پهلوی و زمینه های اجتماعی آن وجود داشته است.