جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای صادرات فرش

دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده

این عنوان، پرسشی است که ذهن همه­ی تولیدکنندگان، فروشندگان و بازرگانان فرش­های دستباف را به خود مشغول داشته است. برای من که از بیرون از پیشه­ی فرش­بافان و فرش­فروشان و بازرگانان فرش، برین ‏صنعت می­نگرم، پرسشی دیگر نیز مطرح است که شاید پاسخ آن پاسخ ‏نخستین هم باشد: آیا حقیقتا بازارهای ما از دست رفته­اند یا ما آنها را از دست داده­ایم؟
‏اگر به کاربرد فرش بنگریم، و ویژگی­های بازارهای­مان را یک بررسی علمی کنیم، به خوبی د‏رخواهیم یافت که عامل اصلی این «از د‏ست رفتن!» تولیدکنندگان هستند و نه بازار! بازار را، حقیقی یا حقوقی، چه کسانی به وجود می­آورند؟: تولیدکنندگان، فروشندگاذ و خریداران؛ و ‏این خریداران هستند که اگر نخرند، فروشی هم نخواهد بود و بنابراین، تولید هم متوقف شده و سرمایه راکد می­ماند و ارزش اقتصادی خود را هم از دست می­دهد. در افت و خیز بازار و تغییرات شاخص­های زندگی و تورم مالی در اقتصاد بومی و جهانی، ممکن است تولیدکننده و یا فروشنده، به امید فروش بهتر و سودی بیشتر، فرش را ارنبار کند؛ ولیکن، ‏خریدار فرش را برای انبار کردن نمی­خرد، او به فرش به مثابه چیزی یا انگیزه­ا‏یی که محیط­زیست او را زیباتر کرده و ‏زندگیش را رونق و صفایی دیگر می­دهد، و به طور کلی، برای استفاده­ی روزانه­اش آن را می­خرد. او فرشی را می­خرد که با محیط زندگیش، با فضاهایی که در اختیار دارد، و با سلیقه­ی او و احساس زیبایی شناسانه­اش هماهنگ و درخور باشد. و مشکل تولیدکنندگان ما ازین جا می­آغازد.
د‏ر هر کجای جهان، مهندس معمار فضای زیست را، چه فردی و ‏چه اجتماعی، چه بیرونی و چه درونی، در ارتباط با نیازهای مادی و معنوی مردم آن سامان طراحی کرده و می­سازد، و این مسئله است که در اصطلاح فرنگی «نورم» (norm‏) یا معیار گفته می­شود. معیار ساختمانی برای مردمی که در سوئد یا در نروژ زندگی می­کنند با معیار ساختمانی ‏برای مردم فرانسه و اسپانیا متفاوت است. نیز، معیار ساختمانی برای ساکنان شبه قاره­ی هندوستان و مردم اروپای مرکزی متفاوت است. قد متوسط مردم استرالیا ۱۶۰ ‏صدم متر، برای سوئدی­ها و شمال آمریکایی­ها ‏صدم و برای فرانسویان، ۵ ‏صدم متر است. طول قد متوسط مردم ‏یک کشور یا یک شهر، معیار طول و عرض اتاق­ها، تالارها و ارتفاع سقف­های آنان است و وظیفه­ی فرش، به مثابه­ی کفپوش، پوشاندن کف ‏اتاق­ها و تالارها در ارتباط با معیارهای زیبایی­شناسانه­ی این مردمی است که د‏ر آن فضاها زندگی می کنند.
‏تولیدکنندگان خاوری و یا باختری، برای تولیدهای صادراتی خود، به نیازهای ملت­های مختلف می اندیشند و هر چیزی را به هرکجا صاد‏ر نمی­کنند. تجربه­یی کوچک من را به این امر واقف کرد‏: به هنگام ادامه­ی تحصیل در فرانسه، یک دست استکان «پیرکس» ساخت فرانسه را با خود برده بودم و به دلیل بی­احتیاطی، یکی دوتای آنها شکسته بود و «دست» من ناقص شده بود. با زحمت زیاد و سر زدن به فروشگاه­های متعدد بالاخره نشانی و شماره تلفن کارخانه­ی سازنده را یافتم و با آنها ارتباط ‏برقرار کردم. آنها از من یک نمونه از محصول را خواستند و چون من برایشان بردم گفتند «ما اینها را برای ایران، عراق و افغانستان می­سازیم و شما نمی­توانید در بازارهای فرانسه نمونه­ی آنها را بیاید و آنگاه «دست ‏ناقص شده­ی» من را گرفتند و یک دست کامل، ولی با تناسبات و طرحی ‏متفاوت به من دادند.
‏این­چنین است که یک تولیدکننده بازارهای خود را حفظ خواهد کرد. زیرا تولیدی را که با فرهنگ مصرفی هندوستان ساخته است برای مردم اروپا صادر نخواهد کرد و پس باید که سرمایه­گذار و تولیدکننده اندشه کند که برای کدام محیط، کدام مردم، با چه سنت­ها و فرهنگی، فرش تولید می­کند. اوست که باید از سویی، جامعه­شناسی ملت­های مختلف، شیوه­ی زندگانی آنان، متوسط درآمد و متوسط پس­اندازشان، توانایی خریدشان و عنایت آنان به استفاده از فرش در زندگی روزانه­شان را بررسی کند؛ و از سوی دیگر، توجه داشته باشد که چگونه طرح و نقشی را به طراح یا نقاش سفارش دهد که با فرهنگ خریدارن آن مرز و بوم در تضاد نباشد، و حتی نیز، در ارتباط باشد. بنابراین، فرشی که برای فروش به آفریقا صادر می­شود، با توجه به تنوع فرهنگی و مذهبی آفریقایان، با فرشی که به اروپا صادر می­شود، باید متفاوت باشد. نیز ‏برای فروش د‏اخلی هم این بررسی­ها باید انجام گیرد ‏و معیارهای رایج بازار نیز د‏گرگون شود. با معماری نوین ایران، که نقشه­ها و طرح­ها تقلیدهایی از معماری باختر زمین است، و معماری سنتی که نسبت هایی متفاوت و تقریبا تثبیت شده د‏ارند باید به گونه­های متفاوت تولید و حتی ‏طرح و نقشی دیگر انایشید. هم اکنون تولیدکنندگان و بازارهای ما جز
فرش­های «ذرع»، «ذرع و نیم»، «دو ذرع» و غیره، نسبت­های دیگری نمی شناسند و این اندازه­ها می­توانند با معماری سنتی ما همخوانی داشته ‏باشد ولی نه با معماری نوین و نه با معماری­های دکورهای مختلف. مسلم است که این­گونه مطالعات و بررسی­های جامعه­شناسانه و ‏زیبایی­شناسانه­ی ملت­های مختلف و مردمان مصرف­کننده­ فرش، به سادگی و با بهایی اندک و مجانی انجام نمی­پذیرد ولی سرمایه­گذارینخستین درین امر سبب می­شود سومندی و ارزش­افزوده پسین فرش بیشتر و بیشتر شود. و دیگر شاهد این نباشیم که فرش­های ما در انبارها راکد بماند و یا با شرمندگی به وطن خود بازگردند، و یا برای این که د‏ر توان خرید مردم باشد، کیفیت­های فنی و زیبایی شناسانه­ی خود ‏را از دست بدهد و به جای فرازیدن بر قله­ی افتخار هنر ایرانی، پیوسته ‏و پیوسته « ‏فرود» و تنزل ارزش­ها را شاهد باشند. در سرمقاله­ی شماره­ی پیش از این «فرود» و برخی دلایل آن سخن گفته شد و اینک یکی از راه­های پیش­گیری ازین فرود و بازاریابی بازارهای از دست داده شده (‏و نه از دست رفته) ارائه می­شود. به امید تلاشی بهتر برای هنری والاتر و ایرانی سرافرازتر، آمین.

دکتر سید جلال الدین بصام،
دوره 6، شماره 17 - ( 12-1389 )
چکیده

در اول ژوئیه ۲۰۱۰ (۱۱ تیر ۸۹)، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، قانونی را امضا و ابلاغ کرد که به موجب آن ورود بسیاری از کالاها از ‌جمله فرش ایرانی از ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۰ (۸ مهر ۸۹)، به آمریکا ممنوع شد. این ممنوعیت شامل ورود فرش ایرانی از ایران و از هر مبدأ دیگر و حتی فرش‌های موجود در لوازم منزل مهاجرانی که برای اقامت به آمریکا نقل مکان می‌کنند، می‌باشد. قانونی که توسط باراک اوباما امضا شد، تحت عنوان قانون جامع تحریم­ها و محدود کردن ایران، در حقیقت اصلاحیه قانون تحریم ایران مصوب ۱۹۹۶ به شمار می‌رود که صرفاً برای تحریم کردن شرکت‌ها و اشخاصی بود که در بخش انرژی ایران سرمایه گذاری می‌کردند. قانون جدید، فعالیت‌های مورد تحریم را به مقدار زیادی افزایش داده است و هدف از این تحریم‌ها را وادار ساختن ایران به نشستن پشت میز مذاکره در خصوص فعالیت‌های هسته‌ای خود، بیان می‌کند.
این اولین بار نیست که آمریکا اقدام به تحریم فرش ایران می‌نماید. در اکتبر سال ۱۹۸۷ نیز رونالد ریگان قانونی را امضا کرد که به موجب آن ورود فرش ایران به آمریکا ممنوع شد. طی آن قانون، صادرات فرش از ایران به آمریکا ممنوع شد و فقط مهاجرانی که قصد آوردن لوازم منزل خود را داشتند، مجاز بودند که یک تخته فرش به همراه خود وارد نمایند. این قانون به مدت ۱۳ سال پابرجا بود تا اینکه در ۲۸ آوریل ۲۰۰۰ توسط بیل کلینتون ملغی شد.
این تحریم به منزله ابزاری برای وادار کردن ایران به پذیرش نظرات و به نوعی تسلیم در برابر خواسته‌های آمریکا به کار گرفته می‌شود. اصولاً تحریم در دنیای امروز به صورت یکی از اهرم‌های فشار در روابط بین‌الملل مطرح است و در طول چند دهه اخیر، شاهد به‌کارگیری آن علیه کشورهای مختلف دنیا هستیم. کشور ما نیز نه تنها در خصوص فرش و در چند سال اخیر، بلکه در مورد سایر کالاها نیز در سه دهه گذشته بارها از سوی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی تحریم شده است. 
در قرون گذشته، شکل حادتر تحریم در جنگ‌ها به صورت محاصره اتفاق می‌افتاد. در محاصره، ارتش مهاجم با اردو زدن در اطراف قلعه یا استحکامات گروه دیگر ،مانع رسیدن هرگونه تدارکات، از ‌جمله تدارکات مواد غذایی، به این گروه می‌شد. طبیعی است که با این کار ارتش مهاجم می‌خواهد با به‌ستوه آوردن گروه محاصره شده و ایجاد فشارهای داخلی، شرایط را برای تسلیم و یا تضعیف ارتش دشمن فراهم آورد و در نهایت با یورش به قلعه و یا بدون حمله به آن، فاتح جنگ شود. طبیعی است که فشار زیادی در این دوران بر مردم درون قلعه وارد می‌شود و روال زندگی روزمره به خطر می‌افتد و حتی با گسترش گرسنگی و بیماری، ممکن است تعدادی هم تلف شوند. اما روی دیگر سکه این است که محاصره‌کنندگان نیز هرچند آزادی بیشتری دارند و امکان تهیه غذا و مهمات برای آنها فراهم است، ولی محدودیت‌هایی نیز برای آنها ایجاد می‌شود که در دراز مدت می‌تواند موجب گسترش اعتراضات و شورش‌های درونی شود. در تاریخ، شاهد محاصره‌های بسیاری هستیم که به نفع نیروی محاصره‌کننده خاتمه یافته است اما در تعداد قابل توجهی از محاصره‌ها نیز نیروی محاصره‌کننده، طرفی نبسته و بدون کسب نتیجه، و در حقیقت با واگذاری برخی نتایج به نیروی محاصره شده، به کشور یا موضع خود عقب نشینی کرده است.
چندین عامل می‌تواند در شکست دشمن در شرایط محاصره و تحریم، موفقیت‌آمیز باشد. این عوامل شامل وجود روحیه دفاعی در مردم، آگاهی آحاد مردم از اهداف، عزم همگانی برای رسیدن به هدف حتی با نثار جان خود در صورت لزوم، انجام پیش‌بینی‌های لازم توسط مسئولان و فرماندهان برای نگهداری و انبار کردن مواد غذایی به منظور مقابله با اثرات کوتاه مدت محاصره، یافتن راه‌هایی برای رساندن تدارکات و مواد غذایی از بین حلقه محاصره، اتحاد با نیروهایی خارج از حلقه محاصره برای یاری رساندن به نیروهای محاصره شده و در حقیقت به خطر انداختن نیروهای محاصره کننده از دو جهت داخل و بیرون، ایجاد تفرقه و وحشت در نیروهای محاصره کننده و نظایر آن است. مجموعه این عوامل می‌تواند به افزایش مقاومت در میان نیروهای خودی و کاهش انگیزه برای نیروهای محاصره‌کننده بینجامد. در این صورت با تحمل محاصره و گذشت زمان، امکان شکست حصر و عقب نشینی نیروهای محاصره‌کننده به وجود می‌آید.
از سوی دیگر، نیروهای محاصره‌کننده تلاش می‌کنند که در زمان کوتاه‌تری عملیات محاصره را با موفقیت به اتمام برسانند. این نیروها می‌دانند که افراد محاصره شده فشار زیادی را تحمل می‌کنند و با تشدید فشارها می‌توانند به نتیجه برسند، اما اگر زمان طولانی شود، ممکن است فشاری که به خود آنها وارد می‌شود نیز به تهدیدی درونی برای خودشان تبدیل گردد. یافتن راه‌های رسوخ به داخل قلعه، ایجاد محدودیت‌های کامل‌تر، اتحاد با نیروهای بیرون از حلقه محاصره برای پیوستن به حلقه محاصره و یا حداقل جلوگیری از حمله آنها از پشت سر، ایجاد تفرقه و یأس در نیروهای محاصره شده، حمله مستقیم به قلعه و تلاش در تخریب آن، و نظایر این از جمله تاکتیک‌های نیروهای محاصره‌کننده است.
تهدیدهای تحریم فرش برای ایران
تحریم، یک شمشیر دو لبه است که یک لبه آن بر کشور تحریم شده، فشار وارد می‌آورد و لبه دیگر آن متوجه تحریم‌کنندگان است. کشور آمریکا بزرگ‌ترین مصرف‌کننده قالی در دنیا است؛ به گونه‌ای که در سال ۲۰۰۳ میلادی نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار، و در سال ۲۰۰۹ بیش از ۲۶۰ میلیون دلار، واردات قالی به این کشور ثبت شده است. در سال‌های قبل از تحریم اول، ایران مقام اول صادرات فرش به این کشور را داشت و هرچند در سال‌های بعد، جایگاه نخست در این زمینه هرگز از آن ایران نشد و کشور هند این مقام را به دست آورد، اما میزان صادرات فرش ایران به آمریکا نزدیک به یک سوم از کل صادرات فرش کشور را تشکیل می‌داد. از دست دادن این بازار خوب، یکی از ضربات سنگینی است که به صنعت فرش ایران وارد می‌شود.
کسب رتبه اول واردات فرش در آمریکا توسط هند و در حقیقت واگذاری این بازار مناسب به رقیب، لطمه دیگری است که به صنعت فرش ایران وارد می‌شود و جبران آن، دشوار و تقریباً غیر ممکن است. همان‌گونه که آمار نشان می‌دهد در فاصله سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ سهم ایران از این بازار از حدود ۲۴ درصد به ۱۳ درصد افت نموده، در حالی که سهم هند حدود ۳۳ درصد و در سال‌هایی تا حدود ۳۹ درصد نیز رشد داشته است. 
حذف فرش ایران از مجلات طراحی داخلی، اشکال بزرگ دیگری است که به سبب این تحریم برای صنعت فرش ایران به وجود می‌آید. در دوران تحریم اول، شاهد بودیم که در مجلات طراحی داخلی آمریکا، متخصصان طراحی داخلی برای تکمیل مجموعه‌های خود و عرضه به مشتریان، از فرش‌های هندی و چینی استفاده می‌کردند. استفاده از این فرش‌ها در مجلات تزیینات داخلی، تأثیر فرهنگی عمیقی بر سلیقه مصرف‌کنندگان آمریکایی در درازمدت می‌گذارد به طوری که حتی پس از لغو تحریم، تمایل مردم آمریکا نسبت به خرید فرش ایران کمرنگ‌تر خواهد بود. از سوی دیگر، مجلات طراحی داخلی علاوه بر خود آمریکا، گستره توزیع وسیعی دارد و در برخی کشورهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی نیز مورد توجه است. به این ترتیب، دامنه اثرگذاری فرهنگی آن نیز ممکن است فراتر رود.
مشکل دیگری که به وجود خواهد آمد این است که فروشندگان فرش ایرانی که در داخل آمریکا فعالیت می‌کردند و پیش از تحریم، بیشترین میزان درآمد را با فروش فرش ایرانی به دست می‌آوردند، پس از تحریم برای کسب درآمد، مجبور به روی آوردن به فرش‌های غیر ‌ایرانی خواهند شد. در حالت جدید، برای افزایش فروش خود و کسب درآمد الزاماً بایستی تبلیغ نمایند، بدین معنی که لازم است امتیازات فرش‌های غیر ایرانی را برجسته کنند و نقاط ضعف آنها را کمرنگ جلوه دهند؛ موضوعی که تا قبل از تحریم شاید برعکس آن را عمل می‌کردند. در این صورت، فرش‌های غیر‌ایرانی از حمایت مؤثر فرش‌فروشان نیز برخوردار می‌شوند که به جهت اعتمادی که قشر زیادی از مردم به آنها دارند، از بسیاری روش‌های تبلیغی دیگر مؤثرتر است.
در کوتاه مدت، تعدادی از فروشندگان فرش غیر ایرانی در آمریکا از کاهش عرضه فرش ایران خشنود خواهند شد، زیرا قدرتمندترین رقیب خود را به هر طریق برای مدتی از میدان بیرون می‌بینند. طبیعی است که در این زمان به دلیل کمبود عرضه، قیمت فرش ایرانی در آمریکا افزایش می‌یابد و به تبع آن، فرش‌های غیر ایرانی نیز تا حدی افزایش قیمت می‌یابند. هر چند که این موضوع، مقطعی است اما سود قابل ملاحظه‌ای برای مدتی کوتاه نصیب عده‌ای خواهد شد. از طرف دیگر، دلالان و واسطه‌هایی که بتوانند فرش ایران را به هر شکل، وارد بازار آمریکا نمایند، سود سرشاری از این معامله نصیب خود خواهند کرد. این موضوع باعث توسعه بازار غیر رسمی در کنار بازار رسمی می‌شود و در آینده، کار را بر فرش‌فروشانی که سابقه طولانی دارند و هزینه‌های زیادی برای این کار متحمل شده‌اند، سخت خواهد کرد و نوعی بی‌ثباتی در بازار فرش آمریکا ایجاد خواهد کرد.

تهدیدهای تحریم فرش برای آمریکا
تحریم فرش ایران، لبه دیگری دارد که به زیان آمریکا است. هنوز تعداد زیادی فرش ایرانی، زینت‌بخش خانه‌های مردم آمریکا است و زیبایی انکارناپذیر فرش ایرانی در منظر مردم قرار دارد. رقبای ایران باید سال‌های متمادی فرش بفروشند تا جایگاه واقعی فرش ایران را در دل مردم آمریکا از آن خود کنند. حاصل فروش فرش ایران، به خصوص در پنجاه سال اخیر، آن‌چنان وسیع است که می‌توان گفت با وجود میلیون‌ها متر مربع فرش ایرانی در منازل آمریکاییان و زیبایی منحصر به فرد آن، شاید بیش از این مدت، زمان لازم باشد تا بتوان در این حوزه به طور واقعی، جایگاه مساوی و یا برتر برای کشورهای دیگر قائل شد. این علاقه را در مردم آمریکا می‌توان حتی در میان سربازهای مهاجم آمریکایی به عراق و افغانستان مشاهده نمود که برخی از آنها از این فرصت استفاده کرده و به هر شکل ممکن، فرش ایرانی خریده و در مراجعت به کشور با خود برده‌اند.
ایرانیان فرش‌فروش در آمریکا و ایرانیان مقیم آمریکا که اولی بخش عمده‌ای از فرش‌فروشان آمریکا و دسته دوم، درصد مهم و قابل توجهی را در بین سایر اقلیت‌ها تشکیل می‌دهند، مصرف‌کننده و تبلیغ‌کننده فرش ایرانی هستند. هرچند این گروه‌ها در شرایط حداکثر فشار در ابتدای تحریم مجبور به سکوت می‌شوند، لیکن به مرور زمان و با کاهش اثربخشی تحریم و همزمان با افزایش نارضایتی‌های داخلی احتمالاً به انجام اعتراضات رسمی و تلاش در لغو این تحریم مبادرت خواهند کرد؛ همان‌گونه که در تحریم اول شاهد بودیم.
با تحریم فرش ایران، میزان اقبال مردم به فرش دستباف در آمریکا نیز کاهش یافته است، به گونه­ای که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ مقدار واردات این کالا در آمریکا از ۴۸۸ میلیون دلار به ۲۶۶ میلیون دلار کاسته شده است. از دست رفتن نزدیک به نیمی از بازار فرش در آمریکا، زیان قابل توجهی برای صنف فرش‌فروش، ایرانی یا غیر ایرانی، وارد خواهد آورد و در نتیجه، نارضایتی در میان آنان گسترش خواهد یافت. بی‌توجهی به این نارضایتی، عملاً برای حکومت آمریکا مقدور نیست و نمی‌تواند در بلند مدت آن را تحمل کند و همین موضوع، مقدمه‌ای بر رفع تحریم این کالا خواهد شد.
اقداماتی که فرش‌فروشان ایرانی در زمان تحریم برای غلبه بر آثار سوء و یا کاهش آن انجام خواهند داد، تصمیمات عاقلانه‌ای است که می‌تواند جایگاه و روند خاصی را برای خود ایجاد کند. پس از رفع تحریم، رفتار صادرکنندگان فرش ایران در بازار آمریکا با احتیاط بیشتری همراه خواهد شد و به همین دلیل، خساراتی که بر فرش‌فروشان آمریکا در زمان تحریم وارد خواهد شد، پس از آن نیز تا مدتی استمرار خواهد داشت. برای برطرف کردن آثار تبلیغی و فرهنگی ایجاد شده برای فرش ایران در زمان تحریم، فرش‌فروشان مجدداً  باید هزینه‌هایی را تقبل کنند تا بتوانند بخشی از جایگاه اولیه را مجدداً به دست آورند.

تبدیل تهدید به فرصت
با شناخت تهدیدهای موجود و همچنین پیش‌بینی اقدامات بعدی که از سوی آمریکا سر خواهد زد، می‌توان راهبردی را اتخاذ نمود که تهدیدها را به فرصت تبدیل نماید. هنر مدیران صنعت فرش کشور و صادرکنندگان و تولیدکنندگان فرش ایران در این امر نهفته است که وضع موجود را به نفع وضع بهتری تغییر دهند. احتمال تشدید تحریم‌ها علیه ایران در مدت سه تا چهار سال آینده وجود دارد. با اتخاذ راهکارهای مناسب در همین مدت می‌توان به گونه‌ای رفتار نمود که اثرات منفی تحریم را کاهش دهد و خیلی سریع‌تر تحریم‌ها برداشته شوند. در ادامه به بخشی از این راهکارها اشاره می­شود.
توسعه بازارهای جهانی فرش از وضع فعلی به وضع جدید، با توجه به تغییراتی که در توازن کشورهای جهان در دوره بحران و رکود رخ داده است، یکی از مهم‌ترین اقداماتی است که باید صورت گیرد. در بحران اقتصادی که از سال ۲۰۰۸ از آمریکا شروع شد و به سایر کشورهای اروپایی تسری یافت، برخی کشورها مانند یونان و ایتالیا که از مشتریان عمده فرش ایران بودند، دچار عمیق‌ترین بحران‌ها شدند. وضع سایر کشورهای اروپایی نیز که از مشتریان سنتی فرش ایران هستند، چندان بهتر از آن دو کشور نیست. در مقابل، تعدادی از کشورهای جهان از این بحران دور بوده و تأثیر کمتری از آن گرفته‌اند. شروع فعالیت‌های بازاریابی ساماندهی شده در این کشورها می‌تواند جایگزین خوبی برای بازار از دست‌رفته آمریکا باشد. در این میان، کشورهای معروف به BRICS یعنی برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، می‌توانند مهم‌ترین گروه هدف را  تشکیل دهند. این کشورها با دور بودن از آثار این بحران و داشتن ذخایر ارزی قابل توجه در حال حاضر می‌توانند به کانون صادرات فرش ایران تبدیل شوند و می‌توان صادراتی را که قبلاً به آمریکا صورت می‌گرفت، به این کشورها انجام داد.
کشورهای دیگری نیز که از ثبات اقتصادی بهتری نسبت به کشورهای اروپایی برخوردارند، می‌توانند به عنوان گروه هدف دیگری مطرح شوند. فرش ایران قبلاً در برخی از این کشورها حضور پررنگی داشته است که باید پررنگ‌تر شود و یا حضور کم‌رنگی داشته که لازم است تقویت گردد. برای نمونه، بازار ژاپن از حدود  ۲۷ میلیون دلار واردات قالی در سال ۲۰۰۷ به حدود ۲۰ میلیون دلار در سال ۲۰۰۹ کاهش داشته است، اما پتانسیل­های موجود نشان می­دهد که ظرفیت بالقوه برای افزایش واردات فرش دستباف وجود دارد. در این کشور صادرات فرش ایران حدود ۱۰ میلیون دلار است، در حالی که در این دوره هند از نیم میلیون دلار به حدود یک میلیون دلار افزایش و کشور چین از بیش از ۵ میلیون دلار به حدود ۲ میلیون دلار، کاهش داشته است. در کشورهای عربی که عمدتاً مشتریان فرش ایران هستند، با توجه به افزایش قیمت نفت، ظرفیت بالقوه بیشتری ایجاد شده است و می­توان توسعه بیشتری را در این بازارها  انتظار داشت. همچنین کشور استرالیا که در قاره اقیانوسیه واقع شده است و در شرایط بحران اقتصادی حاضر، از نظر اقتصادی در وضعیت نسبتاً مناسبی به سر می‌برد نیز می‌تواند به عنوان یک بازار هرچند کوچک، مورد توجه متولیان و صادرکنندگان فرش قرار گیرد.
دور زدن تحریم در فاصله سال‌های ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۰ به کرات توسط فروشندگان فرش صورت می‌گرفت. این اتفاق در دور جدید تحریم‌ها دشوار‌تر شده است و مسئولان گمرک آمریکا با آمادگی بیشتری نسبت به قبل مانع آن هستند‌، اما تجربه ثابت کرده که این کار، شدنی است و با نفوذ به داخل بازار آمریکا می‌توان عدم کارآیی سلاح تحریم را برای به زانو درآوردن فرش ایران  نشان داد.
در مجموع می‌توان گفت که با دور زدن تحریم‌ها و یا تبدیل آن به فرصت، می‌توان در گذر زمان بر تحریم‌ها و اقداماتی که در حال حاضر به زیان تولیدکنندگان و فروشندگان فرش ایران است، فائق آمد و اسباب موفقیت بیش از پیش را فراهم نمود.

آقای مهدی کاتب،
دوره 9، شماره 23 - ( 6-1392 )
چکیده

نقش بنگاه‌های کوچک و متوسط SMEs در اقتصاد و بهره‌وری و اشتغال‌زایی کشورهای در حال توسعه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بدین لحاظ بررسی وضعیت و جایگاه و موقعیت تجاری و سودآوری آن به‌منظور بقاء و خلق ارزش برای مصرف‌کنندگان از دیگر نکات مهم است. صنعت فرش دست‌باف ایران با برند بین‌المللی و جایگاه ملی به‌عنوان تنها محصولی است که با توان نیروی انسانی ماهر و هنرمند ایرانی و با استفاده از منابع بومی ضمن پاسخگویی به تقاضای داخلی، جلب مشتریان بسیاری در جهان را موجب شده است و علی‌رغم این که سهم صادراتی آن نسبت به‌سایر کالاهای داخلی روند کاهشی دارد، ولی نخبگان و بعضی از فعالان این صنعت در چند سال گذشته همچنان گوی سبقت را نسبت به رقبای داخلی و خارجی ربوده‌اند و موفقیت‌های چشمگیری را در توسعه و رشد این محصول داشته‌اند. شناسایی و اولویت‌بندی عوامل تأثیرگذار بر رشد بنگاه‌های کوچک و متوسط صنعت فرش در تجارت بین‌المللی و میزان تأثیر هر یک از متغیرها می‌تواند برای سایر فعالان و ذی‌نفعان بخش خصوصی و تعاونی و برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران حوزه صنعت فرش مؤثر واقع شود. مطالعه حاضر پاسخ به این سؤال است علی‌رغم روند کاهشی صادرات صنعت فرش، چه عواملی باعث رشد برخی از بنگاه‌های (SMEs) صادر کننده فرش شده است. محدوده جغرافیایی شامل صادرکنندگان فرش دست‌باف کل کشور در طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۹۰ است. روش‌شناسی این پژوهش از نوع علّی-ارتباطی است. ابزار تحقیق پرسش‌نامه است که به‌منظور بررسی روایی آن، در اختیار صاحب‌نظران و کارشناسان قرار گرفت و پایایی ابزار پژوهش نیز با انجام آزمون مقدماتی از طریق تکمیل ۳۰ پرسش‌نامه تأیید شد. ضرایب آلفای کرونباخ برای بخش‌های مختلف بین ۷۵/۰ تا ۸۴/۰ به‌دست آمد. جامعه آماری این تحقیق ۱۲۴ نفر از صادرکنندگان فرش دست‌باف هستند که طی سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۹۰ سالانه بیش از یک میلیون دلار صادرات فرش دست‌باف داشتند و به‌علت محدود بودن جامعه آماری (۱۲۴=N) از روش سرشماری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادند که میانگین میزان صادرات بنگاه‌های تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دست‌باف ۵/۴ میلیون دلار است. متغیر وابسته تحقیق رشد بنگاه‌های کوچک و متوسط صنعت فرش در تجارت بین‌المللی که بیان‌کننده میزان فروش، سود و صادرات کالا‌ست MacMillan & Day, ۱۹۸۷)) و متغیرهای مستقل شامل توانایی و ظرفیت‌ها، نیازها (انگیزه‌ها و محرک‌های رشد)، منابع و فرصت‌ها است (Davidson, ۲۰۰۶). نتایج همبستگی حاکی از آن است که بین متغیرهای نیازها و فرصت‌ها با رشد بنگاه‌های تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دست‌باف رابطه مثبت و معنی‌دار در سطح ۹۹ درصد وجود دارد. بررسی ضریب همبستگی اسپیرمن تأثیر متغیرهای نیازها و فرصت‌های بنگاه‌های تولیدی و بازرگانی صادراتی فرش دست‌باف بر رشد را نشان می‌دهد. نتایج تحلیل رگرسیونی نیز نشان دادند که این دو متغیر (نیازها و فرصت‌های بنگاه‌های کوچک و متوسط صادراتی فرش در تجارت بین‌المللی) توانایی تبیین ۴/۳۸ درصد از تغییرات متغیر رشد این بنگاه‌ها را دارا هستند.

رضا صحت منش،
دوره 15، شماره 35 - ( 6-1398 )
چکیده

فرش­بافی مهمترین صنعت کرمان در اواخر دوره قاجار بود. این صنعت بیشترین نیروی کار را جذب کرد و بالاترین رقم صادرات کرمان را به خود اختصاص داد. عوامل متعددی در رونق فرش­باشی کرمان موثر بودند. موثرترین عامل در رشد صنعت فرش­بافی تقاضا و سرمایه­گذاری خارجی بود. در پژوهش پیش رو با مراجعه به اسناد و منابع اصلی تاریخی، فرش­بافی کرمان با ابزار تاریخی و روش توصیفی – تحلیلی به بحث گذاشته شده و در صدد است به این پرسش پاسخ دهد: چه ارتباطی میان نظام سرمایه­داری و بازار جهانی با صنعت فرش­بافی کرمان در دوره قاجار برقرار بود؟ یافته­های پژوهش نشان داد که رشد فرش­بافی ناشی از نوعی نظام تقسیم کار جهانی بود و بر اساس آن ایران در حاشیه نظام بازار جهانی قرار گرفت. تمرکز بر فرش­بافی تا حدودی موجب رکود سایر صنایع شد و نیروی کار سایر صنایع جذب فرش­بافی شدند.  بنابراین فرش­بافی در صدر صنایع ایران و کرمان قرار گرفت. میزان تجارت فرش کرمان در سال 1907-1906م/1325-1324ق، 21/53 درصد کل رقم صادرات کرمان را به خود اختصاص داد. این رقم در سال 1910-1909م/1328-1327ق به بیش از 5/99 درصد از رقم کل صادرات کرمان افزایش یافت. در سال منتهی به جنگ جهانی اول 1914-1913م/1332-1331ق صادرات فرش و شال کرمان به اروپا و امریکا از طریق بندرعباس 78/97 درصد صادرات کرمان بود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb