5 نتیجه برای صنعت فرش
آقای عابد تقوی،
دوره 5، شماره 12 - ( 3-1388 )
چکیده
به باور بسیاری از متفکران و مورخان تاریخ ایران در دوران اسلامی، عصر صفوی همواره بهعنوان شکوهمندترین و مقتدرترین حکومت ملی- مذهبی با حاکمیت دولت مرکزی شناخته شده است. در این دوره با ایجاد زیرساختهای نوین حکومتی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تحولی شگرف در حیات اجتماعی جامعه عصر صفوی رخ داد. در پویایی حیات اجتماعی صفویان، مؤلفههای اقتصاد و تجارت و فراهم نمودن زیرساختهای اجرایی آن نقش مهمی را ایفا کرده، بهطوری که از اولویتهای اصلی در سیاستگذاری کلان شاهان صفوی محسوب میشده است. ظرفیتهای قابل تأمل در صنعت فرش با وجود مراکز تهیه مواد خام نظیر ابریشم، کتان، پنبه و همچنین تولید فرشهای ممتاز در کارگاههای بافندگی شهرهای اقتصادی این دوره، بسترهای لازم را برای بالفعل نمودن تجارت کالای راهبردی فرش فراهم ساخت. در این مقاله سعی شده با بهرهگیری از رویکرد تحلیل تاریخی و بررسی تاریخهای معتبر عصر صفوی و سفرنامههای اروپاییان، به نقش و جایگاه صنعت فرش در تجارت خارجی حکومت صفوی پرداخته شود. همچنین در پژوهش حاضر تلاش شده به این پرسش اصلی که شهرهای با عملکرد اقتصادی چه نقشی در فرایند تجاری شدن صنعت فرش داشتهاند، پاسخی منطقی داده شود.
دکتر سیدعباس حیدری، آقای نیما سعیدی،
دوره 7، شماره 19 - ( 6-1390 )
چکیده
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی نقش هوشمندی رقابتی بر رقابتپذیری صنعت فرش کشور است. برای سنجش هوشمندی رقابتی از ابعاد هوشمندی اجتماعی- استراتژیک، هوشمندی تکنولوژیک و هوشمندی بازار و جهت سنجش رقابتپذیری نیز از شاخصهای منابع ورودی، موقعیت در بازار و توان خلاقیت و نوآوری استفاده شد. در ابتدا با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون، تأثیر مثبت و معنادار هر سه بعد هوشمندی رقابتی یعنی هوشمندی اجتماعی- استراتژیک، هوشمندی تکنولوژیک و هوشمندی بازار بر رقابتپذیری صنعت فرش اثبات گردید. در ادامه از طریق آزمون میانگین، موقعیت هر یک از ابعاد هوشمندی رقابتی صنعت فرش بهدست آمد که تنها هوشمندی اجتماعی- استراتژیک در سطح مطلوب و مناسبی قرار نداشت. در انتها نیز با بهکارگیری تکنیک تاپسیس فازی، اجزای هوشمندی رقابتی رتبهبندی شدند که «اطمینان از تداوم رابطه با مشتری»، «بازخورد از مشتریان» و «انجام برنامهریزی استراتژیک» بهعنوان مهمترین اجزای هوشمندی رقابتی انتخاب شدند.
آقای مهرداد شهبازی منشادی، دکتر حبیب اله سالارزهی،
دوره 12، شماره 30 - ( 12-1395 )
چکیده
از یکسو به علت کاهش درآمد نفتی کشور و نیاز مبرم به ارز آوری صادرات غیرنفتی علی الخصوص صنعت فرش به عنوان مهمترین کالای صادرات غیرنفتی و از سوی دیگر به علت روند نزولی میزان صادرات فرش دستباف به عنوان یک برند ملی در بازار جهانی و پیشی گرفتن کشورهایی همچون چین و هند از ایران در سالهای اخیر ، هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مولفه های استراتژیک تاثیرگذار برصنعت فرش دستباف به عنوان یک برند ملی در بازار جهانی می باشد. برای نیل به این هدف از رویکرد تلفیقی تحلیل استراتژیک و تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. نخست به منظور شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید با مطالعات عمیق کتابخانه ای و سپس با هدف جمع آوری داده های کیفی با تعدادی ازکارشناسان این صنعت مصاحبه های آزاد و هدایت شده صورت گرفت. همچنین جهت جمع آوری اطلاعات مستندتر از دو پرسشنامه ارجحیت بندی و سنجش اهمیت نسبی عوامل موثر استفاده گردید. بنابر تجزیه و تحلیل نتایج این تحقیق، نقطه قوت قابل اعتماد و شناخته بودن برند فرش ایرانی ، و در مقابل ضعف عدم توجه به خواست ، نیاز و سلیقه بازار جهانی بین عوامل داخلی و فرصت لغو تحریم های بین المللی در مسیر اجرای برجام و تهدید ورود رقبای خارجی با امکانات پیشرفته تر و کاهش سهم بازار در سالهای اخیر ، مهمترین عوامل خارجی موثر بر جایگاه این صنعت بود. همچنین استراتژی برتر برای ارتقا جایگاه در این صنعت استراتژی تهاجمی (SO) انتخاب شد. بنابرنتایج پژوهش پیشنهاد میشود فعالان این صنعت برنامه ای جامع جهت شناسایی بازارهای بکر،دنج و دست نخورده جهانی ، ورود سرمایه و تخصص خارجی ، بهینه سازی مصرف منابع و کاهش بهای تمام شده محصول ، تقویت سفارش پذیری و در نهایت بهبود کانالهای توزیع و فروش با اتکا به دانش فناوری اطلاعات تدوین نمایند.
دکتر حجت ورمزیاری، آقای بهروز رازانی، آقای مصطفی مرادی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف کلی این پژوهش، تحلیل چالشها و راهکارهای اساسی هنر صنعت فرش دستباف روستایی ایران از دیدگاه کارشناسان و مطلعان کلیدی به منظور تدوین راهکارهای مناسب برای بهبود سیاستگذاری در این حوزه بود. پژوهش کیفی حاضر با استفاده از نظریه زمینهای انجام شد. افراد مورد مطالعه، با استفاده از نمونهگیری مبتنی بر هدف از بین صاحبنظران، کارشناسان دستگاههای اجرایی و فعالان حوزه هنر صنعت فرش دستباف انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختار یافته بهره گرفته شد. یافتهها نشان داد، «ضعف مدیریت و سیاستگذاری»، «کارکرد نامناسب نظام ارائه خدمات بیمه و مالی»، «موانع و محدودیتهای تولید»، «موانع و محدودیتهای فروش» و «افول بافندگی» به عنوان چالشهای اساسی توسعه هنر صنعت فرش دستباف روستایی مطرح هستند. در این بین، ضعف مدیریت و سیاستگذاری به عنوان مانع کلیدی توسعه هنر صنعت فرش دستباف روستایی شناسایی شد. این مشکل ریشهای، بر اساس مفاهیمی از جمله عدم ثبات مدیریتی و جایگاه ضعیف سازمانی، جایگاه غیرشفاف هنر صنعت فرش دستباف روستایی در قوانین بودجه سنواتی کشور و عدم تحقق مناسب اهداف برنامه پنجم برساخته شد. تغییرات اساسی در حوزه مدیریت و سیاستگذاری هنر صنعت فرش دستباف روستایی ضروری به نظر میرسد. نهاد متولی این صنعت باید بتواند بر اساس هویت روستاها و ترکیب فعالیتهای اقتصادی این مناطق، هنر صنعت فرش دستباف را به نحوی سازماندهی و مدیریت نماید که در فقرزدایی و بهبود معیشت پایدار روستائیان و عشایر نقش اساسیتری داشته باشد. همچنین به منظور ساماندهی زنجیره تولید و فروش هنر صنعت فرش دستباف روستایی، ایجاد و توسعه «الگوی قراردادی» با تأکید بر رعایت حقوق بافندگان روستایی پیشنهاد شده است.
ناصر سیف اللهی، آقای رحیم محمدخانی، هاجر فتحی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
چکیده
افزایش پرشتاب میزان تولید و رقابت در صحنه بین المللی صنعت فرش، رقابت را برای تولیدکنندگان بسیار حساس و برندسازی را به عنوان یکی از راهکارهای رقابتی فعالان این صنعت، برجسته ساخته است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش انجام شده است. مطابق با الگوی نظاممند نظریه داده بنیاد، خبرگان خوشنام تولیدکننده و صادرکننده حال حاضر با سابقه فرش برای جامعه آماری انتخاب شدند. کارشناسان خبره صنعت در جامعه آماری با روش نمونهگیری هدفمند توصیهای برگزیده شدند و با 15 نفر از کارشناسان خبره و خوشنام صنعت فرش به عنوان نمونه پژوهش مصاحبه عمیق به عمل آمد که در سه مرحله به کفایت دادهها انجامید. برای گردآوری دادهها از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیهوتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی و نرمافزار MAXQDA انجام گرفت. نتایج تحلیل دادههای بهدستآمده از مصاحبهها، طی فرایندهای کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به شکلگیری مدل عوامل ایجاد برند پیشرو در صنعت فرش بر مبنای نظریهپردازی داده بنیاد انجامید. با استناد به رهیافت سیستماتیک در نظریه داده بنیاد کدهای شناساییشده در 6 طبقه هستهای شامل شرایط علی، مقوله محتوایی، شرایط زمینهای، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدها قرار گرفتند. در نهایت، الگویی برای برندسازی موفق در صنعت فرش شناسایی شد. داشتن مزیت رقابتی، جایگاه قوی بازاریابی، شناخت نیازهای بازار و مشتری رفع مشکلات اقتصادی و سیاسی از عوامل مهم توسعه برند فرش در بازارهای داخلی و بینالمللی است.