جستجو در مقالات منتشر شده


42 نتیجه برای طرح

دکتر ابوالقاسم دادور، مهندس حمیدرضا مومنیان،
دوره 2، شماره 2 - ( 3-1385 )
چکیده

قوش و طرحهای گلیم قشقایی مبین ذهن خلاق،‌ هوش سرشار، تلاش خستگی ناپذیر،‌توان بالا، لطافت، طبع و ژرفای اندیشه بافندگان آن است. شناخت این نقشمایه ها و طرحها سبب می شود تا بافت مذهبی،‌اعتقادی،‌حقیقت زندگی ، اسطوره ها و ساختار آداب و رسوم این ایل را بهتر بشناسیم. همچنین عوامل موثر در بروز و ظهور و یا فراموشی نقوش در تاریخ این قوم را در خواهیم یافت. به طور کلی عناوین عوامل مهم و موثر در پیدایش نقوش گلیم قشقایی را می توان چنین برشمرد: الف) عوامل جغرافیایی و طبیعت اطراف ب)تاریخ، فرهنگ و هنر عشایر ایران د)نظام مدیریتی ایل ج) سطح سواد و دانایی و میزان درآمد و معیشت افراد ایل مهم ترین نتایج این پژوهش شامل این موارد است: تقسم بندیهای گلیم قشقایی،‌رایجترین طرح ها، نقوش و اندازه های گلیم قشقایی،‌طرح هایی که دچار تغییر و تحول یا فراموشی شده است و استفاده از انواع رنگ در گلیم قشقایی.

آقای محمود علیمرادی، دکتر محمدتقی آشوری،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

 فرش بختیاری به لحاظ ویژگیهای عشایری- روستایی کمتر از فرشهای شهری مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. به خصوص طرح و نقشهای این منطقه با وجود تنوع و غنای آن چندان شناخته شده نیست. در این مقاله با تکیه بر مطالعات میدانی نقش انواع درخت در فرشهای مناطق مختلف استخراج و طبقه بندی گردیده است. ضمناً‌ سعی شده مفاهیم کلی انواع درخت به کار گرفته شده مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا زمینه مطالعات دقیق تر بعدی فراهم آید.

دکتر سیدعلی مجابی، آقای سید بشیر عابدینی، خانم زهرا فنایی،
دوره 3، شماره 8 - ( 12-1386 )
چکیده

مقاله حاضر تحقیقی میدانی و اسنادی است بر اساس منابع تاریخی و تصویری موجود که به‌منظور تبیین سیر تغییرات حاصل شده در طرح و نقش قالی کلاردشت در صد سال اخیر انجام گرفته است. جهت استخراج اطلاعات علاوه بر مطالعه اسنادی، که با رجوع به منابع مکتوب و غیر مکتوب صورت پذیرفت، نسبت به مطالعه میدانی و با مراجعه به مراکز بافت فرش کلاردشت درگذشته و حال، یافتن فرش‌های قدیمی و تهیه تصویر از آنها و مصاحبه با بزرگان و صاحبان تجربه در بازار و موزه‌ها نیز اقدام شد؛ و در نهایت با تطبیق داده‌ها و تصاویر، سیر تغییرات طرح و نقش قالی کلاردشت معین گردید. سپس با توجه به نتایج به‌دست آمده سعی گردید تا طرح‌ها و نقوش این قالیِ ذهنی بافت، طبقه‌بندی و دسته‌بندی گردد. بررسی تغییرات طرح و نقش و رنگبندی قالی کلاردشت مشخص کرد که بسیاری از نقشه‌های آن به مرور زمان فراموش گردیده و دیگر بافته نمی‌شود؛ لیکن به دلایلی از جمله غیر تجاری‌بودن این فرش و سهل‌الوصول نبودن دسترسی به مناطق بافت آن، ورود عمدی و غیر‌عمدی و یا ایجاد ابداعات نسنجیده در طرح و نقش آن (همچون استفاده از نقوش ترکمنی)، این فرش به شدت تضعیف و در پاره‌ای موارد حتی با شکست کامل روبه‌رو شده است. به نظر می‌رسد مهمترین عوامل در احیای فرش کلاردشت: بازنگری در رنگبندی موجود و استفاده از رنگ‌های قدیمی و اصیل فراموش شده به‌جای رنگ‌های تکراری و محدود حال حاضر، بازگشت به بافت طرح‌ها و نقش‌مایه‌های اصیلِ فراموش شده و در نهایت معرفی‌اصالت‌ها و مفاهیم به‌کار رفته در این قالی‌ها برای نسل جوان و خریداران آن باشد. 

دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده

گفتیم که بیافرینیم و چگونه بیافرینیم؟ اندیشه آفرینش از احساس نیاز به دگرگونگی و ‏تغییر و یا از نیازمندی تحول نشات می¬گیرد. انسان همانند سایر عناصر آفرینش نیازمند ‏تغییر و تحول در مسیر تکامل است و همین خود دلیل بر حدیث شریف نبوی است که فرموذ: «کسی که امروزش با فردایش یک گونه باشد، مغبون است.» طبیعت همیشه در ‏حال تغییر و تحول و «رشد» است و انسان نیز نیاز به رشد و کامل شدن دارد. لازمه رشد 
‏و کامل شدن، اندیشیدن و درست و به هنگام اندیشیدن است. در فرایند اندیشه، همیشه این پرسش مطرح می¬گردد که: چرا، چگونه و برای چه؟ 
‏چرا؟ زیرا زندگی انسانی سرشار از نیازمندی¬هاست و یکنواختی زندکی موجد خستگی ‏و افسردگی می-شود. و برای ادامه یک زندگی سالم نیاز به تغییر و تحول و حرکت به سوی رشد و تعالی است: این تغییر، تحول و حرکت، بدون برنامه امکان پذیر نیست و یک برنامه خوب و مستدل بدون اندیشه طرح و تدوین نمی شود. 
‏در پاسخ به: برای چه؟ خواهیم گفت: برای تکامل و رشد و به سوی «خدایی شدن» و در جهت آفرینش گام برداشتن و شایستگی مقام «خلیفه اللهی» را به دست آوردن. انسان جانشین خداوند بر زمین، باید که خدایی شود و این جز از راه تکامل انجام¬پذیر نیست. راه¬های تکامل و خدایی شدن فراوانند، تا کدام انسان کدام راه را برگزیند و چگونه در آن گام نهد. 
‏لیکن این «چگون؟» را نمی¬توان به سادگی پاسخ داد. بررسی تاریخ تحول و پدیداری انسان بر زمین، شاید بتواند یکی ازین پاسخ¬ها منظور گردد. 
‏دانش تطبیقی امروز، تکامل بشر را، از ساده¬ترین شکل آن که «هموساپین» ها باشند تا نهایت آن که          پیش¬درآمد انسان هوشمند امروزین، یعنی «ماگنولین» هاست، به چند ‏میلیون سال تخمین می¬زند، یعنی یک «رشد تدریجی» به سوی یک «کمال مطلوب». ولی د‏ر مسیر بررسی این نظریه، که یک مطالعه تطبیقی انگاره¬ای است، مغایرت¬هایی بروز می کند و بنابراین، نگره¬های مختلفی مطرح می شود، از جمله نگره رده¬بندی موجودات انسانی به سه گروه ‏میمون¬نما، نیم هوشمند و هوشمند. 
‏نخست تخمین زده می¬شد که انسان نیم هوشمند که نوید به وجود ‏آمدن هوشمندست، یکصدوبیست هزارسال بیش از میلاد از روی زمین رخت بربسته است. با این حساب ماگنولین¬های غارتشین اروپایی که در هزاره ‏شانزدهم پیش از میلاد ناپدید شده¬‏اند، هوشمند بوده‏اند و تنها د‏لیلی که بر هوشمندی آنان آورده ‏می¬شود، نقاشی¬های دیواره¬‏های غارهاست. (هرچند که جز نقاشی¬ها آثار انسانی دیگر در محدوده ‏غارها کشف نشده
‏است!)، سپس، بناگهان، نسل نوی از انسان¬های هوشمند در خاور نزدیک در هزاره دهم پیش از میلاد در غار کمربند، (ایران شمالی)، و د‏ر هزاره ‏هشتم یا هفتم د‏ر اریحا، د‏ر میاندرود ‏شمالی آشکار می¬گردد.‏ درین نگره‏، شش هزار تهی وجود دارد که آن را «حلقه مفقوده» نام نهاده¬اند.
‏این حلقه مفقود‏ه را برخی از پژوهش¬گران دوران ناپدیدی انسان نیم هوشمند می¬دانند ولیکن د‏ر پاسخ این¬که چرا پیش از آن، ماگنولین¬ها د‏ر غارهای اروپا زندگی می¬کرد‏ه¬اند و در آنجا ناپدید شده¬اند، ولیکن انسان¬های هوشمند در قاره کهن، در خاور نزدیک آشکار شده¬اند؟ نگره¬های انساذشناسان بی¬جواب می¬ماند. 
‏یک اکتشاف تازه: به هنگام جنگ ایران و عراق، د‏ر میان د‏رود ‏شمالی، جمجمه¬هایی از انسان¬های هوشمند و نیم هوشمند کشف شد که نشان می¬د‏اد، تا پایان هزاره چهارم پیش از میلاد در یک ناحیه با هم زندگی می¬کرده¬اند. ازین اکتشاف، چنین نتیجه گرفته¬اند که هوشمندان از نیم هوشمندان دختر می-گرفته¬اند ولی به آنها دختر نمی¬د‏ادند و این¬گونه به تکثیر و برتری نژاد ‏خود پرداخته¬اند و نیم هوشمندان هم به تدریج ناپدید شده اند و در نتیجه، در هزاره سوم اثری از نیم هوشمند برجا نماند. بررسی آثار هنری هزاره¬های نخستین پیش از میلاد و «تمدن¬سازی» ها سرعت تحول و پیشرفت انسان هوشمد را به ‏سوی رشد و کمال به اثبات می¬رساند. و این انسان هوشمندست که طی تقریبآ ده هزار سال از «غارنشینی» به «زندگی در سفینه¬های فضایی» گام نهاده است. 
‏بنابرین، در پاسخ به چگونه؟ باید گفت به کمک اندیشه و تنها ‏«به کمک اندیشه» که انسان می¬تو اند متحول شود و زندگی را سرشار از ابداعات و ابتکارات خلاق بنماید. نیز، ‏به همین دلیل است که حضرت نبی اکرم (ص) فرمود: «تفکر الساعه، افضل من عباده الثقلین»: «یک ساعت اندیشیدن از عبادت جن و انس برترست»، و زردشت (ع)، پیامبر بزرگ ایرانیان، اندیشه را مبنای همه چیز از گفتار و کردار دانست و شعار آیین خود را پندار نیک، گفتار نیک و کرداو نیک قرار داد. 
‏همین اندیشه است که مادر همه ابداعات، ابتکارها و آفرینش¬های انسانی است. همین ‏اندیشه است که میان غم و اندوه، شادی و سرور، خیر و شر، زیبا و نازیبا و غیره، تفاوت قایل می¬شود و راه درست رستگاری و خدایی شدن را پیشاروی انسان می¬گذارد. در شعار زندگی¬ساز زردشت (ع) روشن و آشکارست که، اندیشه گفتار را در پی دارد و گفتار پیش درآمد و خبردهنده کردار و رفع نیازهای مادی و معنوی انسان¬هاست. 
‏بنابرین نوآوری موجد رفاه و آسایش و تسریع در حرکت به سوی کمال است. لیکن آفرینش فراتر از ابداع است. ابداع یا نوآوری تغییر و تحولی در وضع موجود برای ایجاد وضعیت بهتر و فراترست و آفرینش ایجاد وضعیتی است که از پیش وجود نداشته است. به عبارت دیگر، «آفرینش هست کردن از نیست می¬باشد» اما ابتکار در هر دو مورد ‏کارسازست. چگونه وضع موجود را به وضعیتی بهتر و فراتر دگردیس کردن و یا چگونه از نیست هست نمودن، نیازمند ابتکار است.
‏در طراحی نقش فرش، و حتی در فناوری بافت آن، می¬توان از هردوی این پدیده¬‏ها بهره ‏گرفت: ابداع یا آفرینش. ابداع در تداوم بهبود و دگردیسی طرح¬ها و نقش¬های موجود و تکامل آنهاست و قلمرو آن چندان فراخ و گسترده ‏نیست، اما در آفرینش؛ اندیشه می¬تواند به هرسو جولان نماید و به هرگونه گونگی دست یازد و دنیاهای تازه بیافریند. درینجاست که اصطلاح فرانسوی «مدرن» یا «امروزین» و یا «نوین» را به کار می¬بریم. در شماره آینده اگر خداوند توفیق سازد از «نوینگرایی» یا «مدرنیسم» در طرح و نقش فزش سخن خواهیم گفت.

آقای محمد علی اسپنانی،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده

قرون دهم و یازدهم هجری مقارن با تجدید حیات شوکت و عظمت هنر ایرانی است. در پرتو این تحول هنرهای صناعی و در زمره آنها فرش به منزلتی عالی و اعتباری متفاوت از گذشته نایل شد و چهره‌ای دگرگونه یافت. این مهم سرآغاز و نقطه عطفی در شکل‌گیری الگو‌هایی اصیل و موجد ترکیباتی نو در طرح قالی‌ها شد و مبانی طراحی فرش ادوار بعدی را استحکام بخشید. به نظر می‌رسد تجلی چنین امری مدیون بدایع و نوآوری‌هایی است که در طرح و نقش دستبافته‌ها، خاصه قالی رخ داد و منجر به شکوفایی فرش صفوی شد. مقاله حاضر به انگیزه تبیین نوآورانه طرح و نقش فرش عصر طلایی تلاش دارد با ارائه قراین و شواهدی درونی و برونی در این زمینه، بستر و اسباب تحول و نوآوری در این فرش را مورد موشکافی و مطالعه قرار دهد.

خانم بهاره تقوی‌نژاد ،
دوره 4، شماره 9 - ( 3-1387 )
چکیده

موضوع شکار و نقوش حیوانی یکی از مهمترین و اثر‌گذارترین نقوشی است که می‌توان آن‌ها را از دیرباز تاکنون در هنر ایران مشاهده نمود. این نقوش که دربرگیرنده مفاهیم دینی و اسطوره‌ای کهن، بیان‌کننده موقعیت جغرافیایی و طبیعی محل زندگی بشر و آمال و آرزوهای وی و همچنین قدرت طلبی و تنازع بقا بوده، سالیان متمادی است که به بهترین نحو ممکن به دست بشر زمان خود طراحی و در هنرهای گوناگونی به اجرا درآمده است. اهمیت نقوش حیوانی و شکار تا بدان جا است که همواره تکرار شده و در هر دوره نیز، ویژگی‌های خاص خود را چه از نظر مفاهیم موجود و چه تنوع حیوانات در حال نبرد و ترکیب‌بندی‌های مختلف حفظ نموده و با نوآوری‌هایی ارائه گردیده است. این گفتار می‌کوشد به یکی از انواع نقوش حیوانی و شکار در هنر ایران، یعنی نقوش گرفت‌وگیر پرداخته، به‌طور اجمالی نمونه‌هایی را از دوران باستان تا پس از دوره صفویه معرفی نماید و در نهایت جلوه‌هایی از این نقوش را از نظر تنوع حیوانات و نوع ترکیب‌بندی‌های موجود، در چند نمونه از فرش‌های شکارگاهی و جانوری عصر صفوی مورد مطالعه قرار دهد. 

دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده

بیاییم باورهای خودرادگرگون سازیم 
‏جوانی که پروریده استادی طراح نقش فرش بود، با من گفتگویی مجادله مانند داشت که: «طراحی نقش فرش به کمال مطلوب خود ‏رسیده است و دیگر هیچ¬گونه تحولی در آن روا نیست زیرا هر تغییر و دگرگونی در طراحی نقش فرش، کجروی است و فرش ایران را از جایگاه بلند خود ‏فرو می¬آورد (!)» و من پاسخی جز این نداشتم که «فرو ‏آمده را دیگر فرودی نیست!» 
‏یاد دارم که در داوری نخستین دوسالانه هنر اسلامی ایران (که سپس به دوسالانه نگارگری تغییر نام یافت) و من دبیری آن را به عهده ‏داشتم، در داوری بر آثار به نماش درآمده، نظارت می‌کردم که نکند خدای ناکرده، التفات و محبت استادی و شاگردی، در داوری¬ها تاثیر گذارد و ‏درین رهگذر حقی ار کسی پایمال شود. یکی از داوران که از اصفهان افتخار همکاری با من را داده بود، بر کار دانشجویی از دانشگاه الزهرا، ‏که اسلیمی‌های تازه‌ای (غیرسنتی) را طراحی کرده بود، ایراد می‌گرفت ‏و بر ایرادهای خود پافشاری می¬کرد که.«این‌ها غلط است و باید برای حفط اصالت طرح¬های سنتی ازین¬گونه نوآوری¬های "مبتذل" جلوگیری ‏کرد!»، پرسیدم چرا ابتکار یک جوان مشتاق را "نوآوری مبتذل" می¬نامید و این‌چنین، با «خط بطلان کشیدن» برین گونه ابتکارها نیروی آفرینش¬گر و بارور جوانان طراح را مستهلک می سازید و اگر داوری¬ها برین منوال ادامه یابند، در آینده‏ای نه چندان دور، جز گروهی «مقلد ناشایست سنت¬زدگان» ‏نمی پرورانید!
‏اگر بخواهیم فرش ایران را به جایگاه بلند خودش بازگردانیم و یا حداقل، از فرود بیشترش جلوگیری کنیم، باید که باورهای خود را از هنر و از صنعت فرش تغییر دهیم. باید باور کنیم که هنر پویاست و سنت ایستا. هنر هرگز سنت نمی‌شود ولی سنت‌ها می‌توانند هنر را بارورتر ‏سازند و در اعتلای ارزش¬های هنری سودمند گردند؛ هنر تقلید نیست، و تقلید نیز همیشه مقبول نمی‌افتد، تقلید آفرینش و باروری را «‏می کشد» و اندیشه را ‏«معلول و بیمار» می‌سازد، چنان‌که عارف بزرگ جلال¬الدین ‏مولوی فرماید: 
‏خلق را تقلیدشان بر باد داد                       ‏ای دوصد لعنت برین تقلید باد 
‏باید که باور کنیم جهان امروز جهان دیروز نیست و نیازهای امروز با نیازهای دیروز متفاوت است؛ باید باور کنیم که باید به فردا و به فرداهای دیگر اندیشید و هنری آفرید که نه تنها پاسخ‌گوی نیازهای کنونی باشد، بلکه آگاهاننده شکوه و عظمت آینده باشد؛ باید باور کنیم که نسل جوان امروز ما بسیار هوشمندتر، آفریننده‌تر و بارورتر از جوانان دیروزند؛ باید ‏باور کنیم که جایگاه هنر دل است و برانگیزاننده اصلی آن جان و روان ‏هنرمندست؛ باید باور کنیم که آنچه ما می‌اندیشیم، می گوییم و می‌کنیم، مطلق نیستند و «تنها اندیشه، گفتار و کردار ما نیستند که ارزشمندند»، ‏زیرا به اندازه آنسان¬های آفریده ‏شده‏، اندیشه، گفتار و کردار معتبر وجود 
‏دارد؛ باید اضافه کنیم کلام مولا‏نا، امیرمومنان، علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام را که فرمود: «جوانان خود را برای آینده تربیت کنید زیرا آنان مردان آینده¬اند».
‏‏پس، ای استاد ‏طراح، ای هنرور، ای هنرآموز فرش و ای امید این «هنر و صنعت متعالی»:
‏بیاتا گل پبرافشانیم و می در ساغر اندازیم                  فلک را سقف بشکافیم و طرحی دیگر اندازیم
‏تلاش کنیم که استعداهای جوانان را بارور کنیم و عقاید منجمد و ‏یخ‌زده خود را معیار هنر نگیریم، از تعصب برکنار بمانیم که رسول اکرم (ص) فرمود: «تعصب در هر جهت انسان را به دوزخ برد»؛ بکوشیم جهان محوری و جوان محوری را جایگزین خودمحوری کنیم. نباید به آنچه که خود آموخته و اندخته¬ایم تکیه کنیم و به آنها غرور ورزیم، که آموختنی‌ها بسیارند و اندوختنی‌ها پایانی ندارند. و هنر، جهانی است به فراخی آسمان¬ها، و طرح و نقش متنوع¬اند به تنوع کهکشان¬ها؛ آیا در چنین جهانی زیستن و انزوا گزیدن و از تلاش و نوآوری دست کشیدن و به اندوخته¬ای اندک دلخوش ساختن رواست؟ که هنرمند «جانشین خدا» بر زمین است و «فرش» نماد «عرش» است و:
‏تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل.

خانم افسانه طاهباز ،
دوره 4، شماره 10 - ( 6-1387 )
چکیده

فرش ایران جلوه‌ای از تمام هنر‌های ملی ماست. هزاران نفر در این حرفه مشغول به‌کار بوده و فرشی که در مقابل دیدگان ما قرار می‌گیرد حاصل تلاش این زحمت‌کشان و هنرمندان است. ضرورت شناخت فرش‌های نفیس در این مقطع زمانی به‌وضوح مشهود است؛ زیرا متأسفانه به دلیل وجود بازار‌های خارجی، این بافته‌ها با طرح‌های استثنایی‌شان از کشور خارج شد، کمتر نشانی از آن‌ها در مراکز هنری ایران می‌توان یافت. این قبیل فرش‌ها تنها در نمایشگاه‌ها و فروشگاه‌ها عرضه شده و غالباً هنرمندان و بافندگان آن‌ها در گمنامی به‌سر می‌برند. تنها تجار و عده‌ای خاص آن‌ها را می‌شناسند و حتی در شناساندن این افراد به جوامع هنری کوششی نشده است. در این مقاله سعی شده با یک بررسی اجمالی در مورد تاریخچه شهر تبریز و سابقه فرش‌بافی در این ناحیه، به معرفی چند نمونه از تکنیک‌های طراحی و رنگ‌آمیزیِ فرش‌های نفیس و ممتاز تبریز، معرفی طراحان آن‌ها و همچنین ویژگی‌های بافت آنها از نظر مواد و رنگ مصرفی و غیره پرداخته شود. روش تحقیق به صورت توصیفی- کتابخانه‌ای و میدانی است.

آقای بیژن اربابی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده

تدوین نشدن کتب و مباحث هنرهای سنتی (خصوصاً فرش دستباف) براساس شیوه‌های علمی، همواره از جمله مواردی است که ذهن را به خود مشغول می‌نماید. سال‌هاست که ادبیات نوشتاری در زمینه طرح و نقش فرش به‌گونه‌ای عجیب بدون ساختار و توأم با نواقص بسیار ارائه می‌گردد و هر یک از بزرگان صاحب‌قلم در این حوزه از ظن خود – چه درست و چه نادرست - بر آن افزوده‌اند و آشنا و بیگانه پای در جای پای دیگری - ولو در راهی نادرست - می‌گذارند. این مقاله تلاشی کوچک را در راه پروراندن این نگاه آغاز نموده است که: جهت شناخت و طبقه‌بندی «طرح» و «نقش» قالی ایران نیازمند ساختار‌هایی متقن و محکم هستیم. مرور بخش‌هایی از کتاب‌هایی که از طرح و نقش نام برده و برای آنها طبقه‌بندی معرفی می‌کنند، نشانگر نا‌همگونی تعاریف، نامشخص بودن مآخذ و ساختار‌ها و همچنین تفاوت‌های فاحش آنها با یکدیگر است، چنانکه گویی برای طرح و نقش تنها مجموعه‌ای از عنوان‌ها و بدون هیچ هدفی شناختی و محتوایی گردآوری شده است. هیچ یک از این طبقه‌بندی‌ها اتکاء علمی لازم را دارا نیست، از این رو در پی شناخت طرح و نقش می‌باید شیوه و تعاریفی را اتخاذ نمود که جامعیت لازم را دارا باشد و فاقد بیانی صرفاً توصیفی و سلیقه‌ای باشد. از این رو این نوشتار نتیجتاً این نظر را مطرح می‌کند که «طرح» را می‌توان معماری و تصویر کلی نقش‌های جای گرفته در یک متن دانست و «نقش» را عنصری خواند که با توانمندی‌های خاص خود، طرح را می‌آراید.

دکتر امیر‌حسین چیت‌سازیان ، خانم امینه نظری اصطهباناتی،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده

در عرصه فرش دستباف ایران، مناطقی گوناگون با دیرینه‌ای متفاوت وجود دارند که برخی از آنها همچنان ناشناخته باقی مانده یا به فراموشی سپرده شده‌اند. یکی از این موارد منطقه باستانی «ایج» و فرش هور شریعتمدار است که در زمانی نه چندان دور، از شاهکارهای بی‌نظیر فرش‌بافی فارس محسوب می‌شد. بی‌تردید از جمله پژوهش‌های ضروری در پهنه فرش دستباف، بیرون کشیدن و آشکار نمودن چنین گنجینه‌های فرهنگی از زیر غبار‌ها و ناپیدا‌های روزگار است. پژوهش حاضر با هدف معرفی این هویت پنهان با همه ویژگی‌هایش و از جمله خصوصیات طرح و مفاهیم نهفته در آرایه‌های نمادین آن صورت پذیرفته است و با استفاده از مطالعه میدانی و کتابخانه‌ای تلاش کرده توانمندی‌های هنرمندان خلاق و بافندگان گمنام این فرش خاص را در معرض مطالعه پژوهشگران و علاقه‌مندان فرش این مرز و بوم قرار دهد. ناگفته‌های آشکار شده در این جستار، می‌تواند به افزایش داده‌های مورد نیاز در برنامه‌ریزی‌ها و پژوهش‌های کاربردی فرش ایران مساعدت نماید. همچنین این تحقیق اصیل، از امحاء اطلاعات فرش مورد نظر پیشگیری نموده و زمینه‌های احیاء و رونق دوباره آن را در منطقه ایج و استهبان فارس فراهم می‌کند.

دکتر امیرحسین چیت سازیان، دکتر حبیب اله آیت اللهی، خانم درسا سازگار،
دوره 5، شماره 13 - ( 6-1388 )
چکیده

فرشینه‌های اروپایی و گلیم‌های ایرانی از کاربردی‌ترین انواع منسوجاتِ تخت و بدون پرز در هر دو منطقه هستند که در ظاهر به لحاظ طرح و نقش، رنگ‌آمیزی و بافت تفاوت‌هایی دارند و کارکرد‌های خاصی را به خود اختصاص می‌دهند. بنابراین مطالعه بر روی آنها، با هدف شناسایی و تطبیق این دست‌بافته‌های ارزشمند صورت پذیرفته که می‌تواند زمینه‌هایی را برای تحول و بهبود گلیم ایرانی، با حفظ هویت هنری آن فراهم نماید. گلیم‌های ایران و فرشینه‌های اروپا به‌دلیل ویژگی‌های فرهنگی و معنوی خاص این مناطق، با اینکه از ابزار و مواد اولیه و فناوری مشابهی در بافت استفاده می‌کنند، اما دارای طرح‌ها و نقوش متفاوت و ترکیبات گوناگون رنگی و اندازه‌ها و نیز کارکرد‌های مختلفی هستند. به منظور نیل به اهداف مقاله از مطالعات کتابخانه‌ای، اسنادی بهره گرفته شد و با بررسی و تطبیق این گروه از دست‌بافته‌های ایرانی و اروپایی، به وجوه اشتراک و افتراق بسیاری دست یافتیم.

دکتر علی‌اصغر شیرازی، آقای داود شادلو،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده

در حالی که از دوره تیموریان فرش یا دست‌بافته کامل و سالمی به‌جای نمانده است که گواه و شناساننده نوع طرح و نقش و رنگ فرش‌ها در این دوره زمانی باشد، اما این دستبافته‌ها را می‌توان بر‌اساس گزارش‌های مختلف موجود در کتب تاریخی و سفرنامه‌های سیاحان و همچنین در نسخه‌های مصور شده بررسی کرد. لذا نگاره‌های فراوانی وجود دارد که بازتاب دهنده فرش‌هایی است که به‌نظر می‌رسد در دوره تیموریان بافته شده باشد. این نگاره‌ها در نسخه‌های متعددی برای شاهزادگان و هنر‌پروران تیموری، در کتابخانه سلطنتی با دقت و نظارت عالیه تهیه می‌شده و به کمک این نگاره‌ها امکان بازسازی یک فرش کامل فراهم می‌شود. یکی از این نسخه‌ها، نسخه منحصر به‌فرد شاهنامه‌ای است که به تاریخ ۸۳۳ ه.ق. (۱۴۲۹ م.) در هرات و برای بایسنغر میرزا در کتابخانه سلطنتی تهیه شده و امروز به شاهنامه بایسنغری مشهور است. در مقاله پیش رو، به بررسی و تجزیه و تحلیل شش نگاره از این نسخه که فرش‌هایی در آن دیده می‌شود، پرداخته شده و تلاش می‌گردد طرح، نقش و رنگ این فرش‌ها شناسایی شود.[۱] ماهیت این پژوهش توصیفی و تحلیلی بوده و ضرورت انجام آن آشنایی هنرمندان، طراحان و بازرگانان عرصه فرش با نقشه‌های گذشته و باز‌بافی این نقشه‌ها با نگاه و رویکرد به بازار امروز ایران و جهان است.

خانم طیبه صباغ پور آرانی، دکتر مهناز شایسته فر،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده

اغراق نخواهد بود اگر بگوییم هویت فرهنگی، هنری و حتی ملی ایران به‌نوعی با قالی ‌ایران عجین و مرتبط است. تاریخ قالی‌بافی، تاریخی پر افتخار و درخشان بوده است. اکنون نیز هنرمندان این رشته موفق نخواهند بود، مگر با اتکا به گذشته غنی و پربار این هنر و البته دمیدن روح خلاقانه در آثار. از این رو، شناخت دقیق گذشته و مسیری که طرح‌ها و نقوش قالی‌ها تاکنون پیموده‌اند، بخشی از وظایف پژوهشگران و محققان این رشته است تا با معرفی آن به جامعه فرش، هویت عظیمی را که گاه به بهانه نوآوری‌ها به فراموشی سپرده می‌شود، فرا یاد آورند. در این مقاله تلاش می‌شود بخش مهمی از تاریخ این هنر که به سلطنت قاجاریان باز می‌گردد، بررسی شده و ویژگی‌های خاص طرح و نقش در قالی‌های موزه فرش ایران معرفی گردد. تحقیق حاضر به‌روش توصیفی انجام گرفته و مطالب و تصاویر به روش کتابخانه‌ای و میدانی گردآوری شده است. ظهور و رواج طرح‌های تصویری، گسترش طرح‌های بندی گلفرنگ و بندی بته‌ای، رواج نقوش گل رز، بته و ماهی‌در‌هم، طبیعت‌پردازی در ترسیم نقوش و سبک ساده و بی‌تکلّف، برخی از خصوصیات و ویژگی‌های قالی‌های قاجار را تشکیل می‌دهند. 

آقای عبداله میرزایی،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده

چکیده فرش ایران بخش اصلی جنبه هنری خود را مدیون طرح و نقش خویش است. راه‌های انتقال این طرح‌ها بر روی فرش‌های بافته شده به طرق مختلفی از جمله استفاده از دستمال نقشه‌ها صورت می‌گیرد. دستمال نقشه‌ها به‌عنوان واسطه‌ای میان ذهن هنرمند طراح و دستان بافنده هنرمند عمل می‌نمایند. این طرح‌های روی پارچه علاوه بر نقش ذاتی خود به‌عنوان الگوهای بافت فرش‌ها، قدرت خیال و نقش‌پردازی بافندگان را بالا برده و با تنوع بخشیدن به تولیدات فرش منطقه در حفظ و تداوم میراث ارزشمند نقش‌مایه‌ها نقش محوری ایفا می‌کنند. رواج نقشه‌های شطرنجی جدید باعث کم‌رنگ شدن حضور دستمال نقشه‌ها در فرهنگ قالی‌بافی هریس شده و تنوع در طرح‌ها و نقش‌مایه‌های فرش را به‌شدت کاهش داده است.

خانم پیوند توفیقی،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده

زیر اندازهای پنبه ای ایران و هند از نوع بافته های تخت و بدون پرز هستند، هر دو سازگار با آب و هوای گرم بوده و در بعضی از نمونه هایشان شباهت هایی از لحاظ رنگ، نقوش و ترکیب بندی دیده می شود. ‌این بافته‌های پنبه‌ای همراه با نقاط مشترکشان، ویژگی‌های خاص فرهنگی، روانی، اعتقادی و حتی شرایط خاص اقلیمی بافندگان خود را (که منجر به تفاوت بین بافته‌های دو کشور شده است) نیز انعکاس می‌دهند. در تحقیق پیش رو بر آن هستیم تا این فرضیه که «بین طرح، رنگ و ترکیب‌بندی تعدادی از بافته‌های پنبه‌ای ایران و هند شباهت وجود دارد»، را به روش کتابخانه‌ای و میدانی مورد ارزیابی قرار دهیم. مقاله حاضر به معرفی و بررسی بافته‌های پنبه‌ای ایران با نام زیلو و نمونه‌های هندی با عنوان داری خواهد پرداخت و سعی شده است تا وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها مورد بررسی قرار گیرند. از آن جایی که طرح و رنگ در این بافته‌ها طی سالیان متمادی تابع روش‌های سنتی بوده و تغییرات جزیی و اندکی به خود پذیرفته‌اند، در بررسی آن‌ها محدوده زمانی خاصی مد نظر نبوده است. هم‌چنین علاوه بر مطالعه‌ی تطبیقی بافته‌های دو کشور، تفاوت نمونه‌های قدیمی با نمونه‌های جدید آشکار خواهد شد؛ ضمن آن‌که این بررسی تنها نمونه‌هایی با رنگ‌های محدود (دو تا سه رنگ) را مد نظر خواهد داشت.

خانم پروین احمدی، دکتر اصغر ایزدی جیران،
دوره 7، شماره 19 - ( 6-1390 )
چکیده

جوشقان قالی در استان اصفهان و در محدوده شهرستان کاشان واقع شده و با این شهر و همچنین شهر اصفهان مراوده اقتصادی دارد. قالی‌بافی در این منطقه از دوران صفوی رواج داشته و قالی‌ها از همان زمان به کشورهای دیگر صادر می‌شده‌اند. این منطقه با وجود پیشینه پربار هنری آن، کمتر مورد پژوهش قرار گرفته است. این نوشتار به بررسی پیشینه قالی‌بافی منطقه جوشقان و ارائه نظریات مرتبط با آن می‌پردازد. داده‌های مورد نیاز برای نخستین بار با استفاده از روش میدانی و کتابخانه‌ای و به‌شیوه‌ای منسجم گردآوری شده‌اند تا از این طریق با دستیابی به آخرین داده‌های مربوط به هنر فرش‌بافی منطقه، این هنر از نابودی مطلق حفظ گردد. در دوران صفوی طرح‌های متنوعی در جوشقان بافته می‌شده و بعدها در زمان قاجار و پس از آن طرح‌ها محدود گردیده و ویژگی‌هایی را برای خود تثبیت نموده است. با توجه به نقوش رایج قالی‌بافی معاصر، نظریه پوپ در مورد مشتق شدن طرح معاصر جوشقان از قالی‌های گلدانی صفوی مستدل‌تر است، گرچه نمی‌توان با یقین کامل در این مورد اظهار نظر کرد. 

خانم پیوند توفیقی، آقای محمد علی اسپنانی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده

قالی‌های منطقۀ چهارمحال و بختیاری تنوع بسیاری از نظر طرح و رنگ دارند. یکی از مطرح‌ترین این طرح‌ها، طرح قابی بوده که خود دارای انواع مختلفی است. طرح‌های قابی به دو شکل خشتی و قابقابی ارائه می‌شوند. در این بررسی سعی بر آن خواهد بود تا طرح قابقابی و انواع آن در قالی‌های روستایی منطقه بررسی شده و پس از طبقه‌بندی آنها، اجزای تشکیل دهنده طرح قابقابی و سیر تحول آن مورد بررسی قرار گیرد. انواع طرح‌های قابقابی در منطقه عبارتند از: قابی ساده، قابی حقه‌ای (سرو کاج)، قابی حسن‌خانی ، قاب پاپیونی، قاب سماوری و قابی گل‌فرنگ. سؤالات مطرح شده در این بررسی عبارتند از: طرح قابی از چه زمانی در منطقه به‌کار گرفته شد؟ انواع طرح‌های قابی در منطقه کدامند؟ تفاوت‌های موجود در نگاره‌های پرکننده، ساختار و اتصالات قاب در مکان‌های مختلف استان چهارمحال و بختیاری کدامند؟ سیر تحول آن‌ها در گذر زمان به چه شکل بوده است؟ و متنوع‌ترین نمونه‌ها به کدام منطقه اختصاص دارد؟ همچنین سعی بر آن خواهد بود تا با روش کتابخانه‌ای و میدانی به طبقه‌بندی و بررسی قالی‌های قابقابی در منطقه پرداخته شود. به‌این منظور شکل قاب، تزیینات جداره‌ها، بست‌های ارتباط دهندۀ بین قاب‌ها، رنگ‌بندی و چیدمان رنگی قاب‌ها، تزیینات درون قاب و چگونگی توزیع قاب‌ها در فرش‌های قابقابی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

خانم ندا فخر، دکتر امیرحسین چیت سازیان، دکتر الیاس صفاران،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده

نقش پرنده همواره از جایگاه مهمی در آثار ادبی، تاریخی و هنری ایران برخوردار بوده است. پرندگان، در پهنه هنرهای این سرزمین و از جمله هنر صناعی فرش، به اشکال گوناگون نمایش داده شده‌اند. نقش‌مایه پرنده چه به‌صورت تجریدی و یا طبیعت‌گرایانه در فرش‌های تمام مناطق ایران حضور یافته است. در این نوشتار، ابتدا به جایگاه پرنده در ادبیات و هنر ایران پرداخته شده و سپس مفاهیم پرنده و حضور آن در فرش خشتی چهارمحال و بختیاری بررسی گردیده است. این مقاله یک پژوهش توصیفی است که برای جمع‌آوری اطلاعات نظری از روش کتابخانه‌ای و اسنادی– تاریخی، منابع مکتوب و تصاویر بهره گرفته ‌شده ‌است. در طی آن با ارائه تصاویری از نقش‌مایه پرنده بر فرش خشتی چهارمحال و بختیاری، به بررسی محتوایی و تصویری آن بر این فرش‌ها پرداخته شده است. 

خانم شبنم محمدی، دکتر علی وندشعاری،
دوره 10، شماره 25 - ( 6-1393 )
چکیده

آذربایجان شرقی یکی از مناطق مهم در امر تولید و تجارت قالی دست‌باف ایران است. شهرهای متعددی در این استان، در امر تولید این هنر-صنعت فعالیت دارند. هریس از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی، با سابقه‌ای طولانی و درخشان در بافت قالی‌های بسیار زیبا و با‌ارزش است. با توجه به ویژگی‌های خاص در طرح، نقش، رنگ و بافت، قالی‌های هریس از گذشته تا به امروز دارای شهرت جهانی بوده است. هدف اصلی در این پژوهش بررسی کامل طرح و نقش نمونه قالی‌های امروزی و شناسایی ساختار طراحی در آنها بوده و به چگونگی و الگوهای طراحی در این قالی پرداخته شده است. در این پژوهش نخست به ویژگی‌های قالی‌های این شهرستان اشاره شده، سپس بررسی و ساختار‌شناسی طرح قالی‌های این شهرستان انجام گرفته و در پایان به بیان اسلوب‌های خاص موجود در طرح‌های حاکم بر قالی‌های این شهرستان پرداخته شده است. این پژوهش در نوع خود توصیفی بوده و اطلاعات به‌دست آمده به شیوه کیفی تحلیل گردیده است. جمع‌آوری اطلاعات این پژوهش در کل بر اساس مطالعات میدانی بوده و در مواردی به منابع کتابخانه‌ای مراجعه شده است. این پژوهش نشان می‌دهد که اصول و ساختارهای ثابت و مشترک در طرح، نقش و رنگ قالی‌های معاصر هریس وجود داشته و دارد که هم‌اکنون قالی این شهرستان با تأکید بر این اصول بافته می‌شود.

خانم اعظم رسولی،
دوره 10، شماره 26 - ( 12-1393 )
چکیده

یکی از وجوه قابل بررسی فرش دست‌باف، طرح و نقش آن است و می‌تواند بر پایه مبانی نظری و علمی هنریاز جمله نماد و نشانه بررسی شود. در واقع با مطالعه و تحلیل طرح و نقش فرش دست‌باف بر اساس نظام نشانه‌شناسی، می‌توان دلالت‌های معنایی آن را بررسی و تحلیل کرد. بر این اساس طرح ونقش دو تخته فرش لچک‌ترنج و تصویری از فرش همدان انتخاب و بررسی شده است. همدان یکی از مناطق مهم قالی‌بافی ایران، به‌ویژه در سبک روستاییاست. گزینش طرح تصویری و لچک‌ترنج در جهت بررسی و نمود بهتر تفاوت‌های نماد و نشانه است. زیرا نماد و نشانه گاه یکی انگاشته می‌شوند و گاه متفاوت از هم درنظر گرفته می‌شوند. بنابر آنچه بیان شد، پرسش پژوهش حاضر این است که آیا می‌توان تفاوت‌های نماد و نشانه را در طرح و نقش فرش دست‌باف بررسی نمود و در بستر نظام نشانه‌شناسی به دلالت‌های معنایی اثر دست یافت؟به این منظور از روش تحلیلی و تطبیقی و گردآوری مطالب با روش اسنادی-کتابخانه‌ایاستفاده شده است. روند این مقاله بدین‌گونه است که نخست مبانی نظری تحقیق بررسی شده است و سپس نمونه‌های منتخب مبتنی بر شاخصه‌های مبانی نظری تحقیق، بررسی و مطالعه شده‌اند. شناخت تفاوت‌های نماد و نشانه در طرح و نقش فرش دست‌باف، مؤثر بودن نظام نشانه‌شناسی در روند تحلیل نمادها و نشانه‌های فرش دست‌باف و دستیابی به دلالت‌های معنایی طرح ونقش از میان تکثرهای معنایی و مفهومی مبتنی بر روش نشانه‌شناسیاز جمله نتایج این پژوهش هستند



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb