7 نتیجه برای فارس
دکتر ابوالقاسم دادور، خانم اعظم رسولی،
دوره 6، شماره 15 - ( 3-1389 )
چکیده
قالیچههای عرب جنّی، مبین نگرش ویژه خالقان آن است که دستبافتههایی نادر و اسرارآمیز را در هنر ایران رقم زدهاند. برای اولین بار در سال ۱۳۷۱ دکتر پرهام نام این طایفه و دستبافتههایشان را وارد ادبیات فرش ایران نمود. برخلاف ناشناخته بودن این طایفه در منابع مکتوب ادبی و تاریخی ایران، در کتب انساب عرب و تفاسیر قرآنی از طوایف جنّی به تفصیل سخن رفته است. در روند شناخت قومی و اعتقادی این طایفه، ظاهراً باور به جن و گرایش به اسرار و رموز آن یکی از عوامل تأثیرگذار در خلق نگارهها و محتوای قالیچههای عرب جنّی بوده است. شناخت طوایف جنّی عرب و باورهایشان، احتمال ارتباط نسبی و بینشی این طایفه مرموز و ناشناخته با آنان، گرایشهای توتمی خالقان قالیچهها و دستیابی به تأثیر تلفیق فرهنگی سه تمدن مهم آسیای غربی، بینالنهرین، ایران و هند در شکلگیری نگارهها، از مهمترین یافتههای این پژوهش میباشند.
دکتر علی اصغر شیرازی، آقای حسام کشاورز، دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 9، شماره 24 - ( 12-1392 )
چکیده
ایل عرب فارس که زیرمجموعۀ اتحادیۀ خمسه بهشمار میرود، سنت فرشبافی بسیار کهنی دارد. طایفههای بافندۀ این ایل که همگی در زیرمجموعۀ عربهای جَبّاره قرار میگیرند، فرهنگ فرشبافی فارس باستان را در صدر اسلام فراگرفته و در طول سدهها به شیوۀ خویش در آن تحول و دگرگونی ایجاد کردهاند. به اقتضای معیشت شبانی و کوچروی، بافت برخی دستبافتهای محفظهای نیز به سنت بافندگی این مردمان راه یافته است. قالی-خورجین رایجترین و مهمترین بافتۀ محفظهای ایل عرب است. اینگونه دستبافتها پرزدار و گرهبافته و از جنس قالی هستند و در دولنگه یا تکلنگه و بهصورت چهارگوش برای حمل بار بافته میشوند. هدف این مقاله مطالعۀ ویژگیهای نقشپردازی، رنگآمیزی و بافتار قالی-خورجینهای ایل عرب فارس بوده است. روش تحقیق به شیوۀ توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات بهصورت ترکیبی، کتابخانهای و پژوهش میدانی به سرانجام رسیده است. نتایج این پژوهش آشکار ساخت که اسلوب بافت غالب این دستبافتها گرۀ متقارن شمارۀ ۳، پودهای دوگانه و شیرازۀ چندرنگ است. از طرفی شیوۀ رنگآمیزی تیره اندر تیره که سنت ایل عرب بهحساب میآید در قالی-خورجینها نیز بیش و کم بهکار رفته است. شیوۀ نقشپردازی این بافتهها در دو گروه جای میگیرد. گروه اول که در آنها اساس نقشه بر نقشمایههای ریز و درشتی استوار شده که به شیوۀ منظم (شبهمنظم) یا نامنظم در کنار هم یک طرح را تشکیل داده و شامل دو نقش مرغ و درخت و تماممرغی میشود. در مقابل، گروه دوم که در آنها یک نقش کلی و اغلب منتظم بر فضای طراحی حاکم بوده و نقشمایهها بر اساس آن چیده میشود و پذیرای نقشهای شهریبافت فارس و دیگر مناطق شده است. بافندگان عرب طرحهایی مانند چهارماهی، گل سوری، بتهای، بازوبندی و محرمات را به شیوۀ خویش ایلیاتی کرده و در قالی-خورجینها بهکار بستهاند.
خانم آزاده پشوتنی زاده،
دوره 11، شماره 27 - ( 6-1394 )
چکیده
عنصر مشترک در فرشهای شیری فارس، شیر (نماد دلاوری) است و گاهی بدان شمشیر (نماد قدرت و جنگ)، خورشید کامل یا نیمه که تعابیری چون شمسالدین (خورشید دین/ لقب حضرت علی(ع)) را برایش در نظر میگیرند، افزوده میشود. علاوه بر تصویر شیر و خورشید، تصاویر حملۀ شیر به گاو که در هنر ایران سابقۀ طولانی دارد، به نحو دیگری در فرشهای شیری فارس جلوهگر میشود. تقویم، تغییر فصول و گردش کواکب عامل تأثیرگذاری بر نمادپردازیهای هر دوره بوده است. ایزدبانوان و ایزدان خورشیدی و آبی، در آسمان و زمین، نماد خاص خود را داشته که شکل لاهوتی و ناسوتی ایشان در ارتباط با مفاهیمی همچون حرکت اجرام سماوی (مهر/ خورشید، زهره، تیر، بهرام) و حیواناتی چون شیر و گاو میباشد؛ ازاینروی ترکیب شیر و گاو، به لحاظ صور فلکی، خاص استان فارس (اقلیم سوم) است و تصویر شیر و خورشید نیز خاص دیگر نقاط ایران (اقلیم چهارم) میباشد. تصویر شیر و خورشید اقلیم چهارم در مطابقتهای کیهانی و نجومی، در واقع ترجمۀ دیگری از شیر و گاو اقلیم سوم است.
روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی ـ توصیفی است و گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و اسنادی (تصویری/ آثار هنری) صورت گرفته است تا وجوه اشتراک این مهینالههگان در جوامع کهن و ریشههای هنری و تصویری مشترک میان آناهیتا، مهر، تیر و بهرام مشخص شود؛ چراکه این ایزدان، بر هم تأثیر و تأثرات متقابلی داشتهاند و نمود مینوی وظایفشان در جشنهای آفرینش، صور فلکی و سپس بر کالبد فرشهای شیری فارس ظهور یافته است.
خانم فرنوش ایرانمنش، دکتر علی وندشعاری،
دوره 14، شماره 34 - ( 12-1397 )
چکیده
در حوزهی قالیبافی مناطق روستایی و عشایری استان فارس طرح و نقشهای گوناگونی رایج میباشد. یکی از نمونه طرح های معروف در این منطقه طرح «یکسرناظم» است که در گذشته مختص ایل قشقایی و طایفه کشکولی بوده، اما در حال حاضر بافت آن در دیگر مناطق استان فارس نیز رایج شده است. مشخصهی اصلی این طرح و نقش، ساختار کلی و عناصر شاخص آن میباشد که با تردیدهای بسیاری از سوی پژوهشگران در قالبهای محتوایی مختلفی قرار داده شده است. این طرح و نقش از سمت برخی از پژوهشگران در حوزه قالیهای محرابی و همچنین در قالب درگاهی که به سمت یک باغ گشوده شده، معرفی و مورد مطالعه قرار گرفته است. مساله اصلی و هدف مقاله در راستای سوالات مطرح شده، شناسایی ویژگیهای اصلی طرح یکسرناظم و یافتن شاخصههای اصلی این طرح و نقش در قالی های استان فارس و دسترسی به میزان تغییر این طرح و نقش از دوره قاجار تا زمان حاضر می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده که به شیوه کیفی عناصر شاخص و تشکیل دهنده قالی یکسرناظم را در دو گروه قالی های قدیم و قالی های جدید مورد مطالعه، تجزیه و تحلیل قرار داده است. روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق به دو شیوه کتابخانهای و میدانی میباشد. بر اساس مطالعات انجام شده 50 نمونه قالی یکسرناظم به عنوان جامعه آماری گردآوری گردیده است که به شکل هدفمند(غیر تصادفی) و بر اساس فراوانیهای موجود10 نمونه قالی قدیم و 10 نمونه قالی جدید به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردیده و مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختارفرمی طرح و نقش و ویژگیهای شاخص شناسایی قالی یکسر ناظم از دوره قاجار تا کنون دچار تغییراتی در فرم و نیز نگرش به محتوای این طرح گردیده است. این طرح و نقش بر گروه قالی های جدید با تنوع در کلیت ترکیب بندی و سادگی در فرم عناصر ظاهر گردیده و همچنین محل بافت آن از یک محدوده جغرافیایی خارج شده و در بیشتر مناطق استان فارس بافته می شود.
سیده اکرم اولیائی طبائی، دکتر سید محمد مهدی میرزا امینی،
دوره 14، شماره 34 - ( 12-1397 )
چکیده
استان فارس یکی از مراکز تولید فرش دستباف است. نوع اقلیم و شرایط آب و هوایی این استان کشت گونه های مختلفی از گیاهان را در این سرزمین ایجاد کرده که هر کدام در ترکیب با یکدیگر و دندانه های مختلف، طیف گوناگونی از رنگ را در رنگرزی الیاف ایجاد می کند. این تحقیق با هدف کشف اتفاقات، حوادث و خاطراتی است که در فرایند رنگرزی، نوع انتخاب رنگ و سلیقه بافندگان روستایی و عشایری فارس به روش تاریخ شفاهی است. تاریخ شفاهی درواقع گفتوگویی قاعدهمند و آگاهانه بین دو نفر درباره ابعادی از وقایع گذشته است که از نظر هر دوی آنها دارای اهمیت تاریخی است و برای تبدیل شدن به سند و ماندگاری آن ثبت و ضبط میشود. در این تحقیق به روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته با 42 تن از عوامل فرش دستباف روستایی و عشایری فارس مصاحبه شده است. روش نمونه گیری به صورت گلوله برفی یا افزایشی و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری انتخاب شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که سیر استفاده از رنگزاهای طبیعی در تولیدات فرش این استان چگونه بوده است.
فاطمه باقری زاده، عبداله میرزایی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
قالیهای عشایری استان فارس یکی از مهمترین تولیدات عشایری ایران ضمن برخورداری از پیوندهای فرهنگی و جغرافیایی، نمودی از هویت، فرهنگ، آداب و رسوم، ادبیات و هنرهای بومی و کاربردی ایلات هستند. در سالهای اخیر نفوذ سلیقه و معیارهای بازار در مؤلفههای بصری و فنی قالیهای عشایری فارس تأثیرات قابلتوجهی داشته است. مسئله اصلی پژوهش، فاصلهگرفتن قالیهای عشایر فارس از بنیانهای معرفتی و فرهنگی خویش تحتتأثیر پدیده بازاریشدن میباشد. هدف از پژوهش، شناخت عوامل زمینهساز تغییرات هویتی و فرهنگی در قالیهای عشایر فارس با هدف فراهم آوردن بستری مناسب برای اتخاذ راهکارهای لازم توسط نهادهای متولی میباشد. سؤالات پژوهش معطوف به، الف: شناخت عوامل بازاریشدن و ب: شناخت تبعات بازاریشدن قالیهای عشایر فارس هستند. پژوهش از نوع کیفی و با نمونهگیری هدفمند و تحلیل50 نمونه قالی عشایر فارس به روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از دادههای حاصل از منابع کتابخانهای و انجام مصاحبههای کیفی به انجام رسید. نتایج نشان دادند: در چند دهه اخیر اجرای طرح اصلاحاتارضی، اسکاناجباری عشایر و جریان آموزش عشایر موجب تغییر در سبکزندگی و تغییر انگیزه های تولید بافندگان از رویکرد تولید برای خود به تولید با هدف عرضه در بازار گردید. از تبعات بازاریشدن قالیهای عشایر فارس، رواج تولید قالی با نقشههای سفارشی، مهجور ماندن نقوش ذهنی بافندگان، نفوذ نقوش غیربومی، اولویت دادن به سلیقه مخاطب و تغییر در شیوههای تولید نظیر انبوهبافی هستند که منجر به کمرنگ شدن مبانی هویتی و اصالتهای بومی و فرهنگی قالیهای تکنسخه و منحصربه فرد عشایر میشود. این تغییرات تحت عنوان بازاری شدن مفهوم سازی و در نتایج معرفی گردید.
مجتبی دورودی، سهیل دلشاد، زهرا گلمحمدی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده
در گفتار پیشرو به بررسی دو قالی از دوران قاجار متأخر (حوالی سال 1315 هجری قمری) پرداخته میشود که یکی از آنها امروزه زینتبخش موزه فرش در تهران است و دیگری در مکانی نامعلوم در کشور آمریکاست. این دو فرش که طراح آن فرصتالدوله شیرازی است از چندین منظر دارای اهمیّت هستند. نخست اینکه طرحهای موجود در آن از آثار تاریخی، حاصل بازدید طراح از اصل آثار است و دوم اینکه طراح با نسخهبرداری پارهای از کتیبههای میخی هخامنشی تلاش نموده از این آثار مکتوب هم در نقوش این دو قالی استفاده کند. موضوع مهم بعدی بستر تاریخی تولید این دو قالی در دوران قاجار متأخر است. فرصت شیرازی بعنوان طراح این نقوش نخستین ایرانی به شمار میآید که در دوران معاصر به یادگیری خطّ و زبان فارسی باستان مبادرت ورزیده است و این دو فرش ازجمله نخستین فرشهایی هستند که در طراحیشان از ترکیب توأمان آثار تاریخی و خط میخی فارسیباستان استفاده شده است. اینکه آثار تاریخی و خطوط میخی ترسیم شده بر این دو فرش تا چه اندازه حاصل انتقال یک به یک مشاهدات طراح از آثار بر روی نقش فرشها است و تا چه اندازه طراح در تهیۀ طرحهای این دو فرش از ذوق و قریحۀ شخصی خود استفاده کرده از جمله پرسشهای پژوهش حاضر بهشمار میروند. با اینکه در نگاه کلی هر دو فرش به یکدیگر شبیه هستند امّا در طراحی آنها تفاوتهایی دیده میشود که سبب میگردد هر کدام از این دو فرش در جای خود یگانه و منحصربهفرد باشند. بنابراین یکی دیگر از اهداف پژوهش حاضر بررسی این تفاوتها است. فرصتالدوله بر اماکنی که در هر دو فرش دیده میشود توضیحاتی نیز افزوده است که این توضیحات در پارهای از موارد ریشه در باورهای عامیانه مردم آن روزگار دارند.