جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای فرش کرمان

خانم مریم سلطانی گوکی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 12، شماره 29 - ( 6-1395 )
چکیده

    عناصر و موتیف‌های فرانسوی سال‌ها پیش از طریق گچبری در بناها و ساختمان‌ها وارد هنر ایران شدند. از طرفی هم ورود کارت‌پستال‌ها، جعبه‌های شکلات و ...، که حاوی نقوش و عناصر فرنگی بودند، در نقوش فرش نیز تأثیر گذاشتند. اما در دوره گوبلن کرمان، با تقاضای آمریکا مبنی بر استفاده از نقوش گلفرنگ و گوبلن فرانسه، ساختار و عناصر فرش کرمان تحت تأثیر فرش‌های آبوسن و ساوونری قرار گرفت. در این مقاله سعی شده است با مطالعه بر روی این دو گونه فرش نحوه ارتباط نقوش فرش فرانسه و دوره گوبلن کرمان بیان شود و با مقایسه طرح‌ها و نقوش، شباهت‌ها و تفاوت‌ها مشخص شود که تا چه حد فرش کرمان از فرش فرانسه تأثیر گرفته است؟ آیا طراحان به کپی‌برداری از طرح‌ها می­پرداختند؟ یا این‌که طرح‌ها را تلفیق می­کردند؟ بنابراین برای یافتن نتیجه­ای دقیق 65 نمونه نقشه فرش از دوره گوبلن کرمان با روش میدانی جمع‌آوری شد. همچنین 70نمونه از فرش‌های فرانسه با روش کتابخانه­ای عکاسی شد. با تطبیق این نقشه‌ها و با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه‌ای به بیان وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها پرداخته و مشخص شد که هیچ گونه کپی‌برداری صورت نگرفته است و در دوره گوبلن، طراحان فرش کرمان از نقوش فرش فرانسه تأثیر گرفته‌اند. در برخی موارد اقتباس نیز در فرش‌ها صورت گرفته است، که خود به ابداع طرح‌هایی جدید منجر شد. با توجه به شبیه بودن ترکیب و ساختار دو گونه فرش، رنگ‌های مورد استفاده در فرش‌های کرمان، برخلاف اغلب فرش­های فرانسه، روشن و مات است و همچنین علی­رغم این‌که اساس طراحی فرش فرانسه که از شرق گرفته شده است، تناسبات در آن‌ها نسبت به فرش کرمان بسیار کمتر رعایت شده است.  



دکتر ایمان زکریایی کرمانی، بدری حکیمیان،
دوره 14، شماره 34 - ( 12-1397 )
چکیده

نظام‌های صنفی هنری را می‌توان به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکل‌گیری و بقای هنرهای سنتی در نظر گرفت که تسلسل نظام استاد و شاگردی قدیم است. در ساختار هنرهای سنتی خاندان‌های هنری یکی از مؤلفه‌های تشکیل دهنده‌ی این نظام‌های صنفی هستند. از این روی می‌توان خاندان‌های هنری را به عنوان یک ظرفیت در راستای حفظ و تعالی هنرهای سنتی در نظر گرفت.  اگر مروری گذرا در ارتباط با خاندان‌های هنری صورت بپذیرد، مشخص خواهد شد که بسیاری از رموز هنری در بین خانواده‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گردد.
کرمان را می‌توان به عنوان یکی از مناطق فرهنگی و تمدنی واقع در جنوب شرق ایران از هزاره‌های گذشته محسوب داشت؛ از این روی بسترهای رشد هنرهای سنتی در این زیست بوم فرهنگی در طول تاریخ فراهم بوده است. در این میان فرش از مهمترین هنرهای سنتی کرمان به حساب می‌آید. بخش مهمی از سنت فرهنگی فرش کرمان به پویایی و غنای خاندان‌های هنری وابسته است. در میان  تعداد متکثر خاندان‌های هنری در حوزه‌ی فرش کرمان خاندان شاهرخی از موقعیت شاخصی برخوردار است که در این پژوهش هدف پاسخ‌گویی به این پرسش اصلی است که نقش و جایگاه هنرمندان خاندان‌های هنری در فرش کرمان با تأکید بر  خاندان شاهرخی چیست؟ از این روی این پژوهش جهت نیل به این هدف اصلی با بهره‌گیری از روش تحقیق کیفی از نوع تفسیری و شیوه‌های یافته‌اندوزی روایی و میدانی(مصاحبه و مشاهده) و کتابخانه‌ای به دنبال تبیین این نقش و جایگاه است. نتایج حاصل از پژوهش با اتکا به یافته‌های حاصل از مصاحبه‌های غیررسمی از ۱۰ نفر از افراد مطلع بدست آمده که از طریق تحلیل محتوای عرفی حاصل شده است.
از جمله یافته‌های این پژوهش می‌توان به این نکته اشاره نمود که خاندان هنری یک ظرفیت فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی است که می‌توان موجب تقویت سطوح فرهنگی و هنری فرش دستباف کرمان شود. علاوه براین تقویت خاندان‌های هنری موجب تقویت ارزش‌های فرهنگی و هویتی جامعه گردد. نقش و جایگاه هنرمندان خاندان شاهرخی در فرش کرمان تابع نظام‌های ارزشی حاکم بر جامعه و میدان فرهنگی است. در این میدان، سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی موجب تحولات منزلت اجتماعی هنرمندان می‌شود و تحولات منزلت، جایگاه پویای افراد را در نظام فرهنگی شکل می‌دهد. نقش هنرمندان نیز تابع جایگاه آنهاست، بنابراین منزلت، جایگاه و نقش سه مؤلفه‌ی پیوسته و مرتبط با یکدیگر در رابطه با نقش و جایگاه هنرمندان خاندان شاهرخی هستند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb