جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای متن

آقای کریم میرزایی،
دوره 5، شماره 13 - ( 6-1388 )
چکیده

قالی ایران دارای عناصر مختلف تزئینی است که یکی از این عناصر را کتیبه‌هایی برگرفته از خطوط کوفی، ثلث و نستعلیق شکل می‌دهد. کتیبه‌ها به چند نوع مختلف قابل تقسیم هستند. نوعی از آن‌ها نوشتاری هستند که آیات، اشعار و شناسنامه قالی را در خود درج کرده‌اند و نوع دیگر تزئینیِ صرف و عاری از هرگونه نوشتار که با فرم و شکل خود، کتیبه را تداعی می‌کنند. تبدیل نوشتار به عنصر تزئینی خلاقیتی است که هنرمندان ایرانی به بهترین نحو بدان دست یافتند، همان‌طور که هندسه خشک و بی‌روح را با روند گره‌سازی به هنری زیبا مبدل کردند. کتیبه به‌عنوان یک عنصر تصویری و نسبت به متنی که در آن واقع شده قابلیت خوانش‌های گوناگونی را به‌دست تحلیلگران مختلف دارد. این قالی‌ها هم از منظر همنشینی با عناصر دیگر و هم از منظر جانشینی قابل تحلیل و خوانش هستند. بنابراین کتیبه نه به‌عنوان یک نوشتار بلکه به‌عنوان یک متن در داخل متن بزرگ‌ترِ دیگر، یعنی قالی، و همچنین در داخل یک انضمام کلی چون مسجد و منزل که در آن واقع می‌شود، می‌تواند خوانش‌های متفاوت داشته باشد. لازم به ذکر است که این مقاله بر پایه تحقیق کتابخانه‌ای شکل گرفته است.

اعظم رسولی، سید رضا حسینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده

زمان، مفهوم و چگونگی ادراک و بیان آن، از مقولات مورد توجه در حوزه­های مختلف اندیشه بشری ­است. نحوه نگرش به زمان، سبب گردیده تا آرای مختلفی در باب ماهیت آن ارائه شود. هنرمندان فرش در عصر قاجاریه، متاثر از روند تحولات در زمینه­های گوناگون، تجارب جدیدتری را در نقش­پردازی، نسبت به ادوار گذشته حاصل نمودند و در مواجهه با پدیده­هایی چون زمان بر اساس جهان ذهنی و عینی خود و با توجه به ظرفیت­های فرش، به بازنمایی آن پرداختند. مساله این پژوهش تاویل و فهم زمان در طرح و نقش فرش قاجار به­مثابه یک متن تک­رسانه­ای، مبتنی­بر گزاره «فهم» در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر است. مبتنی­بر ضرورت شناخت وجوه مختلف فرش، از جمله ظرفیت­ بازنمایی و دلالت­های معانی طرح و نقش فرش، هدف این مقاله، شناسایی زمان، کیفیت و هویت گونه­های آن در فرش قاجار می­باشد. مهم­ترین سوالات این پژوهش عبارتند از: بازنمود زمان در فرش قاجار چگونه است؟ فهم زمان و هویت گونه­های آن در فرش قاجار، براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر چگونه قابل تبیین است؟ برای دستیابی به پاسخ سوالات پژوهش، طرح و نقش پنج تخته از فرش قاجار به­عنوان نمونه پژوهشی، با روش غیراحتمالی انتخاب و بر مبنای روش تحلیل محتوا مطالعه شده­اند. ماهیت این پژوهش، بنیادی، در قالب پژوهش­های کیفی است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه­ای- اسنادی و مشاهده­ آثار و ابزار جمع­آوری اطلاعات، فیش تحقیق و تصاویر است. بر اساس نتایج حاصله زمان در فرش قاجار از نظر ماهیتی به دو صورت کیفی و کمّی با نشانه­های مرتبط، ثبت شده­است. وقایع آئینی، اندیشه­ها و روایات اساطیری، نوشتارهای مختلف، ایجاد حرکت و توالی زمان با استفاده از تقابل­های مکانی، عناصر تجسمی، خوانش نوشتارها، سطح­بندی اثر، روایت و عناصر آن، استفاده از نمادهای ارجاع دهنده به زمان، از پیش­فهم­های مولد زمان هستند و با دلالت­های صریح و ضمنی و بازخوانی متون غایب در اثر، تداعی ذهنی و فهم شهودی از گونه­های زمان  در فرش را موجب می­شوند. همچنین گفتمان های مسلط در دوره قاجار بر نحوه مواجهه جامعه و هنرمند فرش با زمان و گونه های آن، موثر بوده اند. قدرت و اقتدار شاهانه، باستان گرایی (ملی گرایی)، سنت گرایی، تجددگرایی (نوگرایی)، اسطوره و مذهب از مهم ترین این گفتمان ها هستند.
اعظم رسولی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

ویژگیهای بیانی فرش دستباف بهعنوان شاخصترین گونه هنرهای سنتی ایران، در بستر سنتهای جمعی تعریف میگردد. اما برخی هنرمندان ایرانی و غیر ایرانی از آن برای آفرینش هنر معاصر که خصلتی فردگرایانه دارد، بهره گرفتهاند. پژوهش حاضر قصد دارد تا با هدف واکاوی ظرفیت و قابلیتهای بیانی فرش در هنرهای معاصر، به نحوه و چگونگی بازنمود فرش به مثابه متن در ان آثار و دلالتهای ارجاعی، معنایی و کارکردی آن بپردازد. از اینرو رویکرد ترامتنیت ژنت که رویکردی مبتنی بر متن و روابط میان متنی است برای خوانش آثار دو هنرمند، محمود صالح محمدی و النا هرزگ که به واسطه تناسب با موضوع تحقیق به صورت هدفمند انتخاب شدهاند، مورد استفاده قرار گرفتهاست. ماهیت پژوهش حاضر توسعهای و به روش توصیفیتحلیلی و با اتکا به دادههای کیفی بر گرفته از مطالعات کتابخانهای- اسنادی و  مشاهده انجام گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که در آثار این هنرمندان، فرش به مثابه یک متن در ترکیب با متون و بافت هنر معاصر به عنوان بینامتنی برای بیان فردگرایانه و تجسمی و با اشاره به مفاهیمی فراتر از خود  مورد استفاده قرار گرفته است و در نوعی رابطه پیرامتنی به ابزار بیان ایدهها و مفاهیم مورد نظر هنرمند و به سرمتنی در حوزه هنر معاصر بدل شده است و هر دو هنرمند در قالب اثر خود با اتکا به شناخت ماهیت و دلالتهای معنایی و قابلیتهای بیانی و تجسمی فرش ایران و ترکیب آن با ایدههای برگرفته از فرهنگهای گوناگون، از فرش به عنوان قالبی برای بیان ایده فردی خود و پدید آوردن یک اثر تجسمی معاصر بهره گرفتهاند.




صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb