11 نتیجه برای محراب
خانم نیکو شجاع نوری،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1385 )
چکیده
نماد درخت یکی از قدیمی ترین نقوشی است که مورد توجه بشر قرار گرفته و آن را در آثار هنری خویش به کار برده است. این نماد که بیشتر آن را به عنوان درخت مقدس و یا درخت زندگی می ستودند، از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد در نواحی بین النهرین و پس از آن ایران مورد توجه بوده است. حضور این نماد که با اشکال مختلف به کار گرفته می شده است، تا پس از ظهور اسلام نیز همچنین در آثار هنری به چشم می خورد، اما این بار نه به عنوان درخت زندگی و از دیدگاه اساطیری، بلکه در نقش آفریده با برکت خداوند، تسبیح کننده ذات اقدس الهی و نشانی از بهشت موعود. از این نقش به کرات در تمام شاخه های هنری از جمله فرش استفاده شده است. در هنر فرش طرحهای درختی از جمله فرش استفاده شده است. در هنر فرش طرحهای درختی از جمله مهمترین و متنوع ترین شاخه های طراحی فرش است که در اشکال مختلف از جمله طرح محرابی درختی،طراحی شده است. اما به کارگیری نقش درخت در جایگاه محراب، مطمئناً از فلسفه ای برخوردار بوده است که می توان برای بعضی از اشکال آن تمثیلی از بهشت دانست و برای بعضی دیگر تمثیلی از موجودی تسبیح گر یعنی انسان، چرا که تصویر درخت علاوه بر آنکه برخلاف تصویر انسان، مشمول ممنوعیت نقاشی در مکان نماز نمی باشد، در عین حال با توجه به آیات قرآنی،موجودی تسبیح گر و مبارک است که می تواند جانشین خوبی برای نقش انسان در مکان محراب باشد. بدین سان نمادی که زمانی بر مهرهای سنگی جلوه گر شده است، اینکه و پس از هزاران هزار سال،بر فرش،آن هم در جایگاه محراب رو به عرش الهی جلوه نمایی می کند
دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر امیرحسین چیت سازیان، آقای جمال الدین توماج نیا ،
دوره 3، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
هر تمدنی فرهنگ و محصولات فرهنگی خاص خود را که نشانی از هویت آن فرهنگ است، به بار می آورد. تمدن و فرهنگ اصیل اسلامی،این هویت را در پیروی از فرمانهای الهی قرار داده است و مسلمانان در اجرای این فرمانها، محصولاتی را به زیبایی تمام(به نماد و نشانه تسلیم) ابداع کرده اند. جانماز،یکی از این محصولات هویت بخش است که همواره همراه فرد مسلمان بوده و وجود آن در منزل هر مسلمان از ضروریات شمرده می شود. در جهیزیه عروس، به حکم ضرورت یک یا چند جانمازی نمدی یا دست بافت وجود دارد که دختران ترکمن خود در دوره دوشیزگی آنها را تهیه کرده اند. در این جستار برآنیم با معرفی انواع این جانمازها به نماد ها و نشانه های موجود در نقوش این دستبافته ها بپردازیم. گردآوری اطلاعات این جستار عمدتاً به طریق میدانی انجام پذیرفته و در پایان،طبقه بندی روشنی از نمادهای موجود در جانمازها ارایه شده است.
خانم فرزانه فرشیدنیک، دکتر رضا افهمی، دکتر حبیب اله آیت اللهی،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده
هنرهای سنتی گوناگون ایران را میتوان بازنمایی معنایی واحد در صور گوناگون دانست. همه آنها به مفاهیمی مشترک دلالت دارند که آمیزهای از باورهای ایرانی و اسلامی است. زبان این هنرها نمادین است و هنرمند در اثر خود با ابزار تمثیل متناسب با هر هنر سخن میگوید. طراحی قالی و هنر معماری را باید دو جایگاه تجلی نمادها در هنر ایران دانست. هدف پژوهش حاضر تمرکز بر قالیهای محرابی بهعنوان نقطه پیوند میان هنر معماری و طراحی فرش و نمایشِ نحوه تأثیرگذاری نمادهای کهن معماری بر طراحی نقوش تمثیلی فرش و نحوه جایگزینی و ترادف نمادهای دو هنر، برای نمایش مفاهیم واحد است. پژوهش حاضر بهروش توصیفی و با رویکرد مقایسه نشانهشناسانه این دو هنر از بعد تصویری و تاریخی، به تعقیب جایگزینی عناصر معماری مسجد با نقوش گیاهی نمادین مورد استفاده در قالیهای محرابی پرداخته است. بررسی این روند جانشینی از طریق بررسی شواهد موردی و نظریات محققان پیرامون بیان نمادینِ هنر ایرانی نشانگر آن است که نقش قالی محرابی که خود ریشه در ساختار سهگانه مهرابههای باستانی دارد، در سیر تحول خود برای تداعی فضای مسجد و عرش بر روی فضای محدود قالی، نگارههای گیاهی را جایگزین ساختارهای معمارانه مسجد نموده و منارهها بهواسطه ترادف تمثیلی و معنایی خود با درخت سرو، از آنجا که ریشه در زمین و سر بر آسمان دارند، بهعنوان نمادی از پیوند میان زمین و آسمان جایگزین گشتهاند، تا هدف هنرمند از هنر بهعنوان نقطه اتصال میان زمین و آسمان را برآورده سازند.
خانم مهلا تختی، دکتر صمد سامانیان، دکتر رضا افهمی،
دوره 5، شماره 14 - ( 12-1388 )
چکیده
این مقاله به بررسی و تحلیل هندسی نقوش فرشهای محرابی دوره صفویه میپردازد. فرشهای محرابی بهعنوان گروهی از فرشهای ایرانی، در دوره صفویه از اهمیت ویژهای برخوردارند. روش بررسی بر مبنای ترسیم خطوط انتظامدهنده (رهنمونگر) اصلی در کادر بوده که در نهایت هدف از این تحلیل دستیابی به نقاط با اهمیت و پویا در ترکیببندی طرحها و یک هندسه صحیح در زیربنای این نقوش است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که طراحان در گذشته با در نظر گرفتن هندسه بهعنوان مبنای اصلی طراحی فرشها، نقوش را بر بستری از هندسه ترسیم میکردهاند. در طراحی فرشهای محرابی دوره صفویه نیز همانند سایر هنرها تناسبات ویژهای در اندازه کادرها، عناصر بهکار گرفته شده در آنها و همچنین بخشهای درونی کادر بهکار گرفته شده است. این مقاله به شیوه تحلیلی / توصیفی انجام شده است.
آقای پرویز اسکندرپور خرمی، آقای محسن قاسمی نژاد رائینی، آقای سید بدرالدین احمدی ،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده
آثار و یافتههای دوره تمدن و هنر اسلامی بر سطوح مختلف از جمله چوب، لوح سنگی، گچبری، پارچه، گلیم، جاجیم یا قالی و قالیچه به اشکال مختلف هندسی یا منحنی و با نمادها و نشانههایی از دل طبیعت یا برگرفته از الهامی عمیق و حسی معنوی، طراحی و اجرا شدهاند. هنر طراحی نقشه فرش و مهارت بافت فرش که با صنعت موجود و صنایع دستی از یک سو و تلفیق با معیارها و شاخصهای طبیعی و تجسمی از سویی دیگر عجین شدهاند، رمز ارتباط هنرمند با محیط اطراف خود و حتی طرز فکر و باورهای دینی و آیینی وی، همراه با نوآوری بوده است. تمرکز عمده این تحقیق بر آن دستهی از فرشهای ایرانی است که طرح یا نقشهاش به صورت محراب بر سجاده یا فرشی مزین به طرح و نقشه محرابی استوار میباشد. در این مقاله تحقیقی با اشاره به فرشهای محرابی و سجادهها سعی شده است تا با استفاده از منابع، ابتدا مضمونهای رایج از جمله وجود «طاق محراب» و «دروازه» در فرهنگ و هنر دوره اسلامی مورد توجه قرار گیرد؛ سپس نتایج حاصل با توجه به آثار نگارگری و سابقه پیدایش این گونه فرشها بررسی و همراه با معرفی چند اثر در این باب ارائه گردد. در ادامه به نمونههای اولیه موجود که در آنها از نقوش گل، گیاه و مرغ استفاده شده و سپس به دو نماد رایج در فرشها، یعنی «قندیل» و «سرو» به طور اختصار پرداخته و چند ویژگی این فرشها تحلیل و معرفی میشود.
آقای عبداله میرزایی، دکتر مرتضی شجاری، دکتر محمدتقی پیربابایی،
دوره 10، شماره 25 - ( 6-1393 )
چکیده
قالی ایران بهعنوان یکی از جلوههای هنر ایرانی بهعلت برخورداری از قابلیتهای هنر اسلامی، محملی برای تجلی مبانی این هنر بوده است. قالیچههای محرابی عصر طلایی هنر قالیبافی ایران یعنی دوران صفوی را میتوان نمونههای شاخصی در جلوهگری مظاهر این هنر دانست. این قالیچهها اغلب با کارکرد مذهبی و برای ادای فرایض دینی بافته میشدند. زمینه این قالیچهها را اغلب خطنگارههای قرآنی و اسماءالحسنی در همنشینی با نقشمایههای گیاهی و هندسی پوشاندهاند. در این پژوهش با تبیین مفهوم تجلی و جایگاه اسماءالحسنی در هنر اسلامی به بررسی و تحلیل شش نمونه از قالیچههای محرابی عصر صفوی با تأکید بر تجلی حقتعالی در این دستبافتههاپرداخته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که 1) صورتهای متنوع تجلی الهی در قالیچههای محرابی مستتر هستندو 2)خطنگارههای بهکار رفته در قالیچههای محرابی عصر صفوی حاوی مفاهیم عرفانی و قرآنی در جهت تقرب بیشتر نمازگزار هستند. تحقیق حاضر با استفاده ازمنابع کتابخانهای و به روش کیفی در گونۀ تحلیلی-توصیفی به انجام رسیده است.
آقای حسین کمند لو،
دوره 11، شماره 28 - ( 12-1394 )
چکیده
طراحان فرش در طول تاریخ با تأثیرپذیری از مذهب، سیاست، فرهنگ و سایر هنرهای رایج، نقوش زیبا و گاه منحصربهفردی را خلق و بافندگان چیرهدست ایرانی نیز آنها را ثبت کردهاند. سجادههای محرابی از مهمترین طرحهایی هستند که با ورود اسلام همهگیر شدند. اینگونه از فرشها با الگوبرداری از طاقهای ایرانی و در ابعادی کوچک برای اجرای فریضۀ دینی نماز طراحی و اجرا شدند.
اجرای نمازهای جماعت و عیدین باعث ابداع طرحی جدید با عنوان سجادۀ صف در هنر فرشبافی ایران شد. در اینگونه از فرشها ردیفی از طاقهای محرابی در طول یا عرض فرش بافته میشود و هرکدام از آنها جایگاه نمازگزاران را مشخص میکند. این طرح باگذشت زمان توسط مسلمانان سایر کشورهای اسلامی همچون ترکیه، هند و نواحی ترکستان شرقی اقتباس شد؛ با این تفاوت که بافندگان ساکن در این مناطق با توجه به فرهنگ و نقوش رایج، فرشهایی با طرح سجادۀ صف تولید کردند.
با توجه به اینکه اولین بار طاق و طاقنما در معماری عیلامی به کار گرفتهشده و بعدها اشکانیان آن را احیا و گسترش دادند، همچنین اشاراتی که در برخی از سفرنامهها به سجاده بافی در نواحی مختلف ایران شده است، شاید بتوان گفت سجادۀ صف اولین بار توسط هنرمندان ایرانی به کار گرفتهشده است. هدف از اجرای این پژوهش معرفی نقش سجادۀ صف در هنر فرشبافی ایران و مهمترین حوزههای فرشبافی جهان اسلام است. مهمترین سؤال پژوهش این است که از چه زمانی و در کدام کشور اسلامی این طرح ابداعشده است؟ همچنین علت بافت فرشهای سجادۀ صف چه بوده است؟ روش تحقیق در این نوشتار بهصورت توصیفی – تاریخی است و شیوۀ گردآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای و اسنادی است.
بامطالعۀ اطلاعات و تصاویر محدودی که از فرشهای مزیّن به نقش سجادۀ صف موجود است، میتوان گفت اغلب آنها در کشورهایی همچون ایران، هند، ترکیۀ عثمانی و نواحی ترکستان شرقی بافتهشدهاند. با توجه به عنصر مشترک طاق در تمامی آنها و همچنین نمونه فرشهای طرحشده در نگارههای ایرانی، احتمالاً الگوی اصلی این نقش ریشه در ایران دارد و تفاوتها منحصر به شیوۀ طراحی عناصر جزئی یا نوع بافت است. مهمترین علت بافت اینگونه از سجادهها ایجاد نظم و وحدت در بین نمازگزاران بوده است.
ساحل عرفان منش،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده
در کشور ترکیه، شهر هِرِکه در اواخر قرن 19 میلادی قالیچههایی موسوم به محرابی رواج مییابند که ملهم از قالیچههای دوره صفویِ موجود در موزه توپقاپی هستند. در هرکه این قالیچهها در کارگاههای سلطنتی با تغییراتی در متن کلامی و دیداری در مقیاس وسیع تکثیر مییابد. از جمله قالیچههایی که بهنظر میرسد از نظر شکل ظاهری تأثیر بسیاری بر قالیچههای این دوره گذاشته، قالیچهای است از دوره صفوی، که در موزه توپقاپی نگهداری میشود. این قالیچه با تغییرات مختصری در متن دیداری و کلامی در هِرِکه بسیار بازتولید میشود. نمونهای از این بازتولید قالیچهای است که «زاره پنیامین» طراحی کرده است. در متن کلامیِ قالیچهی «زاره»، کلام فارسی جایگاه ویژهای دارد و همچنین قالیچهی موجود دارای امضای هنرمند است؛ در حالیکه متن کلامی قالیچه دوره صفوی به عربی و فاقد امضاست. از آنجا که این قالیچهها در دو فرهنگ و زمان متفاوت بافته شدهاند حال سوال این است: گفتمان غالب در جامعه چه نقشی در تغییرات نشانههای کلامی و دیداریِ قالیچه بازتولید شده از قالیچه محفوظ در موزه توپقاپی داشته است؟ برای رسیدن به پاسخی مناسب به روش توصیفی-تطبیقی، قالیچههای مذکور در هر دو دوره با یکدیگر تطبیق داده شده و گفتمان غالب در هر دو دوره بررسی شد. از مقایسه موجود این نتیجه حاصل گشت که قالیچه دوره صفوی بیانگر اندیشه عارفانه آن دوران است؛ در حالیکه اعمال تغییرات جزئی در قالیچه و بازتولید آن توسط زاره، به قالیچه نه بهعنوان دستبافتهای جهت سلوک و عبادت، بلکه بهعنوان کالایی برای بیان اندیشههای اومانیستی، ملیگرایی و بازنمایی دوران طلایی امپراتوری عثمانی توجه شده است.
ناصر ساداتی، حسین کمند لو، زری پناهی،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
شهرستان مهدیشهر (سنگسر) واقع در استان سمنان، محل اسکان اقوام سنگسری یکی از ایلهای اصیل ایرانی است. بافت قالی در ناحیه سنگسر به دلیل زندگی چادرنشینی، قدمتی بسیار کهن داشته ولی بافت قالی شهری به احتمال، قدمتی در حدود صد سال دارد. طرحهای قالی سنگسر در طول سالیان گذشته متأثر از ذوق، سلیقه، شرایط اقلیمی و اجتماعی ساکنان این منطقه بوده و مفاهیم فرهنگی و بومی در تکامل و تنوع طرح، نقش اساسی داشته است. یکی از ویژگیهای قالی سنگسر علیرغم داشتن مواد اولیه بومی و پشمهای خودرنگ، استفاده از طرح و نقش فرشهای مناطق معتبر فرشبافی است که در کمتر ایل و یا طایفهای مشابه آن را شاهد هستیم. بافندگان سنگسری طرحهای متنوعی همچون چهار فصل، لچک و ترنج، زیر خاکی، بتهای، تابلو فرش و غیره را بر اساس نقشه و یا با الگوبرداری از پشت فرشهای شهری دیگر مناطق میبافتند. یکی از متنوعترین طرحهایی که در ابعاد و انواع مختلف در این ناحیه بافته میشود طرح محرابی است.
سوال اصلی پژوهش این است که طرح محراب به چه صورتهایی در منطقه سنگسر بافته میشود و خاستگاه طرحهای بافته شده در قالیهای محرابی سنگسر به کدام حوزههای جغرافیایی برمیگردد؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت مطالعه میدانی و اسنادی توامان انجام گرفته است و هدف از اجرای آن، علاوه بر آشنایی با شیوۀ فرشبافی در منطقۀ سنگسر، معرفی ویژگیها و شناسایی انواع فرشهای محرابی بافته شده، موجود و در دسترس منطقه در یکصد سال اخیر است.
یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بافندگان محلی بنا به سفارش و یا با الگوبرداری از فرشهای مناطقی همچون قم، اصفهان و کاشان، همدان، راور کرمان و الگوبرداری از زیور آلات سنگسرتوانستهاند انواع طرحهای محرابی همچون محرابی گلدانی- ستوندار، درختی- ستوندار، درختی- جانوری، گلدانی- سروی، گلدانی- ترنجدار و محرابی دو طرفه- گلدانی را با ویژگیهای بومی طراحی و اجرا کنند.
سامرا سلیم پور ابکنار،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده
هر قالی دستبافت زبانی دارد و میراث دار پیامهای فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و احساسات درونی بافندۀ خویش است. بنابراین، آگاهی از پیامهایی که یک قالی می تواند از گذشته به عصر حاضر پیشکشی کند، مستلزم خوانش زبان نمادین طرح و نقشمایه های آن قالی است. با این وجود، از آن جایی که در اغلب موارد اطلاعاتی پیرامون معانی مکنون در یک قالی به عنوان یک اثر هنری در دسترس نیست، ناگزیر باید از یک روش منطقی و نظام مند جهت گذر از تصویر و رسیدن به مفهوم واقعی بهره جُست. پژوهش پیش رو، در تلاش برای افشای پیامهای نهفته در ورای نگاره های یک قالیچۀ حاجیجلیلی با طرح محرابی است که دارای دو ویژگی برجسته می باشد: اولاً درخت زندگی موجود در میانۀ قالی از نوع تلفیقی است و ثانیاً بافنده آن را با ظرافت خاصی به شیوه اَبرش حقیقی رنگ آمیزی نموده است؛ مواردی که به ندرت در سایر قالیچه های محرابی به چشم میخورند. بر این اساس، این مطالعه در پی یافتن پاسخ به این سوالات است که: مفاهیم نمادینی که در پس طرح، نقش و رنگ قالیچه مذکور پنهان شده اند، کدامند و چگونه می توان به آنها دست یافت؟ و همچنین زبان نمادین نقوش از طریق چه ارتباطی به معنایی غایی اشاره دارند؟ بدین ترتیب، هدف این جُستار استفاده از الگوی آیکونولوژی پانوفسکی جهت یافتن لایه های معنایی و خوانش نگاره های شناسایی شده در سه مرحله «توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی» است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به کمک گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب نگاشته شده است. نتایج تحلیل آیکونوگرافی که از بهم پیوستن زنجیرۀ معانی پنهان شده در پس نقشمایه ها شکل گرفته است بر «وقفی یا نذری بودن» قالیچه مذکور گواهی می دهند. از سویی دیگر، بر اساس تفسیر آیکونولوژی نیز مشخص شد که هنرمند طراح و بافندۀ این قالیچه دانسته یا نادانسته اثری را خلق نموده که بر نیاز انسان زمینی (یا همان نمازگزار) جهت دستیابی به تکامل معنوی از طریق سیر و سلوک در کُنه دایره هستی و عروجی روحانی تاکید دارد.
مریم متفکرآزاد، شهریار شکرپور، رضا افهمی،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده
این پژوهش سعی بر آن دارد تا با پاسخ به این سوال اساسی که ویژگیهای زیبایی شناختی قالی های محرابی و به ویژه قالی محرابی تبریز با توجه به نمونه های موجود در موزه فرش ایران کدام موارد هستند؟ به اصول و مبانی زیبایی شناختی قالی های محرابی پرداخته و آنها را معرفی نماید.
نتایج پژوهش حاکی از آن است که ساختار زیبایی شناختی قالی های محرابی با وجود عناصر زیبایی شناختی و ترکیب عواملی چون طرح،نقش و رنگ، گویای مفاهیم رمزی و نمادین بوده اند. با توجه به نقشمایه های به کار رفته در این نوع از قالیها چون محراب، قندیل، ستون، گلدان و... می توان به مفهوم رایج در قالی ایرانی که نهایتا به بهشت ازلی و مکانی برای نمایش ذات باریتعالی ختم میشود، دست یافت. در این قالیها با وجود پایبندی به عناصر سنتی قالی ایرانی و کاربست مناسب نقشمایه ها با توجه به مفاهیم آنها، تنوع و نوآوری در طرح و رنگ نیز نمایان است. در نمونه های مورد مطالعه استفاده از نقشمایه های تجریدی چون گردشهای اسلیمی و گلهای ختایی در بخشهای مختلف قالی چون متن و حاشیه ها و ترکیب مناسب آنها با نقشمایه های نمادینی چون محراب ستوندار و قندیل و گلدان و.. حائز اهمیت است. این تحقیق از نظر زمانی یک پژوهش تاریخی و از نظر هدف توصیفی- تحلیلی بوده. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. در این پژوهش 8 نمونه از تصاویر قالی محرابی تبریز موزه فرش ایران به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرارگرفته است.