9 نتیجه برای نقشمایه
خانم فتانه محمودی، دکتر مهناز شایستهفر،
دوره 4، شماره 11 - ( 12-1387 )
چکیده
شاهسونها یا عشایر ایلسون (عشایر شاهسون بعد از انقلاب نام خود را به «ایلسون» تغییر دادند)، یکی از مهمترین طوایف شمال غربی و ترکزبان ایران بهشمار میروند. سرزمین کنونی این ایل، منطقه کوهستانی اهر، مشکین شهر، دشت مغان، کنارههای رود ارس و پارهای دیگر از مناطق آذربایجان شرقی است. آنها به تولید سوماک، کیف گلیم (مفرش)، بافتههای مسطح، روکرسی، پالاس و ورنی شهرت دارند. در طرح و بافت گلیمهای آنها نوعی محدودیت به چشم میخورد. از نگارههای بزرگ و برجسته، بهصورت ردیفی استفاده شده است. اکثریت این نقوش در بافتههای قفقاز و آناتولی نیز مشاهده میگردد. بعضی شباهتهای اقوام شاهسون و قفقاز به حدی است که امکان تمایز آنها به سختی میسر است، بهخصوص در بافتههای قدیمیتر که مربوط به زمانی است که مرزهای جنوبی قفقاز و شاهسون یکی بودهاند. هدف از این تحقیق، بررسی تطبیقی عناصر تزیینی و نقوش گلیمهای ایل شاهسون و منطقه قفقاز است. این مقاله با هدف پاسخگویی به سؤالات زیر نوشته شده است: ۱) نقوش تزیینی بافتههای ایل شاهسون چه هستند؟، ۲) نقوش بافتههای منطقه قفقاز چه عناصر تزیینی در بر دارند؟ و ۳) نقوش دو منطقه چه شباهتها و تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مقاله از نوع تاریخی و روش بررسی، توصیفی- تحلیلی است. بر اساس این روش ابتدا مناطق و سپس نقوش بافتهها توصیف و تحلیل میشوند. گردآوری مطالب از منابع کتابخانهای و الکترونیکی انجام گرفته است.
آقای محمد علی اسپنانی ، خانم پیوند توفیقی بروجنی،
دوره 7، شماره 18 - ( 3-1390 )
چکیده
کهن نقش گلدانی از اساسیترین نقشمایههای الگوساز در فرهنگ تصویری ایران، چه بهصورت منفرد و چه در ترکیب بوده و از مظاهر مفرح و خرمی بیپایان است. کثرت گونهها، تنوع فرم و ساختار انعطافپذیر آن در همنشینی با نقشمایههای دیگر، نقشمایه گلدان را به عنصری پایه و هادی دیگر نقشها مبدل نموده است. دستبافتههای روستایی و عشایری به تنهایی و تمامی، قدرت و ارزشهای نقش گلدانی را هویدا ساخته و خود را بهمثابه سرمشقهایی نو در صناعات و سبکهای شهری قرار دادهاند. در این بین، فراوانی، تنوع و بهویژه حضور خلاقانه نقش گلدان در قلمرو قالیهای خشتی روستایی چهارمحال و بختیاری از اهم مواردی است که سؤالات متعددی را مطرح مینماید. از آن جمله: تنوع نقشمایه گلدان در قالیهای خشتی چگونه است؟ ترکیبات اصلی (شکل و ساختار) آن چیست؟ و در نهایت، تغییر و تحولات این نقش در حوزه فوق مدلول چه عواملی است؟ بهنظر میرسد موشکافی در حوزه فوق علاوه بر شناسایی شکل و ترکیبات نقشمایه گلدان منجر به کشف اهمیت و جایگاه نقشهای اصیل در حوزههای روستایی، حفظ میراث ملی و بهویژه خلق ترکیباتی ارزشمند برپایه الگوهای بکر در طراحی امروز خواهد شد. تحقیق حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و در گردآوری اطلاعات به منابع اسنادی و بهویژه مطالعات میدانی اتکاء شده است.
خانم ندا فخر، دکتر امیرحسین چیت سازیان، دکتر الیاس صفاران،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
نقش پرنده همواره از جایگاه مهمی در آثار ادبی، تاریخی و هنری ایران برخوردار بوده است. پرندگان، در پهنه هنرهای این سرزمین و از جمله هنر صناعی فرش، به اشکال گوناگون نمایش داده شدهاند. نقشمایه پرنده چه بهصورت تجریدی و یا طبیعتگرایانه در فرشهای تمام مناطق ایران حضور یافته است. در این نوشتار، ابتدا به جایگاه پرنده در ادبیات و هنر ایران پرداخته شده و سپس مفاهیم پرنده و حضور آن در فرش خشتی چهارمحال و بختیاری بررسی گردیده است. این مقاله یک پژوهش توصیفی است که برای جمعآوری اطلاعات نظری از روش کتابخانهای و اسنادی– تاریخی، منابع مکتوب و تصاویر بهره گرفته شده است. در طی آن با ارائه تصاویری از نقشمایه پرنده بر فرش خشتی چهارمحال و بختیاری، به بررسی محتوایی و تصویری آن بر این فرشها پرداخته شده است.
آقای داریوش کاظم پور، آقای محسن سلیمانی،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
طراحی نشانه، از مباحث پایهای و علمی هنر گرافیک است که بنا به ویژگیهای ذاتی خود، ارتباط وسیعی با دیگر بخشهای هنر گرافیک برقرار میکند. از جمله مشخصترین این ویژگیها، رابطه آنی و دیداری این نشانهها با مخاطب است که در پس نشانههای زیبا و جذاب، همزمان باطنهای معنوی و دقیقی را به مخاطب ارائه میکند. فرش ایرانی یکی از بهترین دلایل ماندگاری خود را مرهون رمز و رازهای نهفته در نقوشی است که با بیانی شیوا، فرهنگها، سنتها، شادیها و آلام مردمی که خالق آن هستند را به تصویر میکشد. دستبافتههای ایرانی و نقوش بهکار رفته در آنها در هر نقطه از کشورمان متنوع و قابل تعمق بوده و ابعاد تازهای از هنر غنی، دیرینه و پر از اسرار این سرزمین کهن را میگشاید؛ بهخصوص نقوش بهکار رفته در دستبافتههای منطقه خراسان شمالی که از غنای خاصی برخوردار است. بدیهی است این خصوصیات برای طراح گرافیک این امکان را فراهم میآورد تا با استفاده از نقشمایههای نمادین بهکار رفته در این دستبافتهها، ارتباط معناداری را در قالب هنری پرمخاطب که نظیر یک رسانه چند سویه عمل میکند، به منصه ظهور برسانند. تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و سعی شده تا با توجه به ویژگیهای معنوی و درونی دستبافتههای خراسان شمالی امکان طراحی نشانه از میان نقوش بررسی شود.
آقای صمد نجارپور جباری، دکتر احمد نادعلیان، دکتر حبیب اله آیت اللهی، دکتر مهدی پوررضائیان، دکتر اصغر کفشچیان مقدم،
دوره 8، شماره 21 - ( 6-1391 )
چکیده
یکی از دورههای شکوفایی صنعت قالی ایران و گسترش بازرگانی آن به عصر صفوی و بهخصوص قرنهای دهم و یازدهم هجری قمری مربوط میشود. توجه بیشتر حکومت به مقوله هنر و هنرمندان و گسترش امکانات از یکسو، و توجه و رغبت سایر استادان هنر از جمله تذهیبکاران و نگارگران به طراحیهای زیبا و دقیق قالی در کنار پیشرفت صنعت رنگرزی از سوی دیگر، باعث شد که قالیبافی در آن زمان در زمینه هنر و صنعت، مقامی ویژه پیدا کند. حال سؤال اصلی پژوهش این است که طراحان قالی ایران در مناطق جغرافیایی مختلف و در زمانهای گوناگون و در بافتههای متنوع چه کسانی بودند؟ و منبع اصلی الهام هنرمندان قالی در طراحی آن دوره چه بوده است؟ فرضیه اصلی این است که نگارگران بزرگ برخی از قالیهای عصر صفوی را طراحی میکردند. با توجه به گستره موضوع، در این مقاله به روش تطبیقی دو نمونه از قالیهایی که از آن دوره باقی ماندهاند با نگارههای همان دوره مورد مطالعه گرفت. با بررسی آثار هنری بهجا مانده از آن دوره، مشاهده میشود که اکثر هنرها، از جمله هنرهای سنتی و معماری، با یکدیگر قرابت نزدیکی داشتند که نشاندهنده مدیریت هنری واحد در نظام فرهنگی آن عصر بود و این مسئولیت بهعهده نگارگران و معماران برجسته نهاده شده بود. توجه به مطابقت نگارهها با نقشمایههای قالی در همان دوره نشان میدهد به احتمال زیاد نگارگران بزرگی از جمله کمالالدین بهزاد، آقامیرک اصفهانی و سلطانمحمد عراقی و... در طراحی برخی از این قالیها دست داشتهاند و قالیهای نفیسی برای دربار صفوی مستقیماً زیر نظر این استادان بافته شده است. و از طرف دیگر با تربیت طراحان قالی که این طراحان ادامه دهنده شیوه استادان خود بودند، بهنوعی تأثیر غیرمستقیمی بر تحول نقشمایههای قالی در عرصه تولید و صادرات داشتهاند. بهطوری که طراحان قالی در مراکز تولیدی از آثار و طراحیهای این استادان الهام میگرفتند.
آقای محمدرضا رهیده، آقای میثم عقیقی حاتمیپور،
دوره 10، شماره 25 - ( 6-1393 )
چکیده
با نگاهی به آثار و نقوش برجای مانده از تمدنهای گذشته در پهنه ایران زمین، این نکته روشن خواهد شد که «بز» یکی از حیوانات همواره ارزشمند نزد این اقوام است. زیرا از طرفی برای تأمین غذا و پوشاک انسان سودمند بوده و از طرف دیگر همواره نزد آنان تقدس ویژهای داشته است و همچنین نمادی از مرادخواهی، آبخواهی، حاصلخیزی، باروری و فرشته محافظ نیز بوده است. بنابراین تصویر آن در طول تاریخ به شکلهای مختلف مانند نقوش بهکار رفته در ظروف سفالین، آثار فلزی، مهرها، نقاشی غارها و دستبافتهها همواره در زندگی انسان حضور داشته است. نقشمایه «بز» یکی از مهمترین نقوش بهکار رفته در نمدهای استان کرمانشاه را نیز تشکیل میدهد. این نقش کهن شاخصه اصلی نقوش نمدهای این ناحیه محسوب شده و نمد کرمانشاه را از همانندهای آن بینظیر میکند. محقق در این پژوهش در پی آن است که نقشمایه بز را در نقوش نمدهای استان کرمانشاه مورد واکاوی قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که این نقشمایه در طرح نمدهای مذکور به چه گونههایی دیده میشود و هر کدام چه مفاهیمی را دربردارد؟ مهمترین هدف این پژوهش مطالعه مفاهیم انتزاعی نقشمایه بز در نقوش نمد کرمانشاه و بازتاب آن در نقشبندیهای شکار نمد کرمانشاه است. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن بهصورت کتابخانهای- میدانی است. مهمترین نتیجه بهدست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که نقشمایه بز در نمدهای کرمانشاه بهدلیل ارتباطات معنایی در حوزه اسطورهشناسی با نقشمایههای آب و درخت زندگی پیوند عمیقی دارد.
دکتر الیاس صفاران، خانم فاطمه عاملی، خانم طیبه صباغپور،
دوره 10، شماره 26 - ( 12-1393 )
چکیده
شهرستان بیرجند در مشرق کشور ایران قرار گرفته و مرکز استان خراسان جنوبی است. فرش بیرجند بهلحاظ نوع طرح، رنگبندی و ساختار بافت ویژگیهای خاص خود را دارد که در این مقاله بهطور اجمالی بیان میگردد. از جمله طرحهای پرکاربرد و مشهور در تاریخ فرش بیرجند، ریزهماهی است. این طرح اصیل و قدیمی، اکنون در بیش از نیمی از فرشهای بیرجند بافته میشود و حدود نود درصد صادرات فرشهای بیرجند را بهخود اختصاص داده است. این مقاله میکوشد تغییرات و تحولات این فرشها را بهلحاظ ساختار طرح، واگیره، رنگبندی، ابعاد و رجشمار در طول دهههای مختلف سده حاضر و بهروش توصیفی بررسی نماید. گردآوری اطلاعات به روش میدانی و کتابخانهای و با استفاده از ابزار مصاحبه، مشاهده و عکسبرداری از نمونه فرشهای ریزهماهی صورت گرفته است. نقشمایه ریزهماهی یک واگیره مربعشکل با محوریت یک گل هشتپر و دو برگ (ماهی تجرید یافته) حول آن است که در طول دهههای مختلف در قالب طرحهای سراسر واگیرهای، خشتی، محرمات و انواع مختلف لچکترنج، تنوع و زیبایی خاصی به این فرشها بخشیده است. در طول زمان، ساختار اصلی واگیره ثابت مانده، اما ابعاد آن بسیار کاهش یافته است. تغییر رنگبندی از رنگهای تیره مثل سرمهای (کبود) و قرمز (لاکی) به رنگهای روشن مثل سفید و کرم از دیگر تحولات ایجاد شده در فرشهای ریزهماهی بیرجند طی دهههای اخیر بوده است. این تغییرات غالباً بهدلیل نیاز بازار یا بهعبارتی تأمین سلیقه خریداران صورت گرفته و در مواردی، تمایل بافندگان به بافت طرحهای سادهتر و توجه به صرفه اقتصادی موجب تغییر یا ماندگاری برخی از طرحهای ریزهماهی شده است
شهدخت رحیم پور، ابوالقاسم نعمت شهربابکی،
دوره 14، شماره 34 - ( 12-1397 )
چکیده
سفره دستبافتهای کاربردی برای تهیه نان و تناول غذا است که در مناطق متعدد روستایی و ایلات عشایر توسط زنان بافته میشود. استان سیستان و بلوچستان از مناطق مهم سفرهبافی از نظر روش بافت و نقوش این دستبافته است.د روند نزولی تولید سفره که متاثر از شرایط زیست محیطی، اقتصادی، تغییر ساختار زندگی و نادیده انگاشتن ظرفیتهای بومی هنر زنان این خطه است، فراموشی بخشی از هویت فرهنگی و اجتماعی هنر این منطقه را به همراه داشته است لذا، این مطالعه برای نخستین بار با هدف بررسی ساختار بافت و نقشمایههای سفرههای سیستان و بلوچستان انجام شده است. جمعآوری اطلاعات به کمک مطالعه میدانی و کتابخانهای، و روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. نتایج نشان میدهد ساختار بافت سفرهها به سه روش گلیم بافی، تلفیقی (گلیم دورو و پیچ بافی) و چرخیباف است. طرح کلی سفرهها محرمات، کفساده، ترنجی و واگیرهای، و پانزده نگاره سفرهها شناسایی گردید. بیشترین کاربرد نگارهها در معنای جاودانگی و بارانخواهی بهکار رفته است.
آیگین مردانی، صدرالدین طاهری،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده
قوم کرمانج شمال خراسان، از اقوام فعال ایران در کار آفرینش گلیم هستند و این هنر یکی از مهمترین تولیدات خانگی آنان بهشمار میرود. این پژوهش توسعهای، پس از بررسی صد و سی نمونه گلیم کرمانجی (40 نمونه از ساکنین روستاهای کرمانجنشین خراسان شمالی، 36 نمونه از بین عشایر کرمانج و 54 نمونه نیز در مجموعههای تاجران و فروشندگان فرش در بجنورد، قوچان و مشهد) و استخراج نقشمایههای برگرفته از طبیعت آنها، تلاش دارد به گونهشناسی این نقشها و بررسی شیوههای ترکیببندی آنها بپردازد. دادههای کیفی واکاویشده در این نوشتار به دو شیوه میدانی و اسنادی یافتهاندوزی شدهاند. نقشمایههای گلیم کرمانجی را از نظر موضوعی میتوان در چهار گروه تقسیمبندی نمود: 1. نقشهای طبیعی، 2. نقشهای برگرفته از ابزار و وسایل زندگی، 3. نقشهای انتزاعی، 4. ریزنقشهای هندسی؛ که بیشترین شمار و گوناگونی را در این میان نقشمایههای طبیعی دارند. وابستگی زندگی کرمانجها به عوامل جغرافیایی و شرایط زیستمحیطی، طبیعت را در ذهن ایشان بدل به کنشگری قهار و سترگ ساخته و به نیروهای آن نقشی اسطورهای بخشیده است. نقشمایههای طبیعی در گلیم کرمانجی خود در سه گروه جای میگیرند: 1. نقشهای جانوری که به سه شیوه شمایلی، برساخته و نمادین بازنمایی میشوند (همچون: طاووس، مرغابی، دمجنبانک، مریشک، دیک، عقاب، هوپهوپ، دهوه، جیران، بهران، گوجی، بهزننیری، منیگ، چووچک، گال، ریوی، چاکل و چاکلینکلخار و چاگلشقه، و کاووک) 2. نقشهای گیاهی (همچون: گل، دار، مهره، و پرک) 3. نقشهای برگرفته از پدیدههای طبیعی (همچون: چیک، گانی و خارخارک). بافنده کرمانج در چیدمان نقشها بر گستره گلیم نیز از ارتباط خود با طبیعت الگو گرفته. اکثر نقشهای زمینه دارای موضوعاتی است که ارتباط مستقیمتری با زندگی روزمره او دارند، در حالی که نقشهای تکرارشونده حاشیه، از طبیعت پیرامون زندگی ایلیاتی یا از انگارههای نمادین و ذهنی الهام گرفته شده است.