جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای کرمان

آقای علیرضا بهارلو، خانم صدیقه آقایی، دکتر محمدتقی آشوری،
دوره 6، شماره 16 - ( 6-1389 )
چکیده

نمکدان‌های عشایری از جمله آن دست‌بافته‌های عشایری هستند که در مقایسه با سایر منسوجات ایلیاتی مثل قالی، قالیچه، گلیم و... در سطح محدودتری شناخته شده‌اند. این محفظه‌های کاربردی عموماً در میان سایر دست‌بافته‌های ایلات مختلف کشورمان قابل مشاهده‌اند و به لحاظ ساختار و فرم، طرح و نقش، بافت، رنگ و تزئینات، مشخصات ویژه‌ای دارند که این امر لزوم شناخت آن‌ها را در کنار سایر تولیدات عشایری، با اهمیت جلوه می‌دهد. در این میان، ایل افشاری کرمان با داشتن سابقه‌ای طولانی در زمینه بافندگی، از جمله عشایری می‌باشد که دارای نمکدان‌های متنوع و قابل توجهی است. نمکدان‌های افشاری معمولاً به دست زنان ایل بافته می‌شوند و به لحاظ ظاهری و سایر مختصات بافندگی بیان‌گر ویژگی‌های افشار هستند، حتی با وجود این‌که تأثیر و تأثرات بارزی نیز در آن‌ها مشاهده می‌شود. بدین جهت در مقاله پیش رو سعی بر آن بوده تا با مطالعه ایل افشاری و سابقه بافندگی آن، و همچنین بررسی پیشینه تاریخی و اقلیمی و میزان تأثیرپذیری‌ بافته‌هایشان از سایر نواحی؛ به شناختی پیرامون تولیدات آنها-علی الخصوص نمکدان‌ها- دست یافت و میزان اصالت طرح‌ها و سایر متعلقات این دست‌بافته‌ها را تعیین نمود. جنبه‌های زیبایی‌شناختی ظاهری نمکدان‌ها نیز مورد بررسی و تحلیل واقع شده و در نهایت، نتایج حاصل در تطبیق با منسوجات سایر اقوام کوچ‌رو سنجیده شده است.

آقای محمدرضا رهیده، آقای میثم عقیقی حاتمی‌پور،
دوره 10، شماره 25 - ( 6-1393 )
چکیده

با نگاهی به آثار و نقوش برجای مانده از تمدن‌های گذشته در پهنه ایران زمین، این نکته روشن خواهد شد که «بز» یکی از حیوانات همواره ارزشمند نزد این اقوام است. زیرا از طرفی برای تأمین غذا و پوشاک انسان سودمند بوده و از طرف دیگر همواره نزد آنان تقدس ویژه‌ای داشته است و همچنین نمادی از مراد‌خواهی، آب‌خواهی، حاصل‌خیزی، باروری و فرشته محافظ نیز بوده است. بنابراین تصویر آن در طول تاریخ به شکل‌های مختلف مانند نقوش به‌کار رفته در ظروف سفالین، آثار فلزی، مهرها، نقاشی غارها و دست‌بافته‌ها همواره در زندگی انسان حضور داشته است. نقش‌مایه «بز» یکی از مهمترین نقوش به‌کار رفته در نمد‌های استان کرمانشاه را نیز تشکیل می‌دهد. این نقش کهن شاخصه اصلی نقوش نمد‌های این ناحیه محسوب شده و نمد کرمانشاه را از همانندهای آن بی‌نظیر می‌کند. محقق در این پژوهش در پی آن است که نقش‌مایه بز را در نقوش نمد‌های استان کرمانشاه مورد واکاوی قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که این نقش‌مایه‌ در طرح نمد‌های مذکور به چه گونه‌هایی دیده می‌شود و هر کدام چه مفاهیمی را دربر‌دارد؟ مهمترین هدف این پژوهش مطالعه مفاهیم انتزاعی نقش‌مایه بز در نقوش نمد کرمانشاه و بازتاب آن در نقش‌بندی‌های شکار نمد کرمانشاه است. روش تحقیق در این مقاله، روش توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات آن به‌صورت کتابخانه‌ای- میدانی است. مهمترین نتیجه به‌دست آمده از این تحقیق حاکی از آن است که نقش‌مایه بز در نمد‌های کرمانشاه به‌دلیل ارتباطات معنایی در حوزه اسطوره‌شناسی با نقش‌مایه‌های آب و درخت زندگی پیوند عمیقی دارد.

خانم مریم سلطانی گوکی، دکتر مهدی کشاورز افشار،
دوره 12، شماره 29 - ( 6-1395 )
چکیده

    عناصر و موتیف‌های فرانسوی سال‌ها پیش از طریق گچبری در بناها و ساختمان‌ها وارد هنر ایران شدند. از طرفی هم ورود کارت‌پستال‌ها، جعبه‌های شکلات و ...، که حاوی نقوش و عناصر فرنگی بودند، در نقوش فرش نیز تأثیر گذاشتند. اما در دوره گوبلن کرمان، با تقاضای آمریکا مبنی بر استفاده از نقوش گلفرنگ و گوبلن فرانسه، ساختار و عناصر فرش کرمان تحت تأثیر فرش‌های آبوسن و ساوونری قرار گرفت. در این مقاله سعی شده است با مطالعه بر روی این دو گونه فرش نحوه ارتباط نقوش فرش فرانسه و دوره گوبلن کرمان بیان شود و با مقایسه طرح‌ها و نقوش، شباهت‌ها و تفاوت‌ها مشخص شود که تا چه حد فرش کرمان از فرش فرانسه تأثیر گرفته است؟ آیا طراحان به کپی‌برداری از طرح‌ها می­پرداختند؟ یا این‌که طرح‌ها را تلفیق می­کردند؟ بنابراین برای یافتن نتیجه­ای دقیق 65 نمونه نقشه فرش از دوره گوبلن کرمان با روش میدانی جمع‌آوری شد. همچنین 70نمونه از فرش‌های فرانسه با روش کتابخانه­ای عکاسی شد. با تطبیق این نقشه‌ها و با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه‌ای به بیان وجوه اشتراک و افتراق آن‌ها پرداخته و مشخص شد که هیچ گونه کپی‌برداری صورت نگرفته است و در دوره گوبلن، طراحان فرش کرمان از نقوش فرش فرانسه تأثیر گرفته‌اند. در برخی موارد اقتباس نیز در فرش‌ها صورت گرفته است، که خود به ابداع طرح‌هایی جدید منجر شد. با توجه به شبیه بودن ترکیب و ساختار دو گونه فرش، رنگ‌های مورد استفاده در فرش‌های کرمان، برخلاف اغلب فرش­های فرانسه، روشن و مات است و همچنین علی­رغم این‌که اساس طراحی فرش فرانسه که از شرق گرفته شده است، تناسبات در آن‌ها نسبت به فرش کرمان بسیار کمتر رعایت شده است.  



فریبا یاوری، فاطمه مهاجر، علیرضا خدامی،
دوره 14، شماره 33 - ( 6-1397 )
چکیده

در نظام قالی بافی ایران، در مواردی بافندگان اقدام به نوشته بافی نموده اند؛ این نوشته ها که اغلب شامل اعداد و اسامی هستند از الحاقات بافنده در حین بافت بوده و از نقشه فرش قابل تمایزند لذا می توان از آن با عنوان یادگاری بافی نام برد. اگرچه یادگاری بافی به منطقه و جغرافیای خاصی محدود نمی شود با این وجود در سبک های فرشبافی ایران، بیشتر در فرشهای عشایری و روستایی قابل مشاهده است. قالی سنتی منطقه ی کرمانشاه نیز که در سبک قالی های عشایری و روستایی و در زیر مجموعه ی قالی های کُردی قرار می گیرد، موارد قابل ملاحظه ای از یادگاری بافی را در خود گنجانده است. با توجه به تاریخ های یادگاری بافی ها در نمونه های مورد بررسی ، کنش مذکور در برهه ی زمانی خاصی آغاز و به تدریج خاتمه می یابد. نظر به شاخصه ی قالی سنتی بعنوان یک پدیده فرهنگیِ بومی و محلی از یک طرف، و تغییرات ساختاری در نظام قالی بافی کرمانشاه از طرفی دیگر، این سوال مطرح می شود که کنش یادگاری بافی از چه شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی متاثر بوده است و گرایش های ذوقی و بینش بافندگان چه ارتباطی با تغییر و تحولات فرشبافی ایران به طور عام و فرشبافی کرمانشاه به طور خاص داشته است؟ هدف پژوهش حاضر تبیین جامعه شناختی کنش یادگاری بافی بر مبنای رویکرد الماس فرهنگی ویکتوریا الکساندر می باشد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از نقش نظام های حمایتی و توزیع کنندگان، چگونگی مصرف اثر و جامعه ی مخاطبان و تغییرات فرهنگی جامعه قالیبافان در بروز و افول کنش است.

دکتر ایمان زکریایی کرمانی، بدری حکیمیان،
دوره 14، شماره 34 - ( 12-1397 )
چکیده

نظام‌های صنفی هنری را می‌توان به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکل‌گیری و بقای هنرهای سنتی در نظر گرفت که تسلسل نظام استاد و شاگردی قدیم است. در ساختار هنرهای سنتی خاندان‌های هنری یکی از مؤلفه‌های تشکیل دهنده‌ی این نظام‌های صنفی هستند. از این روی می‌توان خاندان‌های هنری را به عنوان یک ظرفیت در راستای حفظ و تعالی هنرهای سنتی در نظر گرفت.  اگر مروری گذرا در ارتباط با خاندان‌های هنری صورت بپذیرد، مشخص خواهد شد که بسیاری از رموز هنری در بین خانواده‌ها از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌گردد.
کرمان را می‌توان به عنوان یکی از مناطق فرهنگی و تمدنی واقع در جنوب شرق ایران از هزاره‌های گذشته محسوب داشت؛ از این روی بسترهای رشد هنرهای سنتی در این زیست بوم فرهنگی در طول تاریخ فراهم بوده است. در این میان فرش از مهمترین هنرهای سنتی کرمان به حساب می‌آید. بخش مهمی از سنت فرهنگی فرش کرمان به پویایی و غنای خاندان‌های هنری وابسته است. در میان  تعداد متکثر خاندان‌های هنری در حوزه‌ی فرش کرمان خاندان شاهرخی از موقعیت شاخصی برخوردار است که در این پژوهش هدف پاسخ‌گویی به این پرسش اصلی است که نقش و جایگاه هنرمندان خاندان‌های هنری در فرش کرمان با تأکید بر  خاندان شاهرخی چیست؟ از این روی این پژوهش جهت نیل به این هدف اصلی با بهره‌گیری از روش تحقیق کیفی از نوع تفسیری و شیوه‌های یافته‌اندوزی روایی و میدانی(مصاحبه و مشاهده) و کتابخانه‌ای به دنبال تبیین این نقش و جایگاه است. نتایج حاصل از پژوهش با اتکا به یافته‌های حاصل از مصاحبه‌های غیررسمی از ۱۰ نفر از افراد مطلع بدست آمده که از طریق تحلیل محتوای عرفی حاصل شده است.
از جمله یافته‌های این پژوهش می‌توان به این نکته اشاره نمود که خاندان هنری یک ظرفیت فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی است که می‌توان موجب تقویت سطوح فرهنگی و هنری فرش دستباف کرمان شود. علاوه براین تقویت خاندان‌های هنری موجب تقویت ارزش‌های فرهنگی و هویتی جامعه گردد. نقش و جایگاه هنرمندان خاندان شاهرخی در فرش کرمان تابع نظام‌های ارزشی حاکم بر جامعه و میدان فرهنگی است. در این میدان، سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی موجب تحولات منزلت اجتماعی هنرمندان می‌شود و تحولات منزلت، جایگاه پویای افراد را در نظام فرهنگی شکل می‌دهد. نقش هنرمندان نیز تابع جایگاه آنهاست، بنابراین منزلت، جایگاه و نقش سه مؤلفه‌ی پیوسته و مرتبط با یکدیگر در رابطه با نقش و جایگاه هنرمندان خاندان شاهرخی هستند.
رضا صحت منش،
دوره 15، شماره 35 - ( 6-1398 )
چکیده

فرش­بافی مهمترین صنعت کرمان در اواخر دوره قاجار بود. این صنعت بیشترین نیروی کار را جذب کرد و بالاترین رقم صادرات کرمان را به خود اختصاص داد. عوامل متعددی در رونق فرش­باشی کرمان موثر بودند. موثرترین عامل در رشد صنعت فرش­بافی تقاضا و سرمایه­گذاری خارجی بود. در پژوهش پیش رو با مراجعه به اسناد و منابع اصلی تاریخی، فرش­بافی کرمان با ابزار تاریخی و روش توصیفی – تحلیلی به بحث گذاشته شده و در صدد است به این پرسش پاسخ دهد: چه ارتباطی میان نظام سرمایه­داری و بازار جهانی با صنعت فرش­بافی کرمان در دوره قاجار برقرار بود؟ یافته­های پژوهش نشان داد که رشد فرش­بافی ناشی از نوعی نظام تقسیم کار جهانی بود و بر اساس آن ایران در حاشیه نظام بازار جهانی قرار گرفت. تمرکز بر فرش­بافی تا حدودی موجب رکود سایر صنایع شد و نیروی کار سایر صنایع جذب فرش­بافی شدند.  بنابراین فرش­بافی در صدر صنایع ایران و کرمان قرار گرفت. میزان تجارت فرش کرمان در سال 1907-1906م/1325-1324ق، 21/53 درصد کل رقم صادرات کرمان را به خود اختصاص داد. این رقم در سال 1910-1909م/1328-1327ق به بیش از 5/99 درصد از رقم کل صادرات کرمان افزایش یافت. در سال منتهی به جنگ جهانی اول 1914-1913م/1332-1331ق صادرات فرش و شال کرمان به اروپا و امریکا از طریق بندرعباس 78/97 درصد صادرات کرمان بود.

 
آیگین مردانی، صدرالدین طاهری،
دوره 16، شماره 37 - ( 6-1399 )
چکیده

قوم کرمانج شمال خراسان، از اقوام فعال ایران در کار آفرینش گلیم هستند و این هنر یکی از مهم‌ترین تولیدات خانگی آنان به‌شمار می‌رود. این پژوهش توسعه‌ای، پس از بررسی صد و سی نمونه گلیم کرمانجی (40 نمونه از ساکنین روستاهای کرمانج‌نشین خراسان شمالی، 36 نمونه از بین عشایر کرمانج و 54 نمونه نیز در مجموعه‌های تاجران و فروشندگان فرش در بجنورد، قوچان و مشهد) و استخراج نقش‌مایه‌های برگرفته از طبیعت آنها، تلاش دارد به گونه‌شناسی این نقش‌ها و بررسی شیوه‌های ترکیب‌بندی آنها بپردازد. داده‌های کیفی واکاوی‌شده در این نوشتار به دو شیوه میدانی و اسنادی یافته‌اندوزی شده‌اند. نقش‌مایه‌های گلیم کرمانجی را از نظر موضوعی می‌توان در چهار گروه تقسیم‌بندی نمود: 1. نقش‌های طبیعی، 2. نقش‌های برگرفته از ابزار و وسایل زندگی، 3. نقش‌های انتزاعی، 4. ریزنقش‌های هندسی؛ که بیشترین شمار و گوناگونی را در این میان نقش‌مایه‌های طبیعی دارند. وابستگی زندگی کرمانج‌ها به عوامل جغرافیایی و شرایط زیست‌محیطی، طبیعت را در ذهن ایشان بدل به کنشگری قهار و سترگ ساخته و به نیروهای آن نقشی اسطوره‌ای بخشیده است. نقش‌مایه‌های طبیعی در گلیم کرمانجی خود در سه گروه جای می‌گیرند: 1. نقش‌های جانوری که به سه شیوه شمایلی، برساخته و نمادین بازنمایی می‌شوند (همچون: طاووس، مرغابی، دم‌جنبانک، مریشک، دیک، عقاب، هوپ‌هوپ، ده‌وه، جیران، به‌ران، گوجی، به‌زن‌نیری، منیگ، چووچک، گال، ری‌وی، چاکل و چاکلی‌نکل‌خار و چاگل‌شقه، و کاووک) 2. نقش‌های گیاهی (همچون: گل، دار، مه‌ره، و پرک) 3. نقش‌های برگرفته از پدیده‌های طبیعی (همچون: چیک، گانی و خارخارک). بافنده کرمانج در چیدمان نقش‌ها بر گستره گلیم نیز از ارتباط خود با طبیعت الگو گرفته. اکثر نقش‌های زمینه دارای موضوعاتی است که ارتباط مستقیم‌تری با زندگی روزمره او دارند، در حالی که نقش‌های تکرارشونده حاشیه، از طبیعت پیرامون زندگی ایلیاتی یا از انگاره‌های نمادین و ذهنی الهام گرفته شده است.
مهنوش محبی، دکتر مهران هوشیار، دکتر هانیه نیکخواه، دکتر رضا مبین،
دوره 16، شماره 38 - ( 12-1399 )
چکیده

هنر ایران تا قبل از شروع روابط با کشورهای غربی ­­ویژگی­های خاص و منحصر به فرد خود را داشت. عوامل مختلفی در به­ وجود ­آمدن طرح­های تصویری و اقتباسی از هنر غرب تاثیر­گذار بود. اختراع دوربین عکاسی، چاپخانه­ها و چاپ کتاب­های تصویری و آشنایی هنرمندان با آثار هنرمندان غیر ایرانی از جمله عواملی بود که تصویر­گرایی را وارد هنر ایران و به­ ویژه فرش کرد. قالی "رقص الهه" یکی از نمونه­های قالی تصویری و از آثار حسن­خان­ شاهرخی است که برخی نقوش آن از گوبلنی متعلق به ناصر­الدین شاه در تالار کاخ گلستان، مربوط به دوره­ی لویی چهاردهم اقتباس شده­است. این پژوهش بر آن است تا با هدف شناخت ساختار و فرم پیکره­ها و روش­های بهره­مندی طراح در ترسیم پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" به پرسش­های زیر پاسخ دهد:
1-ویژگی­های ساختاری پیکره­های موجود در قالی "رقص الهه" چیست؟
2-حسن­خان­ شاهرخی برای ترسیم پیکره­ها در قالی "رقص الهه" از چه اصول و روش­هایی بهره­گرفته و تبعیت نموده­است؟
پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه­ای و مشاهده­ی آثار موزه­ای است. این مقاله از لحاظ هدف، بنیادی و از لحاظ چیستی، کیفی است. جامعه­ی هدف ، قالی "رقص الهه"­ی موجود در موزه­ی فرش ایران است. نتیجه­ی حاصل نشان ­می­دهد در قالی رقص الهه ، 7پیکر انسانی دیده می­شود که 5 پیکره در متن قالی و 2 پیکره در حاشیه­ی قالی و در قاب­هایی قرار دارند که به صورت قرینه، تکرار شده­اند. در این قالی انتقال احساس حرکت توسط ریتم بصری صورت گرفته و ریتم به صورت تکاملی از یک پیکره با وضعیت و حالتی تازه­تر به پیکره­های بعدی رسیده است. حسن­خان ­شاهرخی، طراح قالی تصویری "رقص الهه"، یکی از افراد پرکار و صاحب­ سبک در طراحی قالی کرمان است که گاهی به دلیل پذیرش قالی­های سفارشی و فرمایشی ناگزیر بود از رسم روز و متداول در کشورهای غربی پیروی نماید.

واژگان کلیدی: تحلیل ساختاری، قالی تصویری، رقص الهه، قالی کرمان،حسن­خان­ شاهرخی
مهدیه ضیاءالدینی دشتخاکی، محبوبه اسلامی زاده، سکینه تاج الدینی،
دوره 17، شماره 39 - ( 6-1400 )
چکیده


 پس از گذشت چند صباحی از حمله قاجاریان به کرمان، ابراهیم­خان ظهیرالدوله به عنوان حاکم این شهر انتخاب شد. با آغاز حکومت ابراهیم­خان در کرمان، ساخت بناهای سودمند و بهبود معیشت مردم در دستور کار وی قرار گرفت. پس از آن، هنرهایی همچون قالیبافی که رونق خود را از دست داده بودند، مجدداً احیاء گردیدند. بناهای ساخته شده، با کاشیهای الوان آرایش می­یافتند و خانه­ها با قالیهای دستباف آراسته می­شدند. بنابراین این هنرها از جایگاه ویژه­ای برخوردار گردیدند. با توجه به رونق این هنرها این سوال مطرح می­شود که آیا در تزئین کاشیهای بکار رفته در ابنیه این دوره از جمله مدرسه ابراهیم­خان و نقشه­های قالی کرمان، وجوه تشابهی وجود دارد و به فرض وجود تشابهات، این تأثیر و تأثرات تا چه حد بوده است؟ پاسخ به این پرسشها، سیر تحول و تطور نقوش و نحوه تغییر کارکرد آنها در هنرهای مختلف را نشان می­دهد. روش انجام این پژوهش تحلیلی-تطبیقی است و با مطالعه منابع کتابخانه ای و بررسی تصاویر؛ سعی در شناسایی، طبقه بندی، تحلیل و تطبیق نقوش دارد.درنهایت، ارزیابی عناصر و موتیف­های بکار رفته در طراحی­ها، در این دو شاخه از هنر، حکایت از وجوه تشابه و افتراق در استفاده از نقوش دارد. 
امید وحدانی فر، لادن دانشوری،
دوره 17، شماره 40 - ( 7-1400 )
چکیده

رایجترین هنر عشایر کرمانج بافت نوعی گلیم به نام «سفرۀ کرمانج» است که بازگوکننده داستان زندگی یا باور و عقاید آن قوم است. این هنر مختص به کرمانج‌زبان‌های خراسان شمالی است و در شهرستان‌های بجنورد، فاروج، مانه و سملقان، شیروان و اسفراین رواج دارد. اگرچه سفرۀ کردی امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و به عنوان کفپوش استفاده می‌شود و یا جنبۀ تزئینی دارد، امّا کاربرد اوّلیۀ آن در گذشته محلّ قرار دادن نان بوده است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه‌ای و با هدف بررسی نمادهای موجود در نقوش گلیم سفرۀ عشایر قوم کرمانج خراسان شمالی به منظور زنده نگه‌داشتن نقوش و نمادهای قدیمی است که در معرض فراموشی و منسوخ شدن هستند، نگارش یافته است. یافته‌های این پژوهش بیانگر آن است که نقوش به کار رفته در سفره کردی قوم مذکور از تنوّع و اهمیّت معناشناسی بالایی برخوردارند و شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، انسانی و حیوانی است که از این میان، نقوش حیوانی بیشترین کاربرد را دارد؛ زیرا متأثّر از زندگی کوچ‌نشینی قوم کرمانج است. در میان نقوش انسانی نقش‌مایه دختر بیشتر دیده می‌شود؛ به این دلیل که بافندگان اصلی سفرۀ کردی زنان و دختران‌اند. نقش‌مایۀ درخت به سبب تقدّس داشتن و نشانه حیات و برکت بودن پرتکرارترین نقش گیاهی است. نقوش انتزاعی و هندسی نیز جنبۀ نمادین و تزئینی دارند.
 
هما موسی نژاد،
دوره 18، شماره 41 - ( 6-1401 )
چکیده

نقش طاووس، از پر کار برد ترین نقوش نمادین، در هنر ایران و حتی جهان بوده که از گذشته، جایگاه ویژه ای در ادبیات، هنر و باور های مردم ایران داشته است. در قالی های کرمان دوره صفویه و قاجار، این نقشمایه حضور داشته است. هدف و ضرورت از این پژوهش آن است تا با شناخت نقشمایه طاووس در قالی های کرمان دوره صفویه و قاجار، ویژگی هایی چون شکل ظاهری طاووس، جایگاه، تعداد، جهت، نقش، عناصر اساطیری، مورد بررسی و بیان قرار گیرد و در انتها تفاوت های ظاهری و معنایی طاووس در دو دوره مذکور با هم مقایسه شود. با توجه به موارد گفته شده، سوال اصلی پژوهش به این صورت است که : 1) آیا شکل ظاهری و جایگاه معنایی نقشمایه طاووس، در قالی کرمان، در گذر از دوره صفویه به قاجار دستخوش دگرگونی شده، و در راستای این تغییر، تفاوتی در این نقش (ظاهر و معنا) ایجاد شده است؟ روش پژوهش، استفاده از مطالب کتابخانه ای و منابع عکس ها، استفاده از تصاویر سایت های اینترنتی معتبر مجموعه داران فرش و شیوه بیان مطالب از نوع توصیفی در قالب متن، تصاویر و جداول است. 22 نمونه قالی مورد بررسی قرار گرفته، که نحوه انتخاب قالی ها به صورت هدف مند، مربوط به دو دوره خاص صفویه و قاجار و حضور کامل نقشمایه طاووس مد نظر قرار گرفته است. 9 نمونه مربوط به دوره صفویه و 13 نمونه مربوط به دوره قاجار است. شکل ظاهری طاووس در دوره صفویه با قاجار در مقایسه با هم تغییراتی داشته است که در دوره صفویه انتزاعی و در مکان های بسته حضور دارد و در دوره قاجار، نزدیک به حالت طبیعی طاووس، آنچه که ما در طبیعت می بینیم در فضای آزاد تری حضور دارد. اما در نقش اصلی طاووس که نقش محافظت گونه و نگاه بانی از بهشت را دارد خدشه ای وارد نکرده است.
نقش طاووس، از پر کار برد ترین نقوش نمادین، در هنر ایران و حتی جهان بوده که از گذشته، جایگاه ویژه ای در ادبیات، هنر و باور های مردم ایران داشته است. در قالی های کرمان دوره صفویه و قاجار، این نقشمایه حضور داشته است. هدف و ضرورت از این پژوهش آن است تا با شناخت نقشمایه طاووس در قالی های کرمان دوره صفویه و قاجار، ویژگی هایی چون شکل ظاهری طاووس، جایگاه، تعداد، جهت، نقش، عناصر اساطیری، مورد بررسی و بیان قرار گیرد و در انتها تفاوت های ظاهری و معنایی طاووس در دو دوره مذکور با هم مقایسه شود. با توجه به موارد گفته شده، سوال اصلی پژوهش به این صورت است که : 1) آیا شکل ظاهری و جایگاه معنایی نقشمایه طاووس، در قالی کرمان، در گذر از دوره صفویه به قاجار دستخوش دگرگونی شده، و در راستای این تغییر، تفاوتی در این نقش (ظاهر و معنا) ایجاد شده است؟ روش پژوهش، استفاده از مطالب کتابخانه ای و منابع عکس ها، استفاده از تصاویر سایت های اینترنتی معتبر مجموعه داران فرش و شیوه بیان مطالب از نوع توصیفی در قالب متن، تصاویر و جداول است. 22 نمونه قالی مورد بررسی قرار گرفته، که نحوه انتخاب قالی ها به صورت هدف مند، مربوط به دو دوره خاص صفویه و قاجار و حضور کامل نقشمایه طاووس مد نظر قرار گرفته است. 9 نمونه مربوط به دوره صفویه و 13 نمونه مربوط به دوره قاجار است. شکل ظاهری طاووس در دوره صفویه با قاجار در مقایسه با هم تغییراتی داشته است که در دوره صفویه انتزاعی و در مکان های بسته حضور دارد و در دوره قاجار، نزدیک به حالت طبیعی طاووس، آنچه که ما در طبیعت می بینیم در فضای آزاد تری حضور دارد. اما در نقش اصلی طاووس که نقش محافظت گونه و نگاه بانی از بهشت را دارد خدشه ای وارد نکرده است.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به گلجام؛ نشریه علمی فرش دستباف است.
بازنشر اطلاعات: استفاده از مطالب ارایه شده در این پایگاه با ذکر منبع آزاد است.
Designed & Developed by : Yektaweb