سلطان به پراکندگی ما فرمان داده است، البته فرمانها در دست اوست امّا کوهها از آن ماست
دادال اوغلی، شاعر افشار
«افشار» را میتوان کتاب جامعی درخصوص افشارها با رويکرد معرفی دستبافتههای آنها دانست که ثمره تلاش و تحقيقی ميدانی و کتابخانهای است. اطلاعات تاريخی کتاب در مورد افشارها بسيار کامل و راهنما میباشد و به عبارتی در حدو 15 درصد از کتاب را شامل میشود. در اين بخش به سابقه تاريخی و موقعيت جغرافيايی و بومی و مردم شناسی افشارها و اختصاصاً افشارهای کرمان پرداخته شده است. در اين بخش، از اسناد، نوشتههای تاريخی و نقشهها و نمودار پراکندگی افشارها به نحو مطلوبی در بيان شرايط و موقعيت جغرافيايی آنها استفاده شده و يک تاريخ نگاری مستند را ارائه میدهد. همينطور تصاوير زيبايی از مناطق افشار نشين دارا میباشد که فضای لازم را به نوعی تصوير سازی مینمايد.
در ادامه مشخصات کلی فرش افشار و ورود نام فرش افشار به ادبيات فرش را میخوانيم. مشخصات تاريخی و سير تحول و انواع فرشهای افشارها، ابعاد فنی و تکنيکی با توضيحات توأم با تصوير جهت فهم بهتر مطالب و همچنين وضعيت توليد، تجارت و صادرات آن در دورههای تاريخی و به نوعی سرگذشت آن به خوبی پرداخته میشود که حاصل مجموعهای از مطالعات اسنادی و ميدانی است. مسئلهای که در بخش پژوهشهای فرش معمولاً همراه با هم نيست و مشکلاتی را شامل میشود.
معرفی ابعاد تکنيکی و فنی بافت فرش افشار همچنين ساختار فرش در بين اقوام مختلف افشار و بيان ويژگی منحصر به فرد هر يک از اين اقوام نيز قابل تأمل و جالب است. قوارههای فرش افشار، تعيين قدمت، طرح ونقشه و تمايز بين فرشهای افشار و افشار گونه از ديگر بخشهای معرفی فرش افشار در اين کتاب است. معرفی هريک از مناطق افشار باف کرمان نظير سيرجان، بافت و اقطاع، بردسير، شهر بابک و دهج، جيرفت، کوهی و اسفندقه نيز بخش ديگری از اين کتاب را تشکيل داده است.
در ادامه انواع مختلف دستبافتههای افشار نظير مفرش، زيراندازهای تخت باف، سفره، محفظههای افشاری، رکعت، خرجين، نيم خرجين، قاشق دان، قليان دان، آئينه دان، نمکدان، چپق دان و توتون دان، قرآن دان، پوششهای اسب و ... مورد بررسی قرار گرفتهاند و توضيحات جالب و خواندنی در مورد کاربرد و نقوش روی آنها آورده شده است. پايان بخش کتاب تصاوير فرشها و ساير دستبافتههای افشاری است که با مجموع بيش از 105 تصوير از انواع دستبافتههای افشار مجموعه کاملی را به همراه توضيحات تکميلی از محل بافت، اندازه، قدمت و توضيحات نقش و نگار و رنگ آميزی آن ارائه میدهد.
نقـــــــد و بـــــررســــــی
کتاب افشار از نظر ابعاد فنی چاپ، رنگ و تصاوير نمونهای بسيار قابل تأمل است و در بين کتابهای فرش از اين نظر تلاشی بس ستودنی انجام شده است. همچنين در بيان و عنوان موضوع و معرفی يکی از اصيل ترين دستبافتههای عشايری ايران که ملزم به انجام تحقيقاتی ميدانی و اسنادی بوده است اقدام در خوری صورت گرفته است. و يک توصيف کامل بوده است که بسيار به کار پژوهشگران و دانشجويان فرش خواهد آمد. و چراغی است در زمينه پژوهش فرش ايران که جای تقدير و تحسين دارد. اطلاعات کامل و جامع از تصاوير فرشهای موجود نيز نکته مثبت ديگری در اين کتاب است که عمدتاً در کتابهای تصوير محور هم کمتر اينچنين کامل مشاهده میشود.
عمده مشکلی که به نظر میرسد در اين بين وجود داشته باشد با توجه به محدوديتهای نشر کتب تخصصی فرش عدم پرداخت به ريشههای نقوش و جنبههای سمبليک و نمادين فرش افشار است. که تقريباً میتوانيم بگوييم تناولی در هيج جا نخواسته در دستبافتههای افشار وارد اين مقوله شود. و به نظر در کنکاش نوعی خاص از فرش ايلات و عشاير که هر يک از طرحها و نقوش و رنگهايشان آبشخوری در اداب و رسوم اعتقاداتشان دارد جای خالیاش بسيار احساس میشود. البته اين مسئله نيز چيزی از ارزشهای کتاب و يا مؤلف نمیکاهد امّا دقت در اين نکته که ديگر چه زمانی محقق و پژوهشگری بخواهد در خصوص نقوش دستبافتههای افشار و شاخصه نمادين آنها بحث و بررسی انجام دهد اين کمبود در کتاب را آزار دهنده مینمايد.
مسئله ديگری که پرداخت آن در کتاب میتوانست جامعيت بيشتری به آن ببخشد معرفی شرايط حاکم بر فرشبافی افشارهاست. در هيچ جای کتاب معرفی از شرايط کنونی و يا حتی دهه اخير فرش افشار را نداريم و يا حتی بيان مشکلات و مسائل حال حاضر فرشبافی افشار و مشخصاً ابعاد تجاری و اقتصادی آن. بيان اين مسئله که چه بازارهايی خواهان اين نوع بافتهها هستند و اين مسئله چگونه میتواند هنر اين بافتهها را تحت تأثير قرار دهد؛ و به بهانه سودهای تجاری اصالتها نابود شوند. البته شايد محقق در طول تحقيق خود اين مسئله را درک نکرده باشد و يا مهم ندانسته باشد که حداقل عنوان آن میتوانست با توجه به درخطر افتادن برخی دست بافتهها در مناطق ديگر يک اعلام خطر باشد.
به هر ترتيب کتاب افشار مجموعهای تخصصی و در حال حاضر جامعترين مرجع فرش و ساير دستبافتههای افشارهای کرمان است که چندی است وارد بازار کتاب شده است و میتواند محققان و پژوهشگران را هرچه بيشتر و بهتر در کنکاش هنر فرشبافی ايلات و عشاير کشورمان راهنما باشد.
درباره نويسنده
پرويز تناولی بيشتر از آنکه يک محقق و پژوهشگر فرش باشد يک مجسمهساز و يک هنرمند است. گواه اين مسئله مجموعه آثار و تحصيلات او میباشد. ولی با اين حال او با علاقهای ستودنی به فرش و دستبافتههای ايلات و عشاير ايران تحقيقات قابل توجهی را در اين زمينه نيز به انجام رسانيده و نتيجه اين تحقيقات چند کتاب در مورد فرش است.
پرويز تناولی در سوم فروردين ماه سال ۱۳۱۶ در تهران و در محله دروازه شميران در يک خانواده متوسط بهدنيا آمد. وی از سنين ده تا يازده سالگی فعاليت هنری خود را با نوازندگی ويلن زير نظر استادانی چون نيک نواز و ابوالحسن صبا آغاز کرد. تناولی تحصيلاتش را در دبيرستان اديب ادامه داد و هنگام تعطيلی دبيرستان به هنرستان کمالالملک میرفت. در سال ۱۳۳۲ هنرستان هنرهای زيبا در تهران تأسيس شد و او در رشته مجسمهسازی نامنويسی کرد. وی پس از گذراندن دوره سه ساله مجسمهسازی در هنرستان هنرهای زيبا در سال ۱۳۳۵ به ايتاليا رفت و در آکادمی هنرهای زيبای شهر کارا مشغول به تحصيل شد. بعد از دو سال مقدار پولی که وی از طريق تدريس موسيقی و کمکهای مالی خانوادهاش پسانداز کرده بود تمام شد و در سال ۱۳۳۶ مجبور شد به ايران بازگردد. در دی ماه همين سال، او برای نخستين بار در ايران مجموعهای از آثار يک مجسمهساز شامل حکاکیها، مجسمههای سفالی و مجسمههای ساخته شده از آهنقراضهها را در ايران به نمايش گذاشت.
پس از برگزاری اين نمايشگاه بود که در اواخر سال تناولی با وزير فرهنگ آن زمان آشنا شد و توانست از وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) بورسی برای ادامه تحصيلاتش در ايتاليا بگيرد. اين بار او به ميلان رفت و قريب به دو سال در آکادمی بررا (Brera) نزد مارينو مارينی مجسمهساز برجسته ايتاليايی آموزش ديد. او در سال ۱۳۳۸ ديپلم خود را با کسب مقام اول به لحاظ برتری نمرات تحصيلی از آکادمی بررا دريافت نمود و بعد از آن نمايشگاههای مختلفی در زمينه مجسمه سازی برگزار نمود.
پرويز تناولی از جمله کارشناسان فرش ايرانی و بافتههای عشايری نيز محسوب میشود. او سالهای زيادی برای شناخت گبه، ميان عشاير وروستاييان رفت و آمد داشت و سرانجام با چاپ مقالهای پژوهشی در لندن در سال ۱۹۸۳م، آن را به جهانيان معرفی کرد.
او همچنين مجموعهای از جواهرات را طراحی و ساخته است که با استقبال خوبی مواجه بوده است.
کتابشناسی
هنر فولادسازی در ايران- ترجمه (1381)
گبه: هنر زير پا (1383)
قاليچههای تصويری ايران (1369)
طلسم: گرافيک سنتی ايران (1386)
سنگ قبر (1388)
سفرههای کامو (1377)
سرمهدان (1386)
سراميک (1389)
دستبافتهای روستايی و عشايری ورامين (1380)
جواهرات (1387)
ترازو و سنگ (1387)
تاچههای چهارمحال (1377)
افشار: دستبافتهای ايلات جنوب شرقی ايران (1389)
آتليه کبود (1384)
نقد و بررسی: سيد محمد مهدی ميرزاامينی